eitaa logo
💗زندگی بانوی بهشتی
9.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
از کانال خوشتون اومد یه فاتحه برای همه اموات خلقت از ازل تا ابد بفرستید کانال ما به خاطر راحتی اعضا تبادل نداره و تبلیغات لازمه رشد کانال هست از صبوری شما متشکرم ادمین @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
💗زندگی بانوی بهشتی
#قسمت_چهارم عقد کردیم و رفتیم سر زندگیمون . محمد هادی ماجرای آرین رو میدونست ، یعنی خودم گفتم بهش ،
اون روز ، من و محمد هادی ، آرین رو برای همیشه و برای خودمون از زندگیمون و ذهنمون بیرون کردیم . دو ماه بعد نگین با آرین ازدواج کرد . از روزی که نگین ازدواج کرد ، حتی همون شب اول عروسیشون ، دعواهاش با آرین شروع شد و نگین هرروز خونه مادرش اینا بود . دقیقا هفده روز بعد ازدواجش با آرین ، اومد خونه ما و شروع کرد به گریه و گلایه از اینکه ، آرین همش میگه هانیه ( من ) خیلی از تو بهتر بود و بیچاره من که اونو ول کردم و تورو گرفتم . نمی‌خواستم محمد هادی چیزی از حرفای نگین بفهمه پس سریع بحث رو عوض کردم و نگین هم زود رفت . تا روزها فکرم فقط و فقط به آرین و کاراش بود که چرا اینکارارو کرده . خلاصه ، یک سالی گذشت که فهمیدیم نگین از آرین جدا شده و دلیل طلاقش کتک های آرین و خیانتش به نگین بوده . باورم نمیشد . یه جورایی تو شک بودم و بدجور تعجب کرده بودم از این موضوع . همش با خودم میگفتم مگه آرین منو فقط برای نگین ول نکرد ؟ مگه همو دوست نداشتند ؟ پس چرا جدا شدن ؟ یکی دو ماهی ، من و محمد هادی و خانوادش از این موضوع تو شک و تعجب بودیم . گذشت و نگین رفت آلمان . محمد هادی بعداز گرفتن فوق لیسانسش توی دانشگاه مشغول تدریس شد و من هم درسم رو ادامه دادم . ⁦♥️⁩⁦♥️⁩┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo