eitaa logo
|گردان‌سیدابراهیم|
499 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
•﷽• . راه‌ِ‌شهدا‌رو‌باید‌رفت نه‌فقط‌دربارش‌حرف‌زد! آشناشو‌بااین‌راه‌بعدتوش‌قدم‌بردار‌ خودشھداهم‌کمکت‌می‌کنن🌿 . ◾️شرایط داره بلاخره✌️🏽(: " @sharayt " . ◾️اینجاحرف‌میزنیم " @brobach_gordan "
مشاهده در ایتا
دانلود
.•بسم‌اݪلھـ‌الࢪحمݧ الرحیــݥ•....🌿 🥀 ...💔
◾️ 🌱 پشت کوچه پس کوچه های انتظار همان جا که فاصله ها کمی بیشتر است، با شما، به امید نگاه مهربانی از سر لطف هستم...🥀 برای آمدن و رسیدن! |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
▪️↓″🙃❤️} اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
◾️ 🌙✨ دلتنگ تو ام... محو تو ام :) خانه خرابم 🕊♥️  |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردان‌سیدابراهیم|
◾️#دلتنگے_شهدایے 🌙✨ دلتنگ تو ام... محو تو ام :) خانه خرابم 🕊♥️ #شهید_مصطفے_صدرزاده  |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀ
◾️ 🎤♥️ آقا مصطفے همیشه سر به زیر بود که مبادا چشمش به نامحرم بیافتد... یک روز مادرم اومد پیش من گفت این آقا مصطفے تو خیابون از بغلش که رد میشم حتی سلام هم نمیکنه😕 ولی تو خونه دست و پای منو می بوسه... وقتی آقا مصطفے اومد خونه ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی؟ گفت: "تو که میدونی من تو خیابون به کسی نگاه نمی کنم☝️🏻✨🖇"  راوی همسرشهید |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردان‌سیدابراهیم|
#چند‌ثانیہ‌مستۍ♥️ ⇠
🌿 [کلُّ نَفْسٍۢ ذَآئِقَهُ ٱلْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ] -هر کسى مرگ را خواهد چشید، آن‌ گاه به سوى ما بازگردانده مى‌ شوید✨ العنکبوت | آیه ۵۷ |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
💚͜͡🌿 عاقبت‌عشقِ‌حَسن‌را‌علنی‌خواهم‌کرد؛ روبه‌رویِ‌حَرمش‌عشقِ‌منی‌خواهم‌کرد! آرزو‌نیست‌رجز‌نیست‌من‌آخر‌روزی؛ وسطِ‌صحنِ‌حَسن‌سینه‌زنی‌خواهم‌کرد! |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
◾️ ♥️ مادر شهید ‌میگفت: "حسن خیلے تند و تیز راه می‌رفت... اما هر وقت با من راه میومد، آروم قدم برمی‌داشت :)✨👣" 🌿 |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|