eitaa logo
🌼تبسم خوشبختی🌼
8.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
915 ویدیو
9 فایل
«««تبسم خوشبختی»»» ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻ |⇦• ازدواج |⇦• همسرداری |⇦• تربیت کودک و نوجوان |⇦• زندگی اسلامی #ادمین_هماهنگی_تبلیغ_وتبادل⤵️ @golnarges1441 💫•••`لینک كانال`•••💫 @tabasomekhoshbakhty
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃فرمانده مهربان اجازه بده باز هم به حرّ فکر کنم، به این که از وقتی به لشکر حسین آمد تا وقتی که به آسمان پر کشید، ساعتی بیش نگذشت و خدا به همین اندازه از عمرش به قدری برکت داد که روزگارها آمده و رفته و عالمی پای درس همین لحظه‌های کوتاه عمر حرّ نشسته‌اند. به حرّ که فکر می‌کنم، دلم پر از امید می‌شود و با خودم می‌گویم اگر حسین، حرّ را قبول نمی‌کرد، تا قیامت چگونه کسی چون او می‌توانست سوسوی امیدش را روشن نگه دارد که روزی اگر توبه‌کنان به سوی سپاه تو آمد، او را می‌پذیری؟ آقا! ما به حرّ مدیونیم که نگذاشت آرزوی شهادت در رکاب تو برایمان دست نایافتنی شود و مدیون‌تریم به جد غریبت حسین که توبۀ حرّ را قبول کرد و ما را امیدوار نگه داشت و چشم امیدمان به کرم توست که ما را اگر توبه کنیم، از سپاهت نمی‌رانی. شبت بخیر فرمانده مهربان!
🍃ارباب من چقدر این روزها قصۀ حرّ، ذهن و دلم را فرا گرفته است. گویی او مأمور است تا مرا از افتادن در ورطۀ یأس نجات دهد. قشنگ‌ترین قسمت قصۀ حرّ برای من، آن جایی است که حسین بالای سرش حاضر شد. حرّ آخرین نفس‌ها را می‌زد که نگاهش به نگاه مولایش گره خورد. گرمای خونی که از حر می‌رفت به خنکایی بهشتی تبدیل شد وقتی که حسین دست بر صورتش کشید و خون‌ها را پاک کرد. وقتی هم که فرمانده سربازش را آزاده نامید، امضای عاقبت‌بخیری را پای عمر حرّ زد و چنان جان به جان آفرین تسلیم کرد که مرگش آرزوی هر عاشق شیدایی شد. از این زیباتر چه عاقبتی در این عالم وجود دارد؟ مرا اگر حبیب خودت نمی‌کنی، حرّ سپاهت کن آقا! شبت بخیر ارباب من!
🍃رحمت واسعه آقا! حسین به دنبال زهیر رفت و زهیر را نه فقط در جایگاه سرباز که او را فرمانده میمنۀ لشکر خویش کرد. فرمانده میسره کیست،‌ حبیب بن مظاهر. یعنی می‌شود این قدر امید بست که کسی در راه به تو ملحق شود، اما در نوک لشکر تو، همدوش دوست دوران کودکی و یار باوفای زندگی‌ات فرماندهی کند؟ وقتی آدم به زهیر فکر می‌کند، دنیایی از امید و بهجت وجودش را فرا می‌گیرد. وای خدای من! می‌شود فراری، فرمانده شود،‌ آن هم با کمترین فاصله میان فراری بودن و فرمانده شدنش. آقا! مرا ببخش اگر حتی لحظه‌ای از رحمت تو ناامید شدم، حتی لحظه‌ای! شبت بخیر رحمت واسعه! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🍃فرزند حسین خودم را گذاشته‌ام وسط خیمه‌ای که حسین با یارانش سخن می‌گوید و راه را برای برگشتن برایشان باز می‌کند. سخنان هر یک از یاران حسین یک جور با دل آدم بازی می‌کند؛ اما حرف‌های زهیر طعم دیگری دارد. آخر، حرف‌های او حرف‌های یک فراری است؛‌ فراری از حسین و همراهی با او. زهیر به پا می‌خیزد و می‌گوید: به خدا قسم دوست دارم کشته شوم‌ و پس از آن زنده شوم و باز کشته شوم و باز زنده شوم و هزار مرتبه کشته شوم و زنده شوم تا تو و جوانان اهل بیت تو با کشته شدن من از کشته شدن در امان بمانید. آقا! می‌بینی زهیر چه طور خون امید را در رگ‌های من می‌دواند. یعنی می‌شود یک روز من زهیر تو شوم؟! وقتی امام مهربانی مثل تو دارم،‌ چرا امید نداشته باشم؟ تو مثل جدت حسین بلدی آدم‌های فراری را صید محبت خویش کنی. شبت بخیر فرزند حسین! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
درست است که می‌گویند وقتی زهیر می‌خواست اجازۀ میدان بگیرد،‌ دستش را گذاشت روی شانۀ حسین؟ چه اذن میدان گرفتن عاشقانه‌ای! کاش می‌دانستم در فاصلۀ کوتاه پیوستن زهیر به لشکر حسین چه رخ داده که زهیر این قدر احساس نزدیکی به حسین می‌کند؟! چقدر دوست دارم برای چند لحظه هم که شده زهیر را ببینم و از غوغایی که در دلش به پا شد بپرسم و دوست دارم از او بپرسم چگونه دلش را راضی کرد که دستش را از روی شانۀ حسین بردارد؟! به گمانم جز عطش کشته شدن در راه حسین، هیچ چیز نمی‌توانست او را از اربابش جدا کند. آقا! دلم می‌خواهد زهیر تو باشم و وقتی خواستم اذن میدان بگیرم، دستم را بگذارم روی شانه‌ات. می‌خواهم برای تو بمیرم. مرا خرج خودت کن. می‌خواهم زهیر تو باشم. مرا قبول کن. شبت بخیر ارباب! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🍃همه دلخوشی‌ام سال چندمی است که اربعین نزدیک می‌شود و من به تو التماس می‌کنم که بگذاری یک قدم هم که شده، در مشایه، با تو همراه شوم؟! چه کار کنم؛ دلم بی‌قرار یک لحظه با تو هم‌قدم شدن است؟ به قدری در خیالم دست در دست تو از نجف تا کربلا راه رفته‌ام که دلم از دست خیال‌هایم به تنگ آمده و بهانۀ واقعیت را می‌گیرد. من با این خیال‌ها زندگی می‌کنم؛ اما می‌ترسم یک روز کاسۀ‌ صبر خیالم نیز سر برود و من از خیال هم‌قدم شدن با تو هم محروم شوم. آن وقت با کدام دل‌خوشی زندگی کنم؟ آقا! التماس‌هایم کی بناست، به بار بنشیند؟ کاش می‌گفتی تا کمی دلم خوش باشد! شبت بخیر همۀ دل‌خوشی‌ام! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🍃حسرت ديرينه ‌ام زندگی برای من بدون زیارت اربعین، چونان قفسی تنگ و تاریک است؛‌ اما هر بار که از سفر اربعین برمی‌گردم و توفیق همراهی با تو نصیبم نمی‌شود، بغضی گلویم را می‌فشارد که تا سال آینده‌ مرا رها نمی‌کند. شاید روزیِ من از اربعین تا اربعین همین بغضِ فشرده باشد. گویی این بغض، مأمور خداست برای این که من، نه تو را فراموش کنم و نه اربعین را. خوشا به حال کسی که اربعین را با تو به کربلا می‌رساند! و واحسرتا به من که جز در خیالم، لطف همراهی با تو را نچشیده‌ام. شبت بخیر حسرت دیرینه‌ام! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🍃محبوبم آقا! همسفران تو در سفر اربعین را می‌شود شناخت؟ ما داریم قرارهایمان را با همسفرانمان می‌گذاریم. قرار شما در چه روزی است؟ راستی از کدام مرز به کربلا می‌روید؟ اصلا اول می‌روید سامرا و کاظمین یا بعد از اربعین زائر آن دو کوی عشق می‌شوید؟ از کدام مسیر به کربلا می‌روید؟ از طریق الحسین یا طریق العلما یا از راه دیگری؟ ببخش یادم رفت که من همراه تو نیستم و این سؤال‌ها را کسی می‌پرسد که تو او را به همراهی خویش دعوت کرده‌ای. ولی اختیار خیالم دست خودم نیست. او قرار و مدارهایش را با تو می‌گذارد و با تو از ابتدا تا انتهای سفر همراه می‌شود. آخرش این همراهی خیالی مرا دیوانه می‌کند. کاش امسال اذن همراهی می‌دادی! شبت بخیر محبوبم! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🍃بهترین همسفر کم می‌شود که ما تنهایی به زیارت اربعین برویم. حال و هوای زیارت اربعین گویی به جمعی زیارت رفتن است. تو هم مثل مایی آقا!؟ تنها می‌روی به زیارت یا با ملازمانت؟ کسی غیر از ملازمانت را همراه خود می‌بری؟ اگر آری، می‌گذاری تو را بشناسند یا نه؟ می‌شود بگویی ملاک انتخابت چیست؟ من باید چه کار کنم تا توفیق همراهی با تو را داشته باشم؟ التماس می‌کنم به اندازۀ فاصلۀ دو عمود توفیق همراهی بده به من. نه، به اندازۀ یک قدم. بگذار در نامۀ عملم بنویسند: همراهی با ولی خدا در مسیر کربلا! شبت بخیر بهترین همسفر! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🍃دل‌خوشی ام بعضی از میزبانان زائران اربعین، کارشان مرهم گذاشتن روی تاول‌هاست؛ تاول‌های ترکیده‌ای که کف پای زائر نشسته و آزارش می‌دهد. زائر می‌نشیند و میزبان با مهربانی پایش را می‌شوید و بعد جای تاولِ ترکیده را مرهم می‌گذارد و آن گاه با پارچه‌ای آن را می‌بندد. مگر می‌شود جلوی خیال را گرفت؟ من در خیالم صاحب موکبی هستم که کارش مرهم نهادن روی تاول پاهای زائران است، و تو همان زائری هستی که چند تاول بزرگ، کف پایت نشسته و حالا روبرویم نشسته‌ای و می‌خواهم اول پایت را بشویم. قبل از هر کار بوسه‌ای به پایت می‌زنم، بعد هم غبار پایت را روی چشمانم می‌کشم و بعد... با این که دارم از یک دیدار خیالی حرف می‌زنم؛ اما نفسم به شماره افتاده! پس بگذار بعدش را نگویم و برای خودم در خیالم مرورش کنم و به دل‌خوشی دیدار تو و خدمت به تو نفس تازه کنم! شبت بخیر دل‌خوشی‌ام! 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
بدون گذشت، اربعین اربعین نمی‌شود. یکی از خودش، از راحتی و آسایشش می‌گذرد، یکی از مال و ثروتش گذشت می‌کند تا اربعین در اوج زیبایی طوری روی زمین به تصویر کشیده می‌شود که آسمانی‌ها غبطه می‌خورند به اهل اربعین. گذشتی که در اربعین شکل می‌گیرد، تنها با رضایت نیست، با عشق است. اربعینی‌ها برای گذشت با هم مسابقه می‌دهند. کسی اگر فرصت گذشت پیدا نکند، تا سال بعدش آهِ حسرت می‌کشد و به حال کسانی که فرصت گذشت یافته‌اند، غبطه می‌خورد. باید دنبال راز و رمز این گذشت عجیب بود. اگر راز این گذشت بر ملا شود، زندگی در طول سال، اربعینی می‌شود. ۹ 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معصومه اش رودر حادثه تروریستی کرمان از دست داد 😭 چقد روز سختی بود اون روز بی خبر از خانواده هامون گوشی ها انتن نداشت خیابون غرق ب خون 😭 جهانی راز دارم مانده در که را گویم چو یک ندارم یعنی... یه نفر باشه به خاطره تو ضربان قلبش بالا پایین بشه و تورو با تموم وجودش بخوادِت 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎ @tabasomekhoshbakhty ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾