eitaa logo
مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی
2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
11.1هزار ویدیو
178 فایل
آنچه یک مدیر فرهنگی در جهاد تبیین به آن نیاز دارد مدیر کانال: @Mojtabapnah تبادل لینک: @admin_abes پخش زنده اینترنتی ٨:٣٠ صبح دوشنبه‌ها: Aparat.com/taali_tv/live
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ⭕️ آیت الله حائری شیرازی: حجاب، به قیمت خون شهداء حفظ شده/ مردم اجازه رواج بی حجابی را نمی دهند ▫️ رضا شاه وقتی می خواست بی‌حجابی را بیاورد اول از زن و بچۀ خودش شروع کرد و اول شروع کرد که قم را بی‌غیرت بکند. زن و بچه‌اش را به عنوان زیارت حضرت معصومه (ص) فرستاد به قم. این ها بی‌چادر و با سرِ برهنه آمدند وارد صحن مطهر شدند. آشیخ محمد تقی بافقی، آنها را دید. از دور گفت اینها که هستند؟! اینها را بیرون بکنید! داد زد، فریاد زد، مردم را جمع کرد. اینها هم کوچک شدند. تولیت حرم، آنها برد به یکی از غرفه ها و در را بست. اینها فوری به پهلوی تلفن کردند که شیخ آمده به ما فحش داده، مردم را دور خودش جمع کرده و الآن هم ما را در یک گوشه‌ای کرده‌اند و در را بسته‌اند. ▫️ پهلوی از تهران بلند شد آمد قم. اول رئیس شهربانی را گرفت و زد. آشیخ محمد تقی را هم آوردند و او ایشان را گذاشت زیر لگد. به دنده‌های آشیخ محمد تقی لگد می زد. آشیخ محمد تقی هم زیر لگد هی می گفت: ای بی‌پدر بزن! بی‌مادر بزن! بی‌حیثیت بزن! بی‌شرافت بزن! مدام کتک می‌خورد و اینطور می گفت. الان قبر آشیخ محمد تقی را همه می آیند در حرم مطهر و زیارتش می کنند. واقعاً پهلوی را شکاند. ◽️ این حجاب با این کتک‌ها حفظ شده. با این خون دل ها حفظ شده. این شهدا حجاب را آوردند. این هایی که دست دادند، پا دادند، معلول شدند حجاب را زنده کردند. مگر مردم می‌گذارند چیزی را که اینقدر خون دادند، این قدر جان دادند، اینقدر مال دادند، این قدر ضربه خوردند، با چهار تا که تمبک بزنند، چهار تا که مویشان را بیرون بگذارند از دست بدهند؟! ابداً این کار را نمی‌کنند. مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴⚡️ بی تفاوت نباشیم /امر به معروف کارکنان کشفِ حجاب در داروخانه 🔺حرکت شجاعانه و مسئولانه یک خانم دغدغه مند تهرانی که شایسته تقدیر است. مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی
🔴⚡ 🔺‌ داشتم از یه جایی بر میگشتم ؛ دیدم ی دختر محجبه داره این کاغذ و میده به یه دخترخانم که روسریش افتاده بود کاغذ و داد و رفت... دختره باز کرد و خوندش دیدم بعد چند دقیقه بعد یه لبخند زد و روسریش رو سرش کرد، خیلی کنجکاو شدم رفتم جلو گفتم: ببخشید خانم میشه ببینم تو اون کاغذ چی نوشته؟ این و داد دستم و رفت. مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی