🌟قدرت نظامی و پیشرفت اقتصادی
برخی لیبرالها میان امنیت و پیشرفت دوگانهسازی کرده و نفی اولی را مستلزم رسدین به دومی میدانند. آنها پاکستان و مصر را مثال زده و میگویند این دو کشور جزو ۲۰ قدرت برتر نظامی جهان هستند، اما رتبه اقتصادی قابلتوجه و منزلتی در جهان ندارند. این شبهمغلطه، یک پاسخ ضدمغلطه دارد و آن اینکه امریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان، ژاپن، چین و هند که جزو ۱۰ قدرت برتر اقتصادی جهان هستند، جزو ۱۰ قدرت برتر نظامی جهان نیز هستند، اما پاسخ دقیقتر، باید پاسخگوی چرایی عقبماندگی اقتصادی امثال مصر، پاکستان و روسیه با وجود قدرتمندی نظامی باشد پاسخ این چرایی را باید در خطایی جست که این کشورها در روابط اقتصادی خارجی خود مرتکب شدند و همان خطا، امروز بهعنوان نسخه شفابخش اقتصاد ایران توسط لیبرالها تجویز میشود: ادغام در نظم اقتصادی بینالمللی که توسط امریکا و شرکایش پایهگذاری شده است. پاکستان از ۳۰ جولای ۱۹۴۸ و مصر از ۹ می ۱۹۷۰ به موافقتنامه عمومی تعرفه تجارت (GATT) پیوستند، دروازههای خود را به روی کالاهای خارجی گشودند و متعهد شدند از تولید داخلی حمایت نکنند. وقتی در سال ۱۹۹۵ نیز که سازمان تجارت جهانی تأسیس و جایگزین GATT شد، هر دو در همان سال نخست به عضویت WTO درآمدند. در فصل سوم کتاب «دولت و بازار: الگویی پویا برای روابط متقابل» نشان دادهام که کشورهای غربی چگونه با حمایت از تولید داخلی به بام پیشرفت رسیدند و با تأسیس نهادهایی مانند GATT و WTO، اجازه حمایت از تولید داخلی را به کشوری، چون مصر که تا ۱۹۲۲ تحتالحمایه انگلیس بود و تازه از یوغ استعمار و استثمار رهایی یافته بود، ندادند، لذا اشتباه نباید کرد. نه امریکا، انگلیس و آلمان برای پیشرفت اقتصادی، هزینه در امور نظامی را حذف کردند و نه علت عقبماندگی مصر و پاکستان، هزینه در تسلیحات به جای اقتصاد است. از قضا میان هزینه نظامی و پیشرفت کشورهای پیشرفته امروزی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. چه، قدرت نظامی از دو جهت مولد قدرت اقتصادی است. نخست از این جهت که بدون امنیت، پیشرفت ممکن نیست (و چه زیبا فرمود آن پیر حکیم که داشتن امنیت، مستلزم داشتن «عزت» است و اینک میتوان دید که این شورش علیه امنیت، از سوی کسانی صورت میگیرد که نشان دادهاند قائل به عزت ملی نیستند)؛ و جهت دوم اینکه، بسیاری از فناوریهایی که اهرم پیشرفت امثال امریکا شدهاند، از پروژههای نظامی به حوزههای تجاری سرریز کردهاند. میکروچیپهایی که برای پردازش حجم وسیعی از اطلاعات و ذخیره اطلاعات در کامپیوترها و گوشیهای شخصی تولید شده توسط شرکت اپل استفاده میشود، در واقع محصول برنامههای فضایی و نظامی امریکا هستند که در حوزه ارتباطات تجاریسازی شدهاند. زیربنای تکنولوژیهای اینترنت توسط سازمان پروژههای تحقیقاتی پیشرفته (دارپا) در وزارت دفاع امریکا ایجاد شد. سامانه موقعیتیابی جهانی (GPS) از طریق برنامه ماهوارهای نظامی ناواستار وزارت دفاع امریکا ایجاد شد و همچنان از منابع عمومی تأمین مالی میشود. شرکتهای کرهای کیا، سامسونگ، الجی و دوو همه مجریان پروژههای نظامی در دولت پارک چانگ هی بودند که پس از تحریم تسلیحاتی امریکا، رو به خوداتکایی نظامی آورد. این است که تجربه جهانی میگوید فناوری و قدرت اقتصادی ناشی از آن را باید در پروژههایی نظیر ماهواره نور و موشکهای دوربرد جست، نه در تنشزدایی با دشمن.
@syjebraily
متن کامل یادداشت "استراتژی بیشینهسازی قدرت" را میتوانید از لینک زیر مطالعه فرمایید.
mshrgh.ir/1067149
⚡میلیتون فریدمن؛ تَکرار توماس مالتوس
توماس مالتوس انگلیسی -از چهرههای شاخص لیبرالیسم- کسی است که مباحث جمعیتی را وارد اقتصاد کرد. او معتقد بود چنانچه جمعیت کنترل نشود، رشد آن بر رشد میزان ذخایر غذایی پیشی خواهد گرفت و پیامدهای غیرقابل پیشبینی و ویرانگری به بار خواهد آورد.
درباره ادعای مالتوس، این پرسش مطرح بود که آیا در تاریخ بشر چنین تجربهای ثبت شده است؟ یا امکان آزمون آن وجود دارد؟ طبیعتا نه بشر چنین تجربهای داشت و نه امکان آزمون فرضیه او وجود داشت. این بود که او به ریاضیات متوسل شد و با یک فرمول ساده ریاضی در مقام اثبات فرضیه خود برآمد:
جمعیت اگر کنترل نشود، با تصاعد هندسی، و ذخیره غذایی در بهترین حالت با تصاعد عددی، افزایش خواهد یافت! و در نتیجه، بشر دچار کمبود غذا و قحطی خواهد شد.
زمان گذشت، جمعیت جهان افزایش یافت و نرخ رشد جمعیت روی سرانه مصرف غذایی تاثیری نگذاشت تا باطل بودن ادعای او ثابت شود. دلیل روشن بود: بشر به روشهای تولید انبوه غذا دست یافته بود و توان فهم این قواعد حاکم بر هستی و روابط پیچیده انسان با عالم، از عهده ریاضیات مالتوس خارج بود. ادعای مالتوس ابطال شد، اما روش باطل او در بکارگیری فرمولهای ریاضی برای نظریهپردازی اقتصادی و اجتماعی باطل نشد.
میلتون فریدمن، از بنیانگذاران مکتب نئولیبرالیسم، به همان شیوه مالتوس برای اقتصاد نظریه پردازی کرد و نسخه خصوصیسازی و مقرراتزدایی، آزادسازی تجاری و مالی، و کاهش هزینههای عمومی را برای دولت پیچید. شباهت
نظریه فریدمن به نظریه مالتوس این بود که نه در جایی تجربه شده بود و نه امکان آزمونش در عالم واقع وجود داشت. لذا فریدمن نیز به تبعیت از مالتوس، به فرمولهای ساده ریاضی متوسل شد تا ادعایش را اثبات کند. اما مصیبت بزرگ این بود که این شیوه غلط تکراری، نه تنها مردود دانسته نشد، بلکه با وجود کاستیهای نظری، از سوی صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و وزارت خزانهداری آمریکا به عنوان تنها مسیر پیشرفت به ملتهای عقبمانده تجویز شد و هرجا پیاده شد، همچون نظریه مالتوس، جز فاجعه نیافرید...
@syjebraily
ردیف دوم، پشت سر کاترین دوشس کمبریج و فرزندش شاهزاده لویی، بوریس جانسون نخست وزیرِ منتخبِ پارلمانِ منتخبِ مردم انگلیس و رئیس دولت این کشور نشسته است؛ نماد دموکراسی است که پشت سر نمادهای اشرافسالاری و خاندانسالاری گردن دراز میکند تا موفق به تماشای صحنه شود. زیاده عرضی نیست...
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این فرمایش دکتر سبحانی این حقیقت تلخ را نیز باید افزود که ابوجهلها و ابنالوقتهایی که با مکاتب فکری بیگانهاند و از اینرو اصول ثابتی ندارند و آبشخور عقیدهشان منافع سیاسی قبیلهشان است، منتقدان تعدیل را در دولت هاشمی و احمدینژاد تکفیر کردند و در دولت خاتمی و روحانی، تقدیس!
@syjebraily
⚡هشدار درباره تشدید مالیسازی اقتصاد ایران توسط صندوق توسعه ملی!
یکی از پروژههای جریان نئولیبرال در ایران، مالی سازی (Financialization) اقتصاد ماست. مالیسازی را میتوان سودآوری بدون تولید تعریف کرد. این رویکرد، به صراحت از ایجاد فضا برای سرمایهگذاری روی نوسان نرخها سخن میگوید و هیچ ابایی ندارد که بخش مالی را در عداد بخشهای صنعت و کشاورزی قرار داده و آن را مستقل از بخش واقعی اقتصاد تعریف نماید.
در یک اقتصاد سالم اما بخش مالی، از بخش واقعی استقلال ندارد، بلکه در خدمت بخش واقعی یعنی تولید است. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری در بخش مالی، اساسا شایسته عنوان سرمایهگذاری نیست و دولت نه تنها نباید به رواج و توسعه آن کمک کند، بلکه باید در برابر آن مانع نیز بگذارد. بخش مالی صرفا یک کانال برای سرمایهگذاری است و به تعبیر علما طریقیت دارد، موضوعیت ندارد.
عبارت مالی شدن را البته نئولیبرالها بهکار نمیبرند. از عباراتی نظیر توسعه مالی و تعمیق مالی استفاده میکنند. متاسفانه از سال ۹۲ به این سو یعنی با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و حاکم شدن نئولیبرالها بر اقتصاد ایران، مالیسازی اقتصاد ایران شدت قابل توجهی یافت و برای یافتن ریشه فجایعی نظیر صعود و سقوط بورس، جای دیگری نباید رفت. باز معالاسف، این فرآیند مالی شدن، در دوره جدید نیز با سرعت بیشتر ادامه دارد و رسانههای نئولیبرال، پیوسته بابت اتفاقات جدیدی که در این مسیر رقم میخورد، جشن میگیرند.
آخرین اتفاق فاجعهبار، این خبر است که هیئت امنای صندوق توسعه ملی با حضور ریاست محترم جمهور، در مصوبهای این صندوق را برای نخستین بار مجاز کرد که در "بازارهای پولی و مالی سرمایهگذاری کند". بماند که این مصوبه خلاف سیاستهای کلی اصل ۴۴ است و یحتمل در هیئت عالی نظارت بررسی خواهد شد، اما دقت کنیم قرار است صندوقی که برای توسعه کشور ایجاد شد، با سرمایهگذاری در بازارهای پولی و مالی چه برسر اقتصاد ایران بیاورد. نکته تاسفبار ماجرا این است که تجویزکنندگان این سیاستها لااقل به تجارب دیگران نیز مراجعه نکرده و از فجایعی که مالی شدن در اقتصاد غرب آفرید و بحران ۲۰۰۸ را رقم زد، درس نمیگیرند؛ که البته باید گفت آنانکه از فاجعه نفع میبرند، طبیعتا به استقبالش میروند.
"سید یاسر جبرائیلی"
@syjebraily
✨ تبخیر تسهیلات بانکی و مسئله عدالت
یکی از مباحثی که در حوزه تسهیلات بانکی مطرح است، نحوه برقراری عدالت تسهیلاتی است. پرسش این است که چگونه میتوان تسهیلات بانکی یا همان وام را به صورت عادلانه توزیع کرد؟
یک نگاه که میتوان آن را نگاه برابریمحور خواند، میگوید همه اشخاص حقیقی و حقوقی باید از تسهیلات بانکی بهرهمند شوند. به عبارت دیگر، فیالمثل اگر شبکه بانکی سالانه ۲ هزار همت تسهیلات پرداخت میکند، عدالت آن است که به هر یک از ۸۵ میلیون جمعیت ایران، حدود ۲۴ میلیون تومان وام پرداخت شود. نتیجه چنین نگاهی البته روشن است. متخصصان حوزه آب میگویند بارش زیر ۵ میلیمتر عموما تبخیر میشود. یعنی نمیتوان چنین آبی را تجمیع کرد و برای بهرهبرداری رویش حساب کرد. فرجام نگاه برابرمحور به توزیع تسهیلات هم تبخیر تسهیلات است. منابع مالی چون محدود است، اگر به وسعت زیاد توزیع شود، انباشت نخواهد شد و به کاری نخواهد آمد. طرفداران این رویکرد، عباراتی نظیر ضرورت پرداخت وام به جاماندگان از تسهیلات را زیاد بهکار میبرند.
پرسشی که اینجا پیش میآید این است که اگر این رویکرد را نپذیریم، آیا تخصیص تسهیلات صرفا به بخشی از جامعه با توجیه انباشت کافی سرمایه برای فعالیت موثر اقتصادی، بیعدالتی نیست؟
پاسخ این است که "بستگی دارد".
اگر این تسهیلات به صورت رانتی و رفاقتی توزیع شود، یا هدف از اعطای تسهیلات، صرفا ارائه یک امتیاز به تسهیلات گیرنده باشد، دقیقا مصداق ظلم و محروم کردن آحاد جامعه از این امکان است. اما اگر تسهیلات بانکی، طبق برنامه توسعه و استراتژی صنعتی، به نقاطی هدایت شود که نقش لوکوموتیو را ایفا میکنند و واگن پیشرفت کشور را حرکت داده، رفاه همه ساکنان قطار یعنی همه مردم را بیشینه میکنند، این نه تنها ظلم نیست، بلکه عین عدالت است.
تسهیلات بانکی جزو منابع عمومی کشور است و رهبر انقلاب میفرمایند منابع عمومی یا باید میان همه مردم توزیع شود، یا صرف پیشرفت کشور شود. ایشان در جایی دیگر میفرمایند اگر عقلانیت از عدالت نفی شود، عدالت به نقیض خود مبدل میشود؛ یعنی ظلم!
عدالت منهای عقلانیت -ظلم- را در اینجا میتوان همان "تبخیر تسهیلات" دانست. اقتضای عقلانیت این است که تسهیلات بانکی طبق برنامه پیشرفت ملی توزیع شود.هنر دولت نیز این است که بین منافع خصوصی و منافع عمومی پیوند برقرار کند. یعنی فعالیت بخش خصوصی به نحوی هدایت شود که منافع عمومی بیشینه گردد و یکی از مهمترین ابزارها برای این امر، تسهیلات بانکی است. دولت باید قبل از اینکه به توزیع تسهیلات فکر کند، نیازها و اولویتهای ملی را شناسایی کرده و به فکر رفع نیازها و انجام ماموریتهای اولویت دار در مسیر پیشرفت باشد. وقتی این نیازها و اولویتها احصاء شد، باید همه ظرفیتها در این جهت بسیج شوند که تسهیلات بانکی هم یکی از آنهاست. در این مقطع، تسهیلات بانکی به صورت مدیریت شده به شایستهترین بنگاههایی تخصیص مییابد که در جهت نیازها و اولویتهای شناسایی شده، طبق برنامه دولت فعالیت میکنند. تجلی سهگانه حمایت، هدایت و نظارت در حوزه تسهیلات بانکی اینگونه است.
"سید یاسر جبرائیلی"
@syjebraily
فلسفه اینکه از دستگاههای خودپرداز نمیتوان بیش از ۲۰۰هزار تومان برداشت، این است که توزیع زیاد اسکناس اقتصاد زیرزمینی را تقویت میکند. رئیس کل بانک مرکزی اطمینان داده که اسکناس دلار و یورو به اندازه کافی برای توزیع در بازار وجود دارد. نام این سیاست هرچه باشد، حمایت از ریال نیست.
رواج سکه و اسکناس خارجی در اقتصاد، به معنی رقیبتراشی برای ریال است؛ رقیبی که امتیاز "نقل و انتقال بدون ثبت" را در برابر ریال دارد و قدرت رهگیریاش را نداریم. معامله با این شبه پولها معاف از مالیات است و اغلب نقل و انتقالات مرتبط با فساد، با آنها صورت میگیرد. حاکمیت ریال کجاست؟
ارزپاشی با هدف کنترل قیمت بازار، داراییهای کشور را به باد میدهد، دلار و یورو را جایگزین پول ملی میکند و هیچ کمکی به کاهش نرخ ارز نمیکند، نمیتواند کمک کند و تاکنون هم کمک نکرده است. دلار کالا نیست که با عرضه بیشتر بتوان قیمتش را پایین آورد؛ یک شبه پول و جزئی از نقدینگی است.
فلسفه وجودی ارز، تامین مالی واردات است و تقاضا برای اسکناس ربطی به واردات ندارد. تقاضای ارز برای واردات، در نیما شکل میگیرد، اما خوب است آقایان در پاسخ این پرسش تامل کنند که تقاضا برای اسکناس ارز در بازار آزاد، برای چیست؟ آیا جز برای جایگزینی پول ملی است؟ نکنید این کارها را...
@syjebraily
تحریم سفره مردم را قیچی نکرد. سفره مردم با تعدیل قیچی شد و فرصتی مهیا کرد تا پرچم تحریف اینگونه برافراشته شود. لذا راهکار نه تسلیم، که تجدیدنظر در این سیاست سفرهسوز است تا هم رونق به خوان ملت برگردد و هم فرصت جولان از تحریف سلب گردد.
@syjebraily
کسب این نشان افتخار از IMF و WB را تبریک و تهنیت عرض میکنم.
@syjebraily
هدایت شده از جبهه تمدّن ساز انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌حتما کلیپ را مشاهده کنید!
⚠️یک بار برای همیشه برای خودمان مشخص کنیم که مراد از سیاست های بانک جهانی و سیاست های تعدیل چیست که رهبری در سالیان مختلف، آن را مورد ذمّ قرار داده اند.
‼️اگر واقعا باور داریم به سخنان رهبری و این را جزو موانع پیشرفت کشور می دانیم (این سخنرانی هم برای سالیان بسیار دور نیست و برای چند سال قبل هست)، برویم ببینیم این سیاست تعدیل یعنی چه که مانع استفاده از ظرفیت های کشور شده است.
⛔️سیاست تعدیل توصیه شده توسط WB و IMF چیست؟!
1⃣اصلاح قیمت ها
2⃣یکسان سازی نرخ ارز
3⃣هدفمند کردن یارانه ها
4⃣خصوصی سازی های وسیع
5⃣کوچکتر کردن دولت
6⃣حذف تعرفه ها در واردات
#نئولیبرالیسم
#بانک_جهانی
#بحران_نیلی
#بچه_های_شیکاگو
#صندوق_بین_المللی_پول
#سیاست_تعدیل_ساختاری
@jebhetse
⚡بلایی که IMF بر سر اکوادور آورد
اواخر دهه ۱۹۹۰ که اقتصاد اکوادور در نتیجه بلایای طبیعی دچار بحران شد، آمریکا و صندوق بینالمللی پول در مقام ناجی ظاهر شده و این کشور نفتی را برای دستیابی به هدف ادعایی مقابله با تورم و ایجاد رشد و ثبات اقتصادی، مجبور به انجام اصلاحات نئولیبرالی کردند. نتیجه این اصلاحات، ویران شدن اقتصاد این کشور آمریکای لاتین بود. سال ۲۰۰۷ وقتی رافائل کورآ روی کار آمد، همه سعی خود را کرد که فجایعی که نیولیبرالیسم در کشورش به بار اورده بود، جبران کند. پاسخ این شورش کورآ علیه نئولیبرالیسم، کودتای ناکام سپتامبر ۲۰۱۰ با هدایت سازمان سیا بود. نهایتا سال ۲۰۱۷ کورآ از قدرت کنار رفت و لنین مورنو، از طرفداران اصلاحات نئولیبرالی با کمک آمریکا در انتخابات به پیروزی رسید و اکوادور را به آغوش نئولیبرالیسم بازگرداند.
وقتی کورآ دولت را تحویل داد، بدهی اکوادور به اندازه ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور بود. در دوره کورآ اکوادور میانگین رشد سالانه ۱.۵ درصد را تجربه کرد. نرخ فقر ۳۸ درصد و فقر مطلق ۴۷ درصد کاهش یافت. ضریب جینی - بعنوان شاخص سنجش شکاف طبقاتی- از ۰.۵۵ به ۰.۴۷ کاهش یافت. مورنو سیاستهای دوره کورآ را کنار گذاشت دست به دامن صندوق برای اخذ وام و انجام "اصلاحات اقتصادی" شد. مارس ۲۰۱۹ هیئت اجرایی صندوق بینالمللی پول اعطای یک وام ۴.۲میلیارد دلاری به اکوادور را تصویب کرد. مانند همه تسهیلات صندوق، این وام ۴.۲ میلیارد دلاری نیز مشروط به انجام یک سری اصلاحات اقتصادی بود. در بیانیه صندوق برای تصویب اعطای وام به اکوادور آمده بود:
"برنامه مقامات اکوادور این است که اقتصادی پویاتر و پایدارتر ایجاد کنند که منافع آن شامل همه مردم این کشور شود. این برنامه چهار اولویت دارد: تقویت رقابتپذیری و ایجاد شغل، تقویت ثبات مالی، حمایت از فقرا و اقشار آسیب پذیر، و بهبود شفافیت و مبارزه با فساد."
کریستین لاگارد رئیس وقت صندوق بینالمللی پول نیز پس از تصویب اعطای وام به اکوادور گفت: "مقامات اکوادور در حال اجرای یک برنامه جامع اصلاحات هستند که اقتصاد این کشور را مدرن کرده و راه را برای رشدی قوی، پایدار و عادلانه هموار نماید".
پشت این الفاظ شیک اما یک برنامه ریاضت اقتصادی در راه بود. ترجیع بند اصلاحات نئولیبرالی صندوق، کاهش هزینههای عمومی دولت، حذف یارانهها، آزادسازی تجاری و مالی، خصوصیسازی (از نوع رهاسازی داراییهای ملی برای چپاول جریان سرمایهداری) و... است و اکوادور البته از این "اصلاحات" استثنا نبود.
چند ماه بیشتر نگذشت که مشخص شد "لنین مورنو" تحت فشار صندوق، باید یارانه حاملهای انرژی را حذف نماید تا بلکه سالانه ۱.۳ میلیارد دلار ذخیره کند.
اکتبر ۲۰۱۹ مورنو شبانه شوک نئولیبرالی صندوق را به اقتصاد وارد کرد: یارانه سوخت حذف شد و قیمت افرایش یافت. واکنش مردم رنج دیده البته قابل پیشبینی بود. شورش اجتماعی درگرفت. دهها نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند. دولت وضعیت اضطراری اعلام کرد و کابینه از پایتخت به مکان دیگری منتقل شد. پس از چند سال حاکمیت نئولیبرالیسم، اقتصاد اکوادور بیمارتر و وضعیت مردم این کشور نفتی وخیمتر شد.
"سید یاسر جبرائیلی"
@syjebraily
⚠️از زندان آپارتاید به مذبح نئولیبرالیسم
در آفریقای جنوبی کسی نمیتوانست در انقلابی و مبارز بودن نلسون ماندلا تردیدی ایجاد کند. چه، سوابق درخشان مبارزاتی او چنین اجازهای نمیداد. ماندلا ۲۷ سال را در زندانهای رژیم آپارتاید گذرانده بود و پس از آزادی در تاریخ یازدهم ژانویه ۱۹۹۰، رهبر بلامنازع جنبش استقلال طلب کشورش شد تا ملت خود را از زیر سلطه رژیم آپارتاید رهایی بخشد.
آزادی ماندلا از زندان، نماد پایان رژیم آپارتاید بود. اما کنگره ملی آفریقا به رهبری ماندلا برای اینکه رژیم حاکم، به شکل مسالمتآمیزی قدرت را واگذار کند، مذاکراتی را با فردریک دکلرک رئیس جمهور رژیم برای انتقال قدرت برگزار کرد. دکلرک در جریان مذاکرات، قدرت سیاسی را به طور کامل واگذار کرد و آپارتاید برچیده شد.
اما به موازات مذاکرات سیاسی، یک مذاکرات اقتصادی نیز در جریان بود و توجه زیادی هم جلب نمیکرد. دکلرک موفق شد با این عنوان که اقتصاد یک مسئله "فنی" است و تنها یک راه برای اداره اقتصاد وجود دارد و آن سیاستهای نئولیبرالی "اجماع واشنگتن" است، انقلابیون را متقاعد کند که طراحی پایههای اقتصادی نظام جدید را به اقتصاددانان "مستقل" رژیم حاکم، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بسپارند.
اینگونه بود که دولت جدید، در ریل نئولیبرالیسم قرار گرفت: الحاق آفریقای جنوبی به گات و پس از آن به سازمان تجارت جهانی را امضا و موانع واردات را برداشت. با اجرای سیاستهای صندوق بینالمللی پول، کنترل دولت از روی معاملات ارزی و ورود و خرج ارز برداشته شد و راه برای سوداگریهای ارزی و خروج سرمایه از کشور باز شد. دروازهها به روی سرمایههای خارجی گشوده شد تا بلکه خارجیها ثروت بیافرینند و تنگدستان با ریزهخواری از این ثروت، سهمی نصیبشان شود. خدمات دولتی و زیرساختهای کشور خصوصیسازی شد و داراییهای ملی که اقلیت سفید پوست تصاحب کرده بودند، مصادره نشد.
آموزش مدیران نظام جدید نیز به تیمهایی از بانک جهانی سپرده شد تا نئولیبرالیسم درونیسازی شود. حتی رئیس بانک مرکزی و وزیر دارایی آپارتاید در مقام خود تثبیت شدند، چون اقتصاد یک مسئله "فنی" بود!
نتیجه این روند البته روشن بود: سال به سال به میزان فلاکت مردم آفریقای جنوبی افزوده شد. در نظام جدید ضدآپارتاید، نرخ بیکاری سیاهان دو برابر شد، دو میلیون نفر بیخانمان شدند، یک میلیون نفر از مزارع اخراج شدند، تعداد آلونکنشینها پنجاه درصد بیشتر شد، و آفریقای جنوبی به مقام نابرابرترین کشور جهان نائل آمد. آیا ماندلا و آزادیخواهان آفریقای جنوبی طالب چنین وضعی بودند؟ هرگز! همه ماجرا این است که ماندلا و یارانش معنی "آزادی سیاسی" را خوب میفهمیدند، اما هیچ فهمی از "آزادسازی اقتصادی" نداشتند. آنها گرگهای نئولیبرال را بیش از پیش "آزاد" کردند تا سیاهان ستمدیده از آپارتاید را که مست رهایی بودند، بدرند.
✍🏻سید یاسر جبرائیلی
@syjebraily
فرانسیس فوکویاما اخیرا در مقالهای در مجله فارین افیرز نوشته بود که شهروندان اوکراینی حاضرند برای آرمانهای لیبرال جان دهند. لیبرالیسم، مکتبی است که اساسا با جهان آخرت کاری ندارد.
در توئیتی نوشتم: "لیبرالیسم، آنگونه که میزس تعریفش میکند، آموزهای است که کاملاً معطوف به رفتار انسانها در این جهان و افزایش رفاه مادی آنهاست. فرانسیس فوکویاما باید به ما بگوید چگونه اوکراینیها با «مرگ برای آرمانهای لیبرال» به «رفاه مادی» میرسند؟!"
فوکویاما پاسخ داده است که این، نشاندهنده فقر تعریف میزس از لیبرالیسم است و او دغدغه آزادی سیاسی نداشت.
این بحث را انشاءالله ادامه داده و ترجمهاش را برای شما منتشر خواهم کرد. شاید مباحثه با یکی از نظریهپردازان اصلی لیبرالیسم، فرصت خوبی برای نمایش کاستیهای معرفتشناختی، هستیشناختی و انسانشناختی این مکتب باشد.
@syjebraily
سید یاسر جبرائیلی
فرانسیس فوکویاما اخیرا در مقالهای در مجله فارین افیرز نوشته بود که شهروندان اوکراینی حاضرند برای آر
آنان که با آراء میزس آشنایند، بلاتردید از ادعای فوکویاما برآشفته خواهند شد.
از او خواستم اولا ادعایش مبنی بر اینکه میزس دغدغه آزادی سیاسی نداشته را اثبات کند. ثانیا بر فرض که سخن او صحیح باشد. چگونه داشتن دغدغه آزادی سیاسی جان دادن برای این آرمان را توجیه میکند؟ آیا اوکراینیها با جان دادن، به آزادی سیاسی میرسند؟
@syjebraily
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
همزمان که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در حال تقدیر و تشکر از ما به دلیل گرانسازی غذا هستند، دولت موسس این نهادهای نئولیبرال -یعنی آمریکا- در حال اتخاذ تدابیری برای کاهش هزینههای غذا و انرژی مردم کشورش است. نسخههای نئولیبرالیسم علم نیست، عامل دشمن است. بفهمیم...
"سید یاسر جبرائیلی"
@syjebraily
ساخت هواپیمای ۷۲نفره یک ایده جدید نیست. این پروژه، بزرگترین طرح کلان ملی مصوب شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری است که سال ۹۱ به تصویب رسیده، از ۹۶ آغاز شده و پیشرفت خوبی هم داشته است. عجیب است که کسانی از بغض آقای رئیسی، این طرح عظیم ملی را تحقیر میکنند.
@syjebraily
⚡️لیبرالها و رجوع به تاریخ اسلام
یکی از خصوصیات لیبرالیسم ایرانی این است که وقتی میخواهد به تاریخ اسلام مراجعه کند، رجوعش برای پرهیز از تکرار فاجعه نیست، برای رقم زدن فاجعه مشابه است!
این جریان با بازخوانی تاریخ نمیخواهد از تکرار فجایعی که خون به دل ائمه اطهار(س) کرد، جلوگیری کند و خود متذکر شده و به اصحاب تذکر دهد که چه کنیم تا علی(ع) خانهنشین نشود و حسن(ع) بییاور نماند و حسین(ع) شهید نشود. بلکه دقیقا میخواهد همان فاجعه گذشته را بار دیگر در حال رقم بزند و نقشی که برای خود تعریف میکند، نقش طلحه بن عبیداللهها و ابوموسی اشعریها و عبیدالله ابن عباسها و اشعث ابن قیسها و شبث بن ربعیها و سعد ابن ابیوقاصها و عبداللهابن عمرهاست.
یعنی پرچمدار انتصاب غدیر و مدعی نصب الهی ائمه و مخالف حکومت یزید نیست، بلکه خانهنشینی علی(ع) و صلح حسن(ع) و کنار آمدن حسین(ع) با یزید را میخواهد.
شاید نتوانیم این جماعت را تغییر دهیم، اما حتما میتوانیم به مردم بگوئیم مبادا گمان کنید اینها به راه سلمان و ابوذر و محمد ابن ابیبکر و مالک اشترند، اینان اخلاف اشعریها و اشعثها هستند. اینها همان جماعتی هستند که امیرالمومنین را خانهنشین کردند و معاویه را بر تخت نشاندند و حسین(ع) را در صحرای کربلا تنها گذاشتند.
و برتری ملت ایران بر ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و ملت کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) همین است که تاکنون اجازه نداده است خواص عافیتطلب و سستعنصر، حادثههای تلخ آن دوران را تکرار کنند.
"سید یاسر جبرائیلی"
@syjebraily
بیانیه رسمی سازمان برنامه دولت سیزدهم: "دولت در حال #اصلاحات_ساختاری بر اساس آموزههای #جریان_اصلی علم اقتصاد است".
https://akharinkhabar.ir/money/9163318
معنی دیگر این بیانیه آن است که تغییر جریان سیاسی حاکم بر دولت، جریان اقتصادی را تغییر نداده است؛ لذا طبیعی است که نباید انتظار نتیجه متفاوت داشت.
@syjebraily
هدایت شده از حمیدرضا مقصودی
📢سلسله نشستهای #ایران_آینده
❇️پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی برگزار میکند:
💡#تیغ_جراحی
(پیامدهای اجتماعی سیاستهای تعدیل اقتصادی دولت)
➖➖➖
⏰سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
ساعت ۱۷الی ۱۹
📌لینک نشست وبیناری
🌐https://www.skyroom.online/ch/pajooh/neshast
#ایران_آینده👇🏻
🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
مدل تهرانی مقدم
نقل شده است که:
شهید تهرانی مقدم خدمت رهبری می رسند تا دستاوردهای موشکی را به ایشان عرضه کنند. ظاهرا به تکنولوژی برد بلند موشک دست پیدا کرده اند. با دقت ۱۰۰ متر به هدف برخورد میکند. رهبری میگویند دقت را به ۱۰ متر برسانید. نباید موشک ها جایی به جز هدف اصلی را تخریب کند. شاید در صدمتری هدف شما، مردم عادی زندگی کنند.
🌷 میگویند چشم
ماهها تلاش میکنند و دقت را به ۱۰ متر میرسانند. خدمت رهبری میروند برای گزارش دادن. رهبری میگویند: دقت را به یک متر برسانید. بعضی اعضای تیم آشفته میشوند. که موشک چندصد کیلویی، اگر در ده متری هم بخورد هدف را نابود میکند. رهبری میفرمایند دفت را بالاتر ببرید. شاید در ده متر آنطرفتر، مردم بیگناه زندگی کنند. باید هدف را دقیق در نظر بگیرید.
🌷حاج حسن میگوید: چشم
دقت را به همین منوال تا نقطهزنی بالا میبرند. تا مردم آسیب نبینند.
فشار را بر خود بیشتر میکنند تا مردم آسیب نبینند. مدل تهرانی مقدم یعنی این.
مدیر انقلابی، فشار را به خود وارد میکند تا مردم آسیب نبینند. نه این که تا اندکی کمبود پیش بیاید، بدون انکه برای رفع کمبود تلاش کند، بگوید گرانش کنید که کمبود از بین برود. آیا حواسش نیست که کمر مردم زیر بار این گرانی میشکند؟
تا این که برق کم میشود، بگوید صنعت را و دولت را تعطیل کنید. چرا تعطیل؟ تلاش کنید برای رفع مشکل. مدل تهرانی مقدم یعنی این. تا مردم آسیب نبینند.
صنعت یعنی درآمد مردم. دولت یعنی خدمت به مردم. این دو که تعطیل شود، چه کسی باید مشکل مردم را رفع کند؟
باور کنیم که برنامهای طولانی اجرا شده که به اینجا برسیم. که کشاورزی تعطیل شود تا خودکفا نباشیم (به بهانه خشکسالی) تا برق تولید نشود که صنعت نداشته باشیم (به بهانه خشکسالی)، که کالا گران شود تا مردم نتوانند زندگی کنند (به بهانه قاچاق و رانت و فساد). روبروی برنامه تاریخی و گسترده، باید برنامهریزی استراتژیک و عمیق داشته باشیم.
باید پازل طراحی شده را بشناسیم.
در غیر این صورت شکست میخوریم.
برنامه نفوذ در اقتصاد، کشاورزی، انرژی و ... جدی است و باید جدی گرفته شود.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
⚡درسهای زغال...
غربیها توافق پاریس را با این پیشفرض پخت و پز کردند که کشورهای صنعتی دیگر از وابستگی به سوختهای فسیلی رها شدهاند؛ و اقتضای تداوم استعمار است که نباید اجازه داد سوخت فسیلی موتور پیشرفت دیگران را حرکت دهد. اما به محض اینکه مشخص شد محاسبات اولیهشان برای عبور از سوختهای فسیلی اشتباه بوده و نتوانستهاند انرژیهای تجدیدپذیر را به اندازه رشد تقاضای انرژی تولید کنند، همه فلسفههایی که درباره گرم شدن زمین و رفتن برخی کشورها به زیر آب و انقراض گونه انسان و... بافته بودند، وحشیانه و بیملاحظه کنار گذاشتند و سراغ آلودهکنندهترین سوخت فسیلی یعنی زغالسنگ رفتند و به ریش همه آنانکه برای نجات زمین! استحمار شده و موتور پیشرفتشان را خاموش کرده بودند، خندیدند.
تجارت آزاد هم همین است. غربیها با حمایت از تولید داخلی به بام پیشرفت رسیدند و وقتی ماشینشان (خرشان؟!) از پل گذشت و یقین پیدا کردند که کسی را در جهان یارای رقابت با آنها نیست و به سادگی میتوانند رقبای ضعیف و نوپا را از دور خارج کرده و بازارهای جهان را تصرف کنند، گفتند حمایتگرایی خیلی خطای بزرگی بود که ما مرتکب شدیم و دیگران این خطا را نباید تکرار کنند و مرزها را باید برداشت و تجارت را آزاد کرد که رفاه همه ملتها اینگونه حداکثر میشود و اصلا ریشه جنگ در حمایت از تولید داخلی است و تجارت آزاد شاهکلید صلح بینالمللی است! این بود که آموزههای علم اقتصاد را بر اساس این آرمان بازنویسی کردند و تبدیل به #جریان_اصلی اش کردند و حتی وفق این آموزهها اقتصاددان تربیت کردند و راهی همان کشورهایی کردند که تحریمشان کردهاند و حتی اجازه صادرات یک قطعه! به اقتصاد آنها را نمیدهند و با هر متخلفی از این تحریم، چون جنایتکار جنگی برخورد میکنند. اما همینکه دیگرانی از میان مستعمرات سابق به قدرت رقابت رسیدند و توانستند در بازار اینها حضوری موثر بیابند و تولید ملی اینها را تهدید کردند، وحشیانه و بیملاحظه حمایتهای تعرفهای و غیرتعرفهای را از سر گرفتند و به ریش همه آنانکه در نتیجه تزویر اینها، "حداکثرسازی رفاه جهانیان و صلح بینالمللی با تجارت آزاد" آرمانشان شده بود و تولید ملیشان را در پای این آرمان ذبح کرده بودند، قاه قاه خندیدند.
ننگ بر شاه سلطانحسینهای تاریخ که بیتوجه به تجربه غرب، تسلیم تجویز غرب میشوند و خنجر آرمانها و ارزشهای استعمارگر را بر قلب پیشرفت کشورشان فرو میکنند؛ و میان این شاهسلطانحسینها که تسلیم تزویر میشوند، با آن شاهسلطانحسین که تسلیم زور شمشیر شد، شاید آن یکی شرف داشته باشد.
@syjebraily
⚡سود روزانه این تحول را محاسبه کنید!
حرکت نخستین قطار باری بینالمللی از مبدا چین به ایران که زمان لازم برای انتقال کالا را ۲۰روز کاهش میدهد، یک دستاورد مهم و از نتایج راهبرد نگاه به شرق است؛ راهبردی اقتصادی که لیبرالهای ایرانی -از فرط نگاه ایدئولوژیک به رابطه با غرب- تلاش کردند ایدئولوژیکش بنامند. تعلق ایدئولوژیک جریان لیبرال به رابطه با غرب و متمرکز ساختن همه ظرفیت سیاست خارجی برای ایجاد رضایت در دولتهای غربی در حوزههای مختلف - از هستهای تا حقوق بشر و منطقه- نه منجر به رضایت غربیها شده و نه حاصلی اقتصادی داشته است؛ بلکه باید گفت هم زیان و هم عدمالنفع فراوان تجربه کردهایم.
زیان میلیونها دلاری و چند صدمیلیون دلاری که هر روز از زبان عناصر سیاسی جریان لیبرال بابت تاخیر در اجرای برجام بیان میشد، واقعی نبود؛ و اجرای برجام و بیحاصلی آن، توهم بودن این سخنان را آشکار ساخت. زیان واقعی، چشم بستن و بلکه دست رد زدن بر ظرفیتهای شرق بود که امروز میبینیم میتوانست چه دستاوردهایی را برای کشور رقم زند. درباره آثار این تبادل ریلی کالا و کاهش زمانی قابل توجه انتقال بار، اهل تجارت باید نظر دهند و فوایدش را بیان کنند؛ اینک باید سود روزانه این تحول را محاسبه کرد.
اما آنچه از نظر راهبردی حائز اهمیت است، آشکار شدن ثمرات راهبرد نگاه به شرق است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی سالهاست بر آن تاکید دارند و روی زمین مانده است.
@syjebraily
بسم الله الرحمن الرحیم
#کتاب_رشد
یادداشتی از دکتر مصباحالهدی باقری کنی
اقتصاد علم نما..؟!
⏪ استاد بزرگوار #دکتر_درخشان بعد از سالها تلاش، کتاب *فریب بزرگ ؛ علم اقتصاد یا اقتصاد علم نما* را تمام کردند.کتابی که از آغاز با این عهد دنبال شد که *تقدیم به حضرت #آیت_الله_باقری_کنی (حفظهالله) شود. ایشان در مقدمه کتاب مینویسند:
*موضوع اين كتاب بررسي نقادانهای از منشأ #علم_اقتصاد_جديد است. در اين بررسی رويكرد تاريخی را اتخاذ كردهايم. اكثريت #اقتصاددانان_معاصر بر اين عقيدهاند كه اقتصادِ جديد ساحتی علمی است بدين دليل كه روش تحليلی بهكار رفته در آن بهواقع رياضی است. از اينرو به منشأ و ماهيت #رويكرد_رياضی به اقتصاد پرداختهايم زيرا كه از اهميت نظری بسيار بالايي برخوردار است. اين رويكرد مبتني بر مفاهيم و روابط اقتصاديی انتزاعی است كه فقط براي بهكارگيری رياضيات مناسباند. ما بر اين عقيدهايم كه رويكرد رياضی موجب شده است كه ظرفيت علم اقتصاد در توضيح و رويارويی با مسائل اقتصادی در دنيای واقعی محدود شود در حالي كه اين مسائل برای #سياستگذاران_اقتصادی از اهميت بسيار زيادی برخوردار است.
نشان دادهايم آنچه از رويكرد رياضی به اقتصاد حاصل شده است چيزی جز « #اقتصادِ_علم_نما » نيست كه امروزه به علم اقتصاد جديد معروف است. اقتصادِ علمنما فريب بزرگی است زيرا كه چهرۀ زشت #سرمايه_داری را در پشت نقاب زيبای «اقتصادِ علمی» كه ادعا میشود مستقل از ارزشهاست پنهان میكند. اقتصاددانان سرمايهداريی معاصر چنين میپندارند كه اقتصاد علم است زيرا كه ماهيتِ رياضی دارد. چنين باوری وجود رابطۀ متقابل بين اقتصاد و #نظام_ارزش_های_اخلاقی را نفی میكند در حالی كه چنين رابطهای در واقعيت وجود دارد.
💠 #اقتصاد_اسلامی بر #ارزش_های_الهی برای فرد و جامعه مبتنی است و لذا اقتصادِ علمنما موانع بزرگی را در مسير كشف اين نظام ايجاد كرده است. در اين كتاب توضيح دادهايم كه علم اقتصاد متعارف موجب شده است كه توانمندی و گسترۀ درك ما از #رويكرد_های_ارزش_بنيان به تحليلهای اقتصادی محدود شود. نخستين گام اساسی در ساختن چارچوبي مستحكم برای فرآيندهای نظريهپردازی و سياستگذاری در اقتصاد اسلامی توجه به همين حقيقت است.
✳️اين كتاب را در درجۀ اول براي دانشپژوهانی نگاشتهايم كه قصد دارند #پژوهش_در_اقتصاد_اسلامی را ارتقاء بخشند. هدف #رويكرد_اسلامی به #علوم_انسانی اين است كه ابعاد مختلف حيات بشری مشتمل بر امور اقتصادی و سياسی و اجتماعی و فرهنگی را در چارچوب منسجمی كه مبتنی بر نظام ارزشهای اسلامی است يكپارچه كند...*
📢انشاءالله فردا سه شنبه هفتم تیرماه ساعت یازده و نیم قبل از ظهر نسخه اولیه این کتاب *رونمائی* میشود.استاد تمایل قلبیشان بر رونمائی از این اثر در مرکز رشد بوده است.لذا دوستانی که تمایل به حضور در این جلسه دارند، یا به دفتر مرکز رشد (آقا میثم اخلاقی عزیز) اعلام کنند یا به شماره 09333063762 پیامک کنند تا متناسب با تعداد حضار،در خصوص مکان تصمیمگیری و اطلاع رسانی شود.
#امروز_رشد
#مسیر_رشد
#استاد_هادی
#مکتب_رشد
#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیهالسلام
@syjebraily
گفتاری مهم از دکتر محمدجواد ایروانی| طرح بانکداری مجلس یعنی اغتشاش/ بانکها مدعی شدند و زیر بار نظارت بانک مرکزی نمیروند
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/04/06/2735025/
🖊بازخوانی| وزارت بازرگانی، آری یا خیر؟!
⚠️ این توضیح ضروری را خدمت ابوجهلها و ابنالوقتها عارضم که این مطلب سال۹۶ و در اعتراض به تلاش دولت وقت برای تشکیل وزارت بازرگانی نوشته شده است!
مساله تجارت خارجی ما را احیای وزارت بازرگانی حل نخواهد کرد؛ چنانکه ادغام آن حل نکرد. هدف اصلی دستگاه تجارت خارجی مانند هر نهاد اقتصادی دیگر باید تقویت تولید ملی با ابزار تضمین و تامین بازار باشد. به این معنی که از یک سو از بازار داخلی برای تولید داخلی صیانت کند و از سوی دیگر، متولی شکلدهی به بازارهای جدید یا گسترش جغرافیایی بازار برای تولید داخلی باشد. حال وقتی ۸۰۰ قلم کالا شناسایی میشود که تولید داخلی آنها وجود دارد و باید واردات آنها ممنوع شود اما هیات دولت با این امر مخالفت میکند، چه تفاوتی دارد که این لیست ۸۰۰ قلمی را وزارت صنعت، معدن و تجارت تهیه کرده باشد یا وزارت بازرگانی؟! از سوی دیگر، یک نگرانی بسیار مهم درباره تشکیل این وزارتخانه وجود دارد و آن احتمال برنامهریزی دولت برای اجرای گسترده سیاست آزادسازی تجاری و حذف موانع گمرکی برای تسهیل واردات است. هدف از تشکیل وزارت بازرگانی، حذف مقاومتهای ناشی از دغدغههای تولید ملی از پیش پای واردات است. وزارت صنعت و معدن که با تولید سر و کار دارد، یک گرایش طبیعی برای صیانت از تولید داخلی برابر آسیبهای ناشی از واردات کالای خارجی دارد که با تفکیک وظیفه بازرگانی و تشکیل یک نهاد دیگر، نهاد متولی تجارت این گرایش و دغدغه را نخواهد داشت. سابقه و کارنامه وزارت بازرگانی به ما میگوید این نهاد بیشتر متولی واردات بوده است تا صادرات. بهترین نهاد برای سازماندهی به وضعیت تجارت خارجی، ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی است که میتواند دستگاهها و وزارتخانهها را در جهت تقویت تولید داخلی از نظر تضمین و تامین بازار و کنترل کیفیت صادرات و واردات هماهنگ کند. بهترین دستگاه متولی برای گسترش بازار نیز وزارت امور خارجه است که در تمام کشورها دارای نمایندگی است و میتواند از ویژگیهای بازار هدف، شناخت دقیقی به دست آورده و میان ظرفیت بازار خارجی و توان تولید داخلی پیوند بزند. این مهم نه با تمرکز وظیفه تجارت در یک دستگاه به دست خواهد آمد و نه با توزیع وظیفه. دستگاههای متولی تولید و تجارت، با هدف تضمین و تامین بازار برای تولید داخلی باید هماهنگ عمل کنند. وزارتخانههای صنعت و معدن و کشاورزی، برای شناسایی ظرفیتها و توانمندیهای داخلی و تدوین استانداردهای صادراتی و دستگاه سیاست خارجی برای شناسایی ظرفیتهای بازار، میتوانند نقش مناسبی ایفا کنند. مساله بسیار مهم دیگر بحث نقلوانتقالات مالی است که پای بانک مرکزی را نیز به میان میکشد و با منطق موجود، باید درباره تفکیک یا ادغام وظیفه نقل و انتقالات مالی در بانک مرکزی یا دستگاههای دیگر نیز بحث کرد! اما مساله اصلی، نه ادغام و تفکیک که هماهنگ و همسو شدن این دستگاهها برای یک هدف مورد اجماع(تامین و تضمین بازار برای تولید داخلی) است که باید در ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی این امر انجام شود. پیشنهاد مشخص ما این است که وظیفه کنترل واردات در وزارت صنعت و معدن باقی بماند، توسعه صادرات در معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه دنبال شود و هماهنگی و سیاستگذاری تجاری در ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی و با مشارکت همه دستگاههای دخیل از جمله بانک مرکزی انجام شود. بارها گفتهایم که مسائل کشور فرابخشیاند، بخشیتر و تخصصی کردن امور، نیاز به افزایش قدرت هماهنگی فرابخشی را افزایش میدهد؛ مسئلهای که در حال حاضر بزرگترین ضعف دولت ماست! این تصور که خیال کنیم یک وزارت بازرگانی تاسیس میکنیم و میتواند بدون همکاری سایر بخشها مسئله بازرگانی کشور را حل کند، یک توهم محض است.
"سید یاسر جبرائیلی"
@syjebraily