مادرجان هر وقت میخواست برود عیادت بیمار،همیشه شیرینی یا میوه و آب میوه نمیبرد بسته به احوال مریض چیزی برایش می برد که به دردش بخورد.🌿
یک بار خانم طاهایی بیمار شده بود و توی خانه بستری بود.
همه شاگردان خانم و کسانی که با مکتب نرجس ارتباط داشتند میرفتند دیدنش من و مادرجان هم رفتیم،.
هر کسی می آمد گلدان یا دسته گل و کیک و شیرینی های جورواجور
توی دستش بود؛
ولی مادر چیزی نخرید بعد از چند دقیقه ای که با خانم طاهایی حرف زدیم مادرجان بلند شد و نشست کنار خانم طاهایی پاکتی از توی کیفش درآورد و گذاشت زیر بالش خانم و گفت:
من این مبلغ رو به نیت صدقه برای سلامتی شما کنار گذاشتم، 💌
هر جایی که صلاح میدونین خرجش کنین.
به نظرم رسید این تنها چیزیه که میتونه کمک کنه به شفای شما.🌱
خانم طاهایی خیلی خوشش آمد پاکت را برداشت و حدیث روی پاکت را که درباره تأثیر صدقه بر شفای بیمار بود بلند خواند و گفت:
چه کار قشنگی چه فکر خوبی، ⭐🤍
اتفاقاً گاهی همین گل و شیرینیهایی که برای بیمار میبریم خودش مایه دردسر میشه و برای مريض هم مشکل ایجاد میکنه.
برشی از زندگی مرحومه منصوره مقدسیان🌱
#بانوی_تراز
#خوشفکر
#خلاق
🔺@tabeen113