eitaa logo
پایگاه‌مقاومت‌شهید‌صیاد‌شیرازی🇵🇸
175 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
276 فایل
تنها کانال اصلی #پایگاه‌مقاومت‌بسیج‌شهید‌صیاد‌شیرازی 🔷تا بسیج هست، نظام اسلامی و جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تهدید نخواهد شد؛ این یک رکن اساسی است. {امام خامنه‌ای مدظله‌العالی ۱۳۸۸/۰۹/۰۴} 🖇ارتبــاط‌بــا‌مدیـرڪانــال👇🏻 @Mohamadi_Rasool
مشاهده در ایتا
دانلود
😜😍🙂 حرف‌ها کشیده شد به اینکه اگر ما شهید بشیم🥀 چی می‌شه و چطور باید بشه. مثلا یکی که روزه قضا به گردنش بود می‌گفت: «مگه شما همت کنید☝️ وگرنه من که اینقدر پول💶 ندارم کسی رو اجیر کنم» بحث حلالیت طلبیدن که شد یکی گفت: «اتفاقا منم یه سیلی👋 به گوش یکی زده، دلم میخواست می‌موندم و یه سیلی دیگه هم میزدم!!»😂 خلاصه شوخی😄 و جدی🧐 قاطی شده بود تا اینکه معاون گردان هم به حرف اومد و گفت: «من اگر شهید شدم فقط غصه😕 35 روز مرخصیم رو می‌خورم که نرفتم...»😱 هنوز کلامش به آخر نرسیده بود که یکی پرید وسط و گفت: «قربون دستت بنویس بدن به من!»😂😄😉 〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━┓ 🥀 @ahmadkazemi3 🌷 ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━┛
😉😄😊 🎤 بعضی از مداحا خیلی به صدای خودشون علاقه داشتن و وقتی شروع میکردن به دم گرفتن دیگر ول کن نبودن🧐 بچه ها هم که آماده شوخی و سربه سر گذاشتن بودن😛 گاهی چراغ قوه شونو🔦 رو برمی داشتن و آن وقت میدیدی مداح زبون گرفته، با مشت🤛🤜 به جون اطرافیانش افتاده و دنبال چراغ قوش🔦 می گرده یا اینکه مفاتیح📖 رو از جلوش برداشته ، به جای آن قرآن می گذاشتن😇 بنده خدا در پرتو نور ضعیف چراغ قوه🔦 چقدر این صفحه اون صفحه میکرد تا بفهمه که بله کتاب روبروش اصلا، مفاتیح نیست🤭 یا اینکه سیم بلند گو🎤 را قطع می کردن تا او ادب بشه😄 و اینقدر به حاشیه نره😜 〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━┓ 🥀 @ahmadkazemi3 🌷 ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━┛
😂😂 🧔🏻 کمک کن ببریمش عقب👉 ولی دیگری با کنایه و ناراحتی😒 گفته بود ولش کن بذار همین جا بمونه ما خودمون رو نمیتونیم ببریم عقب ، اونم به خودمون آویزون کنیم؟🤭 تازه اون تو اردوگاه اون قدر حال من رو گرفته که اصلا خوشم نمیاد ببرمش عقب حاجی که نیمه جان بود🙄 اصلا توان نداشته صدایی بزنه یا حرکتی کنه که آنها متوجه زنده بودنش بشن😑 شب که شد به هر زحمتی خودش را عقب کشاند وبه نیروهای خودی پیوسته بوده😎 چند روز بعد در نماز جمعه تهران ، حاجی آن دو نفر را که متعجب🧐 و حیران نگاهش میکردند دنبال میکرد و فریاد می زد🗣 پدر سوخته ها ، حالا دیگه جنازه من رو جا می ذارید😄🏃‍♂ 〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━┓ 🥀 @ahmadkazemi3 🌷 ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━┛
😉 🌶😱 آقامهدی هر وقت می‌افتاد تو خـط شوخی دیگر هیـچ‌کس جلـودارش نبود... یک‌وقت هندوانه‌ای🍉 را قاچ‌کرد، لای‌آن فلفل پاشید، 🌶 بعد به‌ یکی‌از بچه ‌ها ‌تعـارف‌ کرد... اون‌ هم برداشت و شروع کرد به ‌خـوردن!🤢 وقت حسابی دهانش سوخت.. آقامهدی هم‌ صدای خنده ‌اش بلند شد.😅 بعد رو کرد بهش‌ گفت : داداش! شیرین بود؟!🤣🤣 ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━┓ 🥀 @ahmadkazemi3 🌷 ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━┛
😂😂😂 🤭 پدر و مادر می‌گفتند بچه‌ای و نمی‌گذاشتند بروم جبهه🙄 یک روز که شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد😍 لباس‌های «صغری» خواهرم را روی لباس‌هایم پوشیدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه‌ی آوردن آب از چشمه زدم بیرون😄 پدرم که گوسفندها🐑 را از صحرا می‌آورد داد زد: «صغرا کجا ؟»🙊 برای اینکه نفهمد سیف‌الله هستم سطل آب را بلند کردم که یعنی می‌روم آب بیاورم🏃‍♂ خلاصه رفتم و از جبهه لباس‌ها را با یک نامه پست کردم💌 یک بار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد📞 از پشت تلفن به من گفت: 🎙 «بنی صدر! وای به حالت! مگه دستم بهت نرسه😂 ┄┅┅┅┅❀🌹🌹🌹❀┅┅┅┄ ما را در اینستاگرام دنبال کنید https://instagram.com/syadshyrazy3?igshid=1s1une8fbu5f0 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═┓ 🌷 @ahmadkazemi3 🌷 ┗━═━═━⊰✾✿✾⊱━━┛
😂😂 سرهنگ عراقی گفت"برای صدام صلوات بفرستید" 😒 برخاستم با صدای بلند داد زدم📣 " سرکرده اینها بمیرد صلوات 😎 " طوفان صلوات برخاست 🤣😂 "قائد الرئیس صدام حسین عمرش هرچه کوتاه تر باد صلوات" 😅 سرهنگ با لبخند 😁 گفت بسیار خوب است . همین طور صلواات بفرستید👌🙊 "عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد صلوات " طه یاسین زیر ماشین له شودصلوات طوفان صلوات بود که راه افتاد... در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم😐😂 ╔════ ೋღೋ ════╗ @parastohae_ashegh313 ╚════ ೋღೋ ════╝
😉😄😂 😋 مجید یونسی(شهید)، مجروح شده بود با سید اکبر ریحانی میرفتیم ملاقات ، سر ظهر بود سید اکبر گفت: موقع خوبی نیست اگر گفتن ناهار بمانید چی بگیم؟؟🧐 یک برگ🌿 از درخت کندم نصف شو دادم سید گفتم بخور 🤭 پرسیدن میگیم برگ🥓 خوردیم!! 😉😂😂      ┄┅┅┅┅❀🌹🌹🌹❀┅┅┅┄ ما را در اینستاگرام دنبال کنید : https://instagram.com/syadshyrazy3?igshid=1s1une8fbu5f0 ⌈.🌿@syadshyrazy3•.⌋
😂😂 🌙🌟 ﺑﻴﻤﺎرﺳﺘﺎن اﻟﺮﺷﻴﺪ ﺑﻐﺪاد ﺑﺴﺘﺮي ﺑﻮدﻳﻢ. ﻳﻚ ﺷﺐ ﺳﺮﺑﺎز ﻋﺮاﻗﻲ آﻣﺪ ﺗﻮي اﺗﺎق و ﺑﻪ ﻃﻌﻨـﻪ ﮔﻔـﺖ ﺑﮕﻴﺪ ﺑﺒﻴﻨﻢ " ﺗﻮي ﻣﻤﻠﻜﺖ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ از اﻳﻦ ﻣﻬﺘﺎبیﻫـﺎ ﭘﻴﺪا ﻣﻲﺷﻪ؟"🧐 ﻳﻜﻲ از ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜـﻪ روﻳـﺶ را ﻛﻢ ﺑﻜﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﻣﺎ اﻳﻦ ﻣﻬﺘﺎبیا رو ﺗﻮي ﻃﻮﻳﻠﻪﻫﺎﻣﻮن ﻧﺼﺐ می ﻛﻨﻴﻢ🤪 ﺳﺮﺑﺎز ﻛﻪ از اﻳﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﺟـﻮاﺑﻲ ﻋـﺼﺒﺎﻧﻲ ﺷـﺪه ﺑﻮد ﮔﻔﺖ "ﺣﻴﻒ ﻛﻪ ﻣﺮﻳـﻀﻲ، و ﮔﺮﻧـﻪ ﻣـﻲدوﻧـﺴﺘﻢ ﺑﺎﻫﺎت ﭼﻪ ﻣﻌامله ای بکنم😂😅 ┄┅┅┅┅❀🌹🌹🌹❀┅┅┅┄ ما را در اینستاگرام دنبال کنید : https://instagram.com/syadshyrazy3?igshid=1s1une8fbu5f0 ⌈.🌿 @syadshyrazy3 •.⌋
😁 ✍🏻 به روایت مادر بزرگوار شهید یک روز حسین ، برادر بزرگ‌ترش با دوستش آمدند در خانه و گفتند : مامان حسین سر من و دوستم را با آجر شکست🤕 من با تعجب پرسیدم : چطور ؟😳حسین که از شما کوچکتر است سر دو نفر شما را چطور با هم شکست ؟😕 حسین گفت : می‌خواستم مارمولک🦎بکشم ، آجر را به دیوار زدم ، آجر دو قسمت شد و سر هر دو نفرشان شکست 😂 ┄┅┄┅✶🌹✶┄┅┄ ┄ ⌈.🌿 @syadshyrazy3 •.⌋
😂😂 [•••اخوی شفاعت یادت نره•••] مثلا آموزش آبی خاکی میدیدیم 😁 یکبار آمدیم بلایی را که دیگران سر ما آورده بودند سر بچه ها بیاوریم نشد😐 فکر می کردم لابد همین که خودم را مثل آن بنده خدا زدم به مردن و غرق شدن 🏊‍♀ از چپ و راست وارد و ناوارد می ریزند توی آب و من را میکِشند بیرون و کلی تر و خشکم می کنند🙄 و بعد می فهمند که با همه زرنگی کلاه سرشان رفته است😜 کلاه سرشان این بود👇 که در یک نقطه ای از سد، بنا کردم الکی زیر آب رفتن_بالا آمدن. دستم را به علامت کمک بالا بردن👋 و خلاصه نقش بازی کردن. نخیر هیچکس گوشش بدهکار نیست. جز یکی دو نفر که نزدیکم بودند. آنها هم مرا که با این وضع دیدند، شروع کردند دست تکان دادن: خداحافظ! 👋 اخوی شفاعت یادت نره!😝😝 ┄┅┅┅┅❀💎💎💎❀┅┅┅┄            ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═┓         💎   @syadshyrazy3 💎          ┗━═━═━⊰✾✿✾⊱━━┛