رنج ها و تاریکی ها...✌️💪 •| @tab_o_tab |•

آدم وقتى يه‌ بازى رو شروع می‌كنه ممكنه ببازه ولى وقتى بازى نكنه هميشه بازنده‌ست... به زبون ساده ترش این میشه که جنگیدن و شکست خوردن بهتر از نشستن و هیچ کاری نکردنه •| @tab_o_tab |•

سلام تو حرم امام رضا دعاگوتون هستم بعداز مناجات حاج محمود نشستم دارم سال ۱۴۰۲ رو بررسی میکنم و حساب کتاب میکنم ببینم چند چندم و می خوام برای ۱۴۰۳ برنامه ریزی کنم بعضی هاشو اینجا می ذارم توصیه میکنم شماها هم ۱۴۰۲ تون و بررسی کنید ۱۴۰۳ تون رو هم برنامه ریزی کنید✌️ پیشاپیش سال نوتون مبارک❤️ •| @tab_o_tab |•

اینم سر رسید قشنگی که مجموعه مون بهمون هدیه دادن به نظرم سر رسید قشنگ و خوب اثر داره تو برنامه ریزی کردن... حتما برای برنامه ریزی سر رسید خوب و قشنگ تهیه کنید. •| @tab_o_tab |•

اتفاق های ۱۴۰۲ من _فروردین سومش با ماه رمضون شروع شد شبهای قدر می رفتیم خیابون نبرد حسینیه ی اشکذری ها آقا زنگنه برامون منبر می رفت سید و سجاد برامون خوندن _اردیبهشت نشست سالیانه مربیان بود من مسئول کمیسیون تشکیلات بودم😂 خدایی نمی دونم چرا من و گذاشتن😁 دوستانی که بودن می دونن چرا این و میگم _خرداد امتحان های حوزه بود کلاس تقویتی عربی رفتم داشتیم آماده می شدیم برای اردو مشهد تیر ماه ولادت امام رضا رفتیم حرم امام رضا مراسم عروسی مون اونجا بود بعدش رفتیم سر خونه زندگی مون☺️ _تیر اردو مشهد داشتیم محرم دسته جمعی دوباره سیده زینب حاج حسن سخنران آقا نعیم نفس می زدن _مرداد اربعین دو تا اتوبوس ۷۶ نفر رو بردیم کربلا قبل از اربعین رفتیم و برگشتیم که خیلی تصمیم عاقلانه ای بود تولدم بود خانومم خواست سوپرایزم کنه مثل همیشه فهمیدم و سوپرایز شون خراب کردم _شهریور شهادت امام رضا مراسم داشتیم تو مسجد قمر بنی هاشم تو اتابک _مهر اردو قم رفتیم کلی کلاس برگزار کردیم پسر آقا مهدی زاده اومد در مورد نهر عظیم برامون صحبت کرد گعده های هم اندیشی داشتیم متأسفانه سخنرانیم هم تو اون اردو تمدید شد😄 _آبان مقاله نوشتم و مقام آوردم تو کل کشور با سید ناظم رفتیم مشهد همون اول سفر مریض شد استوری مریضی شو با آب و تاب گذاشتم همه بهم پیام دادن و زنگ زدن و نگران شده بودن _آذر برای اردو مشهد بهمن ماه آماده می‌شدیم امان از علی اشتری😂 موکب های فاطمیه دوم مسئول موکب بودم تولد خانومم بود❤️ سدممد و خانوم شون اومدن خونه مون طی عملیات انتحاری خانومم رو سوپرایز کردیم _دی امتحان حوزه بود برای بچه ها کلاس عربی رفتم با رفقای مسجد امام حسن آشنا شدیم و توافق کردیم برای همکاری😘 جلسه شورا تو سرما🥶 ناظمیان خدا بگم چیکارت نکنه🤪 _بهمن شورای جدید😘 نسب مسئول هیئت شد اعتکاف ۲۱۰ نفره❤️ دم حسین سلطان و آقا زنگنه گرم رفتیم مشهد ۴۳ نفر جدید بردیم جمعا ۷۶ نفر بودیم غذای مسموم😷 حرم و برف😍 آقا رحمتیان❤️ اردو تثبیتی مسجد و فرهنگسرا رازی بارون اومد🌹 _اسفند کربلا رفتم الآنم مشهدم پ.ن: کم کتاب خوندم ولی بیشتر فکر کردم باز هم ورزشم کم بود ولی نسبت به پارسال بیشتر بود تو منبر هام در مورد ایمان و انسان و قلب و عقل و چشم و گوش و زبان صحبت کردم. منبر هام قرآنی تر شد‌. خیلی قرآن خوندم. تفسیر موضوعی رو شروع کردم. دوره تدبر در قرآن رو تموم کردم. کم نوشتم ولی در مورد نوشته هام بیشتر فکر کردم و ایراداتم رو فهمیدم. و متأسفانه کم شعر گفتم. •| @tab_o_tab |•

سال ۱۴۰۲ برای من سالی بود که بیشتر به اشتباهاتم پی بردم... رفتن ها برام درس بود نامردی ها روشن ترم کرد شکست ها قوی ترم کرد بسه دیگه نمی خوام بهش فکر کنم😊 •| @tab_o_tab |•

#جهش‌تولید #بامشارکت‌مردم مردم ماییم ها کسی خودش رو از این شعار، جُدا و تافته ی جدا بافته ندونه ها نگی من که نوجوونم کاری از دستم بر نمیاد نگی من که خانومم و من و چه به این حرفا نگی من و تولید؟! مگه میشه مگه داریم؟! و... باید برای تولید کنیم هر کس به هر نحوی وگرنه حرف نائب امام زمان رو زمین می مونه بسم الله فکر کنیم و عمل کنیم... •| @tab_o_tab |•

في حديثِ المِعراجِ قال:يا ربِّ و ما ميراثُ الصَّومِ؟ قالَ:الصَومُ يُورِثُ الحِكمَةَ، و الحِكمَةُ تُورِثُ المَعرِفَةَ، و المَعرِفَةُ تُورِثُ اليَقينَ، فإذا استَيقَنَ العَبدُ لا يُبالِي كيفَ أصبَحَ، بِعُسرٍ أم بِيُسرٍ. در حديث معراج آمده است [پيامبر اکرم ص]پرسيدند: پروردگارا! ميراث روزه چيست؟ خداوندعزوجل فرمودند: روزه، حكمت به ارث مى نهد و حكمت،معرفت و معرفت،يقين و چون بنده به يقين رسد، ديگر برايش اهميتى ندارد كه چگونه شب و روز خود را بگذراند؛ به سختى يا به آسانى بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۷ •| @tab_o_tab |•

سوال خبرنگار از دختر بچه ۳ ساله فلسطینی "دوست داری چی برات بیاریم؟" "بابام شهید شده، بابام رو برگردونید" #غزه #فلسطین #روضه •| @tab_o_tab |•

بازجویی از یکی از تروریست های بازداشت شده حادثه «کروکوس» این فیلم رو ببینید این تروریست نامرد داره مثل بید به خودش می لرزه یاد فیلم لحظات قبل از شهادت شهید حججی افتادم چقدر با صلابت چقدر شجاع با عقیده راسخ چشماش برق می زد انگار آماده ی #شهادت بود فرق است بین ایمان واقعی و ایمان الکی و دو هزاری... •| @tab_o_tab |•

من احساس میکنم در رابطه با غزه و💔 جنایات اسرائیل💩 ما دچار روزمرگی شدیم من دنبال تعطیلات عیدمم دنبال کارهای کانون و اردو مشهد و شبهای قدر و... شدم باید اول از درون مون شروع کنیم فقط زود که خیلی داره دیر میشه بیایم بیرون از این درونیات و روزمرگی ها وگرنه چوب می خوریم... •| @tab_o_tab |•

اگه احساس نمی کنیم که برای غزه باید کاری کنیم باید بگم که متاسفانه تمام روضه هایی که برامون خوندن هیچ اثری رومون نداشته... #حقیقت‌تلخ •| @tab_o_tab |•