|حاج قاسم برایش روضه خواند... محمد از کودکی با توجه بود از هم سن و سالانش بیشتر میفهمید... بچه بود و درباره نماز جمعه حرف میزد و میگفت که هر کس سه بار نماز جمعه را بدون بهانه ترک کند، چه قدر مسوولیت دارد...🍃 با کتب شهید مطهری مانوس بود... بعدتر ها به جبهه رفت... همرزم حاج قاسم بود میگفتند محمد ، عکس دوتایی شان با حاجی را خیلی دوست داشته ، چون در آن عکس دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند و با هم فرق می کنند. از آن لباس چند سال کار کشیده بود ولی رهایش نمی کرد... یک روز جلو درب بهداری لشکر خیلی شلوغ شده بود . محمّد سِـــــــــــرُم بدست می خواسته به زور از بهداری خارج شود. موضوع را گفتند: "نصراللهی به خاطر ضعف و بی خوابی از حال رفت . آوردیمش به او سِرُم وصل کردیم. اما او تا به هوش آمد بلند شد و راه افتاد." او گفته بود : "بایدبروم به قایق ها سرکشی کنم..." درباره اش گفته اند شهید "نصرالهی" با همه توان برای سرد کردن آتش دشمن تلاش کرد..✨🌿 _داشتم فکر میکردم به نسبت مان با جهاد و میزان تلاشمان... شهدای والفجرهشت را به صحن مسجد امام (رضوان الله علیه) آورده بودند تا از آنجا به سوی جایگاه ابدی تشییع شوند. حاج قاسم با دست به یک یک شهدا اشاره می کرد و می گفت: "مادرشهید دیندار، مادر شهید یوسف اللهی، مادر شهید هندوزاده، درباره ی نصراللهی چه بگویم که مادر ندارد ... !"💔 این جملۀ اشک آلود و صمیمی، همه را به گریه داشت در این میان فقط خود او بود که با لبخندی ابدی بر لب، پرچم سه رنگ را روی صورتش کشیده بود.❤️‍🩹🕊️ #آرمان_ما #شهید_محمد_نصراللهی #یاد_شهدای_امنیت_۱۴۰۱ 🔺@tabeen113