eitaa logo
سید محمد صالح هاشمی 🇵🇸🇮🇷
814 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
26 فایل
🖋️سیدمحمدصالح هاشمی 🌐مربی فضای مجازی 📒لیسانس حوزوی 💡مشاورمذهبی 👶مربی کودک 🌐روبیکا https://rubika.ir/sydhashemii 🌐سروش https://splus.ir/sydhashemii 🌐گپ https://gap.im/sydhashemii 🌐هورسا👇 https://www.hoorsa.com/sydhashemii
مشاهده در ایتا
دانلود
. 😍 عـاشـقی هـای شـیـدا و احسـان 3⃣قسـمت - قهرکردی؟ 😡+ نه! ولی اولین خصوصیت، بدقولی - شرمنده. + باشه. - کاش زودی فردا عصر بشه + چرا؟ 💞- دلم می‌خواد صداتو بشنونم! 💼آماده شدم و رفتم سر کلاس هر ۵ دقیقه به ساعتم نگاه می‌کردم تا کلاس تموم بشه. بالاخره کلاس تموم شد. احسان هم زنگ زد... صداش دل‌نشین بود ☺️ حال و احوال کردیم بعدم ازم خداحافظی کرد... 【❞تو این چندماهی که با احسان بودم حسابی از درس افتاده بودم، تمام نمره‌هام افت کرده بود، معلم‌ها تعجب کرده بودند، مامان‌م عصبانی می‌گفت توی چه خبره که همش دستته؟ 😔چرا این طوری شدی!؟؟ 🗣 با احسان حرف زدم گفت عیب نداره! جبران می‌کنی! شور نزن! خودم کمک‌ت می‌کنم... بزار سال‌گرد داداش‌مو بدیم... ❣کم‌کم ۳ ماهی از رابطهٔ ما می‌گذشت... احسان سرد شده بود! ازم سراغی نمی‌گرفت! هرچی پیام می‌دادم جواب نمی‌داد! 😭منم کارم گریه بود... 5⃣۵ ماه گذشته بود، به احسان گفتم: + سال‌گرد داداشت هم که دادن؛ یه ماه هم ازش گذشته! 🤔چی شد قولت؟ - میدونی چیه شیدا؟ باید زودتر ببینم‌ت! + خب بیا ببین! - نه! من نمی‌تونم! تو بیا! + من؟ 😱 - آره خب... بیا تهرون هم‌دیگه رو ببینیم! 💳پول بریزم برات؟ 🔥من که می‌خواستم کم نیارم بعداز کلی بحث، قبول کردم برم... پس‌اندازم رو حساب کردم، صد تومان بود. طلاهامو برداشتم و رفتم ترمینال و تهران... نمی‌دونم چم شده بود! خُل شده بودم انگار! ا______________________ 💬 مطالعه قسمت دوم👇https://eitaa.com/repentance/1053