eitaa logo
「 ایــھامـ」
1.9هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
151 ویدیو
5 فایل
به حال خویش میخندیم میگرییم میمیریم جهانِ رنج و اندوهیم ما، مایی که انسانیم _محدثه‌نبی‌حسینی [بانوی‌ایهام] ناشناسمون: https://daigo.ir/secret/8268156894 https://abzarek.ir/service-p/msg/2122291 حرفاتون: @hrf_dl جهت تب و ضرورت: @Artist55
مشاهده در ایتا
دانلود
•. از وجود عشق تنها اشک سهمم شد ولی هر کسی پرسید گفتم: روبه راهم، رو به راه... -ایهام🌱
•. خوشحالی‌ات همیشه دعای قنوتم است شادی تو، پیشِ دیگری و با دعای من... -ایهام
•. ویرایشی جدید از یک غزل قدیمی: باشد! عذاب عالم و آدم برای من باشد! گناه گندم ممنوعه پای من اصلا منم دلیل هبوط تو بر زمین اصلا تمام هفت جهنم برای من باشد تویی سیاوش و بیگانه با گناه با چشم‌های خیره سرت! باحیای من اصلا، تو یوسف و تو عزیز و تو بی‌گناه اصلا تمام خبط و خطاهات پای من... اما فقط به حرمت احساس بینمان بگذار لحظه‌ای دل خود را به جای من •. خوشحالی‌ات همیشه دعای قنوتم است شادی تو، پیشِ دیگری و با دعای من... -ایهام🪴
4_6028459806547778553.mp3
زمان: حجم: 1.95M
"بگذار لحظه ای دل خود را به جای من!" 🎙|با صدای: بانو 🖋|به قلم: 🤍-ایهام
•. این زندگی سرتاسرش درد است و اندوه است با رنج نامیرای بی‌پایان چه باید کرد؟ -ایهام🌱
╭☕️🤍╯ شب، کاغذ، نور ماه، دریا، من، تو پاییز، قلم، باران، تنها، من، تو در شادی و اندوه به همراه منی ای شعر فقط تو مانده‌ای با من... تو! -ایهام
[❤️‍🩹] تقدیم به تمام کودکانی که عروسک‌های‌شان کنار آرزوهای‌شان دفن شد: تمام خویش را میان خانه جا گذاشتم عروسکت... عروسک تو را کجا گذاشتم؟ مرا ببخش اگر زمان جستجو عزیزکم به اشتباه بر عروسک تو پا گذاشتم ببخش اگر نیافتم تمامی تو را.. ولی... ولی به روی دامنم سر تو را گذاشتم تن تو را... نه! پاره پاره های قلب خویش را میان قبر کوچکت جدا جدا گذاشتم تو را به جای من چرا بغل گرفته است خاک؟ چرا گذاشتم چرا؟ ... چرا چرا گذاشتم؟ عروسکی که چشم او شبیه چشم های توست عروسک تو را عزیز من کجا گذاشتم؟ -ایهام
•. مرا ببخش عزیزم که ایده‌آل نبودم! که ساده بودم و دنبال رنگ سال نبودم... -ایهام🌱
-_ شب‌ها خیالات عنان پاره میکنند، با لشکر احساسات هجوم می‌آورند و بر قلعه ذهن مسلط می‌شوند. شب‌ها دلتنگی و غم شدت می‌گیرند اگر بر دل جراحتی باشد شب‌ها سرباز می‌کند تمام احساسات عمق پیدا می‌کنند و دریای شب تو را درون خود می‌بلعد دلت میخواهد در همان دل شب بزنی به جاده بی‌توقف برانی و بروی تا محبوبت شب‌های جاده طولانی ترند سیاهی مطلقی که کش می‌آید چراغ هایی که از دور چشمک می‌زنند نور کشیده ماشین‌هایی که از رو به رو می‌آیند، مستقیم چشمانت را نشانه می‌روند و رد می‌شوند البته جاده هم با جاده فرق می‌کند مثلا جاده‌ای که به سمت محبوب است طولانی تر از بقیه راه‌هاست ربطی به مسافتش ندارد همین که انتهای جاده را انتظار می‌کشی خودش دست انداز است بر حسب تجربه این چند ساعتی که در اتوبوسم عرض می‌کنم گفتم شب ها ملجا خیالاتند؟ این را هم گفتم که شب های جاده خیال پرورترند؟ من در حال گذراندن یکی از همان شب‌ها هستم این چند شب از اضطراب نشدن و نرسیدن خواب نداشتم و امشب از اشتیاق... شوقی که در هسته تک تک سلول‌هایم ریشه دوانده شوقی که زاده‌ی دلتنگی است و همین احساس است که مرا باخود می‌کشاند به سمت محبوبم به سوی حسین♥️ -ایهام🌙
• . بشکوه تر از عالم بالاست نجف هستی همه صورت است و معناست نجف پرسید که، تو اهل کجایی؟ گفتم: شهری که دلم ساکن آنجاست، نجف! -ایهام🌿
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•. نجفت خانه‌ی امان من است یادت آرامشِ جهان من است... :) -ایهام
•. -چیست که اینهمه انسان را مجنون‌وار، پیاده، در اوج گرما کیلومترها از خانه‌ی شان دور می‌کند و به سمت خود می‌کشاند؟ +احتمالا چیزی از جنس مغناطیس است همان که آهن را به آهنربا جذب میکند! -نه این فراتر از مغناطیس است! وقتی بین آهن و آهنربا مانعی باشد آهن متوقف می‌شود اما چیزی نمی‌تواند مانع آنها بشود آنها هر سال مرزها را طی می‌کنند و از سراسر جهان می‌آیند... +فقط یک محرک را در عالم می‌شناسم که میتواند چنین نیرویی داشته باشد.. -عشق؟ +عشق! -ایهام