🔰#جلسه_سوم
☀️#بخش_اول
#تولد_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
1️⃣ در کتاب بحارالأنوار به نقل از [بصائر الدرجات] آمده که :
ابابصیر نقل کرده، سالی که حضرت موسی علیه السّلام متولد شدند، من همراه حضرت صادق علیه السّلام بودم.
وارد ابواء -. روستایی است در اطراف مدینه که قبر آمنه بنت وهب، مادر پیامبر صلی الله علیه و آله در آن جا قرار دارد. - که شدیم امام برای ما و اصحابشان غذایی مفصل و گوارا ترتیب دادند. مشغول غذا خوردن بودیم که پیغامی از حمیده رسید که: حالت زایمان به من دست داده است، شما امر کرده بودید که قبل از تولد فرزندتان شما را باخبر کنم.
حضرت صادق علیه السّلام با شادی و خوشحالی برخاستند و طولی نکشید که آستین بالا زده و خندان پیش ما بازگشتند.
عرض کردم: خدا شما را خندان بدارد و چشمتان را روشن کند! حمیده چه کرد؟
فرمودند :
وَهَبَ اللَّهُ لِی غُلَاماً وَ هُوَ خَیْرُ مَنْ بَرَأَ اللَّهُ
و لَقَدْ خَبَّرَتْنِی عَنْهُ بِأَمْرٍ کُنْتُ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهَا
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا خَبَّرَتْکَ عَنْهُ حَمِیدَةُ
قَالَ ذَکَرَتْ أَنَّهُ لَمَّا وَقَعَ مِنْ بَطْنِهَا وَقَعَ وَاضِعاً یَدَیْهِ عَلَی الْأَرْضِ رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ
فَأَخْبَرْتُهَا أَنَّ تِلْکَ أَمَارَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمَارَةُ الْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ
بصائر الدرجات ج ۹ باب ۱۲ ص ۱۲۹
2️⃣ در کتاب بحارالأنوار به نقل از کتاب المحاسن در ادامه روایت قبل داریم که :
ابابصیر از حضرت سؤال كرد:
چطور این علامت رسول الله صلی الله علیه و آله است؟ و چطور علامت وصی بعد از ایشان است؟
فرمودند:
ای أبامحمد! شبی که نطفه این فرزندم بسته شد، شخصی پیش من آمد و به من همان چیزی را نوشاند که به پدرانم نوشانده بود، و به من همان دستوری را داد که به ایشان نیز داده بود.
من شادمان برخاستم و به سبب علمی که خدا به من عنایت کرده میدانستم خداوند چه موهبتی قرار است به من بدهد.
همبستر شدم و نطفه این فرزندم شکل گرفت. بدانید که او امام شما بعد از من است! نطفه امام همین طور که برایت گفتم شکل میگیرد.
وقتی نطفه چهار ماه در رحم ماند و روح در آن دمیده شد، خداوند فرشته ای به نام حیوان را میفرستد تا بر بازوی راست امام بنویسد:
«وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ» آیه ۱۱۵ سوره انعام
وقتی که از شکم مادرش متولد شود، با دست بر زمین قرار میگیرد و سرش به آسمان بلند میکند.
وقتی دستش را روی زمین میگذارد، یک منادی از دل عرش، از طرف پروردگار عزت، از افق اعلی او را به نام و نام پدرش میخواند که:
ای فلانی پسر فلانی! استوار باش! سه بار این را تکرار میکند و بعد میگوید:
لِعَظِیمٍ خَلَقْتُکَ أَنْتَ صَفْوَتِی مِنْ خَلْقِی وَ مَوْضِعُ سِرِّی وَ عَیْبَةُ عِلْمِی وَ أَمِینِی عَلَی وَحْیِی وَ خَلِیفَتِی فِی أَرْضِی لَکَ وَ لِمَنْ تَوَلَّاکَ أَوْجَبْتُ رَحْمَتِی وَ مَنَحْتُ جِنَانِی وَ أَحْلَلْتُ جِوَارِی ثمّ وَ عِزَّتِی لَأَصْلِیَنَّ مَنْ عَاداک أَشَدّ عذابی و إِنْ وَسّعْتُ عَلَیْهم فی الدّنْیا سَعةَ رِزْقی
وقتی ندای منادی تمام شود او در همان حالی که دستش بر زمین و سرش به آسمان بلند است جواب میدهد:
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُسوره آل عمران آیه ۱۸
فَإِذَا قَالَ ذَلِکَ
أَعْطَاهُ اللَّهُ الْعِلْمَ الْأَوَّلَ وَ الْعِلْمَ الْآخِرَ وَ اسْتَحَقَّ زِیَارَةَ الرُّوحِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ
قُلْتُ وَ الرُّوحُ لَیْسَ هُوَ جَبْرَئِیلَ
قَالَ لَا ، الرُّوحُ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ إِنَّ الرُّوحَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَ لَیْسَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ.
المحاسن للبرقی ج ۲ ص ۳۱۴
3⃣ منهال قصاب نقل کرده که من زودتر از حضرت صادق علیه السلام به مدینه رسیدم :
فَأَطْعَمَ النَّاسَ ثَلَاثاً فَکُنْتُ آکُلُ فِیمَنْ یَأْکُلُ فَمَا آکُلُ شَیْئاً إِلَی الْغَدِ حَتَّی أَعُودَ فَآکُلَ فَمَکَثْتُ بِذَلِکَ ثَلَاثاً أَطْعَمُ حَتَّی أَرْتَفِقَ ثُمَّ لَا أَطْعَمُ شَیْئاً إِلَی الْغَدِ .
سه روز مردم را اطعام کردند و من نیز جزو کسانی بودم میخوردند، هر روز که میرفتم آن قدر غذا میخوردم که تا فردا دیگر چیزی نمی خوردم، این سه روز کارم همین بود؛ میخوردم و بر آرنجم تکیه میزدم و تا فردایش چیزی نمی خوردم.
المحاسن ج ۲ ص ۴۱۸