eitaa logo
معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم
763 دنبال‌کننده
217 عکس
86 ویدیو
34 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی فعالیتهای معاونت تبلیغ حوزه علمیه استان قم راه اندازی شده است. ارتباط با ادمین 👇👇 @husseinamereh @Aminqom16
مشاهده در ایتا
دانلود
(1) حرکت ضرورت رشد و تعالی انسان گاهی برای رسیدن به یه لیوان آب و یا یه تیکه نان و حتی یه شغل و کار مناسب به تکاپو می‏افتیم و به هر دری می‏زنیم. یه عطش انسان را به تکاپو و حرکت وادار می‏کند. یه گرسنگی ما را به حرکت در می آورد. نیاز به گفتن دیگران نیست، اینکه کسی به ما بگه فلانی تو تشنه ای برو آب بخور و... نه خود تشنگی طلب آب را در انسان ایجاد می‏کند و انسان را به حرکت وادار می‏کند. در موارد ضروری ‏تر و کمال انسانی هم همین است. یعنی انسان نیاز ندارد دیگران اونها رو به حرکت وادار کنند. بلکه خود انسان و فطرت پاکش او را به حرکت وادار می کند.انسان‏هایی که سر به بالا دارند و حرکتی متعالی را می‏خواهند، و برای خود ارزش قائل هستند و به کرامت خود اهمیت می دهند، اینها مثل مثل سنگ نیستند که تا با هل دادن به جایی برسند، این حرکت تا زمانی خواهد بود که کسی او را به جلو هدایت کند و هل دهد. هر زمان این هل دادن قطع شد و این نیرو تمام شد سقوط می‏کند. سقوط یک اصل طبیعی برای سنگ هاست. انسانهایی که برای تعالی خود اهمیت قائل نیستند، خداوند در قرآن از آنها را تعبیر به سنگ می‏کند، خودش هنوز نفهمیده که باید حرکت کند. باید دیگران آنها را هل بدهند. اینها احتمال سقوط شان زیاد است. اما کسی که ریشه دار بود، و اهل فهم و درک و برای خود اصالت قائل بود، آنچه که برای دیگران غیر طبیعی است برای او طبیعی ترین خواهد بود. مثل تشنه ای می ماند که به دنبال رفع تشنگی خود از هیچ تلاشی کوتاهی نمی کند. خود حرکت میکند نیاز ندارد کسی او را وادار به حرکت کند. مثل گیاهی است که برخلاف جریان طبیعی سنگ، حرکت برای او یک اصل طبیعی است. به هر زحمتی که شده خودش را از دل سنگها و کلوخ ها بیرون می کشد. انسان باید سر به بالا داشته باشد، بایدحرکت کند و خود را از زیر خاک و سنگ بیرون آورد. و این حرکت برای آنهایی که ریشه دارند یک ضرورت است. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(2) ساختمان انسان و نیاز به حرکت انسان دارای فطرتی پاک است، الهی آفریده شده است، با توجه به فطرتی که دارد ایستادن برایش ممکن نیست. باید حرکت کند به جلو برود، به تعالی برسد، چون طوری آفریده شده است که نمی‏تواند بماند. وضعیت موجود برای او قانع کننده نیست، باید حرکت کند و قله‏ها را فتح نماید.از چیزی که در آن قرار دارد ناراضی است و برای او رضایت بخش نیست. کسانی که حرکت نمی‏کنند مجبور می‏شوند با تنوع‏ها ظاهری خود را مشغول کنند. با چیزه های به ظاهر زیبا خود را راضی نگه دارند مثل گرسنه‏ای که اگر به او غذا ندهند، کثافت‏ها را هم می‏خورد. وقتی آدمی که حرکتی ندارد، مجبور است خودش را با شکل‏های مختلف زندگی فریب دهد، چیزهایی که بی ارزش است و ماندگار نیست. خودش را مشغول می‏کند تا خیال کند که حرکتی دارد. خیلی ها خودشون رو فریب می دهند و به امور پست مشغول می کنند غافل از اینکه فطرت او به کمالات و ارزش ها تمایل دارد وبس. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(3) قدر و ارزش انسان انسان موجودی با ارزش و کریم است، همین قدر و منزلتش عامل حرکت او به سوی کمال و ارزشهاست. به خاطر کرامتی که دارد باید حرکت کند و نماند. انسان باید بداند اگر بماند می‏گندد.انبیاء الهی آمدند تا این قدر و ارزش او را به او گوشزد کنند و به او بشناسانند که تو با ارزشی، تو دارای قدر و کرامتی و خداوند تو را باارزش آفریده است. لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (الإسراء 70) خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ‌ (التين‏ 4) فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ‌ (المؤمنون 14) امیر المومنین علی علیه السلام: «رَحِمَ اللّه ُ امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ» (غررالحکم ص233) هدف در کلام حضرت این است که انسان ارزش خود را نشناسد. «کَفَی بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ یَعْرِفَ قَدرَه» (خطبه 16) برای جهل ما همین بس که اندازه و قدر خود را ندانیم. اگر انسان اندازه و قدر خود را شناخت، حرکتش را شروع می‏کند و این حرکت برای انسان از هوا ضرورتش بیشتر است. انسان وقتی قدر خودش را شناخت احساس می‎کند مرگ یک تولد است. مرگ یک مخلوق است و یک وجود بزرگتر است. وجودی که از حیات دنیایی عظیم‏تر است. خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَات، می‏فهمد مرگ یک امر وجودی است نه عدمی، شروع تازه است نه تمام شدن. وقتی شناخت که مرگ تولد است، حرکتش را به هفتاد یا هشتاد سال محدود نمی‏کند. بلکه عشق به معاد پیدا می‏کند، نه معرفت به معاد. بلکه عشق به معاد پیدا می‏شود. يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ(آل‏عمران‏، 114) با این شناخت می‏فهمد که ارتباط ‏هایی دارد: _با تمام هستی ارتباط و پیوند دارد _با نسل‏ها ارتباط دارد. _با خالق هستی ارتباط دارد و در ارتباط است -با این شناخت در می‏یابد در وجودش نیروهایی وجود دارد که با هم دیگر در ارتباط هستند و اگر نداند این نیروها چگونه با هم ترکیب می‏شوند و نشناسد که چگونه آنها را تبدیل کند، قطعا به بن بست می‏رسد. ولی اگر برای ترکیب آنها راهی را شناخت در این ترکیب به تبدیل می‏رسد. می فهمد که در وجود او شهوات، هواها و هوس‏ها است. وقتی ترکیب را شناخت می‏داند چگونه آنها را تبدیل کند. در این صورت، غضب او تبدیل می‏شود. ریا و خودنمایی او تبدیل می‏شود. بخل تبدیل می‏شود. اگر انسان بفهمد چگونه می‏تواند تبدیل را در وجود خود داشته باشد دیگر هیچ لجنی در وجود او باقی نمی‏ماند و اگر نشناسد در غیر این صورت لجن‏ها او را به گنداب تبدیل می‏کند؛ حتی نعمت‏ها را تبدیل به کفر می‏کند. أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ (إبراهيم‏، 28) آنها هستی خود را به نابودی و وبال سوق می‏دهند. همانا اگر این انسان استعدادهای درون خود را شناخت و با ترکیب‏هایی که به آن رسیده‏اند تبدیل می‏کنند از بن بست بیرون می‏آیند و حتی بدی‏ها و زشتی‏هایشان تبدیل می‏شود. يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ (الفرقان‏، 70) معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(5) نیاز انسان یکی از عوامل حرکت، نیاز انسان است. انسان در مسیر زندگی خود به نیازهایی می‏رسد که در دسترس نیستند و برای رسیدن به آنها باید بکوشد و حرکت کند.کسی که در وجود خود به نیازها رسید و آنها را احساس کرد دیگر نمی‏تواند بی تفاوت باشد و منتظر باشد و ساکن بماند، بلکه باید حرکت خود را شروع کند. انسانی که به نیاز های وجودش اعتنایی نکرد و برای آنها کار نکرد و سکوت کرد و در سکون ماند، می گندد و فاسد می شود.این نیازها گاهی مربوط به جسم است که غالبا انسانها در این قسمت کوتاهی نمی کنند و به تلاش خود برای رفع نیاز ادامه می دهند. اما نیازهای مهمتری در نهاد انسان وجود دارد که آنها را نمی شود با امور دنیایی حل کرد و خود را راضی نگه داشت. برای این نیازها هم باید حرکت کرد و تلاش. کسی می‏تواند خوب شروع کند و درست حرکت کند که همه نیازها را خوب بشناسد. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(6) جهت حرکت حرکت چیزی نیست که ایجاد شود. در درون انسان وجود دارد.مهم جهت حرکت و شکل حرکت است.باید این حرکت را که در درون انسان وجود دارد، به سمت و جهتی مناسب هدایت کرد .باید همه نیروها و انگیزه‏هایی که در انسان وجود دارند تبدیل شوند و جهت بگیرند.باید ترس‏ها و بخل‏ها و حتی دردها و رنج‏های انسان تبدیل شوند، باید عقده‏ها تبدیل شوند.انسان باید بن بست‏های درون خود را بشناسد و بفهمد که چگونه باید از آنها بیرون بیاید.باید بفهمد چگونه از همان عقده‏های درون خود بهره بگیرد در این صورت بدی‏های او تبدیل به خوبی می‏شود. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(7) جهت حرکت حرکت چیزی نیست که ایجاد شود. در درون انسان وجود دارد. ساختار انسان به گونه ای است که اورا به حرکت وادار می کند به عبارتی دیگر حرکت ایجاد شدنی نیست، بلکه و جود دارد و انسان همواره در حرکت است، مهم جهت حرکت و شکل حرکت است.باید این حرکت را که در درون انسان وجود دارد، به سمت و جهتی مناسب هدایت کرد. باید همه نیروها و انگیزه‏هایی که در انسان وجود دارند تبدیل شوند و جهت بگیرند.باید ترس‏ها و بخل‏ها و حتی دردها و رنج‏های انسان تبدیل شوند، باید عقده‏ها تبدیل شوند. باید همه ی بن بست های درون انسان تبدیل شوند برای این تبدیل شدن، انسان باید بن بست‏های درون خود را بشناسد و بفهمد که چگونه باید از آنها بیرون بیاید. باید بفهمد چگونه از همان عقده‏های درون خود بهره بگیرد و آنها را جهت دهد در این صورت است که بدی‏های او تبدیل به خوبی می‏شود. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(8) رشد انسان مادامی که در خود انسان حرکتی به وجود نیاید، هر نوع حرکتی، هر نوع تربیتی، هر نوع باروری و زیاد شدنی جز به کم شدن انسان منتهی نمی‏شود.گاهی زیاد برای انسانی که خود زیاد نشده باشد فقط رنج و درد را به همراه خواهد داشت.گاهی انسان برای خود مطالعاتی را در نظر می‏گیرد و سیر مطالعاتی درست می‏کند و در مسیر روزمره زندگی کتاب‏های زیادی را مطالعه می‏کند. دانش و آگاهی ‏های او در عرصه ‏های مختلف زیاد می‏شود؛ ولی چون خودش از درون زیاد نشده است، این آگاهی ‏ها وبال گردن، و موجب درد و رنج او می‏شود و او را از مسیر رشد واقعی منحرف می‏کند. قرآن می فرماید: «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لایَنْفَعُهُمْ» بقره : 102 برخی از مردم اموری را می آموزند كه مایه ی ضرر و زیان است و هیچ نفعی نمی رساند. چنان كه بعضی سراغ سحر و جادو می روند تا میان همسران جدایی افكنند. در دعاها می خوانیم: «أعوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لایَنْفَع؛ به خدا پناه می برم از علمی كه مفید نیست. » مستدرك الوسائل، ج 5، ص 69 امام خمینی (ره) در این باره می نویسد: «اصطلاحات و زرق و برق عبارات و تزیین ترکیبات کلمات و تحویل دادن به عقول ضعیفه برای تحصیل مقامات دنیویه، آن را «آیات محکمات» نتوان گفت؛ بلکه حجب غلیظه و اوهام واهیه باید نام نهاد، زیرا که انسان اگر در کسب علوم، مقصدش به وصول به حق تعالی و تحقق به اسما و صفات و تخلّق به اخلاق الله نباشد، هر یک از ادراکاتش درکاتی شود برای او و حجاب های مظلمه ای گردد که قلبش را تاریک و بصیرتش را کور کند. این مسئله اختصاص به علوم دنیوی یا اخروی ندارد، بلکه هر دانشی که راه به معشوق حقیقی نبرد، بار خاطر است. حتی گاه عرفان و علم توحید نیز به جای آنکه راهگشا و راهبر باشد، سد طریق کمال و موجب خسران و زیان ابدی است؛ زیرا موجب تکبر شخص عارف و خود برتربینی او می گردد و اسیر اصطلاحات و تعابیر و تعاریف می ماند»» لذا علوم دو دسته‏اند: علوم مفید و علوم مضر. لذا در روایات ما هست که در ذات خداوند کنجکاوی نکنید، چون خودتان زیاد نشده‏اید. با توجه به نامحدود بودن ذات پاک خداوند و محدود بودن عقل و علم و دانش ما حد ما نیست که در ذات خداوند فکر کنیم. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(9) رشد مانع اسارت مادامی که انسان رشد پیدا نکرده باشد، و تا خودش را باور نکرده باشد، اسیر و ذلیل قدرت‏ها و ثروت‏ها خواهد شد.اگر انسان خودش را رشد ندهد و براش مهم نباشد که رشد کند و برای تعالی خود تلاشی نداشته باشد، اگر ثروتش را زیاد کند، قدرت وعلمش را زیاد کند، عشقش زیاد شود، هرچیزی در زندگی او زیاد شود چیزی جز بدبختی برای او به ارمغان نخواهد آورد.کسی که راه زیاد کردن ثروت و علم خودش را یاد گرفته حتما باید برای بارور شدن خودش هم راهی پیدا کرده باشد. باید بداند، با ریاضت، با عبادت، با جهاد، با نماز، با خدمت به خلق و... باید به رشد رسید یعنی این انسان باید راه‏های بارور شدن خودش را بداند. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(10) هدف در زندگی در مسیر رشد انسان باید هدفمند زندگی کند و هدف باید در رابطه با خود انسان انتخاب شود و این هدف مبنای طرح ریزی و برنامه ریزی او می‏شود و هدف هر کس در رابطه با اندازه و ارزشی است که از خود سراغ دارد، در رابطه با درکی است که از خود دارد. هدف ها به اندازه شخصیت ها تغییر و تبدیل پیدا میکنند.اگر می‏خواهیم هدف کسی را عوض کنیم، باید بینش و فکر او را نسبت به اندازه و قدرش کم یا زیاد کنیم. انسان در مقایسه خود با دیگر پدید‏ها، تفاوت خود را با آنها می‏بیند.کسی که قدر و ارزش خود را فهمید، دیگر هدفی کمتر از خودش را انتخاب نمی‏کند. وقتی که فهمیدم کسی هستم، می‏توانم بفهمم برای چه باید باشم. در دعای مکارم الاخلاق، امام سجاد علیه السلام دعا می‏کند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ‏ وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ‏ اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَک یقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِک مَا فَسَدَ مِنِّی » بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و ایمانم را به درجه کامل‌ترین ایمان رسان، و یقینم را برترین یقین گردان، و نیتم را به بهترین نیت‌ها منتهی ساز، و کردارم را به بهترین کردارها تبدیل کن. بارخدایا، نیتم را به لطف خود کامل و خالص گردان، و یقینم را بدان گونه که دانی به راه صحت بر، و تباهی کارم را به قدرتت اصلاح کن. امام می‏خواهد زندگی انسان ادامه پیدا کند. هم عملش و هم نیت هم هدفش. واین نیت او احسن و عالی ترین باشد. و در همه زنگی او راه پیدا کند. خدایا محبت و لطف تو به من، این باشد که نیت من، نیت عالی من در تمام زندگی وفور پیداکند و محدود به یک قسمت از کار و در یک مقطع از زندگی من نباشد. اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی حتی در انسان عالی نیت هم در اوج کمال انتخاب می شود. این نوع هدف گذاری نشان از درک بالا ازخود است. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(11) حرکت‏های دم دستی و حرکت‏هایی که نسنجیده باشد در انسان باروری نمی‏آورد. اعمالی که نسنجیده و بدون هدف انجام میگیرد، یا موجب مغرور شدن انسان‏ها می‏شود یا موجب خسته شدن او می‏گردد. اگر تشویقمان کنند مغرور می‏شویم.اگر ما را بکوبند، و بدگویی کنند خسته می‏شویم؛ ولی اگر عمل سنجیده باشد و ریشه در ایمان داشته باشد و در وجود انسان پا گرفته باشد در این صورت نه تشویق‏ها مغرورمان می‏کند، نه ضربه‏ها و مشکلات خسته‏مان می‏کند.و این انسان همیشه ثمر می‏دهد، همیشه مفید است، همیشه میوه می‏دهد. درخت ايمان همواره ثمر مى‌دهد و مومن در همه حال به ياد خدا و در پى انجام وظيفه است، در رفاه يا سختى، در خوشى يا ناخوشى، در فقر و غنى. تُؤْتِي أُکُلَهَا کُلَّ حِينٍ (إبراهيم‏، 25) با اذن پروردگارش، همواره ميوه مى‌دهد مستمرا میوه می‏دهد؛ چون ریشه ثابتی دارد.کار عملی که ریشه در ایمان داشته باشد همینه چون این عمل: أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ (إبراهيم‏، 24) كلمة طيّبه (سخن وايمان) پاك همانند درختى پاك است كه ريشه‌اش ثابت و شاخه‌اش در آسمان است. شجره‌ى طيّبه و درخت پاك آثارى دارد، مانند: رشد داشتن، پرميوه بودن، سايه‌دار و پايدار بودن، در همه وقت ثمر دادن. انسان موحّد نيز هرگز راكد نيست و آثار ايمانش دائماً در گفتار و اعمالش آشكار است. اعتقادش دايمى است نه موسمى و همواره ديگران را به ايمان و معروف دعوت مى‌كند. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(12) باغبانی که قدر خود را می‏شناسد و اهمیت باغ و بذر و گل را می‏فهمد، و نیازهای خود را می‏داند بذرها را مفت به خاک نمی‏ریزد. بذرها را هدر نمی‏دهد، بیجا و بی موقع به خاک نمی‏ریزد. یا دنبال این است که یک دانه بدهد، هفتصد تا بدست آورد. انسانی که قدرش را بداند حتی برای سلام و علیک‏های خود و رفت و آمدهای خود، محبت‏های خود برنامه دارد و آن را بدون بهره به سرزمین وجود دیگران نمی‏ریزد. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom
(13) سعی و تلاش انسان هرانسانی می‏تواند به آن قله و اوجی رسد که عالی ترین انسان رسیده‏اند. آنها با استعدادشان به قله‏ها نمی‏رسند. کسانی به قله‏ها می‎رسند که آنچه را که داشتند خرج کردند و به جریان انداختند. آنچه آدمی را بالا می‏برد نه سرمایه است و نه عمل، بلکه سعی و تلاش اوست، اورا به قله می‏رساند. آنچه به انسان رفعت می‏دهد به مقدار سعی و تلاش او بسته است نه عمل او؛ چون عمل وابسته به شرایط و امکانات آدمی است؛ ولی سعی در مقدار از استعداد و توانایی اوست. وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌ «نجم39» و اين‌كه براى انسان جز آنچه تلاش كرده، (بهره ديگرى) نيست. وجود انسان‏های متعالی علامت حرکت انسان است. یعنی ما هم می‏توانیم آن مراحل را طی کنیم. لذا خداوند متعال در قرآن می‏فرماید: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (الأحزاب‏، 21) در روایت داریم که امیرالمومنین علی علیه السلام میزان است. یعنی ترازوی من است، من باید خودم را با علی علیه السلامبسنجم.باید دستم را با دست او، عمرم را با عمر او، فکرم را با فکر او بسنجم. علت اینکه به قله نرسیده حتی به آن حضرت نزدیک نشیدیم مربوط به این است که کار نکرده‏ایم، تلاش نکرده‏ایم، ما سعی کافی نداشته‏ایم. دارایی مطرح نیست؛ بلکه همان اندازه که داریم اگر تلاش کنیم به قله و اوجی می‏رسیم که دیگران رسیده‏اند. معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/tablighowzehqom