eitaa logo
کانال احیای تمدن نوین اسلامی
164 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
172 فایل
༺▪️ ..................................... @t_n_Eslami #احیای_تمدن_نوین_اسلامی #پای_انقلاب_ایستاده_ایم
مشاهده در ایتا
دانلود
در اسفندماه ۱۳۲۲، شرکت‌های نفتی انگلیسی و آمریکایی «سوکونی ـ واکیوم» خواهان نفت ایران شدند. این موضوع باعث نگرانی روس‌ها شد و در شهریور سال ۱۳۲۳ آنها رسما از ایران امتیاز نفت شمال را طلب کردند. با مخالفت ایران، شوروی نیروهای وطن فروش داخلی را بسیج کرد و توسط جعفرپیشه وری و قاضی محمد دو استان آذربایجان و کردستان از ایران جدا شدند . در این دوره روس‌ها در ایران نیرو داشتند. استدلال روس‌ها این بود چون نفت ایران در اختیار انگلیس و جنوب شرقی در اختیار امریکاست باید شوروی هم سهم خود را داشته باشد. نماینده شوروی این را بی عدالتی میدانست! بلوای بزرگی در کشور براه افتاد و قریب به دو سال این دو استان مهم تحت حاکمیت دولت مرکزی نبودند. قوام نخست وزیر کهنه کار و متمایل به روس و آمریکا این ایده را داشت که باید به هر سه قدرت جهانی امتیاز داد و موازنه را رعایت نمود . این موضع گیری به مذاق انگلیسی ها خوش نیامد و در سال ۱۳۲۵ تِرات کنسولگر انگلستان، ایلات شیراز را تشویق به قیام علیه دولت مرکزی کرد و خود او در درگیری ها حضور داشت. دولت ایران خواهان اخراج او از کشور شد اما بریتانیا نپذیرفت . منابع نفتی، یکی از دلایل اهمیت ایران برای قدرت‌های بزرگ تلقی می‌شد. ایران برای خارجی از ایرانی اهمیت بیشتری داشت. در طول یک مدت طولانی توسری خوردن ایرانی ها از خارجی مردم را به شعار مشهور رسانید. مردم استقلال از دخالت خارجی را در صدر درخواست‌های خود قرار دادند. . 📚 کتاب بحران دمکراسی در ایران صفحات ۲۲۰ تا ۲۵۵ این کتاب را بخوانید . اگر فرصت کنم و خدا توفیق دهد تا ۲۲ بهمن به این موضوع با این عنوان خواهم پرداخت .
‍ 💢خرمشهر ایران یا عراق! صدام حسین در معروف پیش از جنگ، خوزستان را "عربستان" و خرمشهر را "محمره" نامید و مدعی شد این بخشها متعلق به خاک عراق است. عده ای امروز علت عراق و ایران را تحریک انقلابیون ایرانی علیه صدام جلوه میدهند، گویی صدام دنبال بهانه برای حمله بود. اما اولین بار در نزدیک به ما علیرضا پاشا حاکم بغداد به خرمشهر حمله کرد (دوره قاجار) و به بار آورد آن زمان عراق ذیل امپراطوری عثمانی بود. علیرضا پاشا نیز خرمشهر را "محمره" نامید و مدعی مالکیت این منطقه شد. پس از لحاظ تاریخی و ادعای مالکیت جغرافیایی این مساله ریشه دارتر از تحلیل های امروزی زده است. اما در خلال این چند سطر میخواهم شما را با هنرِ بزرگمرد تاریخ ایران آشنا کنم. حتی غایت از نوشتن سطور بالا رسیدن به اهمیت کار آن مرد شریف است. پس از حمله به خرمشهر، ایران، عثمانی، روس و انگلیس در انجمنی بنام گرد هم آمدند تا با گفتگو مشکل را حل کنند. انور افندی زیرک نماینده عثمانی مدعی "محمره" از ماست و ایران باید آن را تخلیه کند. انگلیسی ها هم طرف عثمانی را میگرفتند. نماینده ایران با آرامش استدلال آورد که براساس نقشه و سابقه "سلیمانیه" "وان" "قارص" از توابع ایرانند و عثمانی باید آن را پس دهد و نامه سلطان محمود ثانی را در اجلاس بیرون آورد که شخصا خطاب به علیرضا پاشا نوشته بود: "محمره مال ایران است، فورا آن را به ایران بازگردانید" النهایه با زیرکی و صبر نماینده ایران پس از سه سال مذاکره در این اجلاس حقوق ایران ثبیت شد. ایران در آن اجلاسیه مهم، کسی نبود جز امیرکبیر! سالها بعد صدام مدعی و متعرض شد، خاک را تصرف کرد و با رشادت بهترین جوانان این خاک به سرنوشت علیرضا پاشا دچار شد.
کانال احیای تمدن نوین اسلامی
. کلانتر و قورباغه . در قرن و عصری که قبائل برهنه آفریقایی و آدمخواران آمازون هم به سمت دمکراسی، رای مردم و شایسته سالاری حرکت می کنند، پس از شاهزاده رضا پهلوی از شاهزاده قجر هم رونمایی شد. در واقع وقتی رضا پهلوی با آن ویژگی ها میتواند مدعی پادشاهی شود، این بنده خدا جناب بابک میرزای قجر نیز در خلوت خود می گوید: "من از رضا چه کم دارم!؟ تازه من از مادرم پول توجیبی نمی ستانم و مستقلم!! . این حکایت، حکایت ثابت تاریخ سیاسی ماست‌. هر بار قدرت مرکزی با خلل روبر شود فورا مدعیان قدرت از قوم و قبائل گوناگون بدلیل برتری خون و وراثت سر بیرون می آورند. اگر از رضا پهلوی و بابک قجر پرسیده شود براساس کدام صلاحیت عقلی، منطقی و عرفی شما شایسته پادشاهی هستید؟ پاسخ خواهند داد بخاطر خون پدر و قاعده وراثت! یعنی اگر پدر و جد رضا یا بابک فی المثل بقال، نقال، راننده اسنپ، پیک موتوری، معلم پیش دبستانی یا فوتبالیست بودند، این دو به خودت اجازه پیشوایی ملت ایران را می دادند؟ تعجب میکنم از مدعیان روشنفکری و عقلانیت که مدام بر طبل شایسته سالاری می کوبند و در قرن حاضر از "شاهزادگی و وراثت" دفاع می کنند! دو هزار پانصد سال این مملکت در دست شاه و شاهزاده بود، اگر میتوانستند کاری برای ایران کنند به اندازه کافی وقت داشتند، اگر میتوانستند کاری کنند در هر دوره یک بخش از خاک کشور جدا نمی شد. پس از دو هزار و پانصد سال یک بار مردم حکومتی بر سر کار آوردند، بازگشت به قبل یعنی شکست تاریخی یک ملت، بله، جمهوری اسلامی باید ضعف ها و کاستی ها را جبران کند اما معنای اشکالات فعلی این نیست که به عقب بازگردیم! وقتی در کلانتر در شهر نباشد قورباغه هم هفت تیر کش میشود
‍ 💢‍ آمریکایی ها را سرنگون کردند؟ شاید اولین بار شخص این ادعا را مطرح کرد که سرنگونی او توطئه دستگاهای امنیتی خارجی بوده است و او در یکی از مصاحبه های خود پس از انقلاب می گوید: "مُلاها توان بسیج مردم را نداشتند!" او در دیدار با "سالیوان" آخرین سفیر آمریکا در ایران پیش از خروج از کشور با حالت استیصال می پرسد: " اگر چیزی میخواستید با خودم مطرح می کردید چرا مردم را به کشاندید؟" اما چرا آمریکایی ها باید گاو شیرده آن دوران خود را کنند؟ برای تقریب به ذهن شما عرض میکنم نقش امروز عربستان سعودی چهل سال پیش برعهده ما بود. از پرداخت به کشورهای دیگر در دهه پنجاه، تا انعقاد بزرگترین قراردادهای نظامی و خرید ادوات، حمایت مالی و سیاسی از اسرائیل، شرکت در جنگهای نیابتی(جنگ ظفار عمان) و پیمانهای سیاسی. حال چرا باید چنین دولت تابع و فرمانبرداری را سرنگون کند؟ در پاسخ به این سوال به ماجرای افزایش قیمت نفت اشاره میشود. اینکه شاه با بالا بردن قیمت نفت در دنیا غرب را به دشمن خود تبدیل کرد. حتی "شاه" نیز پس از فرار از کشور خود را قربانی شرکتهای انگلیسی نفت میداند و از آنها بعنوان یاد میکند‌. آیا این درست است که شاهِ ایران قیمت نفت را در دنیا افزایش داد و این منجر به بالا رفتن تورم جهانی و در نهایت سرنگونی او شد؟ برای پاسخ به این توهم تاریخی کافیست بطور دقیق میزان افزایش قیمت نفت براساس اسناد اوپک مورد بررسی قرار گیرد. به جدول شماره دو قیمت نفت در کتاب نبرد قدرت در ایران صفحه ۵۲۴ مراجعه کنید همچنین همین اسناد را از منابع خارجی پیگیری نمایید. از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ قیمت نفت نوسان زیادی نداشته و ۲/۷۷ دلار فروخته می شد. در اواخرا سال ۱۳۳۲ قیمت نفت تنها ۵ درصد افزایش می باید و در کمال تعجب تا سال ۱۳۵۱ یعنی قریب به ۲۰ سال قیمت نفتِ ایران ۳/۶۰ دلار بوده است. اوج افزایش بی سابقه نفت از سال ۱۳۵۲ آغاز میشود و به عدد نجومی و بی سابقه ۱۴/۹۵ دلار میرسد. اما چرا؟ نقش شاه در این افزایش قیمت چه بود؟ چرا در آن ۲۰ سال نتواست قیمت نفت را افزایش دهد؟ پاسخ در تاریخ مشهود و مبرهن است، گوش شنوایی وجود ندارد. از ۱۴ مهر سال ۱۳۵۲ جنگ معروف اعراب و اسرائیل آغاز شد. جنگ معروف "یوم کیپور" باعث اتحاد اعراب و افزایش دو مرحله ای قیمت نفت در ماه دسامبر شد. نیز دنبال کننده بازار نفت بود و نه سیاست گذار اصلی افزایش قیمت نفت. از سوی دیگر بالا و پایین شدن قیمت نفت به ده ها عامل سیاسی، اقتصادی و نظامی بستگی دارد و جالبتر اینکه کماکان بعد از سرنگونی شاه افزایش قیمت نفت ادامه دارد و در سال ۱۳۵۹ یعنی دو سال پس از شاه قیمت نفت به رقم ۳۷/۴۲ دلار میرسد. محاسبه این ارقام بدون در نظر گرفتن تورم جهانی است. تاریخ بخوانیم تا براحتی دروغ های زیبای دنیای مجازی را باور نکنیم.
کانال احیای تمدن نوین اسلامی
متن را بخوانید👇
. جلالِ دوست داشتنی . آیت الله طالقانی نسبتی با جلال داشت، وقتی از ایشان درباره جلال پرسیدند پاسخ قابل تاملی در باب شخصیت و مسیر زندگی جلال داد: او از نفی به اثبات رسید! مقصود آیت الله طالقانی چه بود؟ . جلال در خانواده مذهبی بدنیا آمده و پدرش روحانی مطرح، محبوب و وارسته ای بود قرار بر طلبگی و روحانی شدن جلال بود اما جلالِ جوان جذب تفکرات چپ و حزب توده شد، روشنفکرِ حزب توده، در ماجرایی جدایی آذربایجان و کردستان از ایران که حزب توده از فرقه دمکرات و شوروی حمایت کرد، او به همراه دوست صمیمی اش خلیل ملکی منتقد حزب توده شدند و نیروی سوم را تشکیل دادند، در ایام چپ بودن(نفی بقول آیت الله طالقانی) جلال از دین و دیانت فاصله گرفت و بقول خودش حتی دیگر نماز هم نمی‌خواند، با تحولات سیاسی دچار سرخوردگی شد، از عالم سیاست فاصله گرفت و به سفر مهمی رفت. سفر حج، حج جلال را متحول ساخت تا جایی که کتاب مهم "خسی در میقات" را نوشت. سخن از اسلام سیاسی در خسی در میقات بازگشت جلال به دیانت بود. آیت الله طالقانی مقصودش این بود که جلال دورهایش را زده، دیده بود در مکاتب دیگر خبری نیست او حتی به نفی دین رسید اما به اصل خود بازگشت. برای مبارزه با دو عنصر استبداد و استعمار، اسلام سیاسی را پاسخ و راه حل می‌دانست، بعدتر شریعتی هم به این نتیجه رسید. شصت سال از انتشار کتاب غربزدگی جلال گذشت شاید اگر او امروز در قید حیات مادی بود و سطح غرب پرستی را حس میکرد دیگر از مفهوم "غربزدگی" استفاده نمیکرد! واژه ای که بتواند غرب پرستی را نشان دهد پیدا کردنش سخت است‌.‌ دقت کنید، غرب زدگی جلال، به معنای غرب ستیزی نیست. منطق نقد او این است که چرا در نسبت و مواجهه با غرب هر چه داشته و داریم را کنار گذاشته و تهی شده ایم. جای جلال و جلال ها در دهه حاضر را سلبریتی های بی مایه پر کرده اند. فوتبالیست و بازیگر و رقاصه و خواننده نظریه پرداز و جامعه شناس شده اند! ابتذالی که دنیای مدرنیته برای رسیدن به اهدافش به آنها نیاز دارد. اختصاص به ایران هم ندارد. . این تنها دیدار جلال با امام است پس از آن او نامه ای برای امام نوشت که وعده انتشار کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران را به امام داد. نامه جلال به امام را بخوانید.
کانال احیای تمدن نوین اسلامی
. اگر سکوت کنیم . به من نگویید که چرا چند سال است مدام از تاریخ سیاسی و تحریف آن میگویی، مینوسی، جلسه و کلاس برگزار میکنی! نگویید بجای این کارها به مسائل روز برس! تا زمانیکه جریانات صاحب قدرت رسانه ای و افراد بی ریشه همچون این مُطرب همجنس باز با چنین آثاری بر روی اذهان گروهی از جامعه اثرگذاری دارد می بایست در رد جعل تاریخ نوشت‌. غایت این جعل تاریخ چیزی جز اسطوره سازی نیست، از نظر علمی تاریخ سازی متوهمانه از اسطوره سازی دور است. باید پرسید از این اسطوره سازی تاریخی به دنبال چه چیزی هستند؟ آنان یک خلا هویتی و یک فقدان رهبری قوی را با تمام وجود احساس کرده اند‌. آنچه میتواند این دو نقص را پوشش دهد، شاهزاده رضا پهلوی نیست، او پتانسیل این چنینی ندارد. از هر جهت از پدر و پدربزرگش پایین تر است. بهترین راه حل برای جبران ناتوانی و پر نمودن آن خلا بهره بردن از گنجینه هویت تاریخی است. حال وقتی سرگذشت تاریخی‌شان مملو از کشتار، شکنجه، دیکتاتوری مطلق و دخالت اجنبی در امور داخلی شان است مجبورند قلم را به دست خواننده، آهنگساز و مجریان نیمه برهنه بَزک کرده شبکه های ماهواره ای بدهند تا با آثار خود جای ظالم و مظلوم را تغییر دهند.
کانال احیای تمدن نوین اسلامی
از مخالف جمهوری اسلامی در دانشگاه جمهوری اسلامی تقدیر شد! متن را بخوانید👇👇
بیژامه و ابتذال معنا از امیر عماد میرمیرانی فعال حوزه تکنولوژی دانشگاه خواجه نصیر که بدلیل فعالیت در اغتشاشات سال گذشته به شش سال حبس محکوم شده بود تقدیر شد. تقدیر بخاطر تلاش های علمی اوست‌. خاطرم هست جناب دهباشی تاریخ پژوه چندی پیش نوشته بود که زمان شاه زندانی سیاسی دانشجو و استاد بعد از پایان زندان به دانشگاه بازمی‌گشت و آزادانه می توانست به تدریس ادامه دهد! البته جناب دهباشی تمام واقعیت را نگفته بود، صدها نمونه دانشجو و استاد از جریانات ملی گرا و چپی، روشنفکر و مذهبی می توان نام برد که از دانشگاه اخراج و حق بازگشت نداشتند، یک نمونه آن خانم دکتر هما ناطق که دست بر قضا خاطرات شکنجه او توسط ساواک شهرت دارد و مثبت ۱۸ است‌. اما این شخص، به گفته خود با شلوارک به این برنامه می آید، حراست اجازه ورود نمی دهد و در مرحله بعد با این پیژامه وارد دانشگاه میشود. در نگاه خود او یک حرکت اعتراضی است. یعنی باز دم جمهوری اسلامی گرم که اینگونه استقبال می کند و یا اینکه اصلا حواسشان نیست‌!  بهر حال ابتذال فقط برهنگی زنان و فسق و فجور نیست، گاهی اوقات ابتذال به گند کشیدن مفاهیم و آرمان‌های بزرگ است‌‌‌. این جماعت با رفتارهای یک سال اخیر نخستین مفهومی که به ابتذال کشاندند معنای آزادی بود. . از مسئولان این دانشگاه بخاطر سعه صدر باید تقدیر کرد. از اینکه با وجود اختلاف سیاسی از دستاورد علمی یک نفر تقدیر کردند و این سعه صدر منجر به رسوا شدن بیژامه پوش شد. گاهی اوقات فقط باید فرصت داد تا اینان ابراز وجود کنند، خودشان، خودشان را رسوا می کنند.
از یحیی سنوار تا میرزاکوچک خان پیش از آغاز یکی از جنگ ها در ۳۱ شهریور ۱۲۹۴ میرزا کوچک خان سخنرانی مشهوری دارد که تاریخ نگاری سکولار این بُعد شخصیت مذهبی میرزا را سانسور میکنند‌. او خطاب به یاران میگوید: ما از سرسلسله مجاهدین اسلام، یعنی حضرت سیدالشهدا (ع) سرمشق میگیریم، چه اقتدار یزید و دولت اموی کمتر از دولت تزاری؛ و جمعیت آن سَرور نیز بیشتر از این جمعیت نبود، گرچه در ظاهر حضرت امام حسین مغلوب شد، ولی نام نامی و اسم گرامی آن بزرگوار، قلوب آزادیخواهان را همیشه به نور خود، منور داشته است. شما باید بدانید این لباس مجاهدت را که ما به تن کرده ایم، کفن ما است و قبر ما در شکم جانوران و درندگان است. ما برای القاب و جاه و مال، مسلح نشده ایم، ما زوال ملت و اضمحلال مملکت را طالب نیستیم، ما برای قطع ایادی اجانب و مزدوران آنها که سالها است خون ما را مکیده و ما را به این روز سیاه نشانیده اند و احساسات وطن پرستی را در ما کشته و میخواهند ما را غلام خود نمایند، جمع شده و اسلحه به دست گرفته ایم. روستای گسگره ۳۱ شهریور ۱۲۹۴ این سخنرانی شهید میرزا به بیش از صد سال پیش تعلق دارد‌ و شبیه به همین کلمات در مبانی فکری و سخنرانی شهید بزرگ جهان اسلام یحیی سنوار آمده است آنجا که میگوید: صلح و مذاکره در کار نیست؛ یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد. این نشان میدهد مقاومت دربرابر اجنبی و استعمار روس، انگلیس و آمریکا در این منطقه عقبه تاریخی دارد‌. مقاومت پدیده جدیدی نیست. عمر مقاومت به شکل و روش امروزی ریشه در تاریخ استعمار در این منطقه دارد‌‌.‌ پای استعمار که در منطقه ما باز شد، مقاومت آغاز شد. ریشه فکری پدیده مقاومت که یک اصل انسانی_الهی است به عاشورا بازمیگردد‌. سنوار و میرزا بیش از صد سال باهم فاصله دارند اما هر دو در یک زبان مشترک از امام حسین(ع) میگویند. مقاومت بدون عقبه تاریخی استعمار در این منطقه ناقص درک میشود.
امروز ۱۱ آذر از این مرد در فضای مجازی یاد کنید. اگر ما به نسل امروز و مردم خودمان با این داده های تاریخی اثبات کنیم که میرزا کوچک شمالی، رئیسعلی دلواری جنوبی، ستارخان و شیخ محمد خیابانی آذری و... اسم بزرگراه و فرودگاه نیست.
موضوع پایان نامه من نهضت جنگل و میرزا بود. کتاب، اثر و سندی نبود که درباره میرزا ندیده باشم. اینکه یک بیسواد با هویت مجهول در فضای مجازی چاک دهان را باز کند که میرزا دزد و جدایی طلب بود برای من که عمر گذاشته ام گران تمام میشود‌.