◾️#دلتنگے_شهدایے 🌙✨
دنیایم را با شما آذین بستهام تا با شما نفس بڪشم...🍃
با شما زندگے ڪنم...
و روزے مثل شما بشوم🖐🏻♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردانسیدابراهیم|
◾️#دلتنگے_شهدایے 🌙✨ دنیایم را با شما آذین بستهام تا با شما نفس بڪشم...🍃 با شما زندگے ڪنم... و ر
◾️#خاطره_شهید ♥️🎙
بچه ها داشتن عقب میکشیدن...
سیدابراهیم رو دیدم لنگون ، لنگون با سر و صورت خاکی داره برمیگرده!
گفت: "چیزے نمونده بود! رسیده بودیم بالا فقط چند قدم دیگه قله رو گرفته بودیم...💔"
بغض نذاشت ادامه بده...
گفتم: "خیره ان شالله! دوباره برمیگردیم دلاور غصه نخور!🍃"
چیزی نگفت، سرش رو پایین انداخت و رفت پایین...
برگشتیم، عقب تو مقر مرکزی.
برنامه ریزی برای حمله دوباره شروع شد، یک هفته ای تا شروع دوباره عملیات زمان لازم بود...
هر روز ابراهیم رو میدیدم، انگار حالش خوب نبود.🥀
فردا قرار بود دوباره بزنیم به قله.⛰
یکی از بچه ها اومد پیشم، گفت: "مسئله ای هست درباره سیدابراهیم میخوام بگم!"
گفتم :" چیه؟"
گفت: "سیدابراهیم تو عملیات قبلی مجروح شده ولی بخاطر اینکه بر نگرده دمشق چیزی نگفته!"
شوکه شدم، سریع رفتم پیشش🏃🏻♂
گفتم : "سید ببینم کجات مجروح شده؟"
خندید و گفت: "نه بابا چیزی نیست! یه خراش جزئی بوده!😁"
گفتم: "ببینم زخمت رو!"
پاچه شلوارش رو بالا زد، دوتا ترکش نارنجک ، یکی به زانوش و یکی به ران پاش خورده بود...! 💔
گفتم: "باید بری درمانگاه و برگردی دمشق!"
سرخ شد، گفت: "اذیت نکن من تا امروز درد این ترکش ها رو تحمل کردم تا تو حمله دوباره شرکت کنم!🙁"
دیدم قبول نمیکنه، خیلی نگرانش بودم، رفتم پیش ابوحامد و قضیه رو بهش گفتم...
حاجی سید ابراهیم رو خواست پیش خودش تا باهاش حرف بزنه✨
نمیدونم بینشون چی گذشت، وقتی سید ابراهیم از اتاق آمد بیرون با لبخند گفت: "حاجی اجازه داد بمونم😍"
حالا تازه میفهمم که چه چیزی بین حاجی و سید ابراهیم بوده...
شهید ابوحامد ، رفیق بهشتی خودش رو شناخته بوده :)♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#شهید_علیرضا_توسلی 🕊
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردانسیدابراهیم|
◾️#آیه_گرافی🕊
۞﴿ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ﴾۞
آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شده اید؟!
+ما آدم ها معامله کننده های
خوبی نیستیم ...
اَبَد می دهیم ، فانی می گیریم!
نه؟💔
سوره توبه|۳۸
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صاحـبنا:♥️
فـالحـافظزدم
آنرنـدغـزلخوانهمگفت:
زندگےبۍتومحـالاست
ٺـوبـایدباشـۍ..(:
-الهمعجللولیکالفرج🤲🏻📿
▪️#جمعههاۍانتظار 🌿
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
•••{🥀♥️}•••
دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز ..
یادے میکنێم از (شهیدمحمدبنیادی)
▪️#معرفی_شھید :
سردارشهیدمحمدبنیادی
تولد⇦ ¹³³⁷.⁷.²⁷
شہادت⇦ ¹³⁶².⁸.¹³
محلشہادت⇦ پنجوینعراق
کتابشهید⇦ آرامبیقرار..
وضعیتتاهل⇦ مجرد
• • •
شهید محمد بنیادی فرزند اسکندر در ۲۷ مهر ۱۳۳۷ در خانوادهای روحانی در شهر مقدس قم به دنیا آمد. پیش از ورود به مدرسه به فراگیری قرآن نزد پدر مشغول شد و روح تشنه معنویت خود را با کوثر جاری قرآن سیراب نمود؛ تحصیلات ابتدایی را در مدرسه خواجو گذراند. او که علاقه خاصی به فراگیری علم و دانش داشت مدارج ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و برای تحصیلات متوسطه وارد دبیرستان دین و دانش قم شد. پدر شهید که علاقهمند بود تا روحانیت در نسل وی باقی بماند از محمد خواست تا به فراگیری دروس حوزوی بپردازد. محمد نیز با اطاعت از پدر وارد مدرسه فیضیه شد و تا سطح لمعه را آموخت.این شهید بزرگوار در مسئولیتهای گوناگونی از جمله فرماندهی تیپ حضرت معصومه (س) افتخار خدمت یافت. او چنان به اخلاص در عمل توجه داشت که نمیگذاشت اعمال الهی اش به شرک و ریا آلوده گردد. هرگز از فعالیتها و مسئولیتهایش سخن نمیگفت و چنان رازدار و کم حرف بود که حتی خانواده اش از سِمتهای او بیخبر بودند، هرگز به اسم و عنوان دل نداد و پست و مقام هیچ گاه دیده علایقش را به انحراف نکشانید.
📓⃟🖤¦⇢ #شب_بخیر
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
.•بسماݪلھـالࢪحمݧ الرحیــݥ•....🌿
#بسمرٻّالشھدآ🥀
#بهنامخداےسیدابراهیم...💔
▪️#روزمونوباسلامبهشهداآغازکنیم↓″🙃❤️}
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
◾️#دلتنگے_شهدایے 🍃✨
به جانان جان سپار اے دل که کار عاشقان این است...
هواے خویشتن بگذار اگر دارے هوای او :)♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردانسیدابراهیم|
◾️#دلتنگے_شهدایے 🍃✨ به جانان جان سپار اے دل که کار عاشقان این است... هواے خویشتن بگذار اگر دارے هو
◾️#خاطره_شهید 🎙🕊
مصطفے جز معدود شهدای مدافع حرم است که سردار سلیمانی در خصوصش ابراز علاقه میکند و میگوید عاشق او بودم...♥️
سردار سلیمانے از پشت بی سیم صدای مصطفے را میشنود و میخواهد او را ببیند.
از دوستان و هم رزمانش بعدها شنیدم درجلسهای دیدند جوانی با پای لنگان گوشهای ایستاده و به حرفها گوش میدهد.
سردار آنجا سیدابراهیم را خواستند تا نظر او را در خصوص موضوع مطرح شده بدانند.🍃
مصطفے هم با ادب و احترام اینکه همه حاضرین جمع سرداران او هستند، نظر خود را اعلام میکند.
او آنجا میگوید جنگ سوریه تفاوت دارد.
در آن جلسه، شرایط خاص سوریه و نقشههای آن را توضیح میدهد یعنی جرات پیدا میکند که در جمع فرماندهان این توضیحات را ارائه دهد.🖐🏻
سردار خیلے نسبت به سرباز کوچک خود محبت داشتند :)♥️
این محبت و تعاریف سردار ناشی از آن است که نسبت به مصطفے شناخت داشتند و آدم شناس بودند سردار سلیمانی بزرگی آدمها را به سن و سال نمیبیند به عملکرد میبیند.🖇✨
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
هدایت شده از |گردانسیدابراهیم|
توجــه_توجــه‼️
-----
◾️پیج اینستا گراممون فالو کنین شاید کلیپ های اونجا اینجا نباشه😄❤️
لایو هم میزاریم🌱
اولین کامنت پست جدید از شما گردانیون ایتا باشه ها👌🏽
https://instagram.com/gordan_seyedebrahim?utm_medium=copy_link
■ #حرف_قشنگ😍💖
پیــامبرمونگفتن!
جھادمبــارزهبــابانفسبزرگترینجھاده..!
-مواظبنفسمونباشیم(:🖐🏼
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
•••{🥀♥️}•••
دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز ..
یادے میکنێم از (شهیدمحسنفخریزاده)
▪️#معرفی_شھید :
شهیدمحسنفخریزاده
تولد⇦ ¹³⁴⁰.¹.¹
شہادت⇦ ¹³⁹⁹.⁹.⁷
محلشہادت⇦ آبسرد،دماوند
آدرسمزار⇦ امامزادهصالحتهران
وضعیتتاهل⇦ متاهل
• • •
فخریزاده یکی از پنج شخصیت ایرانی بود که یک بار نامش در فهرست ۵۰۰ نفرهٔ قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریهٔ آمریکایی فارن پالیسی منتشر میشود، قید شده بود. در قطعنامهٔ ۱۷۴۷ شورای امنیت که در ۲۴ مارس ۲۰۰۷، علیه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران تصویب شد، نام او جزو افراد تحریم شده قرار داده شد.
فخریزاده از فرماندهان سپاه پاسداران در زمینه موشکی بود و پیش از ورود به برنامه اتمی ایران، به همراه حسن تهرانی مقدم به کره شمالی سفر کرد و در نتیجه برنامه موشکسازی ایران را با همکاری کره شمالی و لیبی پایهگذاری کرد. در دوره احمدینژاد به همراه فریدون عباسی دوانی وارد برنامه اتمی ایران شد و گفته میشود که با شهرام امیری همکار بودهاست. شورای ملی مقاومت ایران، در سال ۱۳۹۷ گفت که او در سومین آزمایش بمب اتمی کره شمالی به این کشور سفر کردهاست.
فخریزاده در عصر ۷ آذر ۱۳۹۹ در شهر آبسرد، شهرستان دماوند ترور شد. در جریان این ترور در میدان خلیج فارس شهر آبسرد، ابتدا یک خودروی نیسان کنار خودروی فخریزاده منفجر شده و بعد از آن شخصی [یا اشخاصی] دیگر از داخل یک خودرو در سمت دیگر خیابان خودروی حامل فخریزاده را به رگبار بستهاند. در جریان این درگیری یکی از محافظان فخریزاده ۴ تیر خورده و خود او هم بعد از انفجار و اصابت گلوله، با بالگرد به بیمارستان منتقل شده و در آنجا به شهادت رسیده است.
📓⃟🖤¦⇢ #شب_بخیر
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
.•بسماݪلھـالࢪحمݧ الرحیــݥ•....🌿
#بسمرٻّالشھدآ🥀
#بهنامخداےسیدابراهیم...💔
◾️#ظهرتون_امامزمانی🌿
درد درمان مےشود
با ذکر يا مهدی مدد
سخت آسان میشود
با ذکر يامهدی مدد
بس کہ آقايم غريب است
و ندارد ياوری
چشم گريان میشود
با ذکر يا مهدی...
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
▪️#روزمونوباسلامبهشهداآغازکنیم↓″🙃❤️}
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
#دلتنگے_شهدایے 🍃✨
با هیچ ڪسم میل سخن نیست ولیڪن...
تو خارج از این قاعده و فلسفه هایے! (:🖐🏻♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
#خاطره_شهید 🎙🌿
گاهے میرفت یه گوشه اے خلوت چفیه اش رو می ڪشید روے سرش و در حالت سجده میموند..
به قول معروف یه گوشه اۍ خدا رو گیر می آورد :)✨
مصطفی واقعاً عبدِ صالح بود🖐🏻♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی دوست شهید
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
- هفتم آذرماه
اولین سالگرد شهادت مظلومانه
دانشمند بزرگ هسته ای کشور
پیشتاز در تولید علم و قدرت دفاعی
[شهید حاج محسن فخری زاده]
گرامی باد🖤
#شهید_محسن_فخریزاده
◾️#استوری🕊
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
•••{🥀♥️}•••
دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز ..
یادے میکنێم از (شهیدسیدمجتبیحسینی)
▪️#معرفی_شھید
شهیدسیدمجتبیحسینی
تولد⇦ ¹³⁵⁶.⁵.¹⁴
شہادت⇦ ¹³⁸⁷.¹⁰.⁹
محلشهادت⇦ سراوان
علتشهادت⇦ حملهودرگیری
• • •
ستوان دوم شهید سید مجتبی حسینی در تاريخ چهاردهم مرداد¹³⁵⁶چراغ خانواده ای از سادات علوی روشن شد و نوگل خوشبویی از بوستان فاطمی چشم به جهان گشود. و پس از گذشت دورانن تحصيل در بهدارى ناجا مشغول به كار شد. و در روز «اول محرم» به ندای جدش لبیک می گویدو اما روز شهادت....💔
صبگاه فرا مى رسد و سيد مجتبى به فرماندهانش پيشنهادى مى دهد، كه به مناسبت اولين روز محرم و عزای عمومی از سوى ولى امر مسلمين جهان اسلام (حضرت آيت الله خامنه اى) به مناسبت فاجعه (غزه) مراسم صبحگاهی لغو شده و برای عزاداری به حسینیه بروند. فرماندهی با 300 تن از افسران عالی به حسينيه رفته و به نوحه سرایی پرداختند. در همین وقت سيد مجتبى دم در قرارگاه مشغول حراست و حفاظت از اسلام و میهن و شرافت بود که شياد پليدى از يزيديان زمان (وهابیون خائن) با وسیله نقلیه ای که بارش مواد منفجره بود با بی شرمی تمام طی عملیات انتحاری با شکست حریم قداست واحد محوطه شده و به خیال اینکه همه افسران و سربازان امام زمان در صبحگاه ایستاده اند. شهید به دنبال ماشین میرود یک مرتبه صدای انفجار مهیبی می آید و دود سیاهی همه جا را فرا می گیرد. اینجا بود که سید مجتبی برای همیشه پر می کشد و در روز اول محرم به ندای جدش لبیک می گوید و خود را به کاروان عاشورایی رسانده و به آرزوی خود می رسد.
📓⃟🖤¦⇢ #شب_بخیر
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
.•بسماݪلھـالࢪحمݧ الرحیــݥ•....🌿
#بسمرٻّالشھدآ🥀
#بهنامخداےسیدابراهیم...💔
◾️#ظهرتون_امامزمانی🌿
•
.
و تویـے آنڪھ صبح بـھ صبح
باید پنجرهی دل را و بسویِ نگاهش گشود :)♥️
-الهمعجللولیکالفرج🤲🏻📿
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
▪️#روزمونوباسلامبهشهداآغازکنیم↓″🙃❤️}
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
◾️#دلتنگے_شهدایے ✨
قدمے به قلب من نِه...
نفسے قرار من باش! :)💔🍃
#شهید_مصطفے_صدرزاده
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردانسیدابراهیم|
◾️#دلتنگے_شهدایے ✨ قدمے به قلب من نِه... نفسے قرار من باش! :)💔🍃 #شهید_مصطفے_صدرزاده |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅ
◾️#خاطره_شهید ♥️🎙
مادرم هر سال دهه اول محرم را روضه می گرفت...
روز تاسوعا بود و من هم مثل هر روز به خانه مادرم رفته بودم. مصطفے را که ۴سال داشت به برادر بزرگش سپردم و گفتم مواظب باشد که مصطفے بیرون نرود.
اواخر روضه و نزدیکی اذان ظهر بود که صدای ترمز شدیدی از خیابان آمد
و بلافاصله بعد یکی از همسایه ها خطاب به مادرم با صدای وحشت زده ای داد زد و گفت: بی بی بچه ات مرد!!😰
من با سابقه بازیگوشی و شیطنتی که از مصطفے دیده بودم می دانستم این بچه کسی نیست جز مصطفے... 💔
مثل همیشه از ترس خشکم زده بود و نمیتوانستم حرف بزنم!
به دیوار تکیه دادم. درست روبروی کتیبه یا اباالفضل العباس بودم :)
همین که چشمم به کتیبه افتاد گفتم: "یا اباالفضل العباس این پسر نذر شما! سرباز فدایی شما!🙃♥️🍃"
یک ربع به اذان بود. مصطفے از در وارد شد و همین که مرا دید برای اینکه از استرس و اضطراب من کم کند امد و روی پایم نشست و گفت:
"مادر ببین من حالم خوبه!🌸"
صورتش خونی بود و رنگ به رخسار نداشت! پهلویش زخم شده بود ، اما به من نگفت...!🥀
برایش اب قند اوردند.
مدت ها از آن خاطره می گذرد...
بعد ها فهمیدم زمان شهادت پسرم دقیقا همان زمان نذر شدنش برای حضرت اباالفضل بوده :)🕊💔
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی مادرشهید
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|