مظاهر قدرت سخت و نرم انقلاباسلامی
✍️ محمدجواد اخوان
#سرمقاله #روزنامه_جوان
در هفتهای که گذشت دو یومالله را پشت سر گذاشتیم، روزهایی که به فضل الهی اراده مؤمنین ظهور و بروز یافت و جبهه حق قدرتنمایی کرد. یومالله نخست با شلیک دهها موشک سپاه پاسداران انقلاباسلامی تحقق یافت که هم دشمن صهیونیستی را عقب راند و هم دلهای مؤمنان و مستضعفان را در اقصینقاط عالم شاد کرد. از همه زیباتر فریاد پر از هیجان کودکان فلسطینی در غزه و کرانه باختری بود که با شمارش این شهابهای آسمانی، آنها را بسان ستارههای بخت رهایی این سرزمین غصبشده میدیدند.
یومالله دوم در «جمعه نصر» تحقق یافت که نمایی تام و تمام از الگوی امام و امت در جامعه اسلامی را به رخ جهانیان کشید. حضور انبوه و فراتر از تصور امت مسلمان در نماز جمعه به امامت رهبر معظم انقلاب و استماع خطبههای ایشان بار دیگر رابطه عمیق و لطیف میان امام و امت را ترسیم کرد.
اینها قدرت واقعی انقلاباسلامی را نشان میدهد، قدرتی که با وجود گذشت نزدیک به نیمقرن همچنان بالنده و پابرجاست و البته دشمنانش هنوز هم در فهم آن عاجزند. به همین دو یوماللهی که پشت سر گذاشتیم دقت کنید. اولی، مظهر قدرت سخت انقلاباسلامی در برابر دشمنان و بدخواهان و دومی مظهر قدرت نرم و محبت ولایت بینظیر میان رهبر و پیروانش است. گویی مصداقی بهروز از این آیه شریفه را میبینیم که چگونه پیروان رسولالله به حضرتش تأسی کردهاند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ». بدینترتیب میتوان گفت این دو یومالله مظهری تازه از قدرت سخت و نرم انقلاباسلامی است.
پیشتر در ماجرای شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی نیز همین قدرتنمایی توأمان را دیدیم. در آن روزهای تلخ فراق سردار، هم پایگاه ارتش ایالاتمتحده در عینالاسد در هم کوبیده شد که بعد از ۷۰ سال نخستین هجوم آشکار و علنی یک دولت به پایگاههای امریکا بود و شجاعت و قدرت سخت انقلاباسلامی اعجاب تحلیلگران و ناظران را برانگیخت. همچنین تشییع دهها میلیونی شهیدان مقاومت در شهرهای عراق و ایران نشان از همان محبت عمیقی بود که بنیانهای قدرت نرم انقلاباسلامی بر آن استوار بود. نماز جمعه میلیونی ۲۷ دی ۱۳۹۸ هم که با حضور رهبر معظم انقلاباسلامی برگزار شد، همین معنا را به اکمال رساند و میتوان گفت در آن حادثه تلخ، هرچند غمی بزرگ بر دلهای ما نشست، اما این ایامالله مرهمی بر دلهای زخمی امت و مایه ناامیدی دشمن شد.
اینگونه حماسههای تاریخساز و احیاگر را تنها در قالبی همچون ۲۳ تیر ۱۳۷۸ و ۹ دی ۱۳۸۸ میتوان تحلیل و ارزیابی کرد. چه زیباست که ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ملت انقلابی تهران، آغوش خود را بهسوی بتشکن بزرگ، خمینی کبیر باز میکند و ۱۰ سال بعد در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ با همان حضور میلیونی او را تا دیار ابدی بدرقه میکند. ۱۰ سال بعد حضور مردم در ۲۳ تیر ۷۸، آبی است بر آتش فتنه تجدیدنظرطلبان و ۱۰ سال بعد از آن در ۹ دی ۱۳۸۸، تومار فتنه پیچیده ۸۸ به دست ملت، درهم پیچیده میشود. گویی آزمونی مکرر در پیش روی ملت ایران قرار داده شده و هر چندسال از این آزمون خطیر سربلند بیرون میآیند. ایامالله مهرماه ۱۴۰۳، همچون ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ۱۲ بهمن ۵۷، ۱۴ خرداد ۶۸، ۲۳ تیر ۷۸، ۹ دی ۸۸ و دیماه ۱۳۹۸ در ذهنها ماند و تاریخی شد.
خداوند متعال در قرآن به پیامبرش فرمان میدهد: «ذَکرْهُمْ بِایامالله» (روزهای خدا را به آنها یادآوری کن). حضرت امام راحل (ره) هم در سخنان خویش میفرمایند: «باید یادآوری کنید این ایامالله را. چنانچه کردید، از یاد نباید برود این ایامالله برای اینکه این ایاماند که آدم سازند. این ایام است که جوانهای ما را از عشرتکدهها بیرون میآورد به میدان جنگ میبرد. این ایام الهی هست که ملت ما را بیدار میکند، و بیدار کرد. امر میکند: ذَکرْهُمْ بِایامالله؛ «ایامالله» را در ذکر مردم وارد کن. یادتان نرود این ایام بزرگی که بر ملت ما گذشت، و ایامالله بود؛ مثل ۱۵ خرداد؛ مثل ۱۷ شهریور.» باید این روزهای الهی و تاریخساز را در قاموس قطور تحولات بنیادین و تاریخی نبرد حق و باطل ثبت کرد و نگذاشت غبار فراموشی عظمت این روزهای بزرگ را از چشمان آیندگان پنهان سازد.
🔸عضویت در کانال" تبیین نیوز "
🇮🇷@tabeennews_ir
تلههای اصلاحطلبان زیر پای دولت چهاردهم
#سرمقاله #روزنامه_جوان
✍ محمدجواد اخوان
رفتار سیاسی اصلاحطلبان تندرو در ۲۵ سال گذشته تقریباً از الگوی واحدی تبعیت کرده، چه آن زمان که دولت حداکثری خود را داشتهاند، چه زمانی که مقیم رحم اجارهای بودهاند و چه زمانهایی که اپوزیسیون دولت مستقر بودهاند.
برای آنها دغدغههای معیشتی مردم موضوعیتی نداشته و فقط زمانی که منتقد کابینه بودهاند عنداللزوم شعارهایی در این زمینه دادهاند. مطالبات آنها عموماً چیزی جدا از مسائل عموم مردم و ممحض در مسائل خودشان و اطرافیانشان است.
رسیدن و ماندن خود در قدرت را به فرایندی گره زدهاند که آنها را به کنش سیاسی معارضهجویانه مهیا میکند. بقای خود را در دوقطبیهای سیاسی میدانند و دوام این دوقطبیها را شیشه عمر سیاسی خویش تلقی میکنند. آن زمان که در قدرت نیستند با دامن زدن به این دوقطبیها میکوشند رقیب را به چالش بکشند، حتی اگر به قیمت بر هم خوردن ثبات و آرامش جامعه باشد.
هنگامیکه خود دستی در آتش قدرت دارند هم باز میکوشند با ایجاد دوگانگی با نهاد و ساختاری سفره خود را جدا کنند تا هم مسئولیت قصورها و ضعفها را نپذیرند و هم به ماهیت سلبی خود پشت پا نزنند.
هیچ طرح ایجابی خاصی ندارند و برنامهشان چیزی جز ایراد گرفتن نیست. حتی زمانی که قدرت اجرایی را در دست میگیرند هم باز مشغول ایراد گرفتن به کلیت ساختارند، بیآنکه از همان قدرت خود برای حل مشکل مردم استفاده کنند.
وفاق که در شعار و گفتمان رئیسجمهور پررنگ شده، اگر بهمعنای واقعی کلمه منظور باشد هیچ نسبتی با این رفتارهایی که ذکر شد ندارد. اصلاحطلبان تندرو نهتنها ماهیتاً وفاق را برنمیتابند، بلکه در ۲۵ سال گذشته هم رد پایی از وفاق در کنشگری کلیت جریانشان مشاهده نمیشود (البته رفتار طیفهای اقلیتی از اصلاحطلبان معقول گاه متفاوت است).
اگرچه وفاق پزشکیان برای اصلاحطلبان تندرو بیمعنا و چهبسا خطا است، اما برایشان «نان» دارد! بنابراین، میکوشند آن را مطابق سلیقه خود معنادهی کنند. وفاقی که در برخی روزنامههای اصلاحطلب از آن دم زده میشود، کاری به مردم عادی و مسائلشان ندارد، صرفاً فشاری است یکسویه برای حل مشکلات خود سیاسیون اصلاحطلب!
آن که مشکل قانونی برای رسیدن به قدرت دارد، برایش لایحه بنویسند یا با فشار رسانهای انتصابش عادیسازی شود. با تابلو وفاق هر که همفکر اصلاحطلبان نیست از دولت اخراج شود!
خطرناکتر آنکه اصلاحطلبان تندرو برای هموار کردن مسیر خود تلههایی هم زیر پای پزشکیان و دولتش میگذارند تا مبادا توجه دولت به مسائل مردم جلب شود. تلاش میکنند رئیسجمهور در حال و هوای انتخابات بماند و کابینه دولت خود را در برابر رقبای سیاسی ببیند. مسائل و چالشهای کشور چنان بزرگنمایی شود و در مقابلش راهحلی ارائه نشود تا تصور شود به بنبست رسیدهایم. با برجستهسازی مطالبات و مسائل قشر اقلیت قدرتمند و مرفه توجه دولت را به حوزههای خاصی معطوف میکنند تا هم خوراک رسانهای برای دوقطبیسازیها فراهم آید و هم زیست تقابلیشان ادامه یابد.
رئیسجمهور در مواجهه با این تلههای کار گذاشتهشده این بهظاهر دوستان باید هوشیار باشد. چیزی که پزشکیان سیره علوی و نهجالبلاغه و روحیه انقلابی میخواند با مبانی و رفتار اصلاحطلبان سکولار هیچ نسبتی ندارد. آنها صرفاً زمانه را فرصتطلبانه سنجیدهاند و به دنبال بهره خویشاند. کامیابی یا ناکامی دولت برای آنها اهمیت چندانی ندارد، پیشبرد برنامههای آنان هیچ نسبتی با کارآمدی دولت ندارد و اتفاقاً بقای خود را در مسیری کاملاً ضدوفاق تعریف کردهاند.
برایشان مطلوب این است که دولت با «داس» وفاق هرچه را که باب طبع اصلاحطلبان نیست درو کند و خیلی بهمعنای حقیقی این واژه کاری ندارند. مایلاند پزشکیان منادی گفتمان «ما نمیتوانیم» باشد تا کشور به بنبست کشانده شود. امیدوارند با ناامیدی رئیسجمهور از حل مشکلات مردم، او را راضی کنند بهجای جلب رضایت عامه مردم، همت خود را معطوف به دغدغههای اقلیت مرفه کند.
دولت وفاق را تا زمانی معنادار میدانند که برایشان «نان» داشته باشد، خواه برای مردم هم «آب»ی باشد یا نباشد. هرجا هم مرکب دولت برایشان راهوار نباشد، از آن به پایین میپرند و در مذمت آن تندتر از همه سخن خواهند راند. آنها خیر دنیا و آخرت رئیسجمهور را نمیخواهند، صرفاً تلههایی زیر پای او میگذارند تا مسیر او را به سویی که مایلاند سوق دهند. بخشی از پروژههای تندروها در گرو قفل شدن کارها در کشور پیش میرود، پس ناراضی کردن عموم مردم را هم جایی لازم میدانند، چیزی که به صلاح دنیا و آخرت جناب پزشکیان نیست.
▪️منبع: mjakhavan@
🔸عضویت در کانال" تبیین نیوز "
🇮🇷@tabeennews_ir