#پیغمبر حقّ اختصاصی برای خودش قائل نیست...
#انسان_۲۵۰_ساله
وقتی بنا شد #مسجد بسازند، خود #پیغمبر جزو اولین کسان یا اولین کسی بود که آمد بیل را به دست گرفت و شروع به کندنِ پی مسجد کرد؛ شروع به کار کرد و عرق ریخت.
طوری کار کرد که بعضی از کسانی که کناری نشسته بودند، گفتند ما بنشینیم و پیغمبر این طور کار کند؟!
لذا آمدند و #مسجد را در مدّت کوتاهی ساختند.
پیغمبر _ این #رهبر_والا_و_مقتدر _ نشان داد که هیچ #حق_اختصاصی برای خودش قائل نیست.اگر بناست کاری انجام گیرد، او هم باید در آن سهمی داشته باشد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
قدم به قدم ...#هوشیارانه
#انسان_۲۵۰_ساله
وقتی انسان نگاه میکند و می بیند، پیغمبر قدم به قدم، مدبّرانه و هوشیارانه پیش رفته است، می فهمد که پشت سر آن #عزم و تصمیم قوی و قاطع،
چه #اندیشه و #فکر و #محاسبه دقیقی قرار گرفته است که علی الظاهر جز با #وحی_الهی ممکن نیست.
انسان ۲۵۰ ساله، صفحه۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبرا_عظم
@t_manzome_f_r
خصوصیات یهود در زمان #پیغمبر...
#انسان_۲۵۰_ساله
در زمانی که #پیغمبر_اکرم وارد مدینه شد، خصوصیت یهودی ها در دو، سه چیز بود.
#اول این که ثروت اصلیِ مدینه، بهترین مزارع کشاورزی، بهترین تجارتهای سودده و سودبخشترین صنایع -ساخت طلاآلات و امثال این چیزها- در اختیارشان بود.
#دوم اینکه بر مردم مدینه برتری فرهنگی داشتند.
چون اهل کتاب بودند و با معارف گوناگون، معارف دینی و مسائلی که از ذهن نیمهوحشیهای مدینه، بسیار دور بود، آشنا بودند.
#سوم این بود که با جاهای دوردست هم ارتباط داشتند؛ یعنی محدود به فضای مدینه نبودند.
انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۲
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
#حرکت و #اقدام، حول محور #رهبری...
#انسان_۲۵۰_ساله
#پیغمبر اکرم یک میثاقِ دسته جمعیِ عمومی ایجادکرد. وقتی آن حضرت وارد مدینه شد، بدون اینکه چیزی از مردم بخواهد، #شخصیت و #عظمت_نبوی به طور طبیعی، همه را در مقابل او خاضع کرد؛ معلوم شد که او #رهبر است و آنچه می گوید، باید همه بر محورش #حرکت و #اقدام کنند.
پیغمبر میثاقی نوشت که مورد قبول همه قرارگرفت.
این #میثاق درباره تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، با یهودی ها و با غیر مسلمان ها بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۳
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
مراحل به سامان رسیدن #نظام_اسلامی...
#انسان_۲۵۰_ساله
برای به سامان رسیدن #نظام_اسلامی، سه مرحله وجود داشت: مرحله ی اول، #شالوده_ریزی_نظام بود که با این کارها انجام گرفت.
مرحله دوم، #حراست از این نظام بود. موجود زنده ی رو به رشد و نموّ که همه ی صاحبان قدرت اگر او را بشناسند، از او احساس خطر می کنند، قهراً دشمن دارد.
اگر پیغمبر نتواند در مقابل دشمن، هوشیارانه حراست کند، این نظام از بین خواهد رفت و همه ی زحماتش بی حاصل خواهد بود.
مرحله سوم، عبارت از #تکمیل و #سازندگی_بناست.
این سه کار در عرض هم انجام می گیرد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۴
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
حاکمین #مکه، اشرافِ متکبّرِ...
#انسان_۲۵۰_ساله
یک گروه اشرافِ متکبّرِ قدرتمندِ متنفّذ با هم بر #مکه حکومت می کردند.
اینها با هم اختلاف داشتند، امّا در مقابل این مولود جدید (اسلام)، با یکدیگر همدست بودند.
پیغمبر می دانست خطرِ عمده از ناحیه ی آنهاست.
#پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناََ آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکّه حرکت نکرد.
راه کاروانیِ آنها از نزدیکی مدینه عبور می کرد؛ پیغمبر تعرض خودش را به آنها شروع کرد، که #جنگ_بدر، مهمترینِ این تعرض ها در اوّل کار بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۵
#جلسه_چهارم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
علّت تغییر مسیر در #جنگ_بدر ...
#انسان_۲۵۰_ساله
علّت اینکه #خدای متعال در #جنگ بدر راه مسلمانان را از درگیری با کاروان به درگیری با #لشکریان مسلح عوض کرد چه بود؟
علّت این بود که #مسلمانان، نزدیک را می دیدند و #اراده و #مشيت الهي در تعقيب يك #هدف دور بود.
" وَ يُريدُ اللهُ أن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِماتِه "
خدا مي خواهد حقّ در صحنه جهان جا بيفتد،
" لِيُحِقَّ الَحقَّ و يُبطِلَ الباطِلَ و لَو كَرِهَ المُجرِمون "
مي خواهد #باطل كه بايد زائل بشود و #طبيعتش زوال پذير است، يك باره براُفتد.
كتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۶
#جلسه_چهارم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
توانمندیهایِ جاریِ مسلمانان...
#انسان_۲۵۰_ساله
ما مسلمانانِ پیرامونِ #پیغمبر ، امروزبه آن حدي رسيده ايم كه بتوانيم فكرمان و راه مان را به جوامع #مستضعفِ محروم و به ميان #دنياهاي_ظلمت و تاريكي رسوخ بدهيم، اين استخر آن قدر در خود آب دارد كه بتواند جريان پيدا كند و به اين نهال ها و درخت ها و سرزمين هاي خشك و تفتيده برسد.
كتاب انسان ۲۵۰ساله، ص۴۷
#جلسه_چهارم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r