eitaa logo
تاملات حقوقی
501 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
415 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💐آیت الله کعبی: در اسلام مرد باید در خدمت زن باشد و تامین امور خانواده برعهده مرد است و زن استقلال اقتصادی دارد. در حالی که غرب زن را به کالا تبدیل کرده است. ❇️آیت الله کعبی در دیدار بانوان فعال حوزه فرهنگ و اقتصاد، ضمن بیان جایگاه و منزلت ویژه زنان در اسلام گفت : از عمق جان مظلومیت زنان را درک می کنم و جایگاه زن در منظومه ی حقوقی اسلام ویژه است. 💠 زن می تواند محور رشد و تعالی خانواده شود. خانواده هم واحد بنیادین و هسته ی مرکزی رشد و پیشرفت جامعه است. مدیریت خانواده بر پایه ی مهر و محبت بر عهده ی زن است. 💠 اگر خداوند می فرماید شما را از یک زن و مرد آفریدیم. کانون مهر و محبت با مادر است. اگر می گویند ریاست خانواده با مرد است به معنای خدمت به خانواده است نه مرد سالاری و خشونت در خانواده. 💠 اسلام کلمه ی شریک زندگی را برای زن کم می داند. اسلام می گوید زن و مرد یک جان هستند در دو بدن؛ "هن لباس لکم و انتم لباس لهن." و در اسلام همچنین حضور زن در اقتصاد حد اقلی نیست و حد اکثری ست و زن می تواند در همه ی میدانهای اقتصادی حضور پیدا کند. 💠 غرب از زن و کودک به عنوان نیروی ارزان کار استفاده کرد و در میدان دوم در میدان توسعه و در گام سوم به زن گروی و فمینیسم به معنای استغنای از زن استفاده کردند و زن را از نعمت بزرگ مادری محروم کردند و تبدیل به یک کردند. زن می تواند آمیخته ای از علم و ایمان عقلانیت و معنویت و مهر و محبت و رحمت و تربیت و کار و اشتغال و تربیت اجتماعی را در کنار حشمت و عفت در خود جمع کند. 💠 غرب الگوی زن اسلامی را می خواهد از ما با ترویج صرفا بی بند و باری بگیرد.
تاملات حقوقی
💐آیت الله کعبی: در اسلام مرد باید در خدمت زن باشد و تامین امور خانواده برعهده مرد است و زن استقلال
💐آیت الله کعبی: در اسلام مرد باید در خدمت زن باشد و تامین امور خانواده برعهده مرد است و زن استقلال اقتصادی دارد. در حالی که غرب زن را به کالا تبدیل کرده است. ❇️آیت الله کعبی در دیدار بانوان فعال حوزه فرهنگ و اقتصاد، ضمن بیان جایگاه و منزلت ویژه زنان در اسلام گفت : از عمق جان مظلومیت زنان را درک می کنم و جایگاه زن در منظومه ی حقوقی اسلام ویژه است. 💠 زن می تواند محور رشد و تعالی خانواده شود. خانواده هم واحد بنیادین و هسته ی مرکزی رشد و پیشرفت جامعه است. مدیریت خانواده بر پایه ی مهر و محبت بر عهده ی زن است. 💠 اگر خداوند می فرماید شما را از یک زن و مرد آفریدیم. کانون مهر و محبت با مادر است. *اگر می گویند ریاست خانواده با مرد است به معنای خدمت به خانواده است نه مرد سالاری و خشونت در خانواده.* 💠 اسلام کلمه ی شریک زندگی را برای زن کم می داند. اسلام می گوید زن و مرد یک جان هستند در دو بدن؛ "هن لباس لکم و انتم لباس لهن." و در اسلام همچنین حضور زن در اقتصاد حد اقلی نیست و حد اکثری ست و زن می تواند در همه ی میدانهای اقتصادی حضور پیدا کند. 💠 *غرب از زن و کودک به عنوان نیروی ارزان کار استفاده کرد* و در میدان دوم در میدان توسعه و در گام سوم به زن گروی و فمینیسم به معنای استغنای از زن استفاده کردند و زن را از نعمت بزرگ مادری محروم کردند و تبدیل به یک کردند. 💠 *در اسلام مرد باید در خدمت زن باشد و امور خانواده را تامین کند و اگر زن فعالیتی اقتصادی هم داشته باشد ثمره اش برای خودش است.* 💠 زن می تواند آمیخته ای از علم و ایمان عقلانیت و معنویت و مهر و محبت و رحمت و تربیت و کار و اشتغال و تربیت اجتماعی را در کنار حشمت و عفت در خود جمع کند. 💠 غرب الگوی زن اسلامی را می خواهد از ما با ترویج صرفا بی بند و باری بگیرد.
💐 است که میتواند شعار سر دهد. ❇️اسلام در اعراب جاهلی را از زنده بگور کردن مانع شد و الان نیز در از شی وارگی و کالا و عروسک شدن جلوگیری می کند. فرهنگ جاهلی عرب، عزت و افتخار را در داشتن فرزندان پسر می‌دانست و نگه‌داری دختران را مایه ننگ و به همین دلیل آنها را می‌کشتند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ»؛[1] و چون یکى از آنان را به (تولد) دختر بشارت دهند (از فرط غیظ و غضب) صورتش سیاه گردد، در حالى‌که خشم گلویش را مى‌‏فشارد. «یَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ»؛[2] از بدى بشارتى که به او داده شده از میان قبیله خود متوارى شود (و نمى‌‏داند) آیا او را با سرافکندگى نگاه دارد یا (زنده) در زیر خاکش نهان سازد. هان، بد قضاوتى مى‏‌کنند. قرآن می‌فرماید در جاهلیت عرب وقتى براى ایشان خبر مى‌‏آوردند که دختردار شدید از خشم سیاه مى‌‏شدند، و از بدى خبرى که به آنان داده شد و از فشار افکار عمومى که آن‌را بد مى‏‌پنداشتند پنهان گشته، به فکر فرو مى‏‌رفتند که آیا این نوزاد دختر را نگه دارند و ذلت و خوارى دختر دارى را تحمل کنند و یا زنده زنده در خاک پنهانش سازند، همچنان‌که عادت اکثرشان در باره دختران متولد شده این بود. شروع این فرهنگ غلط به جنگ بنى تمیم با کسراى ایران باز می‌گردد، در آن جنگ عده‌‏اى از زنان قبیله، اسیر لشکر کسرى شدند و آنان را به اسیرى به دربار کسرى بردند، در آن‌جا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتى که میان دو طرف صلح بر قرار شد بنى تمیم اسیران خود را مطالبه کردند، دربار کسرى آنان را مخیر کرد که مى‌‏خواهند به قبیله خود برگردند، یا در دربار بمانند. عده‌‏اى از دختران از رفتن به قبیله خویش خوددارى نمودند، مردان قبیله غضبناک شده تصمیم گرفتند از این پس اگر دختردار شدند، زنده دفنشان کنند، و همین کار را کردند. قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفته، کم کم این جریان در همه جا منتشر شد، و دخترکشى در میان آنان تبدیل به یک سنت شد.[3] زنده به گور دختران در زمان جاهلیت را می‌توان به دلایل زیر دانست: 1. دختران نقشی در اقتصاد و تولید نداشته و بار زندگى بودند؛ لذا قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ...»؛[4] و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزى مى‌‏دهیم. 2. در زمان جاهلیت معمولاً میان قبائل عرب جنگ و درگیری بود و سرنوشت و بقای قبیله در این جنگ‌ها رقم می‌خورد؛ لذا آنان برای این نبردها فرزندان شجاع و دلیر می‌خواستند، و این از عهده زنان و دختران خارج بود. 3. در جنگ‌‏ها، دختران اسیر می‌شدند و مورد تجاوز دشمن قرار مى‌‌‏گرفتند؛ از این‌رو برای آنکه دچار چنین مشکلی نشوند، خود آنها را زنده به گور می‌کردند.[5] ❇️اسلام نه تنها در عصر جاهلیت قدیم با ممانعت از زنده بگور کردن دختران، مایه زندگی آنان شد، بلکه در دوران جاهلیت مدرن نیز قادر است زنان را از وارگی و و آنان جلوگیری کند. ____________________ [1]. نحل، 58. [2]. همان، 59. [3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏12، ص 401، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش. [4]. انعام، 151. [5]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏11، ص 270، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏8، ص 143، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 410، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران، 1383ش.