7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
آمریکاییها از نردبان حمایت از تولید داخلی بالا رفتند و چون به بام پیشرفت رسیدند، پرچم تجارت آزاد برافراشته و نردبان حمایتگرایی را برای دیگران واژگون کردند. چه، وقتی در نتیجه حمایتگرایی به مزیت رقابتی رسیده بودند و دیگران توان رقابت با آنها را نداشتند، بهترین سیاست این بود که همه مرزهای بینالمللی برای تجارت باز شود و تولیدکنندگان آمریکایی آزادانه بازارهای جهانی را تصرف کنند. با این دلیل بود که مبلغ و مروج آزادی تجارت شدند و حمایتگرایی را تکفیر کردند.
اما همین آمریکاییها در عین ترویج و تجویز تجارت آزاد به عنوان شاهکلید پیشرفت، هرجا دیدند تولید داخلیشان از ناحیه واردات تهدید میشود، در بستن جاده واردات تعارف نکردند؛ هرچند نام حمایتگرایی از تولید ملی را حمایت از حقوق حیوانات گذاشتند.
در رابطه با غرب، ما با دو پدیده مواجهیم: یکی تجربه غرب و دیگری تجویز غرب. تجربه غرب همچون تجربه هر تمدن دیگر ارزشمند است و باید خوبیهایش را آموخت و از بدیهایش اجتناب کرد. اما تجویزهای غرب، برای تداوم استعمار ملتهاست. جریان لیبرال در ایران، چشم بر تجربه غرب بسته و گوش برای تجویزش تیز کرده است. به همین دلیل است که کارکرد طبیعیاش در کشور ما، تامین منافع غرب است.
@syjebraily
✨این برنامههای توسعه، برنامه نیستند...
این سخن شاید عجیب و مضحک بهنظر برسد اما یکی از فجایع برنامهنویسی در کشور ما این است که قانون برنامه پنجساله داریم، اما برنامه به معنی واقعی کلمه نداریم. یعنی برنامههای پنجساله توسعه ما هرگز به این شکل نبودهاند که دقیقا مشخص کنند مسائل اولویتدار کشور در این پنجسال کدامند و برای حل این مسائل باید از کدام نقطه، توسط کدام دستگاهها و از کدام مسیر، به چه نقطهای برسیم.
به بند ت از ماده ۴۸ قانون برنامه ششم توسعه که ناظر به مسئله برق است، دقت بفرمایید: "دولت مکلف است... از طريق وزارت نيرو در طول اجراي برنامه نسبت به افزايش توان توليد برق تا ۲۵ هزار مگاوات از طريق سرمايهگذاری مؤسسات عمومی غيردولتی، تعاونی و خصوصی اعم از داخلی و خارجی و يا منابع داخلی شركتهای تابعه يا بهصورت روشهای متداول سرمايهگذاری از جمله ساخت، بهرهبرداری و تصرف (BOO) و ساخت، بهرهبرداری و انتقال (BOT) اقدام نمايد. خريد تضمينی برق بر اساس نرخ تعيين شده توسط شورای اقتصاد خواهد بود".
ظاهر ماجرا این است که وزارت نیرو مکلف شده است از مسیر مشخص شده، ۲۵ هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه کند. در طول برنامه ششم نصف این مقدار (یعنی ۱۲۵۰۰ مگاوات) به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شده و در نتیجه این کمکاری، شاهد مشکلات امروز هستیم.
اما سوال اینجاست که آیا وزارت نیرو به تکالیف قانونی خود در برنامه ششم عمل نکرده است و باید مورد مواخذه و بازخواست از بابت ترک فعل قرار گیرد؟ متاسفانه پاسخ منفی است. اگر به متن قانون دقت بفرمایید، با یک کلمه دو حرفی "تا"، تکلیف از روی دوش دستگاه مربوطه برداشته شده است: "تا ۲۵ هزار مگاوات...". یعنی اگر یک مگاوات هم در طول ۵سال به ظرفیت تولید برق کشور اضافه میشد، مصداق "تا ۲۵هزار مگاوات" بود و وزارت نیرو به تکلیف خود عمل کرده بود. این "تا ۲۵ هزار مگاوات" عملا هیچ تفاوتی از حیث تکلیف قانونی با فیالمثل " تا ۱۰۰هزار مگاوات" ندارد و یک عبارت بیخاصیت است.
این مدل برنامهنویسی، خیالپردازی نیز هست. اگر "مؤسسات عمومی غيردولتی، تعاونی و خصوصی اعم از داخلی و خارجی" به هر دلیلی حاضر به سرمایهگذاری در تولید برق نشدند، این قسمت از قانون نیز خاصیت خود را از دست میدهد.
برنامهای شایسته عنوان "برنامه" است که فیالمثل در حوزه صنعت برق مشخص کند دقیقا چند مگاوات ظرفیت در کدام نقطه با کدام منابع مالی باید ایجاد شود. غیر از این باشد، وجود و فقدان برنامهای که با صرف زمان و هزینه مادی و معنوی فراوان تدوین و تصویب میشود، تفاوتی به حال کشور ندارد.
@syjebraily
✨صفحات ما در فضای مجازی✨
▫️وب سایت اینترنتی:
http://jebraily.ir/
▫️اینستاگرام:
https://instagram.com/syjebraily2
https://instagram.com/s.y.jebraily
▫️توئیتر:
https://twitter.com/syjebraily
▫️ایتا:
https://eitaa.com/syjebraily/
@syjebraily
هدایت شده از هاد
برگ ها و ریشه ها
دوازده سال محصل بودم و ۶ سال تحصیلات دانشگاهی دارم اما از شهید بهشتی و نظریاتش چیزی نمی دانم. او یکی از ۴ نفر اصلی در نظریه پردازی و نهادسازی و مجری برای انقلاب اسلامی است و من فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت، از یکی از بهترین دانشگاه های تهران هستم اما در تمام این سالها حتی با یک نظریه او و یا با نهادسازی و اجرای او بطور رسمی آشنا نشدم.
او ریشه من است ولی من از او هیچ نمی دانم. اخیرا هم مطالب کوتاهی از سخنرانی های او دست بدست می شود تا به مخاطب القاء کند، او خطی غیر از خط نظام و انقلاب داشته. در حالی که "ایشان از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود" (آیت الله خامنه ای ۱۴۰۰/۴/۷)
به همین راحتی فضای خالی ذهن پر می شود از تحریف. جنگ روایت ها را با روایت نکردن او واگذار می کنیم مثل کشتی گیری که از کشتی با حریف انصراف بدهد.
تربیت رسمی ما یک صدم آنچه که روی نظریات سقراط و افلاطون و هابز و لاک و کانت و روسو تاکید دارد، روی نظریات امام خمینی و شهید بهشتی و ... مکث نمی کند.
وقتی برای عنوان پایان نامه ام به استاد راهنما گفتم می خواهم اندیشه های فلان نوسوسیالیست غربی را با اندیشه های امام نقد کنم، گفت اگر اصرار داری بهتر است بطور کلی از منظر اندیشمندان مسلمان او رانقد کنی چون امام خمینی شخصیت علمی به حساب نمی آید!
ان شاء الله از فرصت دولت آقای رئیسی استفاده کنیم و بخشی از محتواهای آموزشی رسمی را به اندیشه های امام خمینی و امثال شهید بهشتی اختصاص بدهیم تا مقداری "حق این بزرگوار شناخته بشود و گزارده بشود".(رهبر انقلاب۱۴۰۰/۴/۷)
#تحول_علوم_انسانی
#شهید_بهشتی
✍صالحه مددی
http://eitaa.com/haad1442
جناب آقای اردکانیان وزیر محترم نیروی دولت تدبیر و امید بهمنماه ۱۳۹۶ یعنی قریب به چهار سال پیش فرمودند که زیربار "مافیای نیروگاهسازی" نمیروند و استدلال کردند که "ساخت نیروگاه برای جوابگویی به ۲۰۰ ساعت مصرف پیک، توجیه اقتصادی ندارد".
ما نمیدانیم تولیدکنندگان برق از چه زمانی و طی چه فرآیندی در کسوت "مافیا" درآمدهاند، اما چنانکه در جاهای دیگر مبسوط بحث کرده و مستندات را مرور کردهام، نیک میدانیم که عدم توسعه ظرفیت نیروگاهی کشور از محل سوختهای فسیلی، ناشی از اجرای غیرقانونی #توافق_پاریس است.
با دقت در استدلالهای ارائه شده برای پوشش این سیاست نیز، نکات جالبی عایدمان میشود. آقای اردکانیان میگویند "ساخت نیروگاه برای جوابگویی به ۲۰۰ ساعت مصرف پیک، توجیه اقتصادی ندارد".
این سخن در شرایطی درست است که شما سیاست صادرات برق نداشته باشید و بخواهید ظرفیت نیروگاهی را صرفا با مصرف داخلی تراز کنید. اما اگر سیاست شما افزایش صادرات برق باشد، فلسفه ساخت نیروگاه دیگر جوابگویی به ۲۰۰ ساعت مصرف پیک نخواهد بود، بلکه نیروگاهسازی با هدف اجتناب از خامفروشی نفت و گاز و البته مقابله با ضربهپذیری درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز صورت خواهد گرفت که تکلیف بند ۱۲ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است. در این صورت و به تبع ظرفیت بالای تولید برق، در ساعات پیک مصرف داخلی نیز فجایعی که امروز شاهد آن هستیم، رخ نخواهد داد.
متاسفانه از آنجائیکه سیاست دولت عدم افزایش تولید برق از محل سوختهای فسیلی بوده، روند روبه رشد خالص صادرات برق کشور نیز با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید رو به نزول گذاشته و خالص صادرات ما از ۷۸۷۹ مگاوات در سال ۹۲ به ۲۷۲۳ مگاوات در سال ۹۹ رسیده است. یعنی خسارات وارد شده به کشور از ناحیه اجرای توافق پاریس، صادرات برق کشور ما را نیز متاثر کرده است.
با شرایط ایجاد شده و با توجه به مدت زمان لازم برای احداث نیروگاه، معالاسف چارهای نیست جز اینکه تابستان سال جاری را با خاموشیها سپری کنیم. از ابتدای روی کار آمدن دولت آیتالله رئیسی انشاءالله سیاست توسعه ظرفیت نیروگاهی کشور از سر گرفته خواهد شد تا سالهای آینده این روزهای تاریک تَکرار نشود...
@syjebraily
یکی از استدلالهای بیپایهای که در رابطه با عدم توسعه کافی ظرفیت نیروگاهی کشور در سالهای اخیر ارائه میشود، این است که قیمت تمام شده برق، حدود دو برابر قیمت فروش به مشتری است و همین امر موجب بیمیلی سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در این حوزه شده است. اگر قیمت برق افزایش یابد، تمایل به سرمایهگذاری در این بخش نیز افزایش یافته و مسئله حل خواهد شد.
نخستین سوالی که از صاحبان این استدلال باید پرسید این است که آیا همین فرمول را نمیتوان درباره سایر حوزههای زیرساختی نظیر آب و راه و راهآهن و... مطرح کرد؟ آیا این استدلال که فیالمثل قیمت تمام شده آب در هر متر مکعب ۲۵۰۰ تومان است و از مردم ۷۰۰ تومان اخذ میشود، توجیه مناسبی برای توقف سرمایهگذاری دولت از منابع عمومی برای آبرسانی به مردم است؟
نئولیبرالهای وطنی- با ریش و بدون ریش- رسما در حال القای این گزاره هستند که یارانه آب و برق و جاده و راهآهن و... حذف شود، حوزه زیرساخت "قابل سرمایهگذاری"(Investible) شود و بخش خصوصی بتواند مثلا برق را با قیمت تمامشده بعلاوه سود به مردم بفروشد. این آقایان در پرچمداری نئولیبرالیسم از نهادهای نئولیبرال همچون IMF نیز پیشی گرفتهاند. چه، صندوق بینالمللی پول نیز که پرچمدار بحث PPP است، ریسکزدایی از سرمایهگذاری در حوزه زیرساخت را به دولتها تجویز میکند. یعنی به دلیل اینکه ممکن است کالای زیرساختی تولید شده به دلیل گرانی توسط مردم خریداری نشود، تجویز IMF این است که دولتها بازگشت اصل و سود سرمایه بخش خصوصی را تضمین کنند.
در سیاستهای کلی اصل ۴۴ نیز اگر به بخش خصوصی مجوز سرمایهگذاری در برخی حوزههای زیرساختی داده شده، به معنی این نیست که اگر بخش خصوصی تمایلی به سرمایهگذاری در این حوزه نداشت، دولت دیگر مسئولیتی در این حوزه ندارد. رهبر انقلاب بارها فرمودهاند که در حوزههایی که بخش خصوصی به هر دلیلی توان و امکان سرمایهگذاری را ندارد، وظیفه دولت است که سرمایهگذاری کند.
جالب توجه است که حتی در کشورهای صنعتی نیز پرداخت یارانه به حوزههای زیرساختی ازجمله انرژی متوقف نشده است. در کتاب دولت و بازار بحث کردهام که در ژاپن، راهآهن را خصوصی کردند، اما این راهآهن خصوصیسازی شده، برای سرپا ماندن، از دولت یارانه میگرفت. یا در آرژانتین، خط آهن ملی خصوصی شد و با قطع حمایت دولت، به دلیل مقرون بهصرفه نبودن، متروکه شد.در اروپا در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۵۹ میلیارد یورو یارانه به بخش انرژی داده شده است.
با حوزه زیرساخت نمیتوان از این شوخیها کرد. البته شایان ذکر است که نئولیبرالهای وطنی آنجا که میخواهند یک سیاست استعماری و تجویزی غرب را در این کشور پیاده کنند و این تجویزها به منافع شخصی و خانوادگیشان هم گره خورده است، به سرمایهگذاری در حوزه زیرساخت هم یارانههای کلان میدهند. برای نمونه، پس از اینکه کاهش انتشار گازهای گلخانهای متعاقب توافق پاریس در دستور کار وزارت نیرو قرار گرفت، این وزارتخانه با تولیدکنندگان برق خورشیدی قرارداد خرید تضمینی ۲۰ ساله منعقد کرد و هفت-هشت برابر قیمتی که برق را به مشتری میفروشد، در حال خرید برق از این تولیدکنندگان خصوصی است. چرا در این مورد، قیمت پایین برق عامل بیمیلی سرمایهگذاران نشده و دولت اتفاقا با پرداخت از بودجه عمومی، سرمایهگذاری را برای سرمایهگذاران جذاب کرده است، اما نوبت به توسعه نیروگاههای فسیلی که میرسد، شکاف قیمت مقصر عدم سرمایهگذاری میشود؟
چرا برای آقای سیدمهدی محقق داماد، داماد وزیر محترم نیرو جناب آقای اردکانیان مقرون به صرفه بوده است که شعبهای از شرکت KPV اتریش را در ایران تاسیس کرده (شرکت کی پی وی مهرآباد) و در حوزه تولید برق خورشیدی سرمایهگذاری کند، پنل بکارد و برق(پول) درو کند، اما از این مشوقهای قیمتی و تضمینهای ۲۰ساله در حوزه نیروگاههای فسیلی خبری نبوده است؟
این الگو، الگویی آشناست که استعمار، منافع کلان خود را به خردهمنافع جادهصافکنهایی از ساکنان سرزمینهای مستعمره گره بزند...
@syjebraily
آدام اسمیت، کارل مارکس و آلفرد مارشال فلسفه خوانده بودند، کینز ریاضی و هایک علوم سیاسی. عجبا که برخی جزماندیشان امروز -که با تحصیل نظریات این شخصیتها مدرک اقتصاد میگیرند و هنری جز ترجمه و تَکرار ندارند- میخواهند بر دهان "همرشتهایهایِ بزرگانِ رشته خود" مهر خاموشی بزنند!
@syjebraily
4_5807422359790947213.pdf
213.6K
🖊یک تجربه و دو انذار
▫️چند نکته درباره حواشی اخیر پیرامون اصلاح کنداکتور شبکه نسیم
چهارشنبه بیستم مردادماه، روزنامه جوان
@syjebraily
این تصویر با توجه به مکان و چینش صندلیها، با هدف تداعی تحقیر ملت ایران در جریان کنفرانس تهران منتشر شده است. امروز نه بریتانیای کبیر در کار است و نه امپراتوری شوروی. روسیه شریک راهبردی جمهوری اسلامی است و انتظار میرود این اقدام مخل روابط، با تنبیه جاگواریان توسط مسکو جبران شود.
@syjebraily
آزادی، استقلال... استعمار!
تجویز بر خلاف تجربه، الگوی آشنای استعمار است. طبیعت استعمارگر این است که مسیری را که برای پیشرفت طی کرده، برای مستعمره مسدود سازد و این عقبماندگی، شرط تداوم استعمار است. چه، استعمار در پی غارت منابع و تصرف بازار مستعمره است و مستعمره چون به پیشرفت برسد، منابعش را برای تولید ملی صرف کرده و بازارش را در اختیار محصول ملی قرار خواهد داد. کشورهای غربی پس از رسیدن به بام پیشرفت، همانگونه که در حوزه تجارت خارجی پرچم «آزادی» تجارت برافراشتند و از طریق نهادهایی چون سازمان تجارت جهانی(WTO) نردبان حمایت از تولید داخلی را برای کشورهای در حال پیشرفت واژگون ساختند، در حوزه بانکداری مرکزی نیز همین راه را رفتهاند، پرچم «استقلال» بانک مرکزی را برافراشته و از طریق صندوق بینالمللی پول(IMF)، ابزار تامین مالی برنامه پیشرفت ملی -یعنی بانک مرکزی- را از دولتها گرفتهاند. یک بررسی نشان میدهد صندوق طی سالهای 1980 تا 2014 برای 124 کشور اعطای وام را مشروط به استقلال بانک مرکزی کرده و این شرط نقشی اساسی در استقلال بانک مرکزی این کشورها ایفا کرده است. حکایت جالبی است: آنجا «آزادی» و اینجا «استقلال». چقدر مظلومند این مفاهیم مقدس که اینگونه ابزار استعمار ملتها شده اند... و اساسا مگر نه این است که "استعمار" هم واژهای مقدس و به معنی "آباد کردن" است؟
🖊برشی از مقاله در دست انتشار "اقتصاد سیاسی بانکداری مرکزی".
@syjebraily