eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
815 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
✨👌🏼 اگر بدانید امام زمان شما با چه غربتی منتظر است که شما درست شوید و ظهور کند، اگر احساس داشته باشید. شب و روز خواب ندارید تا خود را درست کنید. «استاد بزرگ اخلاق، آیت‌الله ابطحی» @syed213
۴۵ مسابقه داریم چه مسابقه ای به مناسبت شهادت و ولادت شهیدصدرزاده،از۸شهریور تا ۱۹شهریور مسابقه ای ترتیب دادیم با جوایز نفیس برای اطلاع بیشتر به کانال ما بپیوندید👇 @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴۶ مسابقه داریم چه مسابقه ای به مناسبت شهادت و ولادت شهیدصدرزاده،از۸شهریور تا ۱۹شهریور مسابقه ای ترتیب دادیم با جوایز نفیس برای اطلاع بیشتر به کانال ما بپیوندید👇 @syed213
کتاب جانبازی در ركاب مولا سال 1388 توفيق شد كه در ماه رجب و ماه شعبان، زائر مكه و مدينه ُحرم شديم و وارد مسجدالحرام شديم. بعد از اتمام اعمال، به محل قرار آمدم. روحاني كاروان به من گفت: سه تا از خواهران الان آمدند، شما زحمت بكشيد و اين سه نفر را براي طواف ببريد.خسته بودم، اما قبول كردم. سه تا از خانم هاي جوان كاروان به سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها افتاد، سرم را پايين انداختم. يك حوله اضافه داشتم. يك سر حوله را دست خودم گرفتم و سر ديگرش را در اختيار آنها قرار دادم. گفتم: من در طي طواف نبايد برگردم. حرم الهي هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر اين حوله را بگيريد و دنبال من بياييد. يكي دو ساعت بعد، با خستگي فراوان به محل قرار كاروان برگشتم. در كل اين مدت، ً اصلا به آنها نگاه نكردم و حرفي نزدم. وظيفه اي براي انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط براي رضاي خدا اين كار را انجام دادم. در روزهايي كه در مكه مستقر بوديم، خيلي ها مرتب به بازار ميرفتند و... اما من به جاي اينگونه كارها، چندين بار براي طواف اقدام كردم. ابتدا به نيت رهبر معظم انقلاب و سپس به نيابت شهدا، مشغول شدم و از فرصت ها براي كسب معنويات استفاده كردم. در آن لحظاتي كه اعمال من محاسبه ميشد، جوان پشت ميز به اين موارد اشاره كرد و گفت: به خاطر طواف خالصانه اي كه همراه آن خانم ها انجام دادي، ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد!بعد گفت: ثواب طواف هايي كه به نيابت از ديگران انجام دادي، دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت ميشود...اوايل ماه شعبان بود كه راهي مدينه شديم. يك روز صبح در حالي كه مشغول زيارت بقيع بودم، متوجه شدم که مأمور وهابي دوربين يک پسر بچه را که ميخواست از بقيع عکس بگيرد را گرفته، جلو رفتم و به سرعت دوربين را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحويل دادم.بعد به انتهاي قبرستان رفتم. من در حال خواندن زيارت عاشورا بودم كه به مقابل قبر عثمان رسيدم.همان مأمور وهابي دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه ميكرد. يكباره كنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسي و با صداي بلند گفت: چي گفتي!؟ لعن ميكني؟ گفتم: نه خير. دستم رو ول كن. اما او همينطور داد ميزد و با سر و صدا، بقيه مأمورين را دور خودش جمع كرد. در همين حال يكدفعه به من نگاه كرد و حرف زشتي را به موال اميرالمؤمنين زد. من ديگر سكوت را جايز ندانستم. تا اين حرف زشت از دهان او خارج شد و بقيه زائران شنيدند، ديگر سكوت را جايز ندانستم. يكباره كشيده محكمي به صورت او زدم. بالافاصله چهار مأمور به سر من ريختند و شروع به زدن كردند. يكي از مأمورين ضربه ي محکمي به كتف من زد كه درد آن تا ماه ها اذيتم ميكرد. چند نفر از زائرين جلو آمدند و مرا از زير دست آنها خارج كردند و سريع فرار كردم. اما در لحظات بررسي اعمال، ماجراي درگيري در قبرستان بقيع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق مولا علي با آن مأمور درگير شديد و كتف شما آسيب ديد. براي همين ثواب جانبازي در ركاب مولا علي در نامه عمل شما ثبت شده است! ادامه دارد... باماهمراه‌باشید... @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🌱 حس قشنگے ستــــ که در دل دارمــــ.... یاد تـو خاطره اے ستـــ که بـر دارمـــ .... ندهمـــ یاد تـو را بر کس دیگر نه که من ندهمـــ یاد تـو را جانشینے که پُر کند جاےتـو را نیستـــ.... @syed213
👌 کسى كه بيشترين همّ و غمش دنيا باشد، بدبختى و اندوهش به درازا كشد 💖 مَن كانَتِ الدنيا أكبرَ هَمِّهِ طالَ شَقاؤهُ و غَمُّهُ 🦋 📙 ميزان‌الحكمه، ج۴، ص۱۱۲ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 ای شویم @syed213
♥️♥️♥️ 🌺🌺 ♥️ میدونی موقع تولد وقتی خدا داشت بدرقمون می کرد گفت چی ؟؟!! گفت داری به میری که را میشکنن و به پاکت میزنن نکنه بشی ... من تو کوله پشتیت گذاشتم ...تا گذاشتم...تا گذاشتم...تا گریه کنی!!! و گذاشتم ...تا بدونی ارزش کردن نداره پس و کن @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تيكه سنگين بود:) " چكش غيرحضورى رئيس جمهور براى مدارس حضورى دانش آموزان" @syed213
۴۷ مسابقه داریم چه مسابقه ای به مناسبت شهادت و ولادت شهیدصدرزاده،از۸شهریور تا ۱۹شهریور مسابقه ای ترتیب دادیم با جوایز نفیس برای اطلاع بیشتر به کانال ما بپیوندید👇 @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴۸ مسابقه داریم چه مسابقه ای به مناسبت شهادت و ولادت شهیدصدرزاده،از۸شهریور تا ۱۹شهریور مسابقه ای ترتیب دادیم با جوایز نفیس برای اطلاع بیشتر به کانال ما بپیوندید👇 @syed213
⚠️ چندوقت پیش که تهران زلزله اومده بود، بعضی از مردم از ترس جونشون با لباس راحتی👕، حتی بعضی بدون کفش👞 اومده بودن تو خیابون🏃 رفتم به چندتاشون گفتم: ٢۰میلیون💵 میدم بهتون برید تو خونه هاتون☺️... گفتن: مگه دیوونه ایم😱 برا ٢۰میلیون جونمون رو به خطر بندازیم😒... یادم اومد بعضی از همین مردم میگفتن: برای پول میرن😏 @syed213
۴۹ مسابقه داریم چه مسابقه ای به مناسبت شهادت و ولادت شهیدصدرزاده،از۸شهریور تا ۱۹شهریور مسابقه ای ترتیب دادیم با جوایز نفیس برای اطلاع بیشتر به کانال ما بپیوندید👇 @syed213
کتاب هرشب حوالی ساعت ۹ تقدیم نگاه مهربونتون🌺
کتاب شهيد و شهادت در اين سفر كوتاه به قيامت، نگاه من به شهيد و شهادت تغيير كرد. علت آن هم چند ماجرا بود: يكي از معلمين و مربيان شهر ما، درمسجد محل تلاش فوقل‌العاده اي داشت كه بچه ها را جذب مسجد و هيئت كند. او خالصانه فعاليت ميكرد و در مسجدي شدن ما هم خيلي تأثير داشت.اين مرد خدا، يكبار كه با ماشين در حركت بود، از چراغ قرمز عبور كرد و سانحه اي شديد رخ داد و ايشان مرحوم شد.من اين بنده خدا را ديدم كه در ميان شهدا و هم درجه آنها بود! من توانستم با او صحبت كنم.ايشان به خاطر اعمال خوبي كه در مسجد و محل داشت و رعايت دستورات دين، به مقام شهدا دست يافته بود. در واقع او در دنيا شهيد زندگي کرد و به مقام شهدا دست يافت. اما سؤالي كه در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعايت قانون و در واقع علت مرگش بود. ايشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشين سكته كردم و از دنيا رفتم و سپس با ماشين مقابل برخورد كردم. هيچ چيزي از صحنه تصادف دست من نبود.در جايي ديگر يكي از دوستان پدرم كه اوايل جنگ شهيد شده بود و در گلزار شهداي شهرمان به خاك سپرده شده بود را ديدم. اما او خيلي گرفتار بود و اصلا در رتبه شهدا قرار نداشت! تعجب كردم. تشييع او را به ياد داشتم كه در تابوت شهدا بود و... اما چرا؟! خودش گفت: من براي جهاد به جبهه نرفتم. من به دنبال كاسبي و خريد و فروش بودم كه براي خريد جنس، به مناطق مرزي رفتم که آنجا بمباران شد. من کشته شدم. بدن مرا با شهداي رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...اما مهمترين مطلبي كه از شهدا ديدم، مربوط به يكي از همسايگان ما بود. خوب به ياد داشتم كه در دوره دبستان، بيشتر شب ها در مسجد محل، كلاس و جلسه قرآن و يا هيئت داشتيم. آخر شب وقتي به سمت منزل ميآمديم، از يك كوچه باريك و تاريك عبور ميكرديم.از همان بچگي شيطنت داشتم. با برخي از بچه ها زنگ خانه مردم را ميزديم و سريع فرار ميكرديم!يك شب من ديرتر از بقيه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان كوچه بودم كه ديدم رفقاي من كه زودتر از كوچه رد شدند، يك چسب را به زنگ يك خانه چسباندند! صداي زنگ قطع نميشد.يكباره پسر صاحبخانه كه از بسيجيان مسجد محل بود، بيرون آمد. چسب را از روي زنگ جدا كرد و نگاهش به من افتاد.ً او شنيده بود كه من، قبال از اين كارها كرده ام، براي همين جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت: بايد به پدرت بگويم که چهكار ميكني!هرچي اصرار كردم كه من نبودم و... بي فايده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد. آن شب همسايه ما عروسي داشت. توي خيابان و جلوي منزل ما شلوغ بود. پدرم وقتي اين مطلب را شنيد خيلي عصباني شد و جلوي چشم همه، حسابي مرا كتك زد.اين جوان بسيجي كه در اينجا قضاوت اشتباهي داشت، چند سال بعد و در روزهاي پاياني دفاع مقدس به شهادت رسيد. اين ماجرا و كتك خوردن به ناحق من، در نامه اعمال نوشته شده بود. به جوان پشت ميز گفتم: من چطور بايد حقم را از آن شهيد بگيرم؟ او در مورد من زود قضاوت كرد.او گفت: لازم نيست كه آن شهيد به اينجا بيايد. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهيد راضي شوي.بعد يكباره ديدم كه صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاك ميشد و اعمال خوب آن ميماند. خيلي خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود يكي دو سال از اعمال من اينطور طي شد. جوان پشت ميز گفت: راضي شدي؟ گفتم: بله، عالي است. البته بعدها پشيمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاك كند!؟اما باز بد نبود. همان لحظه ديدم آن شهيد آمد و سالم و روبوسي كرد. خيلي از ديدنش خوشحال شدم. گفت: با اينكه لازم نبود، اما گفتم بيايم و حضوري از شما حلاليت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر كارهاي گذشته در آن ماجرا بي تقصير نبودي. ادامه دارد... باماهمراه باشید... @syed213
۵۰ مسابقه داریم چه مسابقه ای به مناسبت شهادت و ولادت شهیدصدرزاده،از۸شهریور تا ۱۹شهریور مسابقه ای ترتیب دادیم با جوایز نفیس برای اطلاع بیشتر به کانال ما بپیوندید👇 @syed213
اگر از حال و روزم بپرسی؛ می گویم خسته و درمانده راه بندگی... @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۱ مسابقه داریم چه مسابقه ای به مناسبت شهادت و ولادت شهیدصدرزاده،از۸شهریور تا ۱۹شهریور مسابقه ای ترتیب دادیم با جوایز نفیس برای اطلاع بیشتر به کانال ما بپیوندید👇 @syed213
🌿امام علی علیه السلام میفرمایند: 💠هر گاه نیت ها فاسد باشد برکت از میان می رود. 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 ای شویم @syed213