مادرم گفت سر سفره دعایی بکنید
ناگهان داد زدم ، دلبر من را برسان🗣 🤲🖇😂
خاطرم نیست پس از حاجت من شام چه شد
خورد محکم به سرم شیء بزرگی پس از آن🫣🤯
چند روزیست خلاصه سر ما باند شده 🤕
شده این سر سپر حاجت و اقرار زبان
اخر ای مادر من حاجت من عیب نداشت
تو چرا زود کنی قصد هلاک دلوجان🤷♀
تو خودت دلبر خود صدر نشاندی و خوشی
نوبت ما شده بشقاب بکوبی سرمان؟!🤒💚😂
#شعر_طنز
#خنده_حلال
#روز جمعه تون بخیر و شادی
⊱⋅─ ─ ─⋅✻⋅─ ─ ─⋅⊰
𝐉𝗼𝗶𝗻,♥️💍
↝¦https://eitaa.com/tabmontzr