🌷﷽🌷
#دوست_شهید_من
#شهید_ابراهیم_هادی
3️⃣ حفظ آبروی یک نظامی طاغوتی
✴️✴️ فروردین 58 بود. 8️⃣5️⃣خبر رسید، فردی که قبل از انقلاب فعالیت های نظامی داشته 👨🏻✈️ و مورد تعقیب می باشد ، در یکی از مجتمع های آپارتمانی دیده شده. آدرس را در اختیار داشتیم. با دو دستگاه خودرو 🚔🚔 به ساختمان اعلام شده رسیدیم.
❇️❇️ وارد آپارتمان مورد نظر شدیم و بدون درگیری شخص مظنون دستگیر شد. می خواستیم از ساختمان خارج شویم. 👨👨👧👦👨👨👦👦 جمعیت زیادی جمع شده بودند تا فرد مورد نظر را مشاهده کنند. خیلی از آنها ساکنان همان ساختمان بودند.🏢 ناگهان ابراهیم به داخل ساختمان برگشت و گفت: صبر کنید!
😳😳 با تعجب پرسیدم: چی شده؟ چفیه ای که به کمرش بسته بود را باز کرد. آنرا به چهره مرد بازداشت شده بست.
🛄🛄 پرسیدم ابرام چیکار میکنی؟
گفت: ما بر اساس یک تماس 📞 و خبر، این آقا را بازداشت کردیم،
اگر آنچه گفتند درست نباشد آبرویش رفته و دیگر نمی تواند اینجا زندگی کند. همه مردم اینجا به چهره یک متهم به او نگاه می کنند. اما حالا دیگر کسی او را نمی شناسد. اگر فردا هم آزاد شود مشکلی پیش نمی آید...
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌷﷽🌷
#دوست_شهید_من ❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
5️⃣ پاچه شلوار بالا و پیرمرد روی دوش
🌧🌧 باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند. مانده بودند چه کنند.
🌴🌴 همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها 👨🏽🦳👨🏽🦳آنها را به طرف دیگر خیابان برد.
📌📌ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد.
هدفی هم جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!📌📌
📚 #کتاب_سلام_بر_ابراهیم
@tabligh313
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼