eitaa logo
سربازان ولایت
450 دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
16.3هزار ویدیو
1.8هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اخیرا گفته: ۸ سال جنگ را دوام آوردیم، در مقابل هم پیروز می‌شویم 😇 اولا این که اگر و بچه‌ و همت‌ها و باکری‌ها مثل تو و رئیست فکر می‌کردن نصف کشور رو داده بودیم رفته بود و الان باید به صدام می‌گفتیم آق دایی... 😅 دوما ۳۰ ساله دیپلماتی و هنوز نفهمیدی هیچ فرقی بین اوباما و ترامپ نیست ! هنوز هم به‌جای این که از واژه استفاده کنی میگی ترامپ! سوما وقتی در اوج اقتدار هسته‌ای بودیم تو و رفیقات اومدید دَرِ صنعت و رو گِل گرفتید چهارما اون موقع که رزمنده‌ها زیر گرمای ۵۰ درجه می‌جنگیدن و شهید می‌شدن تو کجا بودی؟ توی سازمان ملل زیر باد ؟ جام زهر رو هم شماها به امام دادید 😏 🌷کانال (یس)🌷 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✅ متن خواندنى و قابل تامل!! خیلی مقصری خمينى! خانم ! انقلاب اسلامی را ببخش! بضاعتش همین بوده! 📌 شرمنده اگر ۴۰ سال است همه‌ی عزم‌ها بر توقف شما بوده! شرمنده که به رأی دادید ولی را رئیس‌جمهور کردند! شرمنده اگر پدران ما در آزادسازی ، تأخیر کردند! شرمنده که اشک‌های مادرم در جنوب‌شهر در همه‌ی این ۴۰ سال، خراب کرده بساط طرب شما را! شرمنده اگر به شما خیلی بد گذشته است! همه‌اش تقصیر خمینی است! انقلاب اسلامی فقط به ما خانواده‌ی رسیده! ما در هر منطقه‌ی تهران، سهمیه‌ی ۵۷ داریم! به ما هر تابستان، مجانی می‌دهند! ما را هر زمستان، می‌برند ، اسکی‌بازی! اما شما چی! همیشه‌ی خدا هشت‌تان گرو نه‌تان است! شما بدتر از ! رضا کیانیان، بدتر از شما! نظرت چیست به تقاص جرائم خمینی، مادربزرگم را بکشی؟! اصلا فرض کن این هم عالم ست! اگر انقلاب نشده بود، شما عمرا قیافه‌ی الان را داشتی! زشتی سیرت هنوز هم لپ‌گلی‌ات حتما کار انقلاب است! باور کن اگر شاه بود، اقلا ۲۰ سال جوان‌تر بودی! اما در کجا؟! ببخشیدها؛ در چیز نو! والله همین زبان درازت را هم به بدهکاری! روی سن سینمایی که مال همین است، لغز برای که می‌خوانی؟! اصلا به کجا رسیده‌ای مگر که این همه مسروری از غلبه‌ات بر دشمنان حرکتت؟! چند عکس با غربیان غریبه را پری‌بلنده هم دارد! از بس رفته‌اید، تتان بوی آروغ آل مکتوم می‌دهد! بدبختی هم نیستید! بهترین بازی تمام عمرتان در سکانس بود! همان جا که را قالب کردید به ملت! به بگو؛ کفش قرمز پاشنه‌بلند بپوشد، هروقت رفت پیش ! آخ که چقدر ظلم کرده انقلاب اسلامی در حق شما جانورهای آشنا! بمیرم الهی! زمان آن گوربه‌گوری، همه‌ی‌تان بودید! و یک پای‌تان در بود! اتفاقا انقلاب اسلامی، انقلاب حرکت بود! و زن و مرد را تکان داد! به ما چه که اسیر شیخک‌ها شده‌اید؟! به نام خدا! مرده هم زنده می‌کرد خمینی! آری! این امام ما بود که را از خطر مرگ، نجات داد! و الا او هم می‌شد یکی مثل شما! شمایی که توهم زده‌اید زنده‌اید! و حرکت دارید! هیهات! گرفتن یک خرمهره، هرگز از علائم حیات نیست! حیات در حرکت قایق ست که هنوز هم ادامه دارد! وه که چه ناز ، بازی کردند بچه‌های قله‌ی بازی‌دراز، سکانس را! دلم می‌خواهد! عجب شهیدی بود! دلم بازیگران را می‌خواهد که به جای بالارفتن از سن، قدم گذاشتند روی نفس‌شان! جز این می‌کردند، نمی‌شد به آب زد! نمی‌شد! شما عفو کن خانم آریا! 🌸کانال (یس)🌸 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک 💚اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌❤️ ┏━☆🍃🌸🍃☆━┓ 📡 @yasin36ir ┗━☆🍃🌸🍃☆━┛
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 ✅کانال سربازان ولایت 🆔 @Svelayat_313
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 🇮🇷کانال سربازان ولایت ┏━━ 🍃🌸🍃━━┓ @Svelayat_313 ┗━━ 🍃🌸🍃━━┛
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک 💚اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌❤️ ✅کانال سربازان ولایت 🟢@Svelayat_313