eitaa logo
مطلب تبلیغی
22 دنبال‌کننده
136 عکس
124 ویدیو
68 فایل
مطالبی که برای تبلیغ دین مفید است. هدیه به مادر امام زمان عج؛ نرجس خاتون س @Mohammadsalari :آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ یاد نعمتها، راه رسیدن به سعادت (فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).اعراف: ۶۹ ✅ در این آیه راه رسیدن به سعادت را تنها یک چیز معرفی می کند و آن یاد نعمتهای الهی است. ✳️ چگونه یاد نعمتهای الهی، موجب سعادت می شود؟ 🔸 ۴. یاد نعمت ها و مشکلات اقتصادی(سعادت دنیا) ☘ با یاد نعمتها می توان استعدادهای خود را بشناسیم و آنها را شکوفا کنیم و از این راه مشکلات اقتصادی خود را حل کنیم (نگاه به درون مقام معظم رهبری) ☘ هر کار کوچکی هم که می توانیم ،انجام بدهیم، این شکر آن توانایی و استعداد است و مصداق آیه : «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم: ۷) است، در نتیجه خدا به توانایی ما می افزاید. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ یاد نعمتها و گشایش مالی 🌸عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اشْتَدَّتْ حَالُ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ لَوْ أَتَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَسَأَلْتَهُ‏ فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ ص فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّ ص قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا يَعْنِي غَيْرِي فَرَجَعَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَعْلَمَهَا فَقَالَتْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص بَشَرٌ فَأَعْلِمْهُ‏ فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ حَتَّى فَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ فَاسْتَعَارَ مِعْوَلًا ثُمَّ أَتَى الْجَبَلَ فَصَعِدَهُ فَقَطَعَ حَطَباً ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَبَاعَهُ بِنِصْفِ مُدٍّ مِنْ دَقِيقٍ فَرَجَعَ بِهِ فَأَكَلَهُ ثُمَّ ذَهَبَ مِنَ الْغَدِ فَجَاءَ بِأَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَبَاعَهُ فَلَمْ يَزَلْ يَعْمَلُ وَ يَجْمَعُ حَتَّى اشْتَرَى مِعْوَلًا ثُمَّ جَمَعَ حَتَّى اشْتَرَى بَكْرَيْنِ‏ وَ غُلَاماً ثُمَّ أَثْرَى‏ حَتَّى أَيْسَرَ فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ ص فَأَعْلَمَهُ كَيْفَ جَاءَ يَسْأَلُهُ وَ كَيْفَ سَمِعَ النَّبِيَّ ص فَقَالَ النَّبِيُّ ص قُلْتُ لَكَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ. 📚کافی/ج ۲/ص ۱۳۹ 🔸مردى كه كمك خواست‏ به گذشته پرمشقت خويش مى‏انديشيد، به يادش مى‏افتاد كه چه روزهاى تلخ و پرمرارتى را پشت سر گذاشته، روزهايى كه حتى قادر نبود قوت روزانه زن و كودكان معصومش را فراهم نمايد. با خود فكر مى‏كرد كه چگونه يك جمله كوتاه- فقط يك جمله- كه در سه نوبت پرده گوشش را نواخت، به روحش نيرو داد و مسير زندگانى‏اش را عوض كرد و او و خانواده‏اش را از فقر و نكبتى كه گرفتار آن بودند نجات داد. او يكى از صحابه رسول اكرم بود. فقر و تنگدستى بر او چيره شده بود. در يك روز كه حس كرد ديگر كارد به استخوانش رسيده، با مشورت و پيشنهاد زنش تصميم گرفت برود و وضع خود را براى رسول اكرم شرح دهد و از آن حضرت استمداد مالى كند. با همين نيت رفت، ولى قبل از آنكه حاجت خود را بگويد اين جمله از زبان رسول اكرم به گوشش خورد: «هركس از ما كمكى بخواهد ما به او كمك مى‏كنيم، ولى اگر كسى بى‏نيازى بورزد و دست حاجت پيش مخلوقى دراز نكند خداوند او را بى‏نياز مى‏كند.» آن روز چيزى نگفت و به خانه خويش برگشت. باز با هيولاى مهيب فقر كه همچنان بر خانه‏اش سايه افكنده بود روبرو شد. ناچار روز ديگر به همان نيت به‏ مجلس رسول اكرم حاضر شد. آن روز هم همان جمله را از رسول اكرم شنيد: «هر كس از ما كمكى بخواهد ما به او كمك مى‏كنيم، ولى اگر كسى بى‏نيازى بورزد خداوند او را بى‏نياز مى‏كند.» اين دفعه نيز بدون اينكه حاجت خود را بگويد به خانه خويش برگشت. و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعيف و بيچاره و ناتوان مى‏ديد، براى سومين بار به همان نيت به مجلس رسول اكرم رفت. باز هم لبهاى رسول اكرم به حركت آمد و با همان آهنگ- كه به دل قوّت و به روح اطمينان مى‏بخشيد- همان جمله را تكرار كرد. اين بار كه آن جمله را شنيد، اطمينان بيشترى در قلب خود احساس كرد. حس كرد كه كليد مشكل خويش را در همين جمله يافته است. وقتى كه خارج شد با قدمهاى مطمئن ترى راه مى‏رفت. با خود فكر مى‏كرد كه ديگر هرگز به دنبال كمك و مساعدت بندگان نخواهم رفت. به خدا تكيه مى‏كنم و از نيرو و استعدادى كه در وجود خودم به وديعت گذاشته شده استفاده مى‏كنم و از او مى‏خواهم كه مرا در كارى كه پيش مى‏گيرم موفق گرداند و مرا بى‏نياز سازد. با خودش فكر كرد كه از من چه كارى ساخته است؟ به نظرش رسيد عجالتاً اين قدر از او ساخته هست كه برود به صحرا و هيزمى جمع كند و بياورد و بفروشد.رفت و تيشه‏اى عاريه كرد و به صحرا رفت، هيزمى جمع كرد و فروخت. لذت حاصل دسترنج خويش را چشيد. روزهاى ديگر به اين كار ادامه داد، تا تدريجا توانست از همين پول براى خود تيشه و حيوان و ساير لوازم كار را بخرد. باز هم به كار خود ادامه داد تا صاحب سرمايه و غلامانى شد. روزى رسول اكرم به او رسيد و تبسم كنان فرمود: «نگفتم، هركس از ما كمكى بخواهد ما به او كمك مى‏دهيم، ولى اگر بى‏نيازى بورزد خداوند او را بى‏نياز مى‏كند.» 📚 مجموعه آثار شهید مطهری/ج ۱۸/ص ۱۹۵ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @tabligheslam
✳️ یاد نعمتها، راه رسیدن به سعادت (فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).اعراف: ۶۹ ✅ در این آیه راه رسیدن به سعادت را تنها یک چیز معرفی می کند و آن یاد نعمتهای الهی است. ✳️ چگونه یاد نعمتهای الهی، موجب سعادت می شود؟ 🔸 ۵. یاد نعمت ها و مقامات معنوی(سعادت آخرت) 🌼 ۱.سنگینی حمد در میزان 🌸 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ نِصْفُ‏ الْمِيزَانِ‏ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ يَمْلَؤُهُ. 🔸«لا اله الاالله» نصف میزان اعمال را در بَر می گیرد و «الحمدلله» آن را پُر می نماید. 📚وسائل الشیعه/ج ۷/ص ۱۷۴ 🍃🍃🍃 🌸عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‏ قَالَ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ إِخْلَاصُهُ أَنْ تَحْجُزَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ‏ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. 🔸امام صادق عليه السلام فرمود: هر کس با اخلاص بگويد «لا اله الا الله» داخل بهشت مي شو و اخلاصش اينست که «لا اله الا الله» او را از آنچه خداي عزوجل حرام کرده باز دارد. 📚 توحید صدوق/ص ۲۷ 🍃🍃🍃 🌸عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ- شَغَلَ كُتَّابَ السَّمَاءِ قُلْتُ وَ كَيْفَ يَشْغَلُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قَالَ يَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ‏ اكْتُبُوهَا كَمَا قَالَهَا عَبْدِي وَ عَلَيَّ ثَوَابُهَا. 🔸امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كه «الحمد للّٰه كما هو اهله» گويد، نويسندگان آسمان (فرشتگان) از نوشتن پاداش او درمانده شوند. عرض كردم: چگونه نويسندگان آسمان درمانده شوند؟ امام عليه السّلام فرمود: فرشتگان گويند: خداوندا! ما از نهان آگاه نيستيم، و خداوند فرمايد: همان گونه كه بنده‌ام اين ذكر را مى‌گويد بنويسيد و پاداش آن بر من است. 📚وسائل الشیعه/ج ۷/ص ۱۷۳ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
14_DAHA515-Hashemi Nejad- tajer va rozeh emam hosein_(www.Rasekhoon.net).mp3
1.4M
✳️ داستان تاجر و روضه امام حسین علیه‌السلام 🔹 سپاسگزاری 👤 استاد هاشمی نژاد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃@tabligheslam
✳️ یاد نعمتها، راه رسیدن به سعادت (فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).اعراف: ۶۹ ✅ در این آیه راه رسیدن به سعادت را تنها یک چیز معرفی می کند و آن یاد نعمتهای الهی است. ✳️ چگونه یاد نعمتهای الهی، موجب سعادت می شود؟ 🔸 ۵. یاد نعمت ها و مقامات معنوی(سعادت آخرت) 🌼 ۲. همنشینی بنده شاکر با پیامبران ع 🌸‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: قَالَ‏ إِنَّ دَاوُدَ النَّبِيَّ ص‏قَالَ يَا رَبِّ أَخْبِرْنِي بِقَرِينِي فِي الْجَنَّةِ وَ نَظِيرِي فِي مَنَازِلِي فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنَّ ذَلِكَ مَتَّى‏ أَبَا يُونُسَ قَالَ فَاسْتَأْذَنَ اللَّهَ فِي زِيَارَتِهِ فَأَذِنَ لَهُ فَخَرَجَ هُوَ وَ سُلَيْمَانُ ابْنُهُ ع حَتَّى أَتَيَا مَوْضِعَهُ فَإِذَا هُمَا بِبَيْتٍ مِنْ سَعَفٍ(شاخه درخت خرما) فَقِيلَ لَهُمَا هُوَ فِي السُّوقِ فَسَأَلَا عَنْهُ فَقِيلَ لَهُمَا اطْلُبَاهُ فِي الْحَطَّابِينَ فَسَأَلَا عَنْهُ فَقَالَ لَهُمَا جَمَاعَةٌ مِنَ النَّاسِ نَنْتَظِرُهُ الْآنَ حَتَّى يَجِي‏ءَ فَجَلَسَا يَنْتَظِرَانِهِ إِذْ أَقْبَلَ وَ عَلَى رَأْسِهِ وِقْرٌ مِنْ حَطَبٍ فَقَامَ إِلَيْهِ النَّاسُ فَأَلْقَى عَنْهُ الْحَطَبَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ قَالَ مَنْ يَشْتَرِي طَيِّباً بِطَيِّبٍ فَسَاوَمَهُ وَاحِدٌ وَ زَادَهُ آخَرُ حَتَّى بَاعَهُ مِنْ بَعْضِهِمْ قَالَ فَسَلَّمَا عَلَيْهِ فَقَالَ انْطَلِقَا بِنَا إِلَى الْمَنْزِلِ وَ اشْتَرَى طَعَاماً بِمَا كَانَ مَعَهُ ثُمَّ طَحَنَهُ وَ عَجَنَهُ فِي نَقِيرٍ لَهُ ثُمَّ أَجَّجَ نَاراً وَ أَوْقَدَهَا ثُمَّ جَعَلَ الْعَجِينَ فِي تِلْكَ النَّارِ وَ جَلَسَ مَعَهُمَا يَتَحَدَّثُ ثُمَّ قَالَ وَ قَدْ نَضِجَتْ خُبَيْزَتُهُ فَوَضَعَهَا فِي النَّقِيرِ فَلَفَّهَا وَ ذَرَّ عَلَيْهَا مِلْحاً وَ وَضَعَ إِلَى جَنْبِهِ مِطْهَرَةً مُلِئَ مَاءً وَ جَلَسَ عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَأَخَذَ لُقْمَهً فَلَمَّا رَفَعَهَا إِلَى فِيهِ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ فَلَمَّا ازْدَرَدَهَا قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ فَعَلَ ذَلِكَ بِأُخْرَى وَ أُخْرَى ثُمَّ أَخَذَ الْمَاءَ فَشَرِبَ مِنْهُ فَذَكَرَ اسْمَ اللَّهِ فَلَمَّا وَضَعَهُ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ يَا رَبِّ مَنْ ذَا الَّذِي أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ وَ أَوْلَيْتَهُ مِثْلَ مَا أَوْلَيْتَنِي قَدْ صَحَّحْتَ بَصَرِي وَ سَمْعِي وَ بَدَنِي وَ قَوَّيْتَنِي حَتَّى ذَهَبْتُ إِلَى شَجَرٍ لَمْ أَغْرِسْهُ وَ لَمْ أَهْتَمَّ لِحِفْظِهِ جَعَلْتَهُ لِي رِزْقاً وَ سُقْتَ لِي مَنِ اشْتَرَاهُ مِنِّي فَاشْتَرَيْتُ بِثَمَنِهِ طَعَاماً لَمْ أَزْرَعْهُ وَ سَخَّرْتَ لِيَ النَّارَ فَأَنْضَجَتْهُ وَ جَعَلْتَنِي آكُلُهُ بِشَهْوَةٍ أَقْوَى بِهَا عَلَى طَاعَتِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ قَالَ ثُمَّ بَكَى فَقَالَ دَاوُدُ لِسُلَيْمَانَ يَا بُنَيَّ قُمْ فَانْصَرِفْ بِنَا فَإِنِّي لَمْ أَرَ عَبْداً قَطُّ أَشْكَرَ لِلَّهِ مِنْ هَذَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمَا 📚 مجموعه ورام/ج ۱/ص ۱۸ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ داستان علی گندابی که نخواست زیبایی او، خانمی را نسبت به شوهرش سرد کند، در نتیجه عاقبت به خیر شد 👤مترجم تفسير بسيار مهم «الميزان»، استاد بزرگوار حضرت آقاى سيد محمد باقر موسوى همدانى: ✍در منطقه گنداب همدان كه امروز جزء شهر شده، مردى بود شرور، عرق خور و دايم الخمر به نام على گندابى. او در عين اينكه توجهى به واقعيات دينى نداشت و سر و كارش با اهل فسق و فجور بود، ولى برقى از بعضى از مسايل اخلاقى در وجودش درخشش داشت. روزى در يكى از مناطق خوش آب و هواى شهر با يكى از دوستانش روى تخت قهوه‏خانه براى صرف چاى نشسته بود. هيكل زيبا، بدن خوش اندام و چهره باز و بانشاط او جلب توجه مى‏كرد. كلاه مخملى پرقيمتى كه به سر داشت بر زيبايى او افزوده بود، ناگهان كلاه را از سر برداشت و زير پاى خود قرار داد، رفيقش به او نهيب زد: با كلاه چه مى‏كنى؟ جواب داد: اندكى آرام باش و حوصله و صبر به خرج بده، پس از چند دقيقه كلاه را از زير پا درآورد و به سر گذاشت. سپس گفت: اى دوست من! زن جوان شوهردارى در حال عبور از كنار اين قهوه خانه بود، اگر مرا با اين كلاه و قيافه مى‏ديد شايد به نظرش مى‏آمد كه من از شوهرش زيبايى بيشترى دارم، در آن حال ممكن بود نسبت به شوهرش سردى دل پيش آيد: نخواستم با كلاهى كه به من جلوه بيشترى داده گرمى بين يك زن و شوهر به سردى بنشيند. در همدان روضه خوان معروفى بود به نام شيخ حسن، مردى بود باتقوا، متدين، و مورد توجه. مى‏گويد: در ايام عاشورا در بعد از ظهرى به محله حصار در بيرون همدان براى روضه خوانى رفته بودم، كمى دير شد، وقتى به جانب شهر بازگشتم دروازه را بسته بودند، در زدم، صداى على گندابى را شنيدم كه مست و لا يعقل پشت در بود، فرياد زد: كيست؟ گفتم: شيخ حسن روضه خوان هستم، در را باز كرد و فرياد زد: تا الآن كجا بودى؟ گفتم: به محله حصار براى ذكر مصيبت حضرت سيد الشهدا عليه السلام رفته بودم، گفت: براى من هم روضه بخوان، گفتم: روضه مستمع و منبر مى‏خواهد، گفت: اينجا همه چيز هست، سپس به حال سجده رفت، گفت: پشت من منبر و خود من هم مستمع، بر پشت من بنشين و مصيبت قمر بنى هاشم بخوان! از ترس چاره‏اى نديدم، بر پشت او نشستم، روضه خواندم، او گريه بسيار كرد، من هم به دنبال حال او حال عجيبى پيدا كردم، حالى كه در تمام عمرم به آن صورت حال نكرده بودم. با تمام شدن روضه من، مستى او هم تمام شد و انقلاب عجيبى در درون او پديد آمد! پس از مدتى از بركت آن توسل، به مشاهد مشرفه عراق رفت، امامان بزرگوار را زيارت نمود، سپس رحل اقامت به نجف انداخت.در آن زمان ميرزاى شيرازى صاحب فتواى معروف تحريم تنباكو در نجف بود، على گندابى جانماز خود را براى نماز پشت سر ميرزا قرار مى‏داد، مدتها در نماز جماعت آن مرد بزرگ شركت مى‏كرد. شبى در بين نماز مغرب و عشاء به ميرزا خبر دادند فلان عالم بزرگ از دنيا رفته، دستور داد او را در دالان وصل به حرم دفن كنند، بلافاصله قبرى آماده شد، پس از سلام نماز عشا به ميرزا عرضه داشتند: آن عالم گويا مبتلا به سكته شده بود و به خواست حق از حال سكته درآمد، ناگهان على گندابى‏ همانطور كه روى جانماز نشسته بود از دنيا رفت، ميرزا دستور داد على گندابى‏ را در همان قبر دفن كردند! 📚عبرت آموز(حاج شیخ حسین انصاریان)/ص ۳۳ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ یاد نعمتها، راه رسیدن به سعادت (فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).اعراف: ۶۹ ✅ در این آیه راه رسیدن به سعادت را تنها یک چیز معرفی می کند و آن یاد نعمتهای الهی است. ✳️ چگونه یاد نعمتهای الهی، موجب سعادت می شود؟ 🔸 ۵. یاد نعمت ها و مقامات معنوی(سعادت آخرت) 🌼 ۵. یاد نعمت ها و بدهکاری نسبت به خدا ☘ با یاد نعمتهای الهی، خود را بدهکار خدا می دانیم در نتیجه گرفتار صفت ناپسندی چون عجب نخواهیم شد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ آثار عجب و خودپسندی: 🔸نابودی : سرمایه انسان برای رسیدن به سعادت، اعمال اوست که عجب آنها را از بین می‌برد و انسان به شقاوت ابدی گرفتار می‌شود، نابودی از این بالاتر می‌شود!!! 🌸عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَكَ. امام صادق عليه السّلام فرمود: هركس عجب داشته باشد، نابود مى‌شود. 📚کافی/ج ۲/ص ۳۱۳ 🔸قبول نشدن اعمال 🌸عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَى عَالِمٌ عَابِداً فَقَالَ لَهُ كَيْفَ صَلَاتُكَ فَقَالَ مِثْلِي يُسْأَلُ عَنْ صَلَاتِهِ وَ أَنَا أَعْبُدُ اللَّهَ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَكَيْفَ بُكَاؤُكَ قَالَ أَبْكِي حَتَّى تَجْرِيَ دُمُوعِي فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ فَإِنَّ ضَحِكَكَ وَ أَنْتَ خَائِفٌ أَفْضَلُ مِنْ بُكَائِكَ وَ أَنْتَ مُدِلٌّ إِنَّ الْمُدِلَّ لَا يَصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَيْ‏ءٌ . امام صادق عليه السّلام فرمود: عالمى نزد عابدى رفت و به او گفت: نماز خواندنت چگونه و در چه حد است، عابد گفت: مانند منى را از نمازش مي پرسند؟! در صورتى كه من از فلان زمان و فلان وقت عبادت خدا مي كنم، عالم گفت: گريه كردنت چگونه است‌؟ گفت: چنان ميگريم كه اشكهايم روان مى‌شود، عالم گفت: همانا اگر خنده كنى و ترسان باشى، بهتر است از اينكه گريه كنى و ببالى، هر كه بخود ببالد چيزى از عملش بالا نرود. 📚کافی/ج ۲/ص ۳۱۳ 🔸حبط و نابود شدن اعمال 🌸عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَ الْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّيقٌ‏ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ يُدِلُّ بِهَا فَتَكُونُ فِكْرَتُهُ فِي ذَلِكَ وَ تَكُونُ فِكْرَةُ الْفَاسِقِ فِي التَّنَدُّمِ عَلَى فِسْقِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ. امام صادق عليه السلام : دو مرد وارد مسجد مى شوند يكى از آن دو عابد است و ديگرى فاسق، اما هنگامى كه از مسجد بيرون مى روند آن فاسق به صدّيق (مؤمن راستين) تبديل شده است و آن عابد به فاسق. علّتش اين است كه وقتى آن عابد وارد مسجد مى شود، به عبادت خود مى نازد و همه فكرش در اين باره است. اما فاسق در انديشه پشيمانى از بد كردارى خويش است و از اين رو ، براى گناهان خود از خداوند طلب آمرزش مى كند. 📚کافی/ج ۲/ص ۳۱۴ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ عجب و خودپسندی سعدي مي گويد: سخن ماند از عاقلان يادگار ز سعدي همين يك سخن گوشدار گنهكار انديشناك از خداي بسي بهتر از عابد خودنماي كه آن را جگر خون شد از سوز درد و اين تكيه بر طاعت خويش كرد ندانست كه در بارگاه غني سر افكندگي به ز كبر و مني بر اين آستان، عجز و مسكنيت به از طاعت و خويشتن بينيت 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ آثار عجب و خودپسندی: 🔸تسلط شیطان بر انسان 🌸 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ بَيْنَمَا مُوسَى ع جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ إِبْلِيسُ وَ عَلَيْهِ بُرْنُسٌ ذُو أَلْوَانٍ فَلَمَّا دَنَا مِنْ مُوسَى ع خَلَعَ الْبُرْنُسَ وَ قَامَ إِلَى مُوسَى فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى مَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا إِبْلِيسُ قَالَ أَنْتَ فَلَا قَرَّبَ اللَّهُ دَارَكَ‏ قَالَ إِنِّي إِنَّمَا جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَيْكَ لِمَكَانِكَ مِنَ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَى ع فَمَا هَذَا الْبُرْنُسُ قَالَ بِهِ أَخْتَطِفُ قُلُوبَ بَنِي آدَمَ‏ فَقَالَ مُوسَى فَأَخْبِرْنِي بِالذَّنْبِ الَّذِي إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسْتَحْوَذْتَ عَلَيْهِ‏ قَالَ إِذَا أَعْجَبَتْهُ‏ نَفْسُهُ‏ وَ اسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ صَغُرَ فِي عَيْنِهِ ذَنْبُهُ وَ قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- لِدَاوُدَ ع يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدِّيقِينَ قَالَ كَيْفَ أُبَشِّرُ الْمُذْنِبِينَ وَ أُنْذِرُ الصِّدِّيقِينَ قَالَ يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِينَ أَنِّي أَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ أَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ وَ أَنْذِرِ الصِّدِّيقِينَ أَلَّا يُعْجَبُوا بِأَعْمَالِهِمْ فَإِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَكَ. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: زمانى موسى عليه السّلام نشسته بود كه ناگاه شيطان سوى او آمد و كلاه دراز رنگارنگى بسر داشت، چون نزديك موسى عليه السّلام رسيد، كلاهش را برداشت و خدمت موسى بايستاد و به او سلام كرد. موسى گفت: تو كيستى؟ گفت من شيطانم. موسى گفت: شيطان توئى؟! -خدا آواره‏ات كند- شيطان گفت: من آمده‏ام به تو سلام كنم بخاطر منزلتى كه نزد خدا دارى. موسى عليه السّلام به او فرمود: اين كلاه چيست؟ گفت: بوسيله اين كلاه دل آدميزاد را مي ربايم (گويا رنگهاى مختلف كلاه نمودار شهوات و زينتهاى دنيا و عقايد فاسد و اديان باطل بوده است). موسى گفت: بمن خبر ده از گناهى كه چون آدميزاد مرتكب شود بر او مسلط شوى؟ شيطان گفت: هنگامى كه او را از خود، خوش آيد و عملش را زياد شمارد و گناهش در نظرش كوچك شود. و فرمود[پیامبر(ص)]: خداى عز و جل به داود عليه السّلام فرمود: اى داود! گنهكاران را مژده بده و صديقان (راستگويان و درست كرداران) را بترسان، داود عرض كرد: چگونه گنهكاران را مژده دهم و صديقان را بترسانم! فرمود: اى داود! گنهكاران را مژده بده كه من توبه را مي پذيرم و از گناه درمي گذرم و صديقان را بترسان كه باعمال خويش خودبين نشوند؛ زيرا بنده‏اى نيست كه بپاى حسابش كشم جز آنكه هلاك باشد (و سزاوار عذاب؛ زيرا از نظر عدالت و حساب، عبادات بنده با شكر يكى از نعمتهاى او برابرى نكند) 📚کافی/ج ۲/ص ۳۱۴ (ترجمه مصطفوی) 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ آثار عجب و خودپسندی 🔸حبط و نابودی اعمال ✍و روي «أنّ لصّا كان يقطع الطريق في بني إسرائيل أربعين سنة فمرّ عليه عيسى عليه السّلام و خلفه عابد من عبّاد بني إسرائيل من الحواريّين فقال اللّصّ في نفسه: هذا نبيّ اللّه يمرّ و إلى جنبه حواريه لو نزلت فكنت معهما ثالثا، قال: فنزل فجعل يريد أن يدنو من الحواريّ فيزدري نفسه تعظيما للحواريّ و يقول في نفسه: مثلي لا يمشي إلى جنب هذا العابد قال: و أحسّ به الحواريّ فقال في نفسه: هذا يمشي إلى جانبي فضمّ منه نفسه و تقدّم إلى عيسى عليه السّلام فمشى إلى جانبه فبقي اللّصّ خلفه قال: فأوحى اللّه تعالى إلى عيسى قل لهما ليستأنفا العمل فقد أحبطت ما سلف من أعمالهما أمّا الحواري فقد أحبطت حسناته لعجبه بنفسه و أمّا الآخر فقد أحبطت سيّئاته بما ازدرى على نفسه فأخبرهما بذلك و ضمّ اللّصّ إليه في سياحته و جعله من حواريه». مردی در بنی اسرائیل چهل سال کارش دزدی بود. روزی عیسی با عابدی از عبّاد بنی اسرائیل که از یاران و ملازمان بود بر او گذشت در حالی که عابد پشت سر عیسی در حرکت بود، دزد پیش خود گفت: این پیامبر خداست و در کنار او یکی از حواریین است، اگر من هم با آنان حرکت کنم نفر سوم آنها خواهم شد، پس به دنبال آنان به راه افتاد، می خواست به دوست عیسی نزدیک شود؛ امّا سخت خودش را خوار شمرد و گفت: من کجا و او کجا. آن حواری با مشاهده آن مرد با خود گفت: شخصیتی مثل من نباید با او در حرکت باشد پس او را عقب انداخت و خود در کنار عیسی قرار گرفت. مرد دزد در حرکتش تنها شد، خداوند به عیسی وحی کرد: به هر دو نفر اینان بگو اعمال خود را از سر بگیرند، امّا حواری به خاطر عجبی که کرد، اعمالش حبط شد و اما دیگری را به خاطر خوار شمردن نفسش بخشیدم. عیسی این واقعه را به هر دو گفت و دزد را با خود همراه کرد. او نیز با جبران گذشته خود، از اصحاب و یاران عیسی شد. 📚المحجة البیضاء/ج ۷/ص ۲۵۸/ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam
✳️ معنای «سوء الحساب» در روایات 🌸ْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَشَكَا إِلَيْهِ‏ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَ الْمَشْكُوُّ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا لِفُلَانٍ يَشْكُوكَ فَقَالَ لَهُ يَشْكُونِي أَنِّي اسْتَقْضَيْتُ مِنْهُ‏ حَقِّي قَالَ فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ كَأَنَّكَ إِذَا اسْتَقْضَيْتَ حَقَّكَ لَمْ تُسِئْ أَ رَأَيْتَ مَا حَكَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ- يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ أَتَرَى أَنَّهُمْ خَافُوا اللَّهَ أَنْ يَجُورَ عَلَيْهِمْ لَا وَ اللَّهِ مَا خَافُوا إِلَّا الِاسْتِقْضَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُوءَ الْحِسَابِ فَمَنِ اسْتَقْضَى بِهِ فَقَدْ أَسَاءَ. مردی بر امام صادق علیه‌السلام وارد شد و از یکی از یاران آن حضرت شکایت کرد، زمانی نگذشت مگر اینکه شخصی که از او شکایت شده بود آمد، امام صادق علیه‌السلام فرمود: چرا فلان كس از تو شكايت دارد؟ عرض كرد: شكايتش به خاطر اين است كه من حقم را تا آخر از او گرفتم، هنگامى كه امام اين سخن را شنيد به حالت غضبناك نشست، سپس فرمود: گويا گمان مى‏كنى اگر تا آخرين مرحله حقت را بگيرى بدى نكردى، اين چنين نيست، آيا سخن خدا را نديده‏اى كه مى‏فرمايد: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ (از بدى حساب مى‏ترسند) آيا تو فكر مى‏كنى كه آنها از اين مى‏ترسند كه خدا بر آنها ستم كند؟ نه به خدا سوگند، آنها از اين مى‏ترسند كه خدا حساب آنها را دقيقا و تا آخرين مرحله برسد، خداوند نام اين را سوء حساب نهاده است و بنابراين هر كسى زياد دقت و سختگيرى در كشيدن حساب بكند، بد حسابى كرده است. 📚کافی/ج ۵/ص ۱۰۱/ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @tabligheslam