eitaa logo
کانال سیاست دشمنان مهدویت
717 دنبال‌کننده
84.2هزار عکس
106.8هزار ویدیو
558 فایل
پیشنهادات و انتقادات ⤵️ @seyedalii1401 سلام علیکم گرد هم جمع شده ایم تا در فتنه اکبر از یکدیگر چیزهایی یاد بگیریم و به مردم بصیرت دهیم وظیفه ما تولید محتوا ، و هوشیاری مردم در برابر فتنه های سیاسی دشمنان اسلام ومهدویت میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳حاج قاسم برای خرید کاپشن به همراه فرزندش به یک فروشگاه در خیابون ولیعصر رفته بود و چهره سردار برای فروشنده آشنا میاد و ازش میپرسه شما سردار سلیمانی نیستید؟ 🔻حاج قاسم میخنده و درجوابش میگه آقای سلیمانی میاد کاپشن بخره؟ فروشنده هم میگه منم تو این موندم. اون که قطعا نمیاد لباس بخره و براش میخرن میبرن. ولی شما خیلی شبیه به آقای سلیمانی هستید. بعد از اصرار فروشنده و سوالات مکرر، حاج قاسم در جواب میگه بله قاسم سلیمانی برادرمه و بخاطر همین شبیهش هستم.زمانی که حاج قاسم کت رو در میاره تا کاپشن نو رو بپوشه و بپسنده، اسلحه‌ای که در کمر حاج قاسم بود رو فروشنده میبینه. فروشنده میگه نه تو خود حاج قاسمی و لو رفتی. فروشنده از اینکه سردار ازش خرید کرده خوشحال میشه و خیلی اصرار میکنه که پول نمیگیرم. حاج قاسم هم در جواب گفته بود اگه پول نگیری نمیخرم و میرم. فروشنده باورش نمیشد که معروف ترین ژنرال دنیا به همین راحتی بدون محافظ و بین مردم قدم زده و به مغازه اون اومده. ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat
💕 ✍میانه نبرد بودیم ؛ در حمله بوکمال. از منطقه T2 به T3 رسیدیم . همان جا بودیم که حاجی سخنرانی کرد و گفت؛ کمتر از دو ماه دیگر اثری از داعش باقی نخواهد ماند . نشسته بود نوک خط روی خاکریز؛ ‌دفتری جلویش باز بود . زینبیون از این طرف برید ، حیدریون از این طرف و شما هم از وسط بزنید . بچه ها به صدا در آمدند که انتحاری ها امانشان را بریده ، از شدت انفجارهایشان گوش هایمان خونریزی کرده ، چشم هایمان تیره و تار میبیند . حاجی یکپارچه غیظ شد ! «پورجعفری! برو تفنگ منو از توی ماشین بردار بیار خودم میرم.» جان بچه ها بود و فرمانده‌شان! نه نیاوردند روی حرفش و زدند به خط دشمن. 📚منبع : کتاب سلیمانی عزیز ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat
27.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁_ سلحشور از یک در زمستان ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره‌ای از شهادت حمید باکری به نقل از شهید سلیمانی راه را بااین ستاره ها می توان پیداکرد✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 تولد: ۱۳۶۲/۶/۲۸ _اصفهان شهادت: ۱۳۹۲/۹/۲۳ _سوریه _گلوله های قناسه. 🔖 می‌گفت فرزندم مشکلی داشت که باید حتما عمل می شدبه هر کسی گفتم پول نیاز دارم گفتند نداریم خیلی دلم گرفته بودصبح ابولفضل را دیدم گفت چی شده که ناراحتی منم ماجرا را برایش گفتم .گفت توکلت به خدا باشه حل میشه .بعدازظهر شهید بزرگوار تماس گرفت گفت ناراحت نباش حل شدالان که می‌بینم فرزندم در سلامتی کامل هستش متوجه شدم اونا ويژگي هاي خاصی از جمله بخشندگی و دل رئوف داشتن که خداوند به دل پاکشون نگاه می‌کنه وتوفیق شهادت را نصیبشان می‌کنه 📜 ✍بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام واحکام قرآن کریم کشته شدند وبه شهادت رسیدند امروزهم وظیفه ماست که در برابرخطراتی که متوجه اسلام ومسلمین است برای تحمل هرگونه ناملایمات آماده باشیم تا دست خائنان را بتوانیم قطع کنیم وجلوی آنها را بگیریم .ودیگر روی حجاب خیلی تاکید دارم خواهرانم برای حفظ حرمت شهید در این روزگار حجابتان را رعایت کنید 🌱 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و صلوات 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🔮 🌹 همسرم بسیار مراقبت می‌کرد تا حلال را حرام نکند، مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی‌کرد و تفسیر آیت‌الله جوادی آملی را به صورت کتاب و نرم‌افزار همیشه همراه خود داشت. در خانه بخش‌هایی از تفسیر قرآن را برای من و فرزندان بیان می‌کرد و همچنین ارادت خاصی به حافظ داشت. آیت‌الله جوادی آملی در مراسم چهلم همسرم در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «همسر و خانواده شهید شهریاری مطمئن باشند که وی در روح و ریحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهی راه یافت، نه تنها مشکل خودش را حل می‌کند بلکه مشکل دیگران را هم برطرف می‌کند و از دیگران شفاعت خواهد کرد.» ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز خواندن اقای قرائتی در کره شمالی😍😂😂 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
ای از ... ✍ تو اتاق نشسته بودیم که محمود جستی زد و گفت: آقا بیاید می‌خوام یه کار باحال کنم و رفت سمت اتاقش چند لحظه بعد با نخ و سوزن اومد و گفت: بیاید می‌خوام پیشگویی کنم می‌خوام بهتون بگم در آینده بچه تون چی میشه حتی می‌تونم بگم بچه های پدر و مادر هاتون به ترتیب چه جنسیتی داشتن سوزن رو نخ کرد و داوطلب اول رو نشوند و سوزن رو از نخ آویزون کرد و عمود گرفت روی نبض دستش سوزن چرخ می‌زد و محمود می‌گفت که بچه اول پدر و مادرت پسره، دومی هم پسره، سومی دختره درست حدس زده بود بعد مرتضی رو صدا زد و گفت دستتو بده ببینم بچه چی میاری سوزن رو آویزون بالای نبض دست مرتضی ثابت کرد و بعد از چند ثانیه سوزن شروع کرد به حرکت کردن قهقهه ای زد و گفت پاشو مرتضی که بچه اولت دختره! صدای خنده مون بلند شد محمود پرسید: مرتضی اسمش رو چی می‌ذاری؟ مرتضی یه کم فکر کرد و جواب داد زینب... این ماجرا ادامه داشت تا محمود گفت بذار برای خودمم امتحان کنم سوزن رو آویزون کرد و اونم شروع کرد به چرخیدن چشم های محمود برقی زد و با خوشحالی گفت: بیا برای منم دختره پرسیدیم اسمش رو چی می‌ذاری؟ بی معطلی گفت: کوثر... 💞برای شادی روح و همه شهدا صلوات 🌸 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🌹 یکی از تفریحات شهید آرمان مطالعه زندگی‌نامه و زیارت مزار شهدا بود. ✍🏻 به دستخط مادر شهید آرمان علی‌وردی پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات...    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🔸|خواب عجیب عروس خانوم؛ وقتی می‌خواست به حشمت‌الله جواب منفی بده... |به علت دوری راه و غربت؛ تصميم گرفتم به حشمت‌اله جواب منفی بدهم. اما همان شب خوابی ديدم که مرا منصرف کرد؛ در خواب جمعيت عظيمی را ديدم که با پرچم‌های سبز و قرمز؛ در حالی که فرياد يا محمد و يا حسين سر می‌دادند، در حرکت بودند. سوال کردم اينان کيستند ؟ جواب دادند: اين ها کاروان محمد (ص) هستند. خيلی خوشحال شدم، چرا که با شروع جنگ هميشه غبطه می‌خوردم که چرا نمی‌تونم به جبهه بروم. اما ناگهان يکی از بين جمعيت فرياد زد: تو که سرباز ما را قبول نداری از ما نيستی... روز بعد؛ قبل از جواب دادن به خانواده حشمت‌اله؛ برای يکی ازدوستانم خوابم را تعريف کردم و او پيشنهاد استخاره داد. متوسل به قرآن شدم و اين آيه آمد : ازدواج و تقوا را پيشه کنيد تا رستگارشوید. جواب مثبت دادم و با مهريه ای شامل يک جلد کلام اللّه مجيد و يک جلد نهج البلاغه به عقد ايشان در آمدم. روز عقد بعد از صرف ناهار، حشمت ميهمانان را که از آمل آمده بودند، به ملاقات امام خمينی (ره) برد. آيت اللّه جوادی آملی در سخنرانی روز نيمه شعبانِ همان سال، درباره ازدواج ما چنين گفت : بعضی می گويند نمی شود زندگی علی (ع) را پياده کرد؛ ولی من امروز به عينه ديدم که بخشی از زندگی علی (ع) پياده شده است.راوی: خانم طیبه خزایی؛ همسر شهید _______________ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🔸|امام حسین علیه‌السلام در عالم رؤیا به حشمت‌اله کفن داد... |يک ماه بعد از مجروحيت حشمت‌اله [چند ساعت مانده به تحویل سال] ایشان در حال استراحت بود، که ناگهان از خواب برخاست و مدتی با حيرت به نقطه‌ای خيره شد... حشمت‌الله بعد از اینکه سال تحویل شد، خوابی که دیده بود رو اینجوری برامون تعریف کرد: «خواب ديدم توی میدان کربلا هستم و امام حسين (ع) در حالیکه کفن‌های تميزی در دست داشتند، با رويی گشاده و لبی خندان تک تک آنها را به يارانشان دادند. من داشتم این صحنه رو نگاه می‌کردم که دیدم امام حسین علیه‌السلام در حالیکه يک کفن در دستشان باقی مانده بود، به سمتم آمده، آن را به من دادند و فرمودند: اين هم برای تو... ✍ راوی: خانم طیبه خزایی؛ همسر شهید _______ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🔸|حشمت‌اله لحظه شهادت گفت: این کاخ‌ها مال کیه؟ |شب ۲۳ ماه مبارک رمضان حال حشمت‌اله بسيار بد بود و روی تخت بيمارستان شاهد آخرين نفسهايش بودم. با همون حال سفارش‌هايی درباره بچه‌ها کرد و وصيت نمود. لحظاتی بعد از اذان صبح در حالیکه حالش بسيار وخيم بود، یهو ديدم بصورت نيمه نشسته روی تخت، با احترامی خاص تعظيم کرد. انگار شخص يا اشخاص بزرگواری به ديدارش اومده بودند... حشمت‌اله شروع به تلاوت قرآن کرد و سپس پرسيد : «اين کاخها برا کيه؟» آخر سر در حالیکه دستاش رو با احترام روی سينه گذاشته بود، گفت: «چشم می‌آيم، می‌آيم.» بعد آروم سرش رو روی تخت گذاشت و در حالیکه به من نگاه می‌کرد، شهادتين رو گفت و شهید شد. ✍ راوی: خانم طیبه خزایی؛ همسر شهید _______ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🕊چادر مرز است! حجت‌الاسلام ذوالنور عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در جلسه ۱۸مهرماه۱۴۰۱ نمایندگان مجلس که در ستاد امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شد به ذکر جالب و پیام داری پرداخت؛. ایشان در بیان این خاطره گفتند: زمان فرماندهی سردار علیرضا افشار، به عنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج آقای هاشمی رفسنجانی‌ از رژه بسیجی ها سان دیدند که در آن زمان، بنده یک گردان از طلاب را برای شرکت در رژه آورده بودم، در این رژه طلبه ها با لباس رزم و عمامه بودند و خواهران نیز با ، بعد از اتمام رژه ، آقای هاشمی رفسنجانی به سردار افشار گفتند: طلبه ها با لباس نظامی خیلی خوب رژه رفتند ولی خانم ها چادر برایشان دست و پا گیر می باشد، نمی شود لباسی خاص برایشان طراحی شود که آنها راحت باشند؟ حجت الاسلام‌ ذوالنور در ادامه بیان خاطره‌ گفتند: در آنجا بنده با آقای هاشمی کمی بگو مگو کردیم و.. بعد ها سردار افشار رفته بودند که گزارشی به مقام‌ معظم رهبری بدهند اشاره ای هم‌، به رژه و صحبت های آقای هاشمی رفسنجانی کرده بودند. 🕊مقام معظم رهبری فرموده بودند : من از شما و اقای هاشمی رفسنجانی تعجب میکنم، 🕊چادر به مثابه مرز است، مرز یک کشور چه حکمی دارد؟ چادر هم همان طور می باشد. اگر جایگاه چادر شکسته شد مرز شکسته شده و دیگر قابل جمع کردن نیست. 🤲 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🌹بعضی وقت ها با یک تیر ۲ نفر شهید می‌شدند! آری ؛ همسر خود است !!! . . ▫️ یک روز بهش گفتم : رحیم تو مثلا فرمانده ای ، چقدر دیر به دیر بهمون سر میزنی و میای خونه ...! ناراحت شد و رو بهم کرد و گفت: خانم دیگه به من نگو فرمانده ... من ته مانده ممممممم . دیگه بهم فرمانده نگو !!!! . ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🔮 احمد متوسلیان درباره شهید می‌گوید: برادرمان مهندس شهبازی، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع می‌خواند، در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب را بر عهده داشت، می‌توانم به جرأت بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام می‌گرفت؛ شرکت داشت، به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی خودش را گم کند چنان که متاسفانه بعضی‌ها خودشان را گم کردند، همیشه در جبهه بود و در حال جنگ بود. ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📩 آخرین سفری که با هم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. داخل اتوبوس هم موقع رفت و هم موقع برگشت کنار هم نشسته بودیم. روضه‌ای از حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو کلیپ کرده بودند که دختر بچه‌ها این شعر: حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی رو می‌خوندند... آرمان از این کلیپ خیلی خوشش اومده بود و می‌گفت: خیلی گریه کردم، خیلی قشنگ بود... آرمان عاشق حضرت رقیه(س) بود.❤️ |
|خیلی‌اهل‌شوخی‌بود..| خیلی اهل شوخی بود. همیشه تمام سعی‌شو می‌کرد که اطرافیانش رو بخندونه و شاد کنه! هر وقت می‌دیدمش روحیه می‌گرفتم. _به‌روایت‌از‌دوست‌ِ‌شهید 🕊 ❤️‍🩹 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴