eitaa logo
「 ایــھامـ」
1.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
126 ویدیو
5 فایل
به حال خویش میخندیم میگرییم میمیریم جهانِ رنج و اندوهیم ما، مایی که انسانیم _محدثه‌نبی‌حسینی [بانوی‌ایهام] ناشناسمون: https://daigo.ir/secret/8268156894 حرفاتون: @hrf_dl منشورِ شروط(تبلیغ،تبادل): @MANSHOOR_T جهت تب و ضرورت: @Artist55
مشاهده در ایتا
دانلود
「 ایــھامـ」
_-☕️ بندی از یک چهارپاره‌ی جدید: پاییز بود و نم نم باران و چشم من پاییز بود و کافه، دو فنجانِ روی م
دیگه شد یه چهارپاره قدیمی🥲 تا الان منتشرش نکردم چون میخواستم ویرایشش کنم و امان از ویرایش... نمی دونم چرا اینقدر کار سختیه؟ اصلاح اثری که خودت خالقش بودی... حاضرم چند شعر جدید بنویسم اما شعری که قبلا نوشتم رو ویرایش نکنم...
「 ایــھامـ」
دیگه شد یه چهارپاره قدیمی🥲 تا الان منتشرش نکردم چون میخواستم ویرایشش کنم و امان از ویرایش... نمی دو
در نهایت درمورد این چهارپاره تصمیمم این شد که قبل از عبور از پاییز به همین صورت فعلی، بدون ویرایش، باهاتون به اشتراک بزارمش... :)
•. 🍁
[•. ☕️.•] پاییز بود و نم نم باران و چشم من پاییز بود و کافه، دو فنجانِ روی میز پاییز بود و سلطه‌ی اندوهِ بی‌شمار من بودم و نبود کسی روبروی میز کافه سکوت بود و هیاهوی توأمان سیگار میکشید کنارم زمانه و می‌سوخت زندگیم در آن لحظه های سرد من بودم و ترانه‌ی درد و بهانه و... کافه که تلخ بود، به تلخی فال من کافه که لحظه‌هاش پر از بوی قهوه بود کافه به تلخ بودن انسان امید داشت کافه که ری..ی..ه هاش پر از دود بود و دود روحم میان ماندن و رفتن معلق و گوشم پر از صدای پر آشوب نیچه و کامم به تلخیِ دبل اسپرسوی غلیظ ذهنم پر از چرا و چطور، چیست و چه و... بی‌اختیار برد مرا سوی پنجره عطری که سر زده به مشامم رسیده بود عطر به هم رسیدن باران و خاک و برگ روحی دوباره در تن بی‌جان دمیده بود... -ایهام🍁
بنظرتون کافه اینجا نماد چی میتونه باشه؟:) https://daigo.ir/secret/8268156894 ☕️
🤍:)
「 ایــھامـ」
🤍:)
هست! حتی وقتایی که هیچکی کنارت نیست... 🤍
.• شلیکِ‌باد، اعدام گروهی برگ‌ها، عزای باران... -ایهام🍁
「 ایــھامـ」
•. سهم من چیست از نبودن تو؟ شعرهایی که پشت در ماندند، شعرهایی که قبلِ زاده شدن بین بود و نبود درمان
،، به چهارپاره شدن تمایل داشت اما قسمت این بود که غزل بشه الان کجاست؟ در مرحله‌ی دوست نداشتنیِ پساپیدایش: "ویرایش"
-_💙