eitaa logo
در جستجوی کوچ
23 دنبال‌کننده
15 عکس
2 ویدیو
0 فایل
﷽ بنده‌ای از بندگان خدا، در جستجوی رسم نقطه‌ای اضافه برای «سرباری» حجت خدا مادری کردن برای «فاطمه» خواستنی‌ترین ترین پیشهٔ من است. گاهی بلندبلند فکر می‌کنم که از سرانگشت‌هایم به جان واژه‌ها سرایت می‌کند. میزبان دیدگاه‌هایتان هستم در👇🏻 Swallow213.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 📌 این یک دعوتنامه برای شماست 📩 من از آن هایی هستم که موجودیتم در این مجازآباد، از صدای نخراشیدهٔ دایال آپ شروع شد. صبر کردن برای شنیدن آن سوت های ممتد و ذوق وصل شدن اینترنت... از آن آدم هایی هستم که پیوندم با این رشته‌های نادیدنی، از یاهو مسنجر و صفحهٔ مدیریت وبلاگم جوانه زد. من با وبلاگ نویسی بزرگ شدم و هنوز هم یک وبلاگ برایم می ارزد به عالمی صفحه ی مجازی و کانال های شبکه های اجتماعی. چرا وبلاگ ؟ چون وبلاگ اصالت دارد. وبلاگ در گذر زمان ماندگار می شود. وبلاگ مثل ملک شخصی آدم است و هر فضای انتشار دیگری، حکم یک خانهٔ استیجاری را دارد. تو را محدود میکند. نمی‌توانی به دیوارهایش میخ بکوبی و قاب عکس های دلخواهت را به آن آویزان کنی. نمی‌توانی هر وقت عشقت کشید، در و دیوارش را هر طور که دوست داشتی رنگ کنی و کاغذ دیواری های دلخواهت را بچسبانی. هر موقع هم که صاحب خانه بخواهد، باید بلند شوی!... اسباب و اثاثیه ات را جمع کنی و بروی به دنبال آشیانه ای دیگر تا در آن آرام بگیری. فعالیت در هر جای دیگری به جز وبلاگ، برای من حکم خانه به دوشی را دارد. 🔴 *اگر دوست دارید نوشته های گاه و بی‌گاه یا شاید عکاسی های گاه و بی‌گاه ترم را دنبال کنید، در وبلاگم پذیرایتان خواهم بود و این کانال را هم برای سهولت خبر دار شدنتان ایجاد کردم.* اینجا فقط خبر مطالب جدید در وبلاگم منتشر می شود و دیگر هیچ. کلیک رنجه نمایید👇 https://eitaa.com/swallow213
سلام و عرض تسلیت وفات شهادت‌گونهٔ حضرت زینب (سلام الله علیها)🏴 در جستجوی کوچ به روز شد با مطلبی جدید. کلیک رنجه بفرمایید، قدم نگاه و واژه‌هایتان بر سر چشم👇 https://swallow213.blog.ir/post/75
بسم الله الرحمن الرحیم 📌 دوستت دارم مهد دین من! یادش بخیر. زمان ما دههٔ فجر مساوی بود با فوق برنامه های مدرسه و سرود و نمایش و ... . حال خوش اینکه وسط کلاس صدایت کنند تا برای تمرین به نماز خانه بروی. راهنمایی بودم و عضو گروه سرود. هر چند بین هم کلاسی هایم کسی اعتقادی به انقلاب و این ماجراها نداشت. یعنی خانواده هاشان از این جنس نبودند. من هم آن زمان ها آنچنان انقلابی مسلک نبودم. یعنی از آن هایی نبودم که در خاطرات کودکی ام قلمدوش پدرم در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرده باشم. ولی... نمیدانم چرا وقتی سرود «سرفراز باشی میهن من» را میخواندیم، دلم یک جوری میشد. نه که فقط من اینطور باشم. اکثر بچه های گروه سرودمان همینطور بودند. همان موقع که روبروی آن ها و پشت به جمعیت می ایستادم و با حرکت دست هایم تلاش میکردم گروه را هماهنگ کنم، در چهره هایشان «عشق» را می دیدم. سال های زیادی از آن موقع می گذرد اما هنوز این شعر با آهنگ زیبایش توی ذهنم حک شده: سرفراز باشی میهن من ای فدایت جان و تن من پر بها تر از زر و گهر خاک پاک تو وطن من... ایران... ایران... ایران ایران ایران... ایران... تو فصل مشترک ما هستی. هر دینی، هر گرایشی از سیاست، انقلابی یا مخالف انقلاب بودن... هر که باشیم با هر تفکری! تو هویت ما هستی. سالیان سال برای اینکه کسی برایمان تعیین تکلیف نکند خون دل خوردیم. خون دادیم. چه سال هایی که در نا امیدی گذشت و چه امید ها که از سال ۵۷ در دل ها زنده شد. می‌شود رفت. می‌شود مهاجرت کرد. می‌شود پناهنده شد و تو را ترک کرد. اما... ما، تک تک ما، فرزندان ما، نسل ما، همیشه یک «ایرانی» بیخ ریشمان چسبیده داریم. حتی اگر از تمام هویتمان فرار کنیم. حتی اگر برای این که به ما خدمات ندادند از تو فرار کنیم. حتی اگر نخواهیم تو را بسازیم... حتی اگر از جبر جغرافیا نا راضی باشیم... فرار از سرنوشت که شدنی نیست! هست؟ واقعاً اگر رای دادن یا ندادن من، تاثیری در هیچ چیز ندارد، اگر جمهوری اسلامی پینوکیوی دروغگوست و برای خودش آمار تراشی می‌کند، چرا همیشه از این طرف و آن طرف، تلاش میشود و هزینه می شود و زحمت کشیده میشود؟ گروهی برای اینکه من رای بدهم و گروهی برای اینکه من رای ندهم؟ همیشه وقت انتخابات ها، تنور تحریم انتخابات گرم است. از طرف همان هایی که نانشان از جیب دشمن ایران در می آید. دشمنی مگر چیست؟ اینکه شریان کالاهای حیاتی مثل دارو را بر روی ملتی ببندی، منابع علمی را بر آن ها تحریم کنی و از سوی دیگر رسانه و تکنولوژی دست اول را به آن ها برسانی تا برای منافع خودت، سرباز و لشکر فراهم کنی، اگر دشمنی نیست، پس چیست؟! اگر زورگویی نیست پس چیست؟! اینکه می گویند یا آنی باشید که ما می‌گوییم یا هزینه بدهید چون آنچه می‌خواهیم نیستید! واقعا تصویر آن قلدرهای مدرسه توی ذهنم تداعی می شود که زنگ های تفریح تغذیهٔ بچه های دیگر را می گیرند و هر کس بخواهد جلویشان قد علم کند، نوچه هایشان را برای کتک زدنش به خط می کنند! پس اینطور ها نیست که رای من بی اثر باشد و آب در هاون کوبیدن. عقلم ، منطقم و مشاهداتم از همان سال ۹۲ که با فاصله ای چند روزه از موعد انتخابات رای اولی شدم تا همین امروز، این را به من می گوید. اصلا هم نمیفهمم چرا باید برای اعتراض داشتن به مسائل جاری مملکتم، از حق مسلمم برای مشارکت در سرنوشت کشور و وضعیت خودم در کشورم بگذرم؟ اصلا نمیفهمم چگونه میشود عده‌ای بگویند فرقی ندارد چه کسی بر سر کار بیاید وقتی قوانین تصویب شده در مجالس گوناگون را مرور می‌کنم و عملکرد گوناگون رئیس جمهور ها را با هم میسنجم. این را میدانم که اگر روزی با توپ و تانک حق این مردم را از آن ها سلب می کردند، امروز با ابزار شناخت به جنگ آن ها آمده اند. چه جنگ بی هیاهویی! چه نبرد ناجوانمردانه ای! ایران! ای سرزمین رنج کشیده ی من... دعوا بر سر توست. دعوا بر سر بود و نبود توست. دعوا بر سر استقلال و هویت توست!... از حق مسلمم نخواهم گذشت... جمعه بر سر قرار عاشقی وطن حاضر خواهم شد... برای آیندهٔ روشن ایرانم تلاش خواهم کرد... ایران! ای میراث دار پاک ترین خون ها! دوستت دارم. 🌐 https://swallow213.blog.ir/post/76 🆔 https://eitaa.com/swallow213
بسم الله الرحمن الرحیم ظهر از نماز جمعه برمی گشتیم با دخترجان نشستیم روی نیمکت منتظر بابا و داداش. یک حاج خانوم چای گرفت اومد کنارم نشست گفت: کجا باید رای بدیم؟ گفتم: حاج خانوم بیرونه، نشونش دادم گفت: راستش من نمی‌خواستم رای بدم، تلویزیونم خراب شده رو رادیو بود این چند روز، همش از انتخابات حرف می‌زدند منم می گفتم من که رأی نمیدم! امروز سحر پا شدم نماز شبم خوندم تا نماز صبح یک چرت کوتاه زدم، نگران نماز صبح بودم. داییم شهید شده و یک جای گلوله رو پیشونیش بود. خوابشو دیدم اثری از گلوله نبود! گفتم دایی خوب شدی؟ گفت: می بینی که سالم و سر حالم الان باید بریم شناسنامه من و خودش دستش بود گفتم شناسنامه من کجا میبری؟! از خواب پریدم.... گفت دخترم مگه میشه با این خواب رای ندم؟؟ https://eitaa.com/joinchat/3591111202C614c3a2ec7
بسم الله الرحمن الرحیم 📌 داغ مادرانه این قاب... این قاب... این قاب... این قاب مرا بیچاره کرده. تصور حال این زن، حال این مادر، مرا بدجور به هم می ریزد. خصوصا که صورت تپل این قل که پیداست، مرا عجیب یاد دخترکم می اندازد. دخترک پنج ماهه ام، با آن صورت کوچک، دست های نرم، خدایا... حتما دو قلوهای این بانو هم اندازه دخترک من، دل از مادرشان برده بودند. آخر چه کسی جز او که انتظار فرزند کشیده باشد حال این مادر را میفهمد؟ این قاب مرا ویران کرده. نمی توانم حقش را ادا کنم. حتی اگر آنقدر بلند «مرگ بر اسرائیل» را فریاد بزنم که گلویم خراش بردارد. حتی اگر با دخترکم در تجمع های حمایت از فلسطین حاضر شوم... چطور میتوانم ذره ای حق این تصویر را ادا کنم؟ با تصور این قاب، چشم هایم داغ می شود، قلبم گر میگیرد... سرما یا گرما، شلوغی، سختی های همراه کردن کودک شیرخوارم با خود... همهٔ این ها، آن هم در امنیت و آرامش خاطر، حتی ذره ای و کوچکتر از ذره ای ادای دین این قاب، فقط همین قاب، نیست! صورت داغدار این زن در ذهنم نقش می بندد و از هر لحظهٔ زندگی راحت و امنم خجالت می کشم. سر پایین می اندازم در برابر مادران غزه. مادران فلسطین... گرانی و تورم، سختی های معیشت، نارضایتی از مدیریت ها، اختلاف سلیقه های سیاسی، هیچ کدام نمی‌تواند طناب داری باشد که بر گردن انسانیتم بیندازم و نهال نفرت از اسرائیل و صهیونیسم را در وجودم آبیاری نکنم تا درخت تنومندی شود و میوه هایش را در دل میوه های قلبم بکارم... حتی اگر سر سپردهٔ نظام نباشم و آن را مقدس هم ندانم، باعث نمی شود به آن افتخار نکنم! به تنها حکومتی که مدت هاست خط و ربطش را از این جانی کودک کش جدا کرده و خصومتش با او عیان است! [یک مادر فلسطینی که پس از ۱۱ سال انتظار صاحب فرزندانی دوقلو شده بود در جریان حملات ارتش رژیم صهیونیستی شاهد شهادت همسر و دو فرزندش بود و این چنین با کودکانش وداع می‌کند.] پیوند خبر 🌐 نظرتان را ثبت کنید. 🩷 در جستجوی کوچ را دنبال کنید
هدایت شده از مغز سبز
ما برایتان هیچ نکردیم. هیچ. شما عدد نیستید. عدد نبودید. هر یک تن از شما، عزیزِ قبیله‌ای بود. جوانی بود که محبوبی چشم‌به‌راه داشت، پسر خردسالی بود که پدرومادرش پس از سال‌ها نذر و نیاز به دستش آورده بودند، مادری بود که نوزاد شیرخوارش بدون او شب‌ها گرسنه می‌خوابید و انگشتانش را مک می‌زد، دختر نوجوانی بود که با هزار امید و آرزو شبانه‌روز درس می‌خواند و برای آینده‌اش قصر رویا می‌ساخت، پدری بود که تکیه‌گاه فرزندانش بود، نوزادی بود که... نوزادی که... مگر جنگ، جنگِ سربازها و فرمانده‌ها و گردان‌ها نیست؟ «هفتاددرصد از شهدا زن و کودک‌اند» یعنی چه؟! چه گفتید؟! تلفات جانبی؟! سی‌وسه‌هزار جانِ عزیز، سی‌‌و‌سه‌تا هزار نفر! سی‌وسه‌هزار پاره‌ی تن، امیدِ بربادرفته، خانمانِ سوخته، خانواده‌ی جان‌به‌سر شده سی‌وسه‌هزار حسرت و وحشت و تنهایی و یتیمی سی‌وسه‌هزار «رفتی و همچنان به خیال من اندری» سی‌وسه‌هزار «در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن، من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود»... ما برایتان هیچ نکردیم، خیالتان راحت. ما حتی دلِ دیدن اعضا و جوارح پاشیده بر زمینتان را نداشتیم. ما عکس‌ها را رد می‌کردیم تا قطعات جدا از همِ تن‌ها و صورت‌های نیم‌سوخته‌ی آخرالزمانی و دست‌های به امید کمکی بیرون‌مانده از خاکتان را نبینیم. گوش‌هامان را گرفتیم تا «هر ساعت ۴ کودک فلسطینی شهید می‌شوند» را نشنویم. چهار کودک! چهار کودک! چهار کودک! ما هیچ نکردیم جز اندوه، جز اشک، جز حیرت و آهی که تا عرش خدا بلند است. راهی جز آه نداشتیم. پناهی جز خدای شنوای آه نداشتیم. اما امشب، عروس و داماد پاکدشتی را در اخبار دیدیم که وقتی در تدارک مراسم ازدواجشان بودند، خبر جنگ غزه رسید. نوعروسی را دیدند که بر سر جنازه‌ی دامادش کِل می‌کشید... قلبشان شکست، تالار و مراسم را کنسل کردند و تمام هزینه‌ها و مخارج جانبی و هدیه‌های ازدواجشان را برای شما فرستادند. همین را هم خیلی‌هامان دریغ کردیم... حالا در هیاهوی رنج‌هاتان، می‌خواهیم صدا شویم. از زندگی و جانمان نتوانستیم برای کم‌کردن رنج‌هاتان بگذریم. ما فرزندانِ «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند»یم. فریاد حنجره‌های زخمیتان می‌شویم. این کوچک‌ترین و ساده‌ترین قدمیست که می‌توانیم برای التیام زخم‌های عمیقتان برداریم. می‌آییم تا از جان بخوانیم: «فَٱصبِر إِنَّ وَعدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا يَستَخِفَّنَّكَ ٱلَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ» از طرف مردمِ اصیل، استوار و مهرپرور ایران 🇮🇷💚🇵🇸 @maghzesabz
هدایت شده از رحا مدیا
🔸اطلاعیه شماره یک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیرامون حمله اهداف معینی در سرزمین‌های اشغالی 🔹سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه ای اعلام کرد: در پاسخ به جنایت های متعدد رژیم صهیونیستی از جمله حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق و شهادت جمعی از فرماندهان و مستشاران نظامی کشورمان در سوریه، نیروی هوافضای سپاه، اهداف معینی در داخل سرزمینهای اشغالی را با شلیک ده ها فروند موشک و پهپاد مورد اصابت قرار داد. 🔹متن اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ ملت شریف و شهید پرورد ایران اسلامی. در پاسخ به جنایتهای متعدد رژیم خبیث صهیونیستی از جمله حمله به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و شهادت فرماندهان و مستشاران نظامی ایران، بامداد امروز یکشنبه 26 فروردین، دلاورمردان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بخشی از تنبیه آن رژیم نامشروع و جنایتکار طی عملیات «وعده صادق» با رمز مقدس «یا رسول الله» با موفقیت اهدافی را در داخل سرزمین های اشغلی با ده ها فروند موشک و پهپاد مورد اصابت قرار دادند. جزئیات این عملیات که با مصوبه شورایعالی امنیت ملی و زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح و با حمایت و همراهی غیورمردان ارتش جمهوری اسلامی و پشتیبانی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح انجام پذیرفت، به زودی به استحضار مردم قهرمان ایران و آزادگان جهان خواهد رسید. وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ