این حرف رنانی، همان پشت پرده حرفهای داوری اردکانی در روزهای منتهی به انتخابات است و نشان می دهد در شرایطی که انقلابی ها در دوگانه ی جلیلی قالیباف دست و پا می زدند، دیگران برای چه زمانی داشتند برنامه ریزی می کردند.
@taamollat
تأملات اجتماعی
این حرف رنانی، همان پشت پرده حرفهای داوری اردکانی در روزهای منتهی به انتخابات است و نشان می دهد در ش
📌این که می گویم یک تحلیل خام و اولیه از رفتار احتمالی اصلاح طلبان در آینده است و گذر زمان صحت یا بطلان آن را نشان خواهد داد.
جریان اصلاحات در میانه ی دههی هفتاد و پس از حدود چند دهه کار سیاسی و حدود یک دهه کار فکری و تئوریک در لایه های فلسفی و علوم انسانی، به موازات دست گرفتن قدرت، به سراغ دانشگاه ها رفت و تلاش کرد تا از این طریق وارد بدنه ی جامعه شود و شد.
حضور جریان اصلاحات در فضای سیاسی و اجتماعی کشور بعنوان یک جریان فکری و سیاسی تثبیت شده و رسمی، عمدتا مدیون گفتمان سازی و جامعه سازی این جریان از طریق دانشگاه هاست.
اما وقتی نتوانستند از طریق قانونی و رسمی به اهداف خود (تغییر نظام سیاسی و....) دست پیدا کنند، عملا وارد فاز تهاجمی شدند و همان بدنه ی اجتماعی را برای فشار به حاکمیت به کار گرفتند. مانند سال ۷۸و ۸۸ و.... .
در اینجا جریانات معارض دیگر مانند سلطنت طلبها و مجاهدین خلق و... هم به میدان آمدند.
ائتلاف نانوشته ای که هیچ گاه مرزبندی هایش روشن نشد.
علی رغم آن عقبه های تئوریک و بحث های نظری گسترده در دهه ی ۶۰و ۷۰، در دهه های بعد دیگر صحبت از آن ساختارهای سیاسی جدید نبود و آنچه بیشتر به چشم می آمد فقط تهاجم به جمهوری اسلامی بود. بدون توضیحی درباره ی اینده ی نظام سیاسی و اجتماعی و .... .
گویی اصلاحات دیگر برای آینده طرحی ندارد.
آن قدری که الان هم از حرف هایشان بر می آید طرح اصلاحات برای آینده نه توسعه ی سیاسی است و نه توسعه ی اقتصادی، بلکه فقط حرفشان این است که جمهوری اسلامی نباشد، یا جمهوری اسلامی به این صورت نباشد.
و در وضعیت کنونی نیز دیگر اعتقادی به گفتمان سازی و جامعه سازی ندارند (چون دو دهه معطل آن شدند و نتیجه نگرفتن ).
جمله ی آخر رنانی را یک بار دیگر بخوانید.
ظاهراً قصد دارند آن اهداف را با آرایش تهاجمی دنبال کنند. یا اینکه تهاجم یکی از گزینه های روی میز آنهاست.
❓سوال: آیا جریان اصلاحات به مدل مبارزاتی دهه ی ۵۰ خود باز می گردد؟ 🤔
@taamollat
📌رفقای دغدغه مند؛ اگر می خواهیم در شرایط کنونی در فضای سیاسی بازی نخوریم، جریانات چپ و راست و تغییر و تحولات شان را باید خوب بشناسیم.
خصوصا چرخش های فکری و سیاسی جریانات چپ را.
بعدش تاریخ انقلاب خصوصا دهه ی۴۰و ۵۰ و ۶۰ و ۷۰.
بعضی از همین سیاستمداران رسمی برای کشور خواب هایی دارند.
اگر عقبه ی آنها را ندانیم، خیلی راحت در پازل شان بازی می کنیم.
فضای سیاسی در روزهای پیش رو بیش تر با فریب و بازی سازی پیش میرود.
خیلی باید هشیار بود.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «در آمدی بر علوم انسانی اسلامی، در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۳ 🔹درباره ی الهیات ا
📌درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۴
🔹 الهیات اجتماعی بمثابه خاستگاه علوم انسانی (بخش دوم)
▪️نویسنده از ص ۶۹ تا ۷۸ شرح نسبتا مفصلی از الگوی دین شناسی آیت الله خامنه ای ارائه می دهد که حقیقتا خواندنی و قابل تأمل است.
اهمیت این الگو از این جهت مضاعف است که بستری برای تحلیل حیات اجتماعی و نهایتا تولید علوم انسانی قرار می گیرد.
ارائه ی گزارش یا خلاصه ای از این بخش شاید موجب خدشه به آن شود، ولی به قدر طاقت قلم بخش های مهم آن را گزیده و عرضه می کنم؛ هنیئا لکم
۱. علوم انسانی در غرب اساسا در فرض جدایی دین و دنیا، و دنیا و آخرت یا انکار آخرت شکل گرفته.
انسان ی که در این فضا تصور می شود اراده کننده ی محض است، فطرت ندارد و خودش هویتش را می سازد، نه تنها موقف تاریخی او بدرستی روشن نمی گردد، بلکه نسبت او با سایر انسانها و سایر موجودات زنده و همچنین نسبت او با طبیعت و منظومه ی هستی بدرستی مشخص نیست.
انسان مصرف کننده و محدود به دنیا و طبیعت است.
جای دو صد تعجب دارد که علوم اسلامی ما هم در طول قرن ها با پیش فرض هایی مشابه حرکت کرده و به پیش آمده است.
یعنی دین و تعالیم الهی بر انسانی عرضه شده که نسبت او با طبیعت و روابط انسانی او از دیدگاه همان دین بدرستی روشن نشده.
در نتیجه در فضای جهان اسلام دین یک راه می رود و انسانها یک راه دیگر و در طول قرن ها دین قادر نبوده است شکل دهنده ی زندگی اجتماعی انسانها باشد. دین فقط درباره ی آخرت حرف می زند و روابط انسانی از قلمرو او بیرون است.
مثلا باوری بنیانی مانند توحید مسئله ای نظری است که باید در مراکز علمی و حوزه ها بحث و پذیرفته شود، و الا این مسئله ربطی به زندگی اجتماعی انسانها ندارد.
این همان باور مبنایی علوم انسانی در غرب است که در فضای علوم اسلامی هم وجود داشته است.
۲. الگوی فهم دینی آیت الله خامنه ای و سایر متفکران انقلاب اسلامی، نگرشی اصلاحی است به چارچوب های فکری غالب در علوم اسلامی.
ایشان معتقدند اولا مجموعه ی عالم یک نظام بهم پیوسته و مرتبط است که فعل و انفعال و کنش و واکنش اجزا همگی در هم موثر است.
در نتیجه حیات دنیایی از حیات اخروی قابل انفکاک نیست و انسانی که مورد تحقیق قرار می گیرد انسانی است در بطن همه ی عوالم وجود و در پیوند با آنها.
به همین نسبت میان مفاهیم و گزاره های دینی پیوند و تناسب وجود دارد. توحید یک مفهوم نظری صرف نیست، بلکه در مقام نظر بگونه ای و در مقام عمل و ازجمله در حیات اجتماعی نیز بگونه ای ظهور و بروز دارد.
انسان نیز موجودی جدا از طبیعت و سایر عوالم نیست و پیوند یا گسست او از حیات توحیدی آثار جداگانه ای دارد.
۳. بر اساس مقدمات پیش گفته، الهیات اجتماعی یا الگوی دین شناسی آیت الله خامنه ای دارای ویژگی های زیر می باشد:
الف: نگرش مجموعی و هماهنگ به اسلام و جامعه....
ب: جمع میان ذهن و واقعیت، فلسفه و فرهنگ، عامل و ساختار و نظر و عمل و توجه به امتداد های اجتماعی آموزه های اسلامی.....
ج: اولویت دادن به امور اهم و اصلی
د: اتخاذ رویکرد انتقادی به وضع موجود و رویکرد تهاجمی در مقابل مکاتب مهاجم غیر انسانی
ه: توجه عمیق به سنت های الهی در تاریخ .....
و: توجه به تاریخ و تجربه های زیسته ی بشری
ز: اتخاذ روش شناسی اجتهادی
۴. بر این اساس مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی و جامعه شناسی آیت الله خامنه ای، تماما برگرفته از منابع اصلی و فرعی دینی است که شامل قرآن کریم، سنت اولیای دین، تاریخ، حکمت اسلامی و.... می شود.
چنانکه قبلا هم گفته امد، به باور نگارنده، این بخش (الهیات اجتماعی بمثابه ی خاستگاه علوم انسانی از دیدگاه آیت الله خامنه ای) مهمترین بخش کتاب و فهم عمیق سایر بخش ها متوقف بر درک این مبنای کانونی است.
▪️چنانکه وعده کرده بودم، تصویر صفحات مورد اشاره را نیز بارگزاری می کنم، عسی أن ینفعکم.
#علوم_انسانی_اسلامی
#آیت_الله_خامنه_ای
#الهیات_اجتماعی
@taamollat