تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت هفتم: حکمرانی صدوق؛ تجسد امید فقهی در ساحت عینی
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در فقه حکمرانی، «صدقِ حاکم» نه صرفاً خُلقی اخلاقی، که مقوّمِ عدالت، منشأ اعتماد، و خاستگاه امید اجتماعی است. در منطق فقه نظام، حکمرانِ صادق، آیت مجسم تحققِ وعدهی الهی در ساختار جامعه است:«یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ». شهید رئیسی، در عصر عسرت صداقت و در روزگار خستگی عمومی از سیاست و افول اعتماد، صدق را بهمثابه کنشِ تمدنی در میدان قدرت احیا کرد و آیینهی شد از آن وعدهی قدسی؛ بدینسان، فقهالرجاء* را در ساحت حکمرانی تحقق بخشید.
امید، در نگرهی فقه تمدنی، صرفاً یک واکنش روانی یا احساسی نیست؛ بلکه مفهومی استراتژیک، برخاسته از عدالت و مشروط به نسبت وثیق «صدق و کارآمدی» در رأس هرم قدرت است. از همینرو، امیرمؤمنان علیهالسلام در خطبهی ۱۵ نهجالبلاغه، گسترهی حیات امت را به وسعت عدالت گره میزند و میفرماید: «فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً، وَمَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ». این گزاره، بنیاد فقهیِ یک اصل حکمرانی است: هر کنش صادقانه و عادلانهی حاکم، بهمثابهی رَمز عدالت، مقوّمِ حیات جمعی و مولّد امید است و این همان مسیری بود که رئیسی عزیز آن را پیمود.
شهید جمهور، امید را نه با ادبیات مألوف سیاستپیشهگان، بلکه با فعل و سلوک ولاییِ مبتنی بر فقه و توکل، به میدان آورد. در دورانی که حکمرانان بسیاری، مردم را در چنبرهی وعدههای موهوم و کارنامههای پرنقص رها کرده بودند، او «امید اجتماعی» را از سطح شعار، به عمق حکمت ارتقا داد؛ امید را از کلام به نظام، و از خطابه به ساختار آورد. در منطق قدرت دینی، امید نه از رؤیا، که از «اعتماد» میجوشد، و اعتماد، مولود صداقت است. رئیسی شهید، این زنجیرهی ایمانی را با صدق نیت، استقامت ایمانی و شجاعت تصمیم، تکوین بخشید.
فقهالرجاء بهمثابهی شاخهای از فقه تمدنی، بر این قاعده استوار است که هرگاه «اعتماد» با «کارآمدی»، و «نیت پاک» با «عزم مدیریتی» تلاقی یابد، امید، نه شعار که نظام خواهد شد. شهید رئیسی، در این منطق، نه صرفاً یک مدیرِ موفق، بلکه الگوی یک مکتب حکمرانی بود؛ مکتبی که در آن، ولایت، عقلانیت دینی، و جهاد مستمر، سه ضلع اقتدار مشروعاند.
از همینروست که شهادت او، نه افول امید، بلکه تثبیت و تعالی آن در ذهن و ضمیر ملت بود؛ زیرا ملتی که یکبار «صداقت و کارآمدی و عدل» را در سیمای حاکم خویش رؤیت کرده باشد، هرگز به مدار بیاعتمادی بازنخواهد گشت. امیدی که او آفرید، از جنس نَفَسهای پیامبران بود. شهادت رئیسی، ختم یک سلوک نیست، بلکه افتتاح فصلی نو از تئوریزاسیون یک الگوی تمدنی است: حکمرانی مأخوذ از فقه، صیقلخورده با تقوا، و زلالشده با خون شهید.
آری؛ او با صدق در نیت، شجاعت در تصمیم، و استقامت در اقدام، امید را از حاشیه به متن حکمرانی بازگرداند. و بدینگونه، نهتنها اعتماد ملت را التیام داد، بلکه هندسهای تازه از «امامتِ اجرایی در عصر غیبت» ترسیم نمود؛ الگویی که نهفقط در تاریخ این ملت، بلکه در آیندهی آن نیز منشأ سیر و صیرورت خواهد بود.
*دستگاه فقاهتی که نهفقط احکام فردی یا مناسک عبادی را بیان میکند، بلکه دستگاهی فکری و حکومتی است که یکی از غایات آن، تولید امید ایمانی در جامعه از طریق عدالت، صداقت در حکمرانی، و بازسازی اعتماد عمومی است.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت هشتم: عدالتِ ولایی؛ ترکیب قاطعیت و رأفت در حکمرانی ایمانی
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در منظومهی فقه حکمرانی شیعه، عدالت نه یک شعار بلکه یک راهبرد اجرایی؛ نه صرفا اجرای بیانعطاف قانون، بلکه برقراری توزان حکیمانه میان قاطعیت در حدود و رحمت در سلوک؛ و نه صرفاً مفهومی قضائی بلکه ساختاری برای تنظیم مناسبات قدرت و جامعه است. اگر عدالت، میزان نظام است، رحمت، روح آن میباشد. بر پایهی آموزههای اهلبیت علیهمالسلام، حاکم اسلامی، موظف است همچون پدری مهربان دربرابر امت، و شمشیری بران دربرابر ظلم و جهالت، به ادارهی جامعه بپردازد.
امیرمؤمنان علیهالسلام در عهدنامهی شریف خود به مالک اشتر، عدالت را به مثابهی ستون خیمهی حکمرانی دینی معرفی میکند؛ آنجا که میفرماید: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ... فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ، وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ».
این ترکیب تمدنی، در سیرهی اجرایی شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی، به زیبایی تجسد یافت.
این عدالت، ترکیبی است از قاطعیتِ مدیریتی و رأفتِ ولایی؛ امری که در فقهالادارهی اسلامی، در قالب قاعدهی «توسعه و تضییق ولایی» نیز مورد بحث قرار گرفته است. در منطق شهید صدر رضواناللهعلیه، عدالت امام، نه انفعال در برابر مظلوم، و نه مصلحتاندیشی در برابر ظالم است؛ بلکه حضور مستمر امام به مثابه شاهد، نذیر، و دلیل بر مردم. (المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ۵، ذیل آیه ۴۱ سوره نساء).
شهید رئیسی، در دو موقعیت کلانِ قوهی قضائیه و ریاستجمهوری، با همین الگوی فقهی و تمدنی، مظهر یک «عدالت ولایی» بود؛ عدالتی برخاسته از رحمت و برخاسته از صلابت. او نه در دام تندرویهای بیبصیرت افتاد و نه در گرداب محافظهکاریهای مصلحتزده غرق شد. او در اجرای عدالت؛ با قاطعیت با مفاسد اقتصادی و کانونهای تبعیض برخورد کرد، و در عین ملاطفت با طبقات ضعیف بویژه مستضعفان، همانگونه نشست که امیرمؤمنان کنار یتیمان مینشست. درواقع صورت عینی همان هندسهای بود که آن حضرت در نهجالبلاغه ترسیم فرموده بود.
در نگاه فقهالاداره: که یکی از شاخههای فقه تمدنی است و از بطن سیرهی نبوی و علوی استخراج میشود، حکمران صالح و مدیر عادل، هرگز مأمور به قساوت نیست؛ بلکه مأمور به «توازن» است: بین «هیبتِ عدل» و «رأفتِ الهی»، و بلکه امین بر نفوس و ارواح مردم است. از همینرو، عدالت او باید لبریز از حکمت، خالی از شائبه و آمیخته به عطوفت باشد. رئیسی شهید، در لحظهی صدور حکم قاطع، همانقدر الهی مینمود که در لحظهی دستبوسی یک پدر شهید؛ و این، نشان از تجلّی رحمت فقهی در ساختار اجرایی دارد.
حضرت امام خمینی در نامه به مسئولان نظام پس از انقلاب فرمود: «حاکم اسلامی اگر فاقد قاطعیت در عین رأفت باشد، اسلام را به دست خائنان میسپارد.»
رئیسی شهید، مصداق این کلام بود. قاطعیتش نه از سر تندخویی، که از سر دیانت بود، و رأفتش نه از جنس محافظهکاری که از سرچشمهی محبت به خلق خدا میجوشید. در روزگار اختلاط واژهها، او تعریف جدیدی از عدالت در حکمرانی به میدان آورد؛ عدالتی مأخوذ از فقه و مجسم در قدرت.
مولای متقیان علی علیهالسلام در نامه به مالک اشتر، ملاک عدالت را نهتنها در قاطعیت، که در نسبت با دلهای مردمان دانست: «وَلْیَکُنْ أَحَبَّ الأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ...». شهید رئیسی، همین میانهی نازک و دشوار را با صلابت طی کرد؛ نه به نام رأفت، از قاطعیت کاست، و نه به اسم عدالت، از رأفت گسست.
از اینرو، شهادتش، نهفقط فقدان یک رئیسجمهور، بلکه فقدان یک نسخهی عملیاتی از عدالت ولایی در میدان حکمرانی بود؛ الگویی که با ترکیب صداقت، شجاعت، رأفت و قاطعیت، توانست نسخهای از "امامت اجرایی در عصر غیبت" را به ظهور رساند.
و این همان راهی است که باید ادامه یابد؛ راه حکمرانیای که در آن، فقه، نهفقط ناظر بر عبادات، که معمار اعتماد اجتماعی و ضامن حیات تمدنی امت است.
و این راز ماندگاری او در دل مردم است؛ زیرا عدالتی که بوی شمیم ولایت دهد، نه میرماند، که میرباید؛ و نه میهراساند، که میپالاید.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت نهم: نظم در حکمرانی؛ از تشریفات تا تشکیلات
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در هندسهی فقه تمدنی، «نظم» نه یک توصیه اخلاقی، بلکه رکن بنیادین و مقوّم مشروعیت حکمرانی است. اگر فقهالعبادات ناظر به تنظیم رابطهی فرد با خالق است، فقهالتدبیر ناظر به تنظیم سازوکار جامعه با حقایق توحیدی است، و نظم، ستون این ساختمان است. در نگاه علوی، هیچ اصلاحی جز در پرتو نظام و هیچ نظامی جز در پرتو عقلانیت تحقق نمییابد. همین عقلانیت، در میدان سیاست، به نظم میانجامد؛ نظمی که نه مظهر بوروکراسی خشک غربی، بلکه تجلی تدبیر توحیدی است.
چنانکه در نامهی تاریخی امیرمؤمنان علیهالسلام به مالک اشتر، کارآمدی نظام اداری و نظم در تنظیم ساختار دیوانی، تفکیک وظایف و مراقبت مستمر بر عملکرد کارگزاران، جایگاهی بنیادین دارد و نه فقط ابزار اداره، بلکه لازمهی تحقق عدالت بیان شده است: «فَأَفْضِل عَلَیهِمُ الْأَرْزَاقَ، فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ، وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ، وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِذَا خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ»
در هندسهی فقه تمدنی، نظم، شرط تحقق عدالت ساختاری و پیشنیاز عقلانیت اجرایی است. فقهالتدبیر، بهمثابه شاخهای از فقه حکومتی، همین عقلانیت را در قالب ساختارهای مشخص پی میگیرد؛ و بر این اساس، نظم نه جلوهای ظاهری، بلکه شرطی فقهی برای دوام و مشروعیت نظم سیاسی است.
شهید آیتالله رئیسی، در قامت رئیسجمهور، نخستین کسی بود که این معنا را از حوزهی نظریه به عرصهی عمل آورد. او «نظم» را نه در قالب انضباط اداری سطحی، بلکه بهمثابه بنیان تمدنی تلقی میکرد؛ نظمی برخاسته از توحید، عقلانیت و برآمده از تعهد به خدمت. حضور مستمر و برنامهریزی شدهاش در استانها، طراحی سامانههای پیگیری مصوبات، تمرکز جدی بر سازوکارهای نهادینهشدهی اجرایی، و تلاش برای برقراری نظم در تخصیص منابع و اولویتهای بودجهای، همه گواه آن است که نظم در نگاه او، نه ابزار مدیریت، بلکه ترجمان عملی عدالت بود.
او میدانست که تمدنسازی، با شعار محقق نمیشود؛ باید سازمان داشت، سامانه داشت، و مهمتر از آن، عقلانیت در طراحی و التزام در اجرا. نظاممند کردن فرایندها، شفافسازی مأموریتها، تمرکز بر اولویتهای راهبردی در سفرهای استانی، پیگیری میدانی تا تحقق کامل مطالبات مردم، و پرهیز از تصمیمگیریهای مقطعی و سلیقهای، از ویژگیهای بارز دولت او بود؛ و نشان میداد که او درپی گذار از دولت فردمحور به دولت ساختارمحور بود؛ دولتی که عقلانیت در آن، نه در سخنرانیها، بلکه در طراحی تشکیلات و نظام اجرایی تجسم مییافت. دولتی که میخواست نظم اسلامی را در تشکیلات جمهوری اسلامی متجسد سازد.
از نظر شهید خدمت، دولت اسلامی، نه دولت اشخاص، بلکه دولت نظامات است. دغدغهی مستمر او برای مهار بینظمی در نظام بودجهریزی کشور نیز، از همین منطق نشئت میگرفت؛ چراکه بودجه، نه یک سند مالی، بلکه آینهی نظم عقلانی در ادارهی کشور است. کوشش او برای تمرکز بر اولویتهای راهبردی، چابکسازی تخصیصها، و تأمین عدالت در توزیع منابع، ترجمان عملی این باور بود که عدالت بدون نظم، ممکن نیست؛ چنانکه نظم بدون عقلانیت نیز، به بوروکراسی منجر میشود. همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «بینظمی در ساختارها، بزرگترین مانع عدالت است» (بیانات ۲۲ تیر ۱۳۹۹). او در مسیر تحقق این نگاه، تا آخرین روز عمر خویش کوشید.
او با تکیه بر الهام از سیرهی علوی، تلاش کرد تا نشان دهد که نظم در حکمرانی اسلامی، مظهر تدبیر توحیدی است، نه تقلید از نظامهای سکولار غربی. در نگاه آن مجاهد متخلق، نظم، خادم حقوق مردم است، نه تحمیل بر مردم. و این نگاه، برگرفته از همان منطق علوی بود که اصلاح امور را در گرو سامانیافتگی دانسته و بینظمی را مقدمهی ظلم و فساد میشمرد. با شهادت این مرد بزرگ، ما تنها یک رئیسجمهور متعهد را از دست ندادیم؛ بلکه یکی از معدود نظریهپردازان میدانیِ نظم در حکمرانی اسلامی را از کف دادیم. کسی که فقهالتدبیر را از حوزهی مباحث انتزاعی به ساحت اجرا آورد و در دل میدان، از عقلانیت و فقه، نظام ساخت.
فقدان او، فقدان یک برنامهریز نبود؛ فقدان یک حکیم مجری بود. و چنین حکمرانیای را باید نه با مرثیه، که با حرکت در مسیرش زنده نگاه داشت.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت دهم: اخلاص در تدبیر؛ سلوک عارفانه در متن مسئولیت
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در حکمرانی ولایی، «اخلاص» نه صرفاً فضیلتی فردی، که رکنی بنیادین از مشروعیت سیاسی است. در این نگرش، آنچه سیاست را از آلودگیهای طبع انسانی تطهیر میسازد، نه صرف نیت، بلکه عبودیتی است که در فرآیند تدبیر عمومی ساری و جاری میشود؛ عبودیتی که در دستگاه فقهی، ذیل مقولهی «ولایت اهل صلاح» جای میگیرد و شرط تحقق حکومت مرضیّ عندالله تلقی میگردد.
در ترازوی فقهالولایه، مشروعیتِ تصرّف در امور خلق، هنگامی استوار میگردد که والی، مظهر بندگی خالصانه باشد و تدبیرش، مصداقی از «عمل صالح» گردد؛ و این، حقیقتی است که در حیات سیاسی شهید آیتالله رئیسی قدّس سره تجلی کامل یافت. او سیاست را نه ابزار کسب قدرت، بلکه میدان امتحان عبودیت میدید؛ و از اینرو، نهتنها در رفتار، که در باطن تصمیمات خود نیز، خود را مأمور به انجام تکلیف میدانست، نه مصلحتاندیشیهای رایج.
سلوک سیاسی او، تعیّن عینی آن حقیقتی بود که ولیّ فقیه بارها بر آن تأکید کردهاند: «باید برای خدا کار کرد.» این توصیه در مشی شهید رئیسی به قاعدهای تفکیکناپذیر از رفتار حکومتی تبدیل شده بود؛ چنانکه از هنگام ورود به دستگاه قضا تا ارتقاء به ریاستجمهوری، در هیچ مقام و موضعی نشانی از جاهطلبی، منفعتجویی یا ریا دیده نشد.
او نه صرفاً سادهزیست بود، که زهد او در متن مسئولیت معنا مییافت؛ نه فقط متواضع، که تواضعش برخاسته از تعظیم در برابر ربوبیت الهی بود؛ نه تنها مردمی، که مردمداری او تجلی محبت فیالله بود؛ و این همه، نه گزارههای توصیفی، بلکه لوازم فقهی «نیابت» در نظام ولاییاند. او در هر تصمیمی، خود را وکیل شرعی مردم در قبال خداوند میدانست؛ و این، عین اخلاص است.
در نسبت با فقهالحکومه، رئیسی را باید مفسّر زندهی آن رویکرد دانست که «صلاح نفس» را مقدمهی «صلاح تدبیر» میداند. از این منظر، او سیاستمداری نبود که بعدها متصف به اخلاص شد، بلکه اهل اخلاصی بود که به عرصه سیاست فراخوانده شد؛ و این تفاوت، تمایز مبنایی میان سیاست الهی و سیاست اومانیستی را آشکار میسازد.
با این رویکرد، سبک حکمرانی شهید رئیسی را نمیتوان به الگوی مدیریتی یا تکنیکهای اصلاحی فروکاست. حقیقت سلوک او نه در سرعت در تصمیمگیری یا حضور میدانی صرف، بلکه در نیت خالصانهای بود که تمام این اقدامات را به فعل صالح بدل میکرد. بیتوجهی به این بعد معنوی، تحریفی خاموش در شناخت این مکتب است.
در این میان، تطبیق مشی او با سیرهی علوی، صرفاً از باب تشابه اخلاقی نیست؛ بلکه ریشه در مبنای مشترک «توحید در حاکمیت» دارد. چنانکه امیرمؤمنان علیهالسلام، در قبال رنج یک زن یهودی از بیعدالتی، آنچنان غمناک شد که مرگ را برای مؤمن روا دانست، شهید رئیسی نیز در مواجهه با فقر و فساد، از موضع بندگی و با اشک خالصانهی مؤمنانه ورود میکرد، نه از موضع تبلیغاتی یا مصلحتسنجی جناحی.
اخلاص او، مقوّم همهی فضائل دیگر بود؛ بهگونهای که میتوان گفت اگر عدالتخواهی، مردمداری، صداقت، شجاعت و تواضع او درخشید، به دلیل اخلاص بود که این فضائل را به هم پیوند داد و به آنها معنای الهی بخشید.
چنانکه امیرمؤمنان علیهالسلام در عهدنامهی خود به مالک اشتر، او را به خلوص نیت در خدمت و پرهیز از ریا و خودبینی سفارش فرمودند: «وَإِيَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ، وَالثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُکَ مِنْهَا، وَ حُبَّ الاِْطْرَاءِ، فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ» او نیز به معنای حقیقی کلمه، به این فرمان ولایی جامهی عمل پوشاند.
اکنون که او بحق سیدالشهدای خدمت نام گرفته است، احیای مکتب او جز از رهگذر احیای اخلاص در تدبیر ممکن نیست. سلوک عارفانهی شهید رئیسی در متن مسئولیت، نسخهای عملی از فقهالاخلاص در حکمرانی است؛ و این، برترین درس برای هر سالکِ قدرت در نظام اسلامی است.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت یازدهم: تعبد در تصمیم؛ تقدم نص بر نظر در عقلانیت ولایی
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در منظومهی فکری و سلوکی شهید آیتالله رئیسی، تعبد نه نقطهی ضعف عقل، بلکه مدار اعتبار آن بود. او عقل را در عرض نص نمینشاند، بلکه در طُول آن میفهمید؛ زیرا عقل در منطق فقه ولایی، حجت است مادامکه در دایرهی نصب شرعی حرکت کند، نه آنگاه که در تقابل با نصب و نص، داعیهی استقلال بورزد.
در روزگاری که تحلیلهای سیاسی، گاه در مقام معارضه با نصوص ولایی مینشینند و رأی مردم، مستمسک تحریف فرمان امام امت میگردد، شهید رئیسی مسیری دیگر برگزید: او به قاعدهی «تقدیم قول ولی بر رأی مجتهد» ملتزم بود؛ همان مبنایی که در فقه جواهری، اجتهاد را مقید به اطلاق ولایت میداند، نه مستقل از آن. بر همین اساس، بهجای آنکه تبعیت از ولی را مشروط به اقناع کارشناسی بداند، خود را موظف به امتثال میدید؛ نه از باب تعارف سیاسی، بلکه از باب التزام فقهی.
طاعت ولی، همانند واجبات، لازمالامتثال است. این همان منطقی است که شهید رئیسی در سراسر عهد حکمرانیاش بدان ملتزم بود.
در نگاه او، نص ولی، حجت شرعی بود و نه صرفاً توصیهی اخلاقی یا رهنمود سیاسی. از این رو، هرگاه قال القائدی در میان بود، اجتهاد شخصیاش را در موضع توقف قرار میداد، نه تقابل؛ چنانکه فقیه، در برابر آیهی محکم، اجتهاد را تعطیل میکند، نه آنکه آن را توجیهگر مخالفت سازد. در نگاه او، اطاعت از رهبری، فریضهای تعبدی بود، نه محاسبهای تکنوکراتیک.
او سیاست را نه صنعت قدرت، که امانت الهی میدانست. اهل مشورت بود، اما در مقابل حکم ولی، مشورت را منحل میدید؛ اهل تأمل بود، اما در برابر فرمان، وقوف نمیکرد. این رویکرد، نه از مشی عرفی مدیران، بلکه از مکتب اصولی فقهای تراز اول، بهویژه صاحب جواهر و نیز شهید صدر مایه میگرفت که عقل را حجت ذاتی نمیدانند، مگر در محدودهی نصب و اذن شارع. حضرت امام نیز در تحریرالوسیله تصریح کردهاند: که اطاعت از ولی فقیه در موضوعات حکومتی، واجب تعبدی است و تخلف از آن جایز نیست، حتی اگر رأی مجتهد مخالف آن باشد.
در بزنگاههایی که برخی نخبگان، مصلحتهای ظنی را بر شریعت مقدّم میداشتند و تحلیلهای سیاستنامهای را بر تحلیل ولی ترجیح میدادند، شهید رئیسی بر مدار تعبد باقی میماند. چه بسا تصمیماتی چون پذیرش مسئولیت دستگاه قضا در اوج بحران، یا تقدم مناطق محروم بر مراکز سیاسی در سفرهای استانی، ریشه در همین روح بندگی داشت، نه مصلحتاندیشی بروکراتیک. در جلسهای نقل شده که برخی مشاوران، سفر به یک منطقه دورافتاده را از نظر هزینهفایده، غیرضرور میدانستند، اما او در پاسخ فرموده بود: «ما مأمور به تکلیفیم، نه نتیجه؛ و اولویت ما محرومیناند، چون نگاه ولی این است.» (به نقل از خاطرات احدی از ملازمان ایشان)
چنانکه امیرالمؤمنین علیهالسلام در نکوهش آنانکه رأی خویش را بر نص مقدم میدارند، فرمود: «لَوْ كَانَ الدِّينُ بِالرَّأْيِ لَكَانَ أَسْفَلُ الْخُفِّ أَوْلَى بِالْمَسْحِ مِنْ أَعْلَاهُ، وَ لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَمْسَحُ عَلَى ظَاهِرِ خُفَّيْهِ»
شهید رئیسی در تصمیمهای خطیر، خود را نه در مدار تحلیلمحوری عرفی، بلکه در مدار تحلیل ولی قرار میداد؛ تحلیلی که برخاسته از تقوای سیاسی، اشراف تمدنی و بصیرت فقهی رهبر حکیم انقلاب بود. لذا تصمیمات او، هرچند در ظاهر ساده و بیزرقوبرق مینمود، اما جهتدار، گرهگشا و ناظر به غایات تمدنی نظام بود.
او نه به عقلانیت تجملی، که به عقلانیت توحیدی و متعبدانه پایبند بود؛ عقلانیتی که نه در تعارض با نص، بلکه در امتداد و تفسیر آن معنا مییابد.
و سرّ توفیقش، در همین بود که بندگی را بر مدیریت ترجیح داد؛ و بدینسان، نه تنها مدیر جمهوری اسلامی، که عبد صالح ولایت در تراز تاریخ انقلاب شد.
اکنون که افکار عمومی در شوک فقدان این عبد صدیقاند، نخبگان و مسئولان باید به این مکتب رجوعی مضاعف کنند: عقلانیتی که با نص آغاز میشود، نه با رأی. تحلیلی که بر مدار نصب میچرخد، نه آمار. و مدیریتی که نه با شاخصهای لیبرالی، که با فقه عبودیت سنجیده میشود.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت دوازدهم: جمهور در مدار ولایت؛ حکمرانی فقیه در پرتو ارادهی مؤمنان
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در منظومهی فکری و حکمرانی شهید آیتالله رئیسی، نسبت مردم با حاکم اسلامی، نه پیوندی لیبرالیستی و قراردادی، بلکه رابطهای ولایی و فقهی بود. جمهور در نگاه او، نه منشأ جعل ولایت، بلکه موضوع آن بودند؛ در حکمرانی اسلامی، مردم نه در جایگاه «منبع مشروعیت»، بلکه در مقام «مجالی برای فعلیتیافتن ولایت» معنا مییابند؛ چراکه مشروعیت در دستگاه فقهی اسلام، در گرو نصب شارع است، نه رضایت جمهور. اما همین مردم، از آنرو که بندگان خدا و مخاطب خطابهای تشریعیاند، عنصر تحقق و تعیّن ولایتاند. امیرمؤمنان علیهالسلام هنگامی که به خلافت رسید، فرمود: «لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ...»؛ یعنی ولایت، قائم بالناس است، نه قائم بالمردم.
شهید صدر در نظریهی تمدنی خویش، در ذیل خلافة الإنسان و شهادة الأنبیاء، بر این بنیان تأکید میورزد که انسانِ مۆمن، خلیفةالله در زمین است و خدا او را مسؤول تحقق شریعت قرار داده است. او مینویسد: «إنّ الإنسان هو المنفّذ لمشیئة الله فی الواقع، لا أنّه مشرّع لها». بنابراین، مشارکت مردم در حکمرانی، نه از سنخ مشارکت در تولید قانون است، بلکه از سنخ تحقق ارادهی الهی در بستر اجتماعی است؛ آنان «شاهد» این ارادهاند، نه بدیل آن.
فقیهِ ولی، مجرای نصب الهی است و جمهور، به تعبیر شهید صدر، زمینهساز این ولایت و حامل مسؤولیت اجتماعیاند. این ترکیبِ دقیق، همانجاست که عدالت و اطاعت، اقتدار و رأفت، و عرفان و تدبیر، در منظومهی حکمرانی اسلامی به وحدت میرسند. جمهور، مقوّم ولایتاند، نه مصدر آن؛ و رأی مردم، کاشف از عقلانیت اجتماعی مؤمنانه است، نه موجد ولایت.
شهید رئیسی این منطق را با تمام وجود باور داشت. برای او، مردم نه ابزار قدرت، بلکه امانتها و آیتهای الهی بودند. از همینرو، در گفتار و سلوک او، «حقالناس» از سنخ «حقالله» معنا مییافت، نه در تقابل با آن.
حاکم، نیازمند امت است برای اقامهی ولایت، اما امت، نمیتواند بدون نصب شرعی، خود مبنای ولایت گردد.
در اندیشهی شهید رئیسی، جمهور، نه جمهور مطلق اراده، بلکه جمهور مؤمن و ملتزم به نص بودند. از اینرو، بهجای تکیه بر رضایت نسبی، به رضایت الهی نظر داشت و بهجای آمارسازی، به هدایت عمومی اهتمام میورزید.
در اندیشهی شهید صدر، که شهید رئیسی بدان گرایش نظری و عملی داشت، مردم بهمثابه شهود اجتماعی خلافت الهی پیامبران تلقی میشوند. در کتاب «الإسلام یقود الحیاة» آمده است:
«الدولة الإسلامية لیست دولة الأکثریة، وإنما دولة الشهادة، وشهادة الأمة لیست حکماً دیموقراطیاً، بل مسؤلیةٌ فقهیة فی مواجهة التاریخ»
بر همین مبنا، شهید رئیسی جمهور را نه تکیهگاه قدرت، بلکه امانتداران حقیقت میدانست.
در جلساتی نیز که برخی از کارشناسان بر اساس آمار و تحلیلهای روانسنجی توصیههایی را برای جلب رضایت مردم مطرح میکردند، ایشان میفرمود: «ما با رأی مردم به این جایگاه آمدهایم، اما برای خشنودی خدای مردم باید کار کنیم؛ نه برای کف زدنهای گذرا.» (به نقل از احدی از ملازمان شهید)
مردم با او بودند، چون او با خدا بود. حکمرانیاش در مدار تکلیف بود، نه مصلحتهای زودگذر. او نه از مردم میخواست که درپی او باشند، بلکه خود درپی آن بود که رضایت الهی را در سایهی خدمت صادقانه به جمهور، تحصیل کند.
در دستگاهی که «النّاسُ عندک ودیعةُ الله» تلقی میشوند، مردم حرمت و نقش مییابند، نه اصالتِ بیقید. و رئیسی، بندگی خدا را در صورت جمهور نشان داد.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت سیزدهم: شهادت در اوج خدمت؛ تجلّی نهایت ولایت در فناء فیالله
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهادت، در منطق حکمرانی اسلامی، نه گسستی ناگهانی، که اوج پیوستگی عبد با ربّ است. در مدرسهی ولایت، خادم جمهور آنگاه به کمال سلوک میرسد که هستیاش را در مسیر بندگی، نثار حقیقت کند. شهید آیتالله رئیسی، با شهادت در متن مسئولیت، نهتنها به وعدهی الهی وفا کرد، بلکه حجت حکمرانی ولایی را بر اهل ایمان تمام ساخت؛ حکمرانیای که نه برای قدرت، بلکه برای قرب است؛ نه به قصد ماندن، بلکه برای فانیشدن در مسیر حق.
او در میانهی راه، نرفت؛ بلکه در منتهای بندگی، فراخوانده شد. نهچنانکه سِمَت، او را بالا برده باشد، که سلوکش او را بلند کرد. مردی که نه برای «ماندن»، بلکه برای «رفتنِ درست» آمده بود. نه با ادعای مدیریت، که با حقیقت عبودیت. در منطق فقه ولایی، حکمرانی، منصب نیست؛ «امانت» است. و در این امانت، آنکه صادقتر است، زودتر قرب میجوید.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «رَأسُ طاعَةِ اللّه الصَّبرُ و الرِّضا عنِ اللّه ِفيما أحَبَّ العَبدُ أو كَرِهَ، ولا يَرضى عَبدٌ عنِ اللّه ِفيما أحَبَّ أو كَرِهَ إلاّ كانَ خيرا لَهُ.»، و این نهایت رضا، همانجاست که عبد، جان را به میدان تکلیف میآورد و جز خشنودی محبوب نمیجوید.
شهید صدر در کتاب ارزشمند المدرسة الإسلامية، حقیقت حکمرانی اسلامی را چنین توصیف میکند: «الحاکم فی الإسلام عبدٌ للشرع، غایتُه أن یفنی فی طاعة الحق»؛ و این فناء، عین کمال است. شهید رئیسی با جانفشانی خویش، تفسیری عینی از این آموزهی فقهی ارائه کرد: که مشروعیت در حکمرانی دینی، به انتخاب جمهور آغاز میشود، اما به اخلاص در میدان خطر به فعلیت میرسد. رئیسی عزیز، معنای این کلام را با تمام وجود تفسیر کرد: حکمران تراز، نه اهل رقابت برای بقا، بلکه اهل سبقت برای فناء است.
او، در متن حادثه، ولیّمداری را تا سرحد فناء امتداد داد؛ با جان خویش بر هندسهی حکمرانی ولایی، مُهر صدق زد؛ و این، برهانِ خونینی بود بر اینکه عبودیت، شایستهترین ترجمهی سیاست است.
شهادت، پاداش مجاهدان در میدان تکلیف است: «طُوبَى لِزَاهِدٍ فِي الدُّنْيَا، رَاغِبٍ فِي الآخِرَةِ، أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ». رئیسی، زاهدی بود در دنیا، و مشتاقی در ولایت. در قلهی مسئولیت ایستاد، اما بر فرود بندگی باقی ماند. او ثابت کرد که میتوان در بالاترین مقام رسمی، همچنان عارفانه زیست و عاشقانه رفت.
او که در زلزله و سیل و سرمای جانفرسا، بیتکلف میان مردم میرفت، نشان داد که ولایت، تنها با سلوک مردمی و خدمت خالصانه، فعلیت مییابد؛ و این فعلیت، در شهادت، به تمامیت میرسد.
شهادت او، نه حادثهای سیاسی، بلکه ختمنامهای عرفانی بود؛ پایانی بلند بر سلوک خادمانهای که در مدار فقه ولایی، نقطهی تلاقی حکمرانی و عبودیت را ترسیم کرد. فقه سیاسی شیعه، در مقام عمل، تجسد یافت؛ و حکمرانی بهمثابه بندگی، معنا گرفت.
اکنون این میراث، امانتی بر دوش دولت مردان و طالبان طریق خدمت است:
میراث حکمرانیای که تا پای جان، بر مدار حق بایستد؛ و بندگیای که جمهور را نه ابزار قدرت، که طریق قرب بشناسد. مبادا آن روز که حکمرانی دینی، از اخلاص تهی شود، و جمهور، از فقه ولایت جدا گردد.
و چه نیکو گفت حافظ:
در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت چهاردهم: میراث یک شهید؛ تثبیت فقه ولایت در حافظهی جمهور
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در دستگاه اجتهاد تمدنی شیعه، شهادت نه فرجام سلوک فردی، که آغازی نوین در سیر تمدنی امت است؛ فصلی که از متن عبودیت فردی، به افق حکمرانی ایمانی گشوده میشود، و در آن، دماء بهمثابه دلایل اجتهادی، حجت بر امکانِ تجسم نظریه میگردند.
از این منظر، شهادت آیتالله سیدابراهیم رئیسی، نه صرفاً رویدادی در تقویم سیاست، بلکه نقطهی عطفی در فقه حکمرانی ولایی است؛ میراثی زنده، در حافظهی جمهور، که باید فهم و استمرار یابد.
او پیش از آنکه رئیس جمهور باشد، فقیهی بود که از صَفِ فقاهت، به میدان جمهور تنزّل کرد؛ مردی که فقه را نه در سطور کتب، بلکه در سطوح واقع و در میدان خطر، بر قامت مسئولیت تنزیل نمود.
در منطق فقه ولایت، حکمران مشروع، تنها به تنفیذ ظاهری مشروع نمیشود؛ بلکه تنفیذ حقیقی، در متن خطر و در مدار فناء به فعلیت میرسد.
در اینجاست که شهادت، بهمثابه تنزیل حجت، خود را در دستگاه اجتهاد نشان میدهد؛ و این همان معنای عمیقی است که شهید صدر اعلی الله مقامه الشریف در قاعدهی خویش، «فناء الحاکم فی طاعة الحق»، بنیاد نهاد:
فناء، نه صرفاً مفهومی عرفانی، بلکه شرط تحقق عدالت است؛ و حجیتِ حاکم، در گرو عبور او از خویش، در لحظهی ابتلاء و ایثار است. (رجوع شود: شهید محمدباقر صدر، خلافة الإنسان و شهادة الأنبیاء، صفحه ۲۴۵ به بعد.)
رئیسی عزیز، این حقیقت را تجسّد کرد؛ و در قامت حکمرانی که به عبودیت مستظهر بود، فقه ولایت را از «افق نظر» به «مدار نصب» رساند. نه با تبلیغ، بلکه با خون خویش نشان داد که حاکم الهی، نه در سایهی قدرت، بلکه در معرض فناء، شأن مییابد؛ و جمهور، نه صرفاً ابزار رأی، که آینهی ارادهی ولایی است.
میراث او، مکتوب در کتاب نیست؛ بلکه مرموز در نظام رمزی حکمرانیاش محفوظ است: جایی که دیانت و سیاست، توأمان در صحنه آمدند؛ جایی که جمهور، نه ابزار مشروعیت، بلکه زمینهی قرب تلقی شد؛ و جایی که مدیریت، نه غلبه، بلکه تسلیم در مدار تکلیف معنا گرفت. این اصول، تنها با «عبد صالحی در میدان خون» قابلیت تحقق دارند؛ نه با نصوص بینصیب از تجربه.
در این منطق، که میتوان آن را «فقهالدماء در دستگاه ولایت» نام نهاد، شهادت نه اختتام، که ختمِ مهر صحت بر مسیری است که آغازش به نیت قرب بوده است.
اینجاست که حجیت بالدماء معنا مییابد؛ و شهادت حاکم، بهمنزلهی امضای عملی بر صحت سیرهی حکمرانی او تلقی میشود.
در فقه سیاسی ما، سیرهی مأخوذه از شهید، استمرار اجتهادی است؛ نه از راه تقلید، بلکه از راه تمثّل.
و این سیره، امروز در وجود رئیسی شهید، بر حجیت نشست: فقیهی که حکمرانی کرد، و در متن خطر، آن را امضا کرد.
از اینرو، فقه ولایت، از یک نظریهی مدون، به تجربهای ممحض ارتقا یافته است؛ و این وظیفهی حوزهی اجتهاد است که با ضبط و تحلیل این تجربه، آن را به بخشی از فقهالمیدان بدل سازد.
شاید زمان آن رسیده که دستگاه فقاهت، «فقهالدماء در نظام ولایت» را، همچون فقهالقضاء و فقهالجهاد، بهمثابه بابی مستقل در منظومهی فقه حکومتی بنشاند؛ چرا که شهادت عبد صالح، همانقدر که شأنی شخصی است، ساختاردهندهی یک حجیت عمومی نیز هست.
و وظیفهی مدیران است که این سیره را، نه بهمثابه خاطرهای عاطفی، بلکه در قامت عبد در میدان، استمرار بخشند. و در نهایت، این امتاند که باید این شهادت را بفهمند؛ و از خون صدّیق، حجیت برگیرند.
باید مراقب بود تا «غیبت عملی ولایت» به وضعیتی اطلاق نشود که در آن، سیرهی عبد صالح از حافظهی امت محو گردد و فقه ولایت، از میدان جمهور رخت بربندد.
و این همان فاجعهای است که نباید روی دهد.
ازاینرو، پیشنهاد میکنم سالروز شهادت آیتالله رئیسی، نه صرفاً در قالب مرثیه، بلکه بهمثابه «یادروز تجلی فقه ولایت» برگزار شود؛ تا این شهادت، در ساحت تفقه بماند، و در حصار احساسات فردی محصور نگردد.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت پانزدهم: سیرهی مؤسس؛ تمثّل فقاهت در میدان ولایت
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در فقه سیاسی شیعه، مشروعیت حکمرانی، نه صرفا به رضایت عمومی یا انتصاب شرعی، که به التزام به حدود ولایت مأذونه و تعبد ولایی و فناء در ولایت مأذونه، وابسته است؛ جایی که عبد فقیه، نه بر مدار قدرت، بلکه بر مدار تکلیف، حرکت میکند و شأن حاکم، نه از مقام، بلکه با فنای در ارادهی ولیّ و قیام به وظیفه برمیخیزد.
شهادت آیتالله سیدابراهیم رئیسی رضوان الله علیه، بنده صالحی که از دالان فقاهت به میدان خدمت درآمد، نقطهی تأسیسی در این دستگاه است؛ لحظهای که «فقهالحکومة»، از صورتبندی مکتوب، به سنتی ممثل؛ و «نظریهای مُدوَّنه» به «سیرهای مُؤسِّس» ارتقا یافت.
در منظومهی فکری شهید صدر اعلی الله مقامه الشریف، تحقق عینی حکومت الهی، منوط به آن است که عبد، نه فقط عالم به حکم، بلکه حاضر باشد حکم را با جان خود تأیید کند و بلکه فانی در اطاعت باشد. این همان «حجیت بالدماء» است که شهید، در قاعدهی «خلافة الإنسان و شهادة الأنبیاء» تبیین کرد:
«إن شهادة الدماء هی التمظهر الأعلی لحجیة السلوک الولائی فی مسار الحکومة الإلهیة».
یعنی خون شهید، نه نشانهی مظلومیت، بل علت حجیت و سند صدق ولایتمداری است.
رئیسی عزیز، به عنوان فقیهی در میدان، از هیچ حجت ظاهری برای توجیه تقصیر استفاده نکرد؛ بلکه در مدار ولایت مأذونه حرکت کرد و چون میدانست که مشروعیت، تنها در نسبت با جعل الهی معنا دارد، سلوکش خالصانه، مطیعانه و بیملاحظه بود و در مدار امتثال و تسلیم محض زیست.
سلوک او، مصداق روشن این قاعدهی فقهی بود: «الولایة لا تُمنَح بعلو المرتبة، بل تُستحق بالتسلیم و الطاعة». در این منطق، عبودیت مقدمهی ولایت است، نه بالعکس؛ و رئیسجمهور، اگر در مدار فقه ولایت حرکت کند، مؤسس حجت است، نه فقط مأمور اداره.
ازاینرو، شهادت او، نهفقط یک فقدان اداری، که یک «ظهور فقهی» است؛ متنی رمزی از «اجتهاد عینی» که بهجای قیلوقالِ نظری، در مسیر خطر، حجیتآفرینی میکند. به همین اعتبار، سزاوار است حوزهی فقاهت، سیرهی او را همچون «سنتی مؤسس» در دل فقهالمیدان ثبت و تحلیل کند؛ همانگونه که از سیرهی مولیالموحدین، فقهالقضاء و از قیام سیدالشهداء، فقهالجهاد استخراج شد.
لذا، شهادت این عبد مطیع، گشایشگر «بابی جدید» در فقه حکمرانی است؛ بابی که میتوان آن را «فقهالدماء فی نظام الولایة» نامید؛ فقهی که در آن، خونِ حاکم، نه صرفاً مایهی تأثر عاطفی، بلکه سند مشروعیت و شاهد صدق التزام او به ولایت است.
در این فقه، رئیسجمهور، اگر در مدار عبد صالح بودن قرار گیرد، «مؤسس حجت» است، نه فقط مجری سیاست. و اگر چنین سیرهای مهجور شود، به تعبیر دقیقتر، نه صرفاً غیبت ولیّ، که «غیبت ولایت» رخ میدهد؛ اما اگر فهم و استمرار یابد، امت، بار دیگر طعم حاکمیت فقه را خواهد چشید.
✔️ ادامه دارد...
👈 اگر مطالب کانال #تَأَمُّلات را مفید میدانید از باب «زکاة العلم نشره» آن را منتشر نمایید.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
هدایت شده از تَأَمُّلات
بِسم اللهِ الرّحمنِ الرّحیم
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
بارالاها! این داغ کجا افکنیم و این غم با که در میان نهیم جز بارگاه قدسی تو: «إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ»؛ مهربان خدایا! این غم بر امام و امت ما آسان فرما و بر طول عمر و توفیقات رهبر فرزانهمان بیافزای.
عروج ضایعهبار و شهادت مردان خدمت و خلوص در میدان عمل و خدمتگزاری، مایهی تأثر عمیق و تأسف شدید شد. سانحهی بسیار تلخي که یکجا رییس جمهور خدوم و خلیق شهید سید ابراهیم رئیسي، وزیر امور خارجهی کاردان و شجاع شهید دکتر حسین امبرعبداللهیان، امام جمعهی مردمی و محبوب تبریز آیت الله شهید سید محمدعلي آلهاشم، استاندار جوان آذربایجان شرقي شهید دکتر مالک رحمتي و دیگر همراهان را از مردم ستاند.
شولای شرف نمون شهادت، بر بالای بلندشان چالاک افتاد. گوارایشان باد باده بقاء.
سیدالشهدای خدمت حضرت آیت الله رئیسي مجمع کمالات سترگ دینی، انقلابي و انساني و شخصیّت او آمیزهای از: دینگرايي، پارساپیشگي، اخلاقمحوري، تکلیفمداری، مردمداری، انقلابیگری، وليشناسي، مدیریت جهادی، شجاعت و قاطعیت خردمندانه و خدمت خالصانه بود.
برغم دستیابي به قدرت و قرارگرفتن در جایگاه نفر دوم نظام، هرگز ذرهای تغییر نکرد. اخلاص، فروتني، بيپیرایگي، گشادهرویی، صمیمیت، ثبات قدم و پایمردی در راه آرمانهای دینی و انقلاب از صفات بارز او بود.
این روحانی خدوم و خلیق در راه خدمت به مردم سر از پا نمیشناخت، شیدای کار و شیفتهی فداکاري بود و سرانجام خود را فدای کشور و ملت، انقلاب و نظام کرد، و بحق #شهید_جمهور شد.
خادم آستان قدسی حضرت رضا علیه السلام در حیات سراسر حرکت و برکت خویش خدمات انقلابي و اجتماعی ارزشمند و گستردهای را به ثمر نشاند. دورهی کوتاه ریاست جمهوري او از برکتبارترین دورههای مدیریت کلان کشور قلمداد خواهد شد. رفتار مدیریتی او الگوی کاملي از مدیریت مسؤولانه و متعهدانه و مؤمنانه را پیش روی مدیران کشور بویژه رؤسای جمهور آینده قرار داد.
اینجانب با دیدهای اشکبار و قلبی آکنده از اندوه، ضایعهی مولمه و شهادت پروردهی پاکباختهی نهاد نوراني حوزه را به ساحت منور صاحب اصلي حوزههاي علمیه حضرت بقیّت الله ارواحنا له الفداء و زعیم حکیم امت و رهبر فرهمند انقلاب اسلامی أدام الله ظله و دیگر مراجع عظام تقلید دامت برکاتهم، ملت صبور و سترگ ایران اسلامی و خانواده با فضیلت این شهیدان والامقام تبریک و تسلیت عرض نموده و از بارگاه بلند باری برای آنان رفعت رتبت و حشر با سیدالشهداء و الأحرار و اصحابه الابرار علیهم السلام و برای وابستگان و دلبستگان آنان صبر و اجر مسئلت مینمایم.
بالاترین آرزوی این سلسلهی سحرفام و سرخ اندیش، شهادت در راه دین و دانش و میهن و ملت است؛ که: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً/ لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيماً.
حسین انجدانی
۱۱ ذی القعده ۱۴۴۵ ه.ق مصادف با ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ه.ش
حوزه علمیه تهران
#پیام_تسلیت
#خادم_جمهور
#شهید_خدمت
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
تَأَمُّلات
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درسهایی که از رئیسی عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی
▫️درسهایی که از رئیسی عزیز باید آموخت
🔹قسمت شانزدهم و پایانی: تصدیق ولی؛ تصویری از حقیقت در آیینهی رهبری
🖊 حسین انجدانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس از طی مسیر طولانی و عمیق فقهی، معرفتی، و عملی سیرهی سیدالشهدای خدمت شهید آیتالله دکتر سیدابراهیم رئیسی اعلی الله مقامه الشریف، از عبادت و عبودیت در عرصههای فردی، تا حکمرانی و جهاد در عرصهی اجتماعی و سیاسی، اکنون نوبت آن است که حقیقت این سیره در کلام رهبر فرزانه و حکیم انقلاب به تصویر کامل و جامع تبدیل شود که رئیسی عزیز، خود را با افتخار سرباز ایشان معرفی میکرد. حقیقتی که از چشمان رهبری انقلاب میدرخشد و بهعنوان تصدیق نهایی بر یک مسیر فقهی، ولایی و حکومتی، تاریخساز میشود.
رهبر معظم انقلاب در بیانات متعدد خود در مناسبات و دیدارهای گوناگون بویژه در چهاردهم خردادماه، در حرم مطهر امام خمینی رحمهالله علیه، از ویژگیهایی سخن گفتند که نه تنها به توصیف یک فرد بلکه به تثبیت یک مدل حکمرانی اسلامی بر اساس آموزههای فقهی و ولایی اشاره داشت. آقا فرمودند:
«در خدمتگزاری به کشور یک نصاب تازهای بهوجود آورد... ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا برجستهتر کرد... هر کدام از اینها برای رؤسای جمهور آینده ما سرمشق است.»
این بیانات، تنها یک توصیف از یک رئیسجمهور یا یک شخصیت برجسته نیست، بلکه بهطور عمیق، بهعنوان تأییدی بر یک الگوی حکمرانی اسلامی مبتنی بر فقه ولایی است و تصدیق دقیق و روشن از آن حقیقتی است که در طول ۱۵ قسمت گذشته بدان پرداختم. رهبری در این فرمایش، ویژگیهایی از شهید آیتالله رئیسی را بیان فرمودند که بیش از هرچیز، ناظر به ویژگیهای یک فقیه در میدان و حکمرانی اسلامی است. شهید رئیسی، در خدمت به مردم و کشور، نصاب تازهای بهوجود آورد؛ بهطوری که نه تنها در عرصهی داخلی، بلکه در سطح بینالمللی، ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا برجستهتر کرد. حکیم فرهمند انقلاب، همچنین در خصوص برخورد شهید رئیسی با دشمنان و مخالفان، فرمودند:
«برای کسانی که به خود او بدی کرده بودند با کرامت برخورد میکرد، پاسخ تند، پاسخ زشت، پاسخ عصبی، به کسانی که حتی به او اهانت کرده بودند، نمیداد.»
این کلام، نه تنها به شخصیت فردی شهید رئیسی اشاره دارد، بلکه به روحیهی والای یک فقیه حکمران تأکید میکند که در شرایط دشوار نیز، در راستای حفظ کرامت انسانی و پیروی از اصول اخلاقی اسلام، همچنان در مسیر ولایت حرکت میکند.
کسان بسیاری با انگیزههای سیاسی و نفسانی در حق وی جفا کردند، اما او هرگز در مقام دفاع از خویش برنیامد، با صبوری و سماحت ستودنی، غمض عین کرد و از کنار تهمتها و توهینها مظلومانه و کریمانه گذشت. حقا او مصداق تام «وَالَّذِینَ لَایَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» بود.
بیانات و توصیفات حضرت ولایت، در حقیقت پایانِ سیر فقهی و عملیاتی است که از قبل در این ۱۵ قسمت و در زندگی شهید آیتالله رئیسی، بهطور دقیق و تحلیلی مطرح شد. تأکید بر اینکه «هر کدام از اینها برای رؤسای جمهور آینده ما سرمشق است» نشاندهندهی اهمیت این مدل حکمرانی در تحولات آینده کشور و جهان اسلام است.
لذا این فرمایشات، بهعنوان تصدیق نهایی و رسمی یک مسیر فقهی و اجتماعی است که شهید آیتالله رئیسی در طول عمر خود، با صداقت و فداکاری برای تحقق آن کوشید. این کلام، نه تنها تصویری از حقیقت در حکمرانی اسلامی است، بلکه بهعنوان تأیید و تثبیتکننده یک الگو برای آیندهی جمهوری اسلامی و مقامهای اجرایی کشور مطرح میشود. حقیقتی که در نهایت در قالب فقه حکمرانی و در سایه ولایت فقیه، بروز و ظهور مییابد. شهید رئیسی، همچنان که در حوزه فقهی، در مسیر ولایت فقیه گام برمیداشت، در عرصه اجتماعی و حکومتی نیز توانست بر اساس همان فقه حکمرانی، کارنامهای درخشان از خود بر جای گذارد. بنابراین، جمعبندی آنچه مطرح شد نه تنها به ارائهی سیرهی کامل یک فقیه و سیاستمدار اسلامی میپردازد، بلکه با تصدیق نهایی ولیفقیه، بهطور خاص مسیر فقه حکمرانی را برای آینده تثبیت میکند.
لذا، سیر فقهی، معرفتی، و اجتماعی شهید آیتالله رئیسی بهعنوان یک الگوی تمامعیار، نه تنها به ثبت تاریخ میپردازد، بلکه با تأسیس یک بنیاد استوار از فقه حکمرانی در زیر سایه ولایت فقیه، برای تمامی نسلهای آینده درسآموز و راهگشا خواهد بود.
بندهی کمترین، که توفیق اندک نوشتن دربارهی این شهید خدمتگزار را یافتم، با همهی ناتوانی و بضاعت ناچیز قلم، تنها امید دارم که در ادای سهم خویش نسبت به این حقیقت والا، کوتاهی نکرده باشم.
اللهم سلم و تمم
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢 ایمان، جهاد، شهادت؛ شهید رئیسی و تراز تمدنی حکمرانی اسلامی
🖊 حسین انجدانی
امشب، در هیاهوی روزمرگیها، توفیق و فرصتی پدید آمد تا با دیدهی دل، مستند ارزشمند «ایمان؛ جهاد؛ شهادت»، که روایت مستندی از سیرهی مدیریتی سیدالشهدای خدمت شهید آیتالله دکتر سیدابراهیم رئیسی اعلی الله مقامه الشریف بود را، تماشا کنم. مستندی که نه یک پرترهی تبلیغاتی، بلکه تصویری بود از امکان تحقق «اجتهاد عملی در حکمرانی»؛ و در آن، تمجیدات مکرر ولیّ امر مسلمین از ایشان، اشک بر دیده و حرارتی بر دل نشاند. دردم آمد، نه از فراق رئیسی، که از مظلومیت اندیشهای که او در قامت خود، آن را عینیت بخشید.
طنین جاننواز حکیم انقلاب در پسزمینهی قابها، آنگاه که از صداقت، خشوع، خستگیناپذیری، عدالتورزی و «تلاش بدون هیاهوی» شهید سخن میگفت، بغضی در جانم نشاند و اشکی بیاختیار بر گونهام روان ساخت؛ اشک برای مردی که سیاست را چون عبادت زیست، ریاست را بندهوار تجربه کرد، و مدیریت را در قامت تکلیف دید، نه ابزار قدرت.
در میان خیل کلمات حضرت آقا، آنجا که «آیتالله رئیسی را مظهر روحیه خدمت، مردمی بودن، پاکدستی و انقلابباوری» خواندند، چیزی فراتر از ستایش شخصی نهفته بود؛ گویی الگویی تمدنی را برای نسل مسئولان و مدیران تبیین میفرمودند؛ مردی از جنس ایمان و تکلیف، نه پروپاگاند و تبلیغات. و در بزرگداشت او، فراتر از ستایش، از ما خواستند که «درس بگیریم». شهید رئیسی، تنها یک شخصیت موفق نبود؛ او یک «متن تفسیری زنده» از مکتب امام و فقه انقلاب اسلامی بود. از این منظر، شخصیت او را باید در ساحت تئوریک فهمید؛ نه بهعنوان یک مدیر صالح، بلکه بهمثابه «حجت اجرایی برای امکانپذیری حکمرانی مؤمنانه در نظام مردمسالاری دینی».
«سختکوش، صادق، مردمی، خاضع، متدین، اهل کار، بیحاشیه، خستگیناپذیر و عدالتخواه»؛ این واژگان، صرف توصیف شهید نیستند؛ بلکه گزارههای هویتیِ یک انسانِ در تراز ولایتاند که بهجای «زیست سیاسی»، «زیست ایمانی در سیاست» داشت.
رهبر فرزانه انقلاب، با هوشمندی تمام، در مراسم بزرگداشت آن فقید عزیز، بر «سهگانهی هویتی» او تأکید کردند: دل خاشع، زبان صادق، عمل خستگیناپذیر. این سهگانه، در حقیقت، نقشهی فشردهی یک نظریه حکمرانی توحیدی است. دلِ ذاکر، یعنی اتصال دائمی به مرکز معنا؛ زبانِ صریح، یعنی صداقت در عصر تکثر روایتها؛ و عملِ خستگیناپذیر، یعنی اقامهی حق در عرصهی عینیات قدرت. او نه به اقتضائات قدرت، بلکه به تکلیف شرعی پایبند بود. و این همان «ولایتپذیری در عمل» است که امیرمؤمنان علیهالسلام در مالک اشتر جستجو میکرد.
او نه سیاست را نه جولانگاه قدرت، که محراب خدمت میدانست. وقتی در سازمان ملل، قرآن را بلند کرد، یا تصویر شهید سلیمانی را بالا گرفت، این رفتارها صرفاً نمادین نبود؛ اینها «بیان عملی از تراز عزت ملی» بود. او مفاهیم اسلام سیاسی را از لابهلای کتب، به میدان دیپلماسی آورد. حتی در مذاکرات غیرمستقیم، با زبان صادق، عزت ملی را صیانت کرد و اجازه نداد دشمن، بر طبل تحمیل اراده بکوبد. این یعنی «فقه مقاومت در عمل».
حضرت ولایت، «فتحالفتوح امام» را تربیت چنین انسانهایی دانستند. این تعبیر، تنها یک تحسین نبود؛ هشدار نیز بود. یعنی اگر چنین انسانهایی در دستگاه مدیریتی کم شوند، آنگاه جمهوری اسلامی از درون تهی میشود، حتی اگر پوستهاش باقی بماند. رئیسی، حجت بود؛ بر اینکه میشود با دلِ خاشع، زبان صادق، و عمل پیگیر، در اوج مناصب، عبد باقی ماند.
در روزگار ما که سیاست، آغشته به شهرتطلبی و قدرتخواهی شده، او به ما آموخت که میتوان در اوج قدرت، عبدِ خاضع بود؛ میتوان رئیسجمهور بود، ولی بر خاک نشسته، بیخودنمایی، در دل مردم جای گرفت.
در روزهای سخت فقدان او، دو وظیفه متوجه ماست: نخست، حفظ میراث معرفتی او از تحریف؛ و دوم، بازسازی نظریهی حکمرانیای که در جان او حلول کرده بود. نباید بگذاریم تصویر رئیسی عزیز، در رسانهها به «رجل سیاسی محبوب» تقلیل یابد. باید او را در قامت یک «تئوری مجسم از جمهوریت مؤمنانه» بازخوانی کرد. صداقت او در مواجهه با مردم، عملگراییاش در میدان اقتصاد، شجاعتش در سیاست خارجی، و مهمتر از همه، بندگیاش در خلوت، باید به موضوع مطالعات راهبردی در حوزهی «اخلاق قدرت» و «فقهالحکومة» تبدیل شود.
امروز حوزههای علمیه، دانشگاهها و دستگاه سیاستگذار، نیازمند بازتولید گفتمان «مدیریت مؤمنانه» هستند؛ گفتمانی که کارآمدی را نه در بازی سیاسی، بلکه در رضایت ولیّ امر و خدمت صادقانه به مردم معنا میکند. این کار، نه فقط تجلیل از یک شهید، بلکه بازتولید الگوی تراز برای حکمرانی اسلامی در عصر پیچیدگیهاست.
#مکتب_رئیسی
#شهید_جمهور
🔺کانال تَأَمُّلات را در ایتا دنبال بفرمایید👇
🆔https://eitaa.com/taammolat314