🔰 #ادبیات_پُست_مدرن؛ پیشینه، شاخصه ها
✍️ آخرین صورتِ ادبیاتِ غرب مدرن، ادبیاتِ #پسامدرن است. پسامدرنیته به لحاظِ تاریخی-فرهنگی، مرحله ای از بسط مدرنیته است. مرحله ای که می توان آن را دورانِ انحطاطیِ غرب مدرن و رسیدن به گونه ای خودآگاهیِ تاریخی نسبت به این بحران انحطاطی دانست.
🔶️ قلمروِ تفکر فلسفیِ پسامدرنیته با نیهیلیسمِ خود ویرانگرِ #نیچه در غرب آغاز می شود و در قرن ۲۰ در هیئتِ جنبش ها، رویکردها و گرایش های فکریِ مختلف تداوم و بسط می یابد. ادبیات پسامدرن از اواخرِ دوران ۱۹۶۰ م و بیشتر در دهه های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ م ظهور کرده است. اجمالا اهمِّ ویژگی های #ادبیات_پست_مدرن را به سمع و نظر خواهیم رساند که بدین قرار است:
۱) سیطره ذهنیتِ شیزوفرنیک بر داستان
۲) وجودِ چند نوع پایان برای یک داستان
۳) در نظر گرفتنِ تبعات و احتمالات مختلف برای یک حادثه در داستان
۴) نگارش به شیوه #کُلاژ
۵) به هم ریختنِ تعمّدیِ ساختارِ منسجم متن به گونه ای کاملا خودآگاه
۶) سیطره ی اوهام بر واقعیت
۷) داستان های پسامدرن بیانگرِ حقیقتی یا امری بیرون از خود و به تعبیر دیگر دارای واقع نمایی یا محاکات یک امر حقیقی نیستند؛ زیرا در پسامدرنیسم اساسا اعتقادی به وجود حقیقت ثابت یا درکی روشن از واقعیتِ بیرونی دیده نمی شود.
۸) در پسامدرنیسمِ ادبی، گرایشی به توصیفِ پوچی و هجو و عجائب و غرایب [گروتسک] دیده می شود که ریشه در تباهیِ تفکر و تمدن غرب در دوره ی پسامدرن است.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
📚 #معرفی_کتاب [ادبیات پسامدرن؛ صید قزل آلا در آمریکا اثر ریچارد براتیگان]
✍️ آخرین صورتِ ادبیاتِ غرب مدرن، ادبیاتِ #پسامدرن است. پسامدرنیته به لحاظِ تاریخی-فرهنگی، مرحله ای از بسط مدرنیته است. مرحله ای که می توان آن را دورانِ انحطاطیِ غرب مدرن و رسیدن به گونه ای خودآگاهیِ تاریخی نسبت به این بحران انحطاطی دانست.
قلمروِ تفکر فلسفیِ پسامدرنیته با نیهیلیسمِ خود ویرانگرِ #نیچه در غرب آغاز می شود و در قرن ۲۰ در هیئتِ جنبش ها، رویکردها و گرایش های فکریِ مختلف تداوم و بسط می یابد. ادبیات پسامدرن از اواخرِ دوران ۱۹۶۰ م و بیشتر در دهه های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ م ظهور کرده است. اجمالا اهمِّ ویژگی های #ادبیات_پست_مدرن را به سمع و نظر خواهیم رساند که بدین قرار است:
۱) سیطره ذهنیتِ شیزوفرنیک بر داستان
۲) وجودِ چند نوع پایان برای یک داستان
۳) در نظر گرفتنِ تبعات و احتمالات مختلف برای یک حادثه در داستان
۴) نگارش به شیوه #کُلاژ
۵) به هم ریختنِ تعمّدیِ ساختارِ منسجم متن به گونه ای کاملا خودآگاه
۶) سیطره ی اوهام بر واقعیت
۷) داستان های پسامدرن بیانگرِ حقیقتی یا امری بیرون از خود و به تعبیر دیگر دارای واقع نمایی یا محاکات یک امر حقیقی نیستند؛ زیرا در پسامدرنیسم اساسا اعتقادی به وجود حقیقت ثابت یا درکی روشن از واقعیتِ بیرونی دیده نمی شود.
۸) در پسامدرنیسمِ ادبی، گرایشی به توصیفِ پوچی و هجو و عجائب و غرایب [گروتسک] دیده می شود که ریشه در تباهیِ تفکر و تمدن غرب در دوره ی پسامدرن است.
💢 کانالِ "تأمّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari