.•بسماݪلھـالࢪحمݧ الرحیــݥ•....🌿
#بسمرٻّالشھدآ🥀
#بهنامخداےسیدابراهیم...💔
◾️#صبحتون_امامزمانی 🌱
🌼سلام ماه پنهانم!
✨سلام امام خوب زمانم!
🌼پنهان مکن جمال خود
✨از عاشقان رویت
🌼خورشید را برای
✨ظهور آفریدهاند...
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
▪️#روزمونوباسلامبهشهداآغازکنیم↓″🙃❤️}
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
😁#دلتنگے_شهدایے ✨
قدمے به قلب من نِه...
نفسے قرار من باش! :)💔🍃
#شهید_مصطفے_صدرزاده
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردانسیدابراهیم|
😁#دلتنگے_شهدایے ✨ قدمے به قلب من نِه... نفسے قرار من باش! :)💔🍃 #شهید_مصطفے_صدرزاده |ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀ
◾️#خاطره_شهید 🎤 ♥️ ✨
تو شهر حلب دوتایی سوار موتور میرفتیم.🏍
دیدم حسن سرش پایینِ داره میره ..
مدح امیرالمومنینعلی(علیهالسلام) رو هم میخوند🗣 و من ترکش نشسته بودم.
ترسیدم، فقط میتونست دو سه متر جلو تر رو ببینه؛
گفتم : داداش مواظب باش تصادف میکنیم!
ولی توجه نکرد.
همینطور که میخوند ،با ناراحتی گفتم: سرتو بیار بالا خیلی خطر ناکه.
بازم توجه نکرد.
داشتم عصبانی میشدم، که با جدیت گفت: چه کارم داری نمیخوام سرمو بیارم بالا!
یک لحظه توجه کردم دورو برمون....
دیدم اطرافمون پر از زنهای بی حجابه ، میترسید چشمش بیوفته به نامحرم!
راوی ✨ #شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
درباره ی #شهید_حسن_قاسمی_دانا
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
صورتِ زخمی و بازویِ کبود و چشمِ تار
فاطمه شرمنده ام از من طرفداری بس است...💔
◾️#استوری ..🌱
#فاطمیه 🖐🏽
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
•••🌱
نخلی که شکسته ثمرش را نزنید
مرغی که زمین خورد پرش را نزنید
دیدید اگر که دست مردی بسته
دیگر در خانه همسرش را نزنید 💔🚶🏻♂
#فاطمیه
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
|گردانسیدابراهیم|
•••{🥀♥️}•••
دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز ..
یادے میکنێم از (شهیداصغرپاشاپور)
▪️#معرفی_شھید :
شهیداصغرپاشاپور
تولد⇦ ¹³⁵⁸
شہادت⇦¹³⁹⁸.¹¹.¹³
• • •
برادرم متولد سال 1358 بود که با سه فرزندش به سوریه رفت تا کنار دیگر مجاهدان با تروریست های تکفیری مبارزه کند. اصغر با اینکه از ابتدای جوانی با سن نسبتا کمی که داشت وارد سپاه شد و مسئولیت های حساسی بر عهده گرفت اما هیچ گاه ندیدیم در مورد کارش حرف بزند.
اتفاقی از روی عکس ها دیده بودیم که همراه حاج قاسم است اما اصلا از خودش نمی شنیدیم. رسم امانت داری را در کارش به شدت رعایت می کرد. روحیه اش البته کلا هم اینطور بود که اهل خاطره گویی نبود. همسرم که به شهادت رسید با اصرار از او خواستم چند خاطره برایم تعریف کند. مسئولیتش هم اجازه صحبت نمی داد. شاید چند سالی از یک اتفاق که میگذشت تازه از آن برایمان تعریف می کرد.
لحظه آخر از حاج قاسم جدا شد
آنطور که من شنیدم، البته نمی دانم چقدر درست است، قرار بوده برادرم آن شبی که سردار سلیمانی شهید می شود همراه ایشان به عراق بیاید اما لحظات آخر از سردار جدا می شود و رفتنش به عراق کنسل می شود و در سوریه می ماند. قسمت بود درست یک ماه پس از شهادت فرمانده اش به شهادت برسد.می گفتند مسئولیت برادرم در سوریه حساس بوده. هنگام شهادت همسرم حال مساعدی نداشتم. یک هفته پیش از شهادت او از سوریه به ایران آمدیم. شهید پورهنگ مسموم شده بود و یک هفته بعد در ایران شهید شد. اصغر آقا به دلیل مشغله فراوان نتوانست کارش را رها کند و برای تشییع به ایران بیاید. درکارش واقعا احساس مسئولیت و جدیت داشت. با اینکه شهید پورهنگ از دوستان نزدیکش هم بود و اصلا واسطه ازدواج ما خود برادرم بود.ناگفته نماند شهید محمد پورهنگ که داماد این خانواده می باشد نیز از شهدای مدافعین حرم سوریه می باشد.شهید مدافع حرم "اصغر پاشاپور" صبح روز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه در سوریه شهر حلب به شهادت رسید.
📓⃟🖤¦⇢ #شب_بخیر
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|
.•بسماݪلھـالࢪحمݧ الرحیــݥ•....🌿
#بسمرٻّالشھدآ🥀
#بهنامخداےسیدابراهیم...💔
◾️#صبحتون_امامزمانی ♥️
•اَینَالمُرتَجیلِاِزالَةِالجَورِوَالعُدوانِ
برای آمدنت ڪدام سند تاریخ را
باید واسطه ڪرد..؟)🖐🏽
|ɢᴏʀᴅᴀɴsᴇʏᴅᴀʙʀᴀʜɪᴍ|