هدایت شده از بسیج ائمه جماعات شهرضا
باسلام
برنج هندی ۱۱۲۱ تایماز
با قیمت مناسب ۳۶۵ هزار تومان
بدون محدودیت در خرید
جهت درخواست خرید به پیوی 👇 مراجعه فرمایید.
(@Yamohamad113)
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
🆔 #پایگاه_بسیج_ائمه_جماعات_شهرضا
╭─-┅═ঊঈ🔶ঊঈ═┅-─
🆔 @basij_tollab_sh ❣
╰─-┅═ঊঈ🔶ঊঈ═┅-─╯
#هنوزم_که_هنوزه
📝 اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان، صف نانواییها طویل میشود.
💌هنوز ماه رمضان که میشود، در ویترین شیرینیفروشیها زولبیا بامیههای زعفرانی دلبری میکنند.
💌در کوچه ما هنوز موقع سحری، چراغ خانهها یکییکی روشن میشود.
💌هنوز در مهمانیهای خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث میکنند و افکار مشغول اعمال و رفتار میشود.
💌هنوز همه به دخترو پسرهای روزهاولی فامیل و دوستان ماشالله میگویند.
💌اینجا هنوز رمضان که میشود جلوی رستورانها نوشتهای علَم میشود که « حلیم داغ موجود است»
💌هنوز از ارک صدای «مولای یا مولا» حاجمنصور به گوش میرسد.
💌هنوز مرحمت خانوم روی شلهزردهایی که برایمان میآورد با دارچین مینویسد «یاعلی»
💌هنوز دختر سهچهار سالهای که با مادرش در تاکسی کنارم نشسته، میپرسد که «مامان توتفرنگی هم روزهم رو باطل میکنه؟» و مادر مهربانانه میگوید « نه مامانجون، بخور»
💌هنوز نزدیک اذان که میشود، پیرمردهای پارک سرکوچه، صندلیهای تاشو خودشان را جمع میکنند و به سمت خانههاشان پراکنده میشوند.
💌هنوز در رمضان رفیقهایم هر روز دعای مخصوص همانروز را استوری میکنند. انقدر زیاد که اگر نخوانده رد بشوم عذاب وجدان میگیرم.
💌هنوز صدای اذان از مأذنهها بلند است. هنوز ناامیدی گناه کبیره است. من به حرف آنهایی که میخواهند دین را مرده و فراموش شده جلوه دهند، حرف آنها که میخواهند بگویند رمضان دیگر تمام شده و مردم روزه نمیگیرند باور ندارم. . هنوز بیدینها پویش روزهخواری علنی راه میاندازند تا با رمضان مبارزه کنند. پس رمضان هست. دهها میلیون نفر روزهدارند. صدای «اللهم لک صمنا» از تلوزیونها بلند است. مبادا هوچیگری و سروصدای بلند روزهخوارها ناامیدت کند. مبادا «برو بابا کی دیگه روزه میگیره» گفتنهای چند نفر، عصبیات کند و جامعه را کافر بپنداری. خطای شناختی دست و پایت را نبندد. شبقدر که جمعیت فوقالعاده شبزندهداران را ببینی میفهمی که تو تنها روزهدار شهر نبودهای. زیر پوست شهر پر است از روزهدار هایی که لبهایشان ترک خورده. اینجا همه ما روزهایم.
💌نماز و روزه هات قبول بچه مسلمون :)
🇮🇷تا خدا هست زندگی باید کرد🇮🇷
═══✼🍃🌹🍃✼══
🆔 🌺حوزه علمیه امام حسین شهرضا 🌺
👇👇👇👇
🕋🕌 @tabligh14 🕌🕋
سلام علیکم
سامانه سدید برای امتحان شفاهی در ماه مبارک رمضان باز می باشد.
دوستانی که ناقصی شفاهی دارند فرصت مناسبی است و یک روز در میان امتحان گرفته می شود.
صوت بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام.mp3
9.12M
🔊صوت کامل بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام
🔸در سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان، سران قوا، مسئولان و کارگزاران نظام، جمعی از مدیران ارشد دستگاههای مختلف، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان سابق و فعالان اجتماعی و فرهنگی، با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله) رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
۱۴۰۲/۰۱/۱۵
4_5868715477294912246.mp3
9.85M
🎧صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی. ۱۴۰۲/۱/۱۶
Paziresh14021403.pdf
1.87M
دفترچه راهنمای پذیرش حوزه علمیه اصفهان
اطلاعات بیشتر و ثبت نام :
Paziresh.esfhozeh.ir
دانش آموزان عزیز میتوانند جهت ثبت نام به مدرسه علمیه امام حسین علیه السلام مراجعه نمایند.
شهرضا خیابان انقلاب اسلامی جنب فرعی ۵۳
تلفن: 03153503404
═══✼🍃🌹🍃✼══
🆔 🌺حوزه علمیه امام حسین شهرضا 🌺
👇👇👇👇
🕋🕌 @tabligh14 🕌🕋
🔸مسابقه تفسیر سوره یس
🔸بمناسبت ماه مبارک رمضان مسابقه تفسیر سوره یس به همت واحد قرآن معاونت تهذیب و تبلیغ مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان برگزار میگردد.
🔸بر اساس تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی همراه با جوایز ارزنده.
🔸زمان مسابقه تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ میباشد.
لینک آزمون:
https://b2n.ir/x49528
📌کانال اطلاع رسانی #مرکز_مدیریت_حوزه_علمیه_اصفهان :
@esfhozeh 📌
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند.
🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و میخواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فلهای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجرهای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بیحساب میدهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه میدهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
═══✼🍃🌹🍃✼══
🆔 🌺حوزه علمیه امام حسین شهرضا 🌺
👇👇👇👇
🕋🕌 @tabligh14 🕌🕋
هدایت شده از
سلام علیکم
با آرزوی قبولی عبادات شما در ماه مبارک رمضان و لیالی قدر
پیرو اعلام قبلی مبنی بر برگزاری جلسات صوتی در ماه مبارک رمضان
به اطلاع همه طلاب میرساند کلاس های صوتی با کلاس های حضوری هیچ تفاوتی ندارد .
فقط به جهت مراعات حال دوستان در ایام ماه مبارک بنا بر این شد که تا اخر فروردین ماه فرصت ارسال داشته باشند.
لذا ضمن تشکر از عزیزانی که به وقت تکالیف را ارسال نمودند مجددا تاکید می گردد بعد از تاریخ فوق حضور و غیاب ثبت خواهد شد و هیچ گونه فرصتی جهت ارسال تکالیف داده نخواهد شد.و غیبت ها ثبت و در صورت تجاوز از حد مجاز درس حذف خواهد شد.
در این شبها ما را از دعای خیرتان بی نصیب نفرمائید.