eitaa logo
|لشـکر صـد نفـره +∞|🇵🇸
208 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
652 ویدیو
64 فایل
﷽ .• السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ النَّبَإ الْعَظیمِ...✨ |تو شاهدی که علم بر زمین نخواهد ماند 🏴 ♨️ اینجا قرارگاه #لشکر_صد_نفره است. با ماموریت تامین مهمّات فکری و فرهنگی در#جنگ_روایت‌ها🌤 جهت انتشار مهمات📝 به ما بپیوندید . 🆔جهت ارتباط : @lashkar_100
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ | بابانظر... اولین بار که مسافر کردستان شد، رفت تا آتشی که به دست بیگانگان روشن شده بود را خاموش کند...🧨 ۱۷ سال بعد که دوباره به کردستان برگشت دیگر آن آدم گذشته نبود! تنها ۱۰۷ ترکشی که در بدنش جا خوش کرده بود کافی بودند برای اینکه شرح ماجرا کنند🥺 درست است که درد داشتند اما ترکش ها یادگار سالهای مجاهدتش بود... سالهایی که خیلی زود گذشته بودند و رفقایش را هم با خودشان برده بودند و او مانده بود و درد هایش❤️‍🩹 «کامل بخوانید» 🔺@tabeen113
. | بابانظر اولین بار که مسافر کردستان شد، رفت تا آتشی که به دست بیگانگان روشن شده بود را خاموش کند...🧨 ۱۷ سال بعد که دوباره به کردستان برگشت دیگر آن آدم گذشته نبود! تنها ۱۰۷ ترکشی که در بدنش جا خوش کرده بود کافی بودند برای اینکه شرح ماجرا کنند🥺 درست است که درد داشتند اما ترکش ها یادگار سالهای مجاهدتش بود... سالهایی که خیلی زود گذشته بودند و رفقایش را هم با خودشان برده بودند و او مانده بود و درد هایش❤️‍🩹 درد هایی که از او نه یک انسان گوشه گیرِ خسته که یک مرد قوی برای روزهای سخت پس از جنگ ساخته بود... بله! او باید هم قوی می‌ماند؛ اصلا شاید به خاطر همین ها او را «بابانظر» صدا میزدند🌱 سایه پدرانه‌اش تمام این سالهای جنگ و پس از آن بالای سر رزمنده هایی که تمام زندگی‌شان را در انقلاب و آرمانهایش می‌دیدند پهن شده بود⭐️ داستان زندگی بابانظر پر است از آدم های جور وا جور...اما در میان تمام این شخصیت ها، دو نام درخششی ویژه دارند. شریفی و ابراهیمی. شهیدان شریفی و ابراهیمی❗️ عملیات کربلای پنج بود که شهید شدند و آنها را در بهشت رضای مشهد به خاک سپردند. نزدیک به هم و البته با یک فاصله. یک قبر خالی که تمام این سالها خالی مانده بود...معمایی که سفر آخر بابانظر به کردستان آن را حل کرد🦋 جانباز و رزمنده بزرگ خراسان امام رضا علیه‌السلام، شهید محمد حسن نظر نژاد، سال ۷۵ پس از بارها شهادتی که حاصل درد و رنج های دوران جانبازی بود در کردستان به شهادت رسید🕊🍃 حالا وقتش رسیده بود تا کنار رفقایش آرام بگیرد؛ دقیقا بین شریفی و ابراهیمی... حالا دیگر جمعشان جمع بود. آنها رفتند و ما ماندیم و وظیفه سنگین گفتن از بابانظر ها... از آن گفتن هایی که از جنس رفتن باشد نه ماندن! ان شاء الله🌙✨ 🔺@tabeen113