ارسالی از کاربران عزیز:
👇👇👇
در حال درست کردن گلدون و
بسته فرهنگی برای میلاد و یادواره شهید سید ابراهیم🌺
✅قبول باشه
🌹التماس دعا
💠🌾💠🌾💠
#اطلاع_رسانی
خدمت اعضای محترم....
شهدارا یاد کنید و گرامی بدارید....
#منتظرتون_هستیم
🌺🌺🌺🌺
#التماس دعا
✨ امام علی (ع) ✨
سخت ترین گناهان...
گناهی است که انجام دهنده ی آن
آن را ناچیز بشمارد...🌺
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رجز خوانی یک سرباز عراقی با در دست گرفتن #پرچم_ایران در حرم حضرت زینب(س) نسبت به لجن پراکنی ها علیه ایران در عراق...
@syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎥 رجز خوانی یک سرباز عراقی با در دست گرفتن #پرچم_ایران در حرم حضرت زینب(س) نسبت به لجن پراکنی ها علی
👆🏻👆🏻👆🏻
🔺"به کسانی که می گویند ایران باید برود می گوییم که سعودی باید از عراق برود #ایران بهترین #دوست ماست و این پرچم در #قلب من جای دارد."
#دروغ_نامه_شرق
#ما_همه_یک_امت_هستیم
@syed213
🔷خاطرات علی اکبر فرهنگیان شاعر آیینی و دوست شهید مدافع حرم آقا مصطفی صدرزاده(سید ابراهیم) در مورد این شهید بزرگوار
🔹بخش اول:با شهید صدرزاده هم حجره بودیم..
🔸حدودا 11 سال پیش بود که با شهید صدرزاده، مرحوم حاج مهدی ضیایی، لقمان یداللهی و شهید سید رضا بطحایی که چند سال پیش توسط داعش در نزدیکی سامرا به شهادت رسید هم حجره بودیم و فقط من و آقای یداللهی جا ماندیم خوشحالم که رفقایمان عاقبت به خیر شدند و سرنوشت خوبی داشتند...
ادامه دارد...
@syed213 🔷________________________
🔹بخش دوم...
😊حاجی از من آخونددر نمی آید..
🔸من 2 سال از مصطفی بزرگتر بودم و سید تازه وارد حوزه شده بود و با او صرف ساده را تمرین میکردم، مباحث را خیلی خوب متوجه نشده بود ناگهان قاطی کرد و گفت حاجی از من آخوند در نمی آید.
گفتم پس چرا آمدی حوزه؟ باید تمرین کنی، تازه شروع کردی برادر، گفت: میدانم اما من دنبال گمشدهای میگردم و با این هدف آمدهام حوزه اما حالا متوجه شدم که طلبه خوبی نمیشوم باید راه خودم را پیدا کنم...
ادامه دارد..
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_بیست_و_هفت
#فصل_دوم_کتاب
#چقدر_پدرشهیدشدن_به_شما_میآید
#از_زبان_پدر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⭕️ وقتی شب های جمعه به قبرستان میرفت تا برای مسجد یا هیئتشان پول جمع کند، به او می گفتم :" مصطفی بابا، به این کار میگن گدایی!" او هم میگفت:" برای خدا گدایی کردنم قشنگه!"💕
⭕️ وقتی وارد حوزه علمیه امام جعفر صادق (ع) شد قضیه روحانیت برایش جدی تر شد. تعدادی از اراذل و اوباش در یکی از خیابان های تهران ، یکی از طلبه هایی را که ملبس شده بود ، اذیت میکنند.
⭕️ یکی از بچه های حوزه علمیه خبردار می شود و به مصطفی می گوید:" بچه ها را جمع کن تا بریم کمک این بنده خدا!"
⭕️ دوستش می گوید:" تا به خودمون اومدیم دیدیم مصطفی نیست. رفتیم و دیدیم درگیر شده!"
⭕️ از مصطفی پرسیدیم:" تو کی رفتی که ما نفهمیدیم؟ با کی درگیر شدی؟ نترسیدی تنها بودی بلایی سرت بیارن؟"
⭕️ مصطفی هم با لحن حق به جانب گفته بود:" من از هیچ چی جز بی غیرتی نمیترسم."👏
⭕️ مصطفی خیلی راهها را امتحان کرد و برای پیدا کردن گمشدهاش به هر دری زد. حتی سه ماه برای خودسازی به مشهد رفت. وقتی از مشهد برگشت خیلی عجیب و غریب شده بود. طوری نماز می خواند که دوست داشتم ساعت ها به صورتش خیره شوم.😍 شانه هایش را خاصعانه خم می کرد و طوری عاشقانه الفاظ نماز را ادا می کرد که به یقین می رسیدم جز خدا هیچ کسی را در نماز هایش نمی بیند.❣
⭕️ این حالت به مرور زمان زیباتر و عاشقانه تر شد، اما دوباره وقتی به حوزه علمیه تهران برگشت کم کم دلسرد شد. از اینکه طلبه ها بیشتر وقتشان را به فقه و صرف و نحو می گذراندند، ناراضی بود. ⭕️ داخل حوزه علمیه هم بسیج راه انداخته و با شیطنت هایش آنجا را به هم ریخته بود. یکی از کارهایی که به منظور اعتراض به سبک تدریس در حوزه انجام می دادند، این بود که درِ حجره شان را قفل می کردند و می گفتند:" ما گوشامون رو لازم داریم!"
⭕️ بالاخره یک روز آمد پیشم و گفت:" من توی حوزه علمیه به چیزی که می خوام نمی رسم.باید برم نجف!" ماندم چه بگویم. غصهدار شدم که چرا این بچه یک جا بند نمی شود و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرد.😔 با هر ضرب و زوری که بود توانست خودش را به عراق برساند. چند بار این کار را انجام داد تا بتواند بلکه آنجا مشرف و مشغول درس بشود، اما خدا برایش اینطور مقدر نکرده بود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213