#نماز_اول_وقت
*شهید محمّد ابراهیم همّت*
*سر تا پاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهرهاش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره؛ اما رفت وضوگرفت*
*تا نماز بخونه. گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من* *خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم.*
*☀️ حس میکردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. محمد ابراهیم حتی در اون* *شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده...*
*📚 یادگاران «کتاب همت» ، صفحه 56 به روایت همسر شهید.*
@ta_shahadt