eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
37.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
394 فایل
کانال رسمی مجموعۀ مستقل و مردمی تبیین (ارائه دهنده و مجری اولین سیر مطالعاتی آشنایی با منظومۀ فکری رهبر انقلاب) پایگاه اطلاع‌رسانی: http://tabyinmanzome.ir پشتیبانی فنی: @support_tabyin روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
همه ی توان خود را جمع کرد... ۲۵۰_ساله یکی از آن جنگ های بسیار بود. دشمنان همه ی نیرویشان را جمع کردند و از دیگران هم کمک گرفتند و گفتند می رویم پیغمبر و دویست نفر، سیصدنفر، پانصدنفر از یاران نزدیک او را قتل عام می کنیم؛ مدینه را هم غارت می کنیم و آسوده برمی گردیم؛ دیگر هیچ اثری از اینها نخواهد ماند. قبل از آنکه اینها به مدینه برسند، پیغمبر اکرم از قضایا مطلع شد و آن خندقِ معروف را کَند. کفّار، مقابل خندق آمدند، اما دیدند نمی توانند؛ لذا شکسته و مُفتضَح و مایوس و ناکام مجبور شدند برگردند. فرمود تمام شد؛ این آخرین حمله ی قریشِ مکّه به ماست. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۹ @t_manzome_f_r
فتحی و حاکی از ... ۲۵۰_ساله قرآن می فرماید:«انّا فَتَحنا لَكَ فَتحاً مبیناً » ما برای تو فتح مبینی ایجاد کردیم. اگر کسانی به مراجع صحیح و محکم تاریخ، مراجعه کنند، خواهند دید که ماجرای حدیبیه چقدر عجیب است. به عمره رفت و شوکت آن بزرگوار روز به روز زیاد شد. سال بعدش _ یعنی سال هشتم _ که کفار، نقضِ عهد کرده بودند، پیغمبر رفت و مکّه را فتح کرد؛ که و حاکی از و آن حضرت بود. بنابراین با این دشمن هم مدبرانه، قدرتمندانه، با صبر و حوصله، بدون دست پاچگی و بدون حتی یک قدم عقب نشینی برخورد کرد و روزبه روز و لحظه به لحظه به طرف جلو پیش رفت. کتاب انسان ۲۵۰ساله، ص۵۰ @t_manzome_f_r
مجازاتِ عمل ... ۲۵۰_ساله هر کدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و بر طبق آن عمل، آنها را کرد. ، بنی قینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آنجا بروید. دسته ی ، بنی نضیر بودند. اینها هم خیانت کردند. لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. دسته بنی قریظه بودند که پیغمبر امان و اجازه شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند‌ دشمن از طرف محلاتشانوارد مدینه شود؛ اما اینها نا جوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص ۵۱ @t_manzome_f_r
برخورد با دشمن سازمان یافته و سازمان نیافته... ۲۵۰_ساله پیغمبر با دشمن سازمان یافته ای که آماده و منتظر حمله است تا ضربه بزند، مثل برخورد با یهود رفتار می کند و به آنها امان نمی دهد؛ اما دشمنی را که سازمان یافته نیست و لجاجت ها و دشمنی ها و خباثت های فردی دارد و بی ایمان است، تحمل می کند‌. عبد الله بن اُبی یکی از دشمن ترین دشمنان پیغمبر بود. تقریبا تا سال آخر زندگی پیغمبر، این شخص زنده بود؛ اما پیغمبر با او رفتار بدی نکرد. در عین حال که همه می دانستند او منافق است؛ ولی با او مُماشات کرد؛ مثل بقیه ی مسلمانان با او رفتار کرد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۵۲ @t_manzome_f_r
با دشمن بدون ۲۵۰_ساله دشمن پنجم عبارت بود از دشمنی که در درون هر یک از افراد مسلمان و مؤمن وجود داشت. خطرناک تر از همه ی دشمن ها هم همین است. ، ، میل به ، میل به ، ولغزش هایی که زمینه ی آن را انسان فراهم می کند. با این دشمن هم سخت مبارزه کرد؛ منتها مبارزه با این دشمن، به وسیله ی شمشیر نیست؛ به وسیله ی تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۵۳ @t_manzome_f_r
بزرگ تر چیست؟ ۲۵۰_ساله وقتی که مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچک تر برگشتید، حالا مشغول بزرگ تر شوید. عجب! یا رسول اللّه! جهاد بزرگ تر چیست؟ ما این جهاد با این و با این را انجام دادیم؛ مگر بزرگ تر از این جهادی وجود دارد؟ فرمود: بله، با نفس خودتان. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۵۳ @t_manzome_f_r
بزرگ برای جامعه ... ۲۵۰_ساله هر کسی که "الَّذینَ فی قُلُوبِهم مَرَض" است - یعنی در دل، بیماری دارد- جزو منافقین نیست؛ گاهی مومن است، اما در دلش مرض هست. این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعف های ، ، و میل به گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نکنی، را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد. وقتی را از تو گرفت، دل تو بی‌ایمان و ظاهر تو با ایمان است؛ آن وقت اسمِ چنین کسی است. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۵۴ @t_manzome_f_r
ارتباط مستحکم با ، غلبه بر دشمنان... ۲۵۰_ساله ارتباط خود را با روزبه روز محکم تر کرد. و دستش را پیش خدای متعال بلند می کرد، : تو به ما کمک کن؛ :توازما پشتیبانی کن؛ نه دعای او موجب می شد که نیروهایش را به کار نگیرد، نه ، موجب می شد که از توسل و تضرع و غافل بماند؛ به هر دو توجه داشت، او هرگز در مقابل دشمنِ عنود دچار تردید وترس نشد. هر وقت کسی احساس ضعف می کرد، به پناه می برد. او ده سال کرد؛ اما اگر بخواهیم عملی را که دراین ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمی توانند آن همه کار وتلاش و خدمت را انجام دهند. کتاب انسان ۲۵۰ساله، ص۵۶ @t_manzome_f_r
اهمیت حادثه ... ۲۵۰_ساله حادثه ی یک حادثه بسیار مهم و تعیین کننده ی تاریخ است. به این حادثه از دو دیدگاه و از دو بُعد می شود نگاه کرد، یک بُعد مخصوص است، زیرا در این حادثه امیرالمؤمنین به وسیله ی پیغمبر به خلافت منصوب شده است و در همان روز و همان ماجرا کسانی از رسول خدا پرسیدند، که ای رسول خدا آیا این از جانب توست یا از طرف خدا ؟ فرمود (من الله و رسوله) یعنی هم است و هم‌ از سوی من است . یک بُعد دیگر مربوط به همه ی فِرق اسلامی است. بعد دوم که بعد پیوند میان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و عترت پیغمبر با آحاد مسلمانان هاست، مال همه ی مسلمان هاست. بُعد دوم از لحاظ اهمیت، کمتر از بُعد اول نیست، این بعد، یک امر مشترک بین شیعه وسنی است . کتاب انسان ۲۵۰ ساله، صفحه ۵۷ @t_manzome_f_r
حج یک امر است... ۲۵۰_ساله آن کسانی که امروز در دنیای اسلام را جدای از مسائل قلمداد می کنند و تصور می کنند که در فقط باید عبادت به معنای رایج و عادی آن داشت و هر کار را خارج از قواره به حساب می آورند، چقدر از تاریخ اسلام و از سیره نبی اکرم دور و بیگانه اند. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۵۸ @t_manzome_f_r
حدیث ... ۲۵۰_ساله در جریان پیامبر اکرم مسائل عمده ی سیاسی و اجتماعی جهان اسلام را بیان کردند و در همین سخنرانی ها حدیث "ثقلین" را هم ذکر کردند و فرمودند: من وقتی از میان شما رفتم دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم، را و را. بعد دو انگشت سبابه شان را پهلوی هم‌ قرار دادند و فرمودند: آن دو مثل این دو هستند که دو انگشت سبابه هیچ تفاوتی باهم ندارند. بعد فرمودند: مثل این دو نیستند، انگشت سبابه و وُسطای دستشان را بلند کردند، گفتند من و را مثل این دو نمیدانم که انگشت سبابه و وُسطی، این از یکی بلندتر است؛ بلکه مثل دو انگشت سبابه که هیچ یک بر آن دیگری ترجیحی ندارد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۵۹ @t_manzome_f_r