#گوشیم و روی حالت #ضبط گذاشتم و کنار در #ماشین قایمش کردم و به #نامزدم گفتم :
+عزیزم پیش اون داروخونه یک لحظه صبر کن
اون دوتا داخل ماشین تنها شدن از عمد یکمی کارم رو طول دادم بعدش سوار ماشین شدم و بدون اینکه متوجه بشن #گوشیم رو برداشتم .
تا رسیدن به خونه دل تو دلم نبود و #اولین موقعیتی که تنها شدم #صدای_ضبط_شده رو گوش دادم و وقتی حرفاشون با خواهرم رو شنیدم چشمام سیاهی رفت و …
❌ https://eitaa.com/joinchat/4103602930Cbe642b14a0 ❌
#سرنوشت_من_با_نامردی_خاهرم😔