🔸 بخش دوم :
ریشه تغییر
سوال مهمی که میتوان مطرح نمود این است که چرا ما از موقعیتی که درآن از هر جهت دست برتر داشتیم و حتی امدادهای غیبی به حمایت ما آمده بود، به شرایطی سقوط کردیم که بدون دلیل خواسته طرف مقابل را پاسخ داده و سپس وارد مذاکره از موضع ضعف شدیم ؟
پاسخ این سوال را باید در علت آزادسازی پیشدستانه جاسوس ها جستجو کرد. این اقدام با هیچ دستگاه تحلیلی موجّه نیست. این امر سبب شده تا تحلیلگران مخالف انقلاب اسلامی، همین اقدام را مصداق بارز بی تدبیری و سوء عقلانیت نظام اسلامی تلقی کنند و از این باب آن را مورد هجمه قرار بدهند. ( منبع )
سرّ مسئله در اختلال نظام محاسباتی ما ، بوسیله عاملی به نام "ترس" است. ترس یکی از رهزنان عقل و عاملان ایجاد اختلال در نظام محاسباتی عاقلانه ما بود.
دوره رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده، جیمی کارتر به سر رسیده بود و طبق روالی که در سالهای بعد ما به خوبی با ان خو گرفته ایم، رئیس جمهور جمهوری خواه بعدی، ریگان بود که ایران را به حمله نظامی در صورت عدم آزادسازی جاسوس ها تهدید کرده بود.
شاید باورش دشوار باشد اما همین تهدید کار خودش را کرد. ترس را پدید آورد و از این طریق نظام محاسباتی جمهوری اسلامی را مختلّ نمود.
عقلانیت انقلابی یا عقلانیت انفعالی ؟
انچه در این بین واضح است تفاوت روشن و آشکار دو عقلانیت است. عقلانیتی که مذاکره را در وضعیت برابر و یا در وضعیتی که دست برتر را دارد، می پسندد و پیگیری میکند و عقلانیتی که نه تنها قدرت پدید نمی آورد، بلکه برای دست یافت به توافق، به دنبال از بین بردن مولفه های قدرت می دود !
شاید بهتر باشد که عقلانیت نوع دوم را ناعقلانیت بنامیم. چرا که این عقلانیت، آمیختگی شدیدی با عناصر غیر عقلانی مانند ترس و طمع دارد.
جمهوری اسلامی در تمام این سالها در ساحت عقلانیت خود دچار این دوگانه بوده است و البته هرکدام از این دو نیز افت و خیزهایی داشته اند.
آنچه امروز بر ما واجب است برداشتن نقاب برچسب ها و فضاسازی های رسانه ای و به نمایش گذاشتن خالص و بی پیرایه هر دو تفکر در صحنه ای آزادفکرانه است. آنگاه است که ذهن های آزاده به راحتی خواهند توانست سره را از ناسره و عقل را از غیر آن تشخیص بدهند.
✍️ سعید خورشیدی
📌 عقل نترس!
🔻انقلاب اسلامی عقلانیت جدیدی به میدان دو قطبی شرقی و غربی عالم آورد، و با آن دوران جدید عالم را رقم زد!
یکی از ویژگی های این عقلانیت جدید شجاعت اوست!
🔻عقلی که از تنهایی و خالی شدن پشت خود نمی ترسد! عقلی که از رفتن یک راه نو بدون داشتن الگوی قبلی هراسی ندارد.
🔻انسانی خلق شد که ترسی از قدرتهای مادی ندارد، و برای رسیدن به یک حقیقت متعالی همۀ هستی خود را به میدان آورده است. انسانی دارای عقل قدسی، عقلی که هدفی دارد و آرمان های بزرگی که ریشه در یک تاریخ هزار و چهارصد ساله داشت! عقلی که ریشه در بعثتی داشت که ارتباط زمین با آسمان بود، و برای این آسمانی شدن، حاضر است هر راه نرفته ای را برود.
🔻انسان انقلاب اسلامی، چیزی جز حق و حقیقت آن هم حقیقتی متعالی و الهی نمی شناسد، و اگر همۀ عالم علیه او قرار بگیرد، او از این دُرّ گرانبهایی که به دستش افتاده دست بر نخواهد داشت.
🔻یکی از این تجربه های عجیب دوران انقلاب اسلامی، حادثه #تسخیر_لانۀ_جاسوسی بود؛ دانشجویان انقلابی که عضوی از متن نامحدود مردمی انقلاب بودند، با تشخیص به موقع، و اقدام درست، این مرکز جاسوسی که مدیریت همۀ ناآرامی ها و غائله های اقصی نقاط ایران را برای از بین بردن انقلاب در دست دارد، را تصرف کردند.
🔻ترس این می رفت که آمریکا همانند کودتای 28 مرداد، علیه دولت مصدق، با مدیریت همین ناآرامی ها، و آشفته کردن اوضاع ایران، دوباره کودتا کنند و شاه را که یک بار برگردانده بودند، دوباره به مصدر قدرت برگردانند.
🔻امام امت که پروژه اش مردم سالاری دینی است، از این اقدام مردمی و انقلابی با عنوان انقلاب دوم حمایت می کند، زیرا آن چیزی که پشت صحنه بود و شاه و پدرش نوکر او بودند استعمار بود.
🔻استعمار چیزی است که خمینی کبیر از دیرهنگام می شناسد، حتی زمانی که کتاب «ولایت فقیه» خود را می نویسد، علت اینکه برخی فقها ضرورت حکومت اسلامی که به وضوح از احکام اسلامی برداشت می شود، و اظهر من الشمس است را درک نمی کنند، را تبلیغات اجانب می داند!
🔘«من نظر إجمالًا إلى أحكام الإسلام، و بسطها في جميع شؤون المجتمع؛ من العباديّات و من القوانين الاقتصاديّة و الحقوقيّة و الاجتماعيّة و السياسيّة، لرأى أنّ الإسلام ليس عبارة عن الأحكام العباديّة و الأخلاقيّة فحسب، كما زعم كثير من شبّان المسلمين بل و شيوخهم؛ و ذلك للتبليغات المشؤومة المسمومة المستمرّة من الأجانب و عمّالهم في بلاد المسلمين طيلة التاريخ؛» كتاب البيع (للإمام الخميني)، ج2، ص: 617
🔻ریشۀ بدبختی کشورهای اسلامی وابستگی به اجانب و استعمارزدگی است، لذا یک خیزش مردمی به نیت صیانت از انقلاب در مقابل کودتای احتمالی آمریکا، و جرئت شوریدن علیه رأس شیطنت جهانی، واقعاً یک انقلاب دوم بود.
🔻انقلابی که در آن عقل نترس انسان انقلاب اسلامی، جرئت ایستادن در مقابل آمریکایی که کسی حتی نصف شب در خلوت خود و در خیال خود جرئت مخالفت با او نمی کرد، را پیدا کرد. عقلی که محو در حقیقتی متعالی است، و این ادراک بزرگ را کرده است که بالاترین دشمن این حقیقت الهی آمریکا به عنوان شیطان بزرگ است و جرئت اقدام علیه این شیطنت پیچیده و چند لایه و تا بن دندان مسلح را پیدا می کند، عقل ساده ای نیست.
🔻قدرت شیطان در ارعاب اوست، در این است که انسان احساس کند در یک بن بستی است و راه فراری برایش متصور نیست، اینکه انسان انقلابی جرئت کرد جلوی آمریکا بایستد در واقع آغازِ پایان آمریکای شیطانی بود، زیرا هیمنه آمریکا و شکست ناپذیری او بود که عامل انفعال و پذیرش این ظلم چند لایه بود، همین که یک نفر آن هم با آن مدیریت الهی که رخ داد و به صورت 24 ساعته شبکه های خبری جهانی پوشش می دادند، جلوی آمریکا ایستاد و اصلاً کوتاه نمی آید، قدرت پوشالی شیطانی آمریکا را از بین برد.
🔻عقل انقلابی که یک حیات نوین را رقم زده، یک عقل شجاع و جسور و فدای حقیقت شونده است.
🔻انسانی که در این افق است، انسانی آزاد از همهٔ قیودِ حقیقت است، و عقلی که چنین ادراک و جرئت متعالی دارد که خود را فدای حقیقت کند، #آزاداندیش_ترین_عقل_تاریخ است.
✍️ عقیل رضانسب
شب یوم الله 13 آبان 1403
.
📌 ۱۳ آبان، روز جوان!
بسم الله الرحمن الرحیم
در واقعهی تسخیر لانهی جاسوسی آنچه که چشم بیننده منصف را خیره میکند، این است که جوانان ایران اسلامی، با راهنماییهایی امام و مراد خود، به درستی سرمنشأ مشکلات و دشمن خود را یافته بودند.
این قدرت شبکه ولایت، خیرهکننده است.
در انقلاب اسلامی، آنچه که انقلاب را انقلاب کرد، همین شبکه ولایت بود. اینکه امت آمدند و انقلاب خود را با راهنماییهای ولی خود به ثمر رساندند. امت امامت را به عهده گرفت. و ولی ولایت را. و اینگونه حاکمیت الهی را رقم زدند.
گام اول را در انقلاب محکم و استوار برداشتند. شاه ایران را سرنگون و نظام را دگرگون کردند. معجزهای رقم خورد.
اما کار اینجا تمام نشد.
این شبکه مستعد که تازه کارش بالا گرفته بود، سرمنشأ و دشمن اصلی را شناسایی کرد.
چه پینگ پونگ ولایی تمیزی بین امام و مردمش رقم خورد.
جوانان مومن انقلابی راه را تشخیص دادند و اقدام کردند و امام آنها که اَمام آنها بود و آنها را به این مسیر هدایت کرده بود، محکم پشت آنها ایستاد. درگیری با ابرقدرت (ظاهری) را برخی مسئولان وقت عاقلانه نمیدانستند. اما امام مثل کوه پشت این اقدام جوانان ایستاد. به هر قیمتی. حتی تغییر دولت موقت در شرایط بحرانی اول انقلاب.
و این گونه تنها نامه بدون بسم الله که حکم سوره برائت انقلاب را دارد صادر کرد: هرگز با فرستادگان امریکایی مذاکره نمیکنم، و هیچ کس حق ندارد با آنها مذاکره کند.
«روز سیزدهم آبان که نام آن را در کشور روز [مبارزه با] استکبار نهادهاند، به نظر من - ضمن اینکه آن نام، نام درستی است - روز جوان است؛ روز جوان مؤمن، جوان انقلابی، جوان شجاع، جوان دلاور، جوان مبتکر، جوانی که دست به کاری میزند که دشمن را از ابتکار، و از حرکت بازمیدارد. به این معنا روز جوان است.
بنده در جزئیّات وقایع آن روز [سیزده آبان ۵۸] قرار داشتم؛ همان روزها مکرّر به لانهی جاسوسی رفتهام، آمدهام، نشستهایم، صحبت کردهایم، با جوانهایی که آنجا بودند، با دیگران، در شورای انقلاب -که آنوقت ما عضو شورای انقلاب بودیم- میدانم که چه تحرّکاتی از گوشهوکنار انجام میگرفت برای خنثی کردن این حرکت؛ امّا امام ایستاد.
از آن روز سالها گذشته لکن معنای آن روز همچنان باقی است. اینکه شنیدید امام این حرکت را انقلاب دوّم نامیدند، بیمعنا نیست؛ ... جوانان مؤمن، جوانانی که آن روز، هنوز اسم پاسدار رویشان نبود، اسم بسیج رویشان نبود امّا بهمعنای حقیقی کلمه پاسدار انقلاب بودند و بسیجیِ راه انقلاب بودند، رفتند توطئهی آمریکا را خنثی کردند. ... حرکت دانشجویان برای تسخیر سفارت، واکنش به اینهمه خباثت بود که پیروزمندانه اتّفاق افتاد؛ یعنی جلوی تحرّک ابرقدرتِ پُرروی زیادهخواه آمریکا را در داخل کشور گرفت؛ انقلاب یعنی این.» (۱۳۹۵/۰۸/۱۲)
✍️ امیرحسین سعیدی صابر
.
📌۱۳ آبان روایت تجلی غیرت و شجاعت
💠 سالها پیش در چنین روزی حکومت مستبد و مستعمره پهلوی، مرجع تقلید بزرگ شیعیان را به جرم غیرت ورزی علیه یک قرارداد ننگین استعماری از مملکت خویش تبعید کرد.
قراردادی که از هر نظر به خباثت جنایتکاران آمریکایی مصونیت میبخشید و ذلت و تحقیر را برای مردم شریف ایران قانونی میکرد.
💠 سالها گذشت و یکی از پرتوهای آن غیرت دینی، در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ به جوشش در آمد و شد خروش همانهایی که امام خمینی در پاسخ به سوال آن ساواکی وعدهشان را داده بود، دانش آموزانی که بذر انقلاب را با خون خود آبیاری کردند.
💠 یک سال گذشت و در سالگرد شهادت قاسمهای خمینی، علیاکبرهای او که هنوز از داغ عزیزان خود و تحقیر تاریخی کاپیتولاسیون میسوختند الگوی جاودانگی و نصرت ولی را در تاریخ متجسد کردند و برای جبران بخشی از جسارت سابق، سیلی محکمی بر چهرهی استکبار نواختند.
آنها با تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا که منشا رسوایی دروغ مکانی بنام سفارت بود را به یک قسمت از تاریخ هویت بخش انقلاب اسلامی ایران که مظهر استکبار ستیزی است ترسیم و فرق اطاعت و نصرت را نمایان کردند.
🔴 اما حیف که ترس بعضی از خواص از تهدیدات آمریکا شیرینی رجم شیاطین را از کام مردم بیرون کرد و شکوه ایام الله را به عبرت ضعف خاتمه داد.
🔰 از این رو برای این روز باید چند کار کرد:
🔹ننگ کاپیتولاسیون را بر گوش جوانکهای خام عشق مهاجرت فریاد زد تا بفهمند اگر یک جو غیرت دارند باید تا ابد دشمن عامل ذلت ایران و انسان باشند.
🔹باید از عزیزان دانشآموزی که با کنشگری به موقع با تعطیلی مدارس و تقدیم شهید به انقلاب مدد رساندند تجلیل کرد.
🔹باید شجاعت انقلاب ۱۳ آبان را به عنوان بصیرت و اقدام به موقع نماد کرد و به دانشجویان به عنوان اصلیترین سرمایه کشور هویت بخشید.
🔸باید بی بصیرتی و علت ترس برخی مسئولان را در به چالش کشیدن دستاوردهای یوم الله ۱۳ آبان روایت کرد.
🔷 اما یک کاری که ضرورت دارد؛ ورود این سه حادثه و حواشی آن در متون درسی است که با وجود خواست چندبارهی رهبری هنوز محقق نشده است.
✍️ مرتضی قربانی
.
نشریه طلیعه تکلم شماره سوم.pdf
837.3K
#نشریه_داخلی
📄 نسخه PDF
📘نشریه داخلی "طلیعه تکلّم"
📅 نیمه نخست آبان 1403
✨با موضوع : سالروز تسخیر لانة جاسوسی ( روز استکبارستیزی
.
.
هدایت شده از فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
🔍| #تحلیل
#کمی_عقل
#عقلانیت_یواشکی FATF
┄┄┅••=✧؛🌼؛✧=••┅┄┄
🔰 «فرصت شوم لبخند به دشمن»
کمی ناز، کمی دزدکی ...
▫️مقدمه
🔹از این همه مشکوکبازی شما سوپرانقلابیها انصافاً کلافه شدهایم. احتمالاً شما چند دهه پیش بودید میشدید همان کسانی که میگفتند ریشۀ تمام بدبختیهای ما این است که ما از فرنگیها یادگرفتیم با قاشق غذا بخوریم.
این که به شما می گوییم «کاسبان تحریم» خودمان هم می دانیم دروغ است، ولی از سر همین کلافگی است. راست و حسینیاش این که میخواهیم هر طور شده شما را از سر راه برداریم تا کمی دردهای مردم را دوا کنیم. به خیال خود برای مردم دویدن و هی سفر کردن و احوال پرسیدن و در فکر ناهار خوردن یا نخوردن آنها بودن که مشکلات ریشهای این کشور را حل نمیکند.
عزیز من ما عضو کوچکی در این جهان هستیم و این جهان دارد با دسته ای از قوانین اداره میشود، حالا این وسط ما میخواهیم اداره نشویم. آخر غیر از موجودات خیالزده چه کسی این را قبول میکند!؟
ما مجبوریم همۀ فحشهای شما را بخریم تا کاری برای این مردم بیچاره که دست شما خیالاتیها گرفتار شدهاند انجام بدهیم.
آری خیلی عاقلیم که به خیال خودمان نمیتوانیم در دامنۀ وسیعی به طرح دشمن نگاه کنیم و ببینیم که چه نقشههای بزرگی برای عالم کشیدهاند.
آری خیلی درد دنیای مردم را داریم که می گوییم بس است این همه حکمرانی شاعرانه کمی واقع بین باید بود.
آری خیلی از کندیها و خسارتها کلافه شده ایم که می گوییم خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردهایم؟
آری گاهی پیش میآید که گمان کنیم چیزی که دشمن پیشنهاد و اصرار می کند خیلی هم مهم نیست و سمّی در دلش نهاده نشده است.
خب این اشکالی دارد؟
خب باشد، به یاد نداریم که موردی تا این پایه دشمن رویش اصرار داشته باشد و نفعی برای ما در دل آن باشد. بله، آخرش دیدهایم که کاسهای زیر نیم کاسه بوده،
ولی خب که چی؟ یعنی الآن عقل را و تحقیق و بررسی را تعطیل کنیم و بگوییم دشمن گفته پس باید جلویش بایستیم؟!
┄┅••؛••┅┄
▫️فحشهای ناب
خب که چه؟
یعنی الآن ما که دعوت به تحقیق و کار کارشناسی و شنیدن سخن عقل و عاقلان میکنیم، بیخبریم؟ یعنی الآن ما بیتعهد محسوب میشویم و ریگی به کفشمان است؟ یعنی الآن به ما میشود گفت سفیه و سادهلوح و نزدیکبین؟ یعنی ...
شما میفهمید با چه کسانی دارید صحبت میکنید؟! یکدفعه همۀ سوابق دود شد و به آسمان رفت و یک دفعه شما شدید قهرمان فداکار میدان و فقط شمایید که دلسوز مردم هستید و تازه فقط شماهایید که چیز میفهمید؟!! کاشکی می فهمیدید که چقدر این صحنه خنده دار است، بلکه دردناک است.
آخر چرا روی مشکوک بودن «اصرار دشمن» اصرار می کنید؟
چرا می گویید آخر کسانی که به قول حضرت امام تروریستهای بالذات دولتی هستند وقتی می گویند نباید بگذاریم به تروریستها کمک مالی بشود، دارند دروغ می گویند؟ چرا میگویید کسانی که سردسته و معلم دزدهای عالم هستند و هر چه بدبختی هست اینها سر مردم پیاده کردهاند و هر چه غارتهای گلدرشت در عالم صورت گرفته توسط اینها بوده وقتی میگویند نگران پولشویی هستند حتماً بساط یک دزدی جدید را پهن کردهاند؟!
با این حرفهای هیجانی می خواهید جلوی تعقل را بگیرید؟ چون حوصلۀ متن خوانی ندارید و اصلاً سواد حقوقی ندارید نمی خواهید بفهمید که واقعیت چیست.
ولی این را بدانید، اگر فحش بدهید فحش میشنوید.
این اف.ای.تی.اف را هم به کوری چشم همۀ سوپر لجبازهای عالم به کرسی مینشانیم تا به امید خداوند قادر متعال به زمین گرم بخورید و کمی اجازۀ نفس کشیدن به مردم بدهید.
┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄
☘️@faslefarhang
🔰مسئله های جدید با طرز فکرهای قدیمی حل نمی شود.
در عصر امام خمینی ره، نظام جدیدی دارد شکل می گیرد و مسئله های بی سابقه ای را به شما عرضه می کند.
عصری که در آن مردم مهم تر از زمام داران هستند و رشد و عقلانیت آن ها تعیین کننده پایداری یا تزلزل حکومت است.
عصری که تجهیزات نظامی تکلیف جنگ را تعیین نمی کند و ایمان مردم است که مهم تر از موشک ها و تسلیحات جنگی است.
در ایام دفاع مقدس مسئله جنگ کمبود سلاح نبود، بلکه ذهن فقیر مسئولین در استفاده از ظرفیت مردم با ایمان و پای کار باعث شد که امکان ریشه کن شدن فتنه از بین برود و آتش بس قبول شود.
مسئله قطعی برق هم که دارد اتفاق می افتد، ربطی به آلودگی هوا و سوخت مازوت ندارد، بلکه بی عرضگی دولت ها در توسعه نیروگاه ها و عدم توجه به واحدهای کوچک و خانگی تولید برق باعث کمبود انرژی شده است.
🔺مسئله پیوستن به اف ای تی اف هم از قبیل همین مسائل است؛
مسئله این نیست که به آمریکا درشت گویی کردیم و او ناراحت شده و به ما ارز نمی دهد!
مسئله این است که مستکبرین جهان با ذات جمهوری اسلامی مشکل و تعارض منافع دارند.
شما نمی توانید با پیوستن به پیمان های بین المللی اعتماد ابرقدرت ها را جلب کنید.
حتی اگر از نوک پا تا فرق سر هم غربی شوید، آن ها با شما دشمنی می کنند.
با جمهوری اسلامی خصومت می ورزند چون او نظم ارباب و بردگی جهان را به هم زده است و پابرهنگان را به قدرت رسانده.
امروز حیات ایران به معنای قطع شریان تغذیه زالو صفتان عالم است. به معنای نفی سلطه طاغوت است.
🔻مسئله این است که شما نمی خواهید مملکت خود را با دلار مبادله کنید.
مسئله این است که شما می خواهید تلسط آمریکا بر نظام اقتصادی دنیا را به هم بزنید.
مسئله این است که شما می خواهید زنده باشید، می خواهید نفس بکشید!
مسئله این است که با پذیرفتن پیمان های بین المللی خصومت ایران و آمریکا رفع نمی شود. حتی اگر در مغز های خود بتن بریزید و همه ی معاهدات را بالمره بپذیرید باز هم نمی توانید برای دشمن خونی خود، اعتمادسازی کنید و برای زیست مترفانه اندک سرمایه داران، پول تو جیبی تهیه کنید!
⚫️بماند که این نامسئله اساسا قدیمی است و نظام اسلامی قبلا با نپذیرفتن آن پاسخ درخوری داده.
⚫️بماند که مطرح کردن آن در این دولت شائبه خیانت دارد و بهانه ای است برای توجیه ناکارآمدی و ترک فعل های آینده.
⚫️بماند که بوی یک کار رسانه ای کثیف از آن به استشمام می رسد و گویا می خواهد اثرات لایحه بودجه به دردنخور را از یاد ببرد.
✍️ حسین علیمردانی
.
📌توسعه یا فریب ؟ اندیشه قضاوت میکند !
یکی از حقیقت هایی که همه ما آن را تصدیق خواهیم کرد این است که امروز دوره آن که بیایند و بگویند در فرنگ چنین است و چنان است و باید کلاهمان را عوض کنیم تا وانگهی خیابان هایمان سرسبز شود گذشته است ! امروز مردم میفهمند آب و هوای فرنگستان با شهرهایی مثل یزد و کرمان متفاوت است !
دوره اینکه رئیس جمهوری در نماز جمعه با حیرت به مردم از قطاری که زیر زمین میرود تعریف کند هم گذشته است. امروز مردم میتوانند ایستگاه های متروی توکیو را بصورت زنده تماشا کنند.
در وهله اول به نظر میرسد فریب دادن چنین مردمی کاری بمراتب دشوار تر است. اما باید توجه داشت که با مرور زمان علاوه بر رشد ابزارهای علمی مردم، ابزارهای فریب هم رشد قابل توجهی کرده اند.
بله! تصویر اینکه فردی بگوید من از فرنگ آمده ام و یاد گرفته ام که باید این ماده سیاه بد بو که در جنوب کشور هست را هرچه سریعتر بدهیم ببرند تا از دستش خلاص شویم و مردم با چشمانی حیرت زده از دیدن یک فرد از فرنگ برگشته سرشان را به نشانه تایید تکان بدهند، امروز اتفاق نمی افتد.
اما نسخه های پیشرفته تر، چرا !
بالاخره امروز هم اقتضائات خودش را دارد. امروز آن فرد علاوه بر تعلق به مکاتب کارشناسی فرنگی، باید مسلمان بودن و خیرخواه بودن خودش را هم نشان بدهد و سپس ادعا کند یک کاغذی هست، که اگر امضایش کنیم، چنان میشود که از آسمان و زمین برکت بر سر مردم خواهد ریخت. طبیعتا امروز مردم نباید با چنین ادعایی ساده لوحانه برخورد کنند.
این مردم تجربه تاریخی دارند. بالاخره گلستان دیده اند، ترکمانچای دیده اند. توتون و تنباکو دیده اند. کاپیتولاسیون دیده اند. مردم قرارداد ندیده ای نیستند.
اما در کمال ناباوری، نه تنها مردم عادی که بخشی از به اصطلاح خواص هم این برخورد ساده لوحانه را میکنند. شبیه انسان های عاقلی که به یکباره مشاعرشان را از دست میدهند !
علت این اختلال و فریب خوردن، کلمه سحرآمیزی است که طرف مقابل استفاده میکند : تخصص !
تخصص یکی از رهزنان و دشمنان سلامتی اندیشه انسان است. خصوصا زمانی که تخصص یک کاست و طبقه اجتماعی خاصی را شکل بدهد و خصوصا زمانی که این طبقه متخصص در اظهار نظر تخصصی خود دارای منفعت باشند.
طبیعتا آن فرد فرنگ رفته ای که نفت را عامل بدبختی و مایع سیاه بدبو مینامید هم فرد متخصصی بوده است.
طبیعتا نباید تخصص و تخصص گرایی را کنار گذاشت. اما باید دانست که باطل السحر تخصصی که قصد به هلاکت کشاندن جان و مال مردم را دارد، چیزی جز منطق و اندیشه نیست.
از همین باب است که مقام معظم رهبری پیشرفت در عرصه فکر را پا به پای عرصه های دیگر و گاهی مهمتر از آن ها مطرح میکنند. جامعه ای که استقلال فکری نداشته باشد، هرگز نخواهد توانست به استقلال اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی فکر کند.
در باب پدیده ای موسوم به "گروه ویژه اقدام مالی" ، باید درست اندیشید و تصمیم گرفت. اندیشه درست در این باب میتواند از منابع متعددی تغذیه کند. این اندیشه و تصمیمی که از آن متولد میشود، تحت تاثیر عواملی چون آگاهی تاریخی این ملت، تجربیات سالهای اخیر، شناخت از نقش و جایگاه این معاهده، شناخت نقش دشمنان در این معاهده، هزینه هایی که این معاهده یا عدم آن تولید میکند، فوایدی که این معاهده یا عدم آن فراهم میکند و شناخت از جایگاه و نقش بین المللی و تاریخی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
به همان میزان که پذیرفتن یک معاهده، بدون تفکر درست، اصیل و معتبر و دنبال کردن خط ترس یا خط طمع به کارکرد سیاسی داخلی، به شکل واضحی خیانت است،
نفی و نپذیرفتن یک معاهده بدون تفکر درست، اصیل و معتبر و دنبال کردن خط مخالفت با هر انچه جناح مقابل طرح کرده است نیز خطا و خارج از چهارچوب اسلامی اندیشه و اقدام است.
✍️ سعید خورشیدی
📌 با درست فکر کردن، از آزمونهای تاریخی سربلند بیرون بیاییم
بیایید با داشتههای خودمان، درست به FATF فکر کنیم!
بیایید چشم از تیترهای ریز و درشت روزنامههای مختلفی که معلوم نیست چه میزان در انعکاس واقعیتها صادق باشند برداریم، و تصمیم بگیریم که این بار خودمان فکر کنیم و تحقیق کنیم و حقیقت را خودمان بیابیم.
خوب است به این مساله فکر کنیم که آنگاه که میخواهیم در مورد یک پیمان بینالمللی یا بینالدولی تصمیم بگیریم و تحلیل داشته باشیم باید نسبت به چه مسائلی حساس باشیم؟ شاید لزوم چنین کاری را وقتهایی که میخواهیم یک خرید مهم یا نسبتا مهم بکنیم هم فهمیده باشیم و برایش تلاش کرده باشیم؛ مثلا اینکه وقتی میخواهیم در یک بنگاه معاملات املاک معاملهای از قبیل اجاره، یا خرید را انجام بدهیم به چه چیزهایی باید دقت کنیم؟ یا خرید یک ماشین دست دوم، یا یک لبتاب و گوشی و ...؛ میدانیم که نکاتی هستند که همواره باید در هر کدام از این قبیل معاملات به آنها فکر و توجه کنیم و حواسمان را جمع کنیم تا یک وقت از معاملهای که کردهایم پشیمان نشویم.
بیایید همین کار را ناظر به یک اقدام ملی و بینالمللی هم بکنیم.
ما به درستی و به خوبی نسبت به یکی از عهدنامههای خارجی ایران که در زمان قاجار – این سلطنتِ عهدنامهها و امتیازها – بسته شده است، حساسیت داریم: عهدنامهی "ترکمانچای" عهدنامهای که هربار کسی بخواهد خسارتبار بودن یک پیمان را نشان بدهد آن را تشبیه به ترکمانچای میکند؛ کلمهی ترکمانچای امروز در بین ما زنگ هشداری است نسبت به غفلتها و ضعفهایی که ممکن است منافع عظیم و تاریخی ملت را در برابر ثمن بخس به حراج بگذارد.
من اکنون قصد تشبیه معاهدهی FATF به ترکمانچای را ندارم. اما قصد دارم تا با نیمنگاهی به ترکمانچای و امثال ترکمانچای به پاسخ پرسشی که مطرح کردم بپردازم؛ ما برای اینکه بتوانیم نسبت به یک پیمان خارجی تحلیل داشته باشیم و بفهمیم که آیا این پیمان پیمانی مفید است یا مضر باید به چه چیزهایی فکر کنیم؟
خوب است از خودمان بپرسیم آیا آن روزی که معاهده ی ترکمانچای – که تنها یکی از چندین معاهده ی خسارتبار در تاریخ ایران است – امضا میشد، برای مردم ایران و سران کشور روشن بود که در حال تن دادن به معاهدهای هستیم که سالیان سال نماد خسارت و ضعف در این کشور خواهد بود؟ یا آن زمان که معاهدهی رژی را امضا میکردیم مشخص بود که کنترل گلوگاههای اقتصادی کشور را به دشمن دادهایم؟ یا آن زمان که امتیاز بهره برداری از چاههای نفت جنوب را به انگلیس دادیم و میگویند که شاهِ آن زمان گفته این مادهی سیاهِ بد بو را میخواهیم چه کنیم؟ در هیچ کدام از این بزنگاهها عاقلهی عمومی کشور تحلیلش چنین بوده است که اکنون در حال وارد کردن یک ضربهی اساسی به پیکرهی ملت هستیم، و داریم با دستان خودمان ملت خودمان را به ملتی ضعیف و تحت کنترل و فرعی در معادلات جهانی تبدیل میکنیم؟ آیا ممکن است اکنون نیز در شرف چنین حادثهای باشیم و عاقلهی عمومی به هر دلیلی نسبت به آن غفلت یا سادهانگاری داشته باشد؟
چه چیزهایی را میتوان سراغ گرفت که توجه به آنها از اولیترین توجهاتی هستند که بودنشان وضعیت را تا حدود زیادی تغییر میدهد؟
چند توجه را به عنوان توجهات پیشنهادی مطرح میکنم: 1- چه کسی دارد با من قرارداد میبندد؟ 2- چه قراردادی با من میبندد؟ چه چیزی میدهد و چه چیزی میگیرد؟ 3- هدفش از این قرار داد چیست؟ 4- آیا هیچ نوع خطر احتمالیای پشت این قرار داد ممکن است باشد؟ یعنی آیا منافع و مسائلی هستند که پشت منافع و مسائل اولیه و روشن پنهان شده باشند؟ و آیا هیچ کسی از میان عاقلان، یا تجربهای از میان تجارب مشابه هست، که خطری پنهان را گوشزد کند؟ 5- آیا در سوابق من و طرف مقابلم موارد مشابهی هست که در چنین بزنگاهی من اشتباهی کرده باشم یا او کسی را فریب داده باشد و خسارات جبران ناپذیری پدید آمده باشد؟ 6- آیا نوعی اصرار خاص، و صحنه گردانیای با ابزارهای تهدید، تطمیع، تشویق، فضاسازی و ... وجود دارد که بخواهد به نحوی مرا از توجه به بخشی از روند منطقی منصرف کند؟ 7- آیا اساسا این اقدام من ضرورت دارد؟
✍️ میرزا علی کرانی
هدایت شده از جرعه
🔰عقلانیت انقلابی در تعامل با نظام سلطه 1/2
این تذکر جدی قرآن است:
«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا »
شیطان دشمن شماست، واقعا و حقیقتا، فریب ظواهر را نخورید، میخواهد شما را به پستی و ضلالت بکشاند. او را در جایگاه دشمن ببینید و با او در جایگاه دشمن تعامل کنید.
آمریکا شیطان بزرگ است. دستگاه استکبار است که میخواهد خود آقای عالم باشد و همه را زیر سلطه ی خود در آورد. برای این سلطه گری یک نظام بین المللی به وجود آورده که دستگاه ها و سازوکارهای مخصوص دارد و تلاش کرده در این نظم بر همه مسلط شود.
اگر فریب ظواهر زیبا و گول زننده را خوردی و خنده کنان دستت را در دستان مخملی دشمن گذاشتی و تا بناگوش خندیدی، اگر فریب اسم های جالب کنوانسیون بین المللی و معاهدات بین الدولی را خوردی و با خوشحالی خواستی عضوی از جامعه جهانی شوی، از عقلانیت قرآنی و عقلانیت انقلابی تهی هستی، هرچند اصرار داشته باشی خود را عاقل به نامی و اتو کشیده و شیک و پیک بچرخی. همین هم باعث میشود و که دستت از عمق اقتدار حرکت اسلام کوتاه باشد و نتوانی افق گشایی های انقلابی داشته باشی. چون از عقل واقعی بازمانده ای و شیطان را دشمن نگرفتی.
واضح است که شیطان بزرگ برای آقایی بر دنیا و حاکم کردن اراده ی خود در عالم طرحی دارد و برای عملیاتی کردن این طرح آن را در قالب های مختلف که ظواهری موجه دارند بر دیگر ملت ها تحمیل میکند. اگر این نقشه ها و اندیشه های پشت پرده به وضوح در ظاهر مشخص باشد که اساسا نقشه شیطان مشخص میشود و مانع از سلطه ی او و به استثمار کشاندن ملت ها میشود. شیطان سلطه خود بر کشورها و غارت منابع آنها را به زیبایی با نام «استعمار» معرفی میکرد. یعنی به کشور ها میگفت که ما این زحمت را به جان خریده ایم و کشور خود را ترک کرده ایم و آمده ایم در کشور شما که به شما کمک کنیم و باعث پیشرفت و عمران و آبادانی کشور شما شویم. امروزه این نقشه برای همه آشکار شده و واژه استعمار نیز معنای منفی پیدا کرده است. لذا نقشه ها تغییر کرده و استعمار در قالب های دیگری پیگیری میشود.
با توجه به اتفاقاتی که در سال های اخیر در دنیا افتاد، نقش نهادهای بین المللی نظیر سازمان ملل، آژانس انژری اتمی، سازمان بهداشت جهانی، صندوق بین المللی پول و ..... و معاهدات و کنوانسیون های بین المللی تا حد زیادی برای مردم ما روشن شده است. بعد از طوفان الاقصی به خوبی واضح شد که این ساز و کارهای بین المللی چه نقش حیاتی ای برای تامین سلطه آمریکا و تحمیل اراده ی او بر سایر ملت ها دارد و فقط برای فشار بر کشوری هایی ست که در جهت خلاف منافع نظام سلطه حرکت میکنند، نظیر ایران، یمن، کره شمالی، سوریه و... و در راستای جلوگیری از جنایت سلطه گران هیچ خاصیتی ندارد ( اگر معد و موید نباشد)
———————————-
🌐https://eitaa.com/mhassanzadehh
هدایت شده از جرعه
🔰عقلانیت انقلابی در تعامل با نظام سلطه 2/2
مثل پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، ابتداً ظاهری جذاب دارد، لکن بعداً پرده از باطن خود برداشته است. با کشور هایی که دائم تهدید اتمی میکنند و یا حتی از بمب اتم استفاده کرده اند کاری ندارد، لکن برای کشوری مثل ایران که اصلا سلاح هسته ای ندارد و همکاری بسیاری هم کرده است دائم مانع تراشی میکند.
سازمان fatf نیز همین است. ظاهر موجه با باطن پلید که سلطه اقتصادی بر اطلاعات و مبادلات اقتصادی سایر کشور ها را هدف گرفته است. چگونه ممکن است در وسط جنگ اقتصادی و جنگ نظامی، پیمان همکاری اقتصادی با دشمن امضا کنیم؟! میگویند fatf الزام آور نیست و اختیاری است و می توان از آن خارج شد. پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای ( NPT) نیز همین گونه بود ولی اکنون می بینیم که خروج ایران از این پیمان هزینه های زیادی برای او دارد و به سادگی نیست.
از طرفی ما ناچاریم به بخشی از این مسائل تن بدهیم و امور کشور را پیش ببریم و الا دچار مشکلاتی خواهیم شد که مصلحت نیست. تمام بحث در همین جاست کجا و در چه شرایطی مجبور میشویم زیر بار یکی از اینها برویم. دو نکته در اینجا مهم است:
اولا انقلاب اسلامی ذاتا با نظام سلطه و تمدن غرب درگیر است و اساسا می خواهد تمدن دیگری برپا کند که الگوی مخصوص به خود را دارد و ایده اش در مورد سعادت انسان و جامعه چیز دیگری است. لذا نباید با خوشبینی از طرح های بین المللی مثل 2030 استقبال کند و باید طرح مخصوص به خود را جهت رشد کشور بنویسد و اتفاقا به کشور های دیگر نیز تقدیم کند.
ثانیا به همین دلیل که ما میخواهیم خودمان فکر کنیم و بر اساس تفکر خود تمدن سازی کنیم و مستقل از قدرت های عالم باشیم و به کسی باج ندهیم، اساسا با دشمنی نظام سلطه طرفیم و او برای به ذلت کشیدن ما و سلطه دوباره بر ما نقشه ها دارد. لذا مواجه ما نباید مواجه خوشبینانه باشد به نحوی که دو کشور دوست می خواهند با هم قرارداد امضا کنند. باید با بدبینی و بی اعتمادی کامل همه تحرکات و موارد مد نظر دشمن را بررسی کرد و کاملا هوشیار بود و جز به قدر ضرورت کوتاه نیامد.
همانطور که آیت الله جوادی حفظه الله به دولت دوازدهم تذکر دادند: « کفاری که از دشمنی دست برنمیدارند٬ شما هم با آنها دشمن باشید٬ حواستان جمع باشد. پنج سال قبل که مسئولان امور خارجه آمده بودند به آقایان گفتم وقتی به آمریکاییها دست میدهید٬ انگشتانتان را بشمارید!»
یعنی باید نهایت بی اعتمادی را داشته باشید.
امروز دوباره بحث fatf، برجام، فضای مجازی و... دارد مطرح میشود. دشمن مجانی هیچ خدمتی به ما نمی دهد. قطعا نقشه و طرح های مفصلی دارد. چون دشمن است،
هوشیار باشید و او را دشمن بگیرید. فاتخذوه عدوا!
———————————-
🌐https://eitaa.com/mhassanzadehh
🔰 بازی رسانهای دیگر با اسم و رسم FATF
🔢 بخش ۱ از ۲
حکایت "قانون ممنوعیت خروج باد معده " را شنیدهاید؟
حکایت مشهور شده است از بس که از این تکنیک استفاده کردند و دستشان رو شده است و باز هم به آن تمسک میکنند، چون باز هم ما بازی میخوریم.
🔶 مختصری از آن حکایت تقدیمتان میشود:
" یک روز که پادشاه در دربار نشسته بود رو به وزیر کرد و گفت: راهی پیدا کن تا بدون اینکه مردم متوجه شوند و اعتراضی بکنند بتوانیم بر روح و جانشان مسلط شویم. وزیر هم از آنجایی که بسیار باهوش بود، مدتی فکر کرد و یک نقشه عجیب کشید. اطلاعیهای آماده کرد و به جارچیها داد تا با صدای بلند در سطح شهر برای مردم بخوانند.
در این اطلاعیه آمده بود:
«از امروز اعتقاد به دین و سوادآموزی غیر قانونی است، مالیات تا سه برابر زیاد خواهد شد، شب زفاف عروس متعلق به پادشاه است، ارزش جان مردم به اندازه ی چهارپایان کشور همسایه است و طبق قوانین جدید حتی باد شکم هم ممنوع است. هرگونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات سنگینی در پی خواهد داشت.»
پادشاه به محض اینکه فهمید وزیرش چه کاری انجام داده او را احضار کرد و با لحن تند به او گفت: پدر سوخته این چه کاری بود کردی؟ با این کار تو صدای همه درمیآید. با این همه فشار مردم شورش میکنند. مگر قرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟ این چه سیاست احمقانهای بود؟
وزیر به پادشاه گفت: نگران نباشید اعلی حضرت. گویا شما به ممنوعیت بند باد شکم دقت نکردید! این ممنوعیت باد شکم سوپاپ اطمینانی است که انرژی اعتراضات را تخلیه خواهد کرد.
نتیجه همان طوری شد که وزیر پیش بینی میکرد. صدای اعتراض مردم بلند شد و به کوچه و خیابانها ریختند. آنها میگفتند: سیاستهای جدید پادشاه، ظلمی آشکار است. این طبیعی است که پادشاه بخواد مردم را به دین خودش دربیارورد و یا سواد خواندن را از مردم بگیرد. افزایش مالیات هم چیز عجیبی نیست چون همیشه مطلوب پادشاهان بوده؛ حتی مالکیت در شب زفاف هم رسمی قدیمیست و بی ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان همسایه هم مسئله خیلی مهمی نیست اما منع باد شکم با هیچ منطقی قابل پذیرش نیست.
این بین آنهایی که باسوادتر بودند شروع کردند به نوشتن بیانیه درباره اینکه خالی نمودن باد شکم برای سلامتی مفید است وهیچ قبحی در آن نیست. پادشاه و وزیرش متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبان خلایق فرو میکنند.
با کلی ذوق و کیف به خاطراین تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان میدادند و خودشان را روشنفکر مینامیدند و در محافل خود میگفتند اصلا مگر خود شاه باد شکم نمیدهد؟
گروهی دیگر از مردم شروع کردند به ساخت جوک [موارد جهت رعایت ادب، سانسور میشوند]
همه این موارد در حالی بود که وزیر نگهبانان را در سراسر شهر پخش کرد تا اجرای قوانین را تضمین کنند. هر از چندگاهی بی خبر به مستراحها یورش میبردند، افراد خاطی را نیز دستگیر میکردند و به منکرات میبردند.
اما مردم همچنان به باد دادن در خفا ادامه میدادند و این صدای بویناک رودههایشان را اعتراضی عظیم به حکومت میدانستند. گاهی به صحراها میرفتند و بادشکم خود را آزاد میکردند و یا در کوچههای شهر نگاهی به اطراف میانداختند و بادی میدادند. حتی مهمانیهای زیرزمینی میگرفتند و لوبیا میخوردند و مراسم باد گروهی راه میانداختند.
زمان زیادی گذشت و بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و عروس دزدی و مالیات را به خاطر نیاورد. چراکه همه سعی میکردند از این آخرین حق بدیهی خودشان دفاع کنند. و همه این موارد در حالی بود که پادشاه و وزیرش در قصر قهقهه سر میدادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات اسیدی خودشان غرق کردند. "
✍️ حامد خواجه