سال خود را با بهترین ۷سین آغاز کنید
سلام قولا” من رب الرحیم
سلام علئ موسى و هارون
سلام علئ ابراهیم
سلام علئ نوح فى العالمین
سلام علئ المرسلین
سلام علئ إلیاسین
سلام هی حتى مطلع الفجر
@syed213
#شهیدانزندهاندونزدپروردگارشانروزیمیگیرند
#سلامبرشهدا
صبح و باران و غزل در دست دوست
صبح زیبای شقایق ها بخیر
خنده لب های تو یک جرعه عشق
ای گلم این صبح عاشق ها بخیر
سلام!صبحتبخیرعلمدار...🌹
@syed213
•|حضرتقمر🌙|•
.
اگر خواهی بدانی عـاشـقی چیـسـت
و یا عاشق در این عالم فقط کیــست،
بــــرو ای دل،دمـــادم نــزدِ عـــبــّـاس
که غیر از یـار ما کس دلــربا نــیست..؛✨
🌙 @syed213 🌙
⭕️انسان دوستی همراه با تحریم!
♦️۴۰۰ نفر از فعالین مدنی در جهان خواستار رفع تحریمهای ایران شدند!
♦️آنها معتقدند که تحریمهای ایالات متحده از جمله محدودیتهای بانکی، تاثیر منفی زیادی بر دسترسی ایرانیان به تجهیزات پزشکی و داروهای ضروری داشته است.
🍃 @syed213 🍃
زندگینامهداستانیشهیدمصطفیصدرزاده
کتاب#اسم_تو_مصطفاست
یک گل آفتاب افتاده داخل چشمانت و اخم هایت را در هم کرده ای ، اما من خنده ات را دوست دارم ،آن خنده های صاف و زلال بچه گانه را . آن اوایل که با تو آشنا شده بودم با خودم میگفتم :
چقدر شوخ و سرزنده و چقدر هم پررو!
اما حالا دیگر نه ! بعد از هشت سال که از آشنایی مان میگذرد ، دوست دارم هم لبت بخندد و هم چشم هایت .
به تو اخم کردن نمی آید آقا مصطفی !
اینجا بر لبه سنگ سرد نشسته ام و زیر چادر، تیک تیک می لرزم .
آن گل آفتابی که در چشمان تو افتاده ، یک ذره هم گرما به تن من نمی بخشد.
انگار با موذی گری میخواهد دو خط ابروی تو را به هم نزدیکتر کند و دل مرا بیشتر بلرزاند . میدانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم . از خانه مان تا بهشت رضوان شهریار ده دقیقه راه است ، اما برای همین مسافت کوتاه هم رو به باد ایستادم و داد زدم :《آقا مصطفی!》 نه یکبار که سه بار .
دیدم که از میان باد آمدی ، با چشم هایی سرخ و موهایی آشفته .با همان پیراهنی که جای جایش لکه های خون بود و شلوار سبز لجنی شش جیبه . آمدی و گفتی :《 جانم سمیه !》
گفتم :《 مگه نه اینکه هر وقت میخواستم جایی برم ،همراهیم میکردی؟حالا میخوام بیام سر مزارت، با من بیا !》شانه به شانه ام آمدی.
به مامان که گفتم فاطمه و محمدعلی پیش شما باشند تا برم بهشت رضوان و برگردم ، با نگرانی پرسید:《تنها؟!》
_چرا فکر میکنی تنها؟
_پس با کی؟
_آقا مصطفی!
پلک چپش پرید :《بسم الله الرحمن الرحیم.》چشم هایش پر از اشک شد. زیر لب دعایی خواند و به سمتم فوت کرد. لابد خیال کرد مُخَم تاب برداشته. در را که خواستم ببندم ،گفت:《حداقل با آژانس برو،خیالم راحت تره!》
اما من پیاده آمدم . به خصوص که هوا بارانی بود و تو همراهم .صدایت زدم و تو آمدی ، شانه به شانه ام. حالا هم نشسته ام اینجا روی این سنگ سفید مقابل عکست. آن وقت ها هیچ موقع تنهایم نمی گذاشتی.آن وقت هایی که بودی و میتوانستی کنارم باشی اگر میگفتم مرا برسان، از اینجا تا آن سر دنیا هم که بود می آمدی ،مگر اوقاتی که به قول خودت احساس میکردی تکلیفی شرعی به گردنت هست و غیب میشدی.
حالا هم دستم را محکم بگیر و رهایم نکن آقا مصطفی!
حالا هم میخواهم مرا برسانی. مخصوصا که این رسیدن با خیلی از رسیدن ها فرق دارد. این بار میخواهم برسم به آن بالا ، به آن بالا بالاها تا بفهمم آنجا چه خبر است . هر چند《 تو بچه شمالِ بارون دیده کجا سمیه خانم و من بچه جنوب آفتاب دیده کجا ؟ قلیه ماهی و خورشت بامیه و ماهی هَشوُ و فلافل کجا ،میرزا قاسمی و فسنجون ترش و کاله کباب و ماهی شکم پر کجا؟ ولی قدرت خدا رو ببین! تو با چه لذتی قلیه ماهی و ماهی هَشوُ میخوری و من میرزا قاسمی و فسنجون ترش! این نشونه این نیست که روح ما به قواره ی جسم همدیگس؟
نشونه این نیست که از روز اول ناف ما رو به نام هم بریدن؟》
ادامه دارد...
با ما همراه باشید
#کپیممنوع
@syed213
فرازی از دعای اول#صحیفه_سجادیه
تمامي ستايش ها از آن خدايي است كه پيش از همه موجودات است و هيچ چيز قبل از او امكان وجود ندارد. او غايت همه موجودات است و هرگز پس از او موجودي نيست. چشمان بينندگان در حدي نيست كه او را ببيند و اوهام واصفان از وصفش ناتوانند.
شبتون شهدایی
@syed213
#شهیدانزندهاندونزدپروردگارشانروزیمیگیرند
#سلامبرشهدا
یک روز دیگر،
یک برکت دیگر،
و فرصت دیگری برای زندگی...
به هر نفس به عنوان یک هدیه از طرف خدا فکر کن.
خدای مهربانم...
تورا سپاس روزی دیگر و آغازی نو!
سلام!صبحتبخیرعلمدار...🌹
@syed213