eitaa logo
عطر قرآن و عترت
38 دنبال‌کننده
999 عکس
408 ویدیو
16 فایل
@M66719496 :مدیر کانال 💥لي خمسةٌ أُطفِی بِهِم حَرّ الجحیم الحاطمة& المصطفی و المرتضی وابناهُما و الفاطمة💥 🌺پنج نفر دارم که با آنها گرمای جهنم ویرانگر را خاموش میکنم: پیامبر و امیرالمومنین و فرزندانشان و حضرت زهرا🌺 🌹تقدیم به اهل بیت🌹 صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ حضرت عبد العظیم حسنی 🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ بِزِيارَتِهِ ثَوابُ زِيارَةِ سَيِّدِ الْشُّهَداءِ يُرْتَجَى...(بخشی از زیارتنامه غیر ماثور ایشان). ♈️ سلام بر تو ای کسی که با زیارتش، ثواب زیارت سیّد الشهداء مورد انتظار و امید است. 🌺 عن مُحمّد بن یَحیَی العطار عمن دخل عَلَى أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْعَسْكَرِيِّ مِن أهل الرّیّ قال: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْعَسْكَرِيِّ ع فَقَالَ أَيْنَ كُنْتَ قُلْتُ زُرْتُ اَلْحُسَيْنَ ع قَالَ أَمَا إِنَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ اَلْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(کامل الزیارات، ص324). ✅ محمد بن یحیی گفتگوی کسی را نقل می کند که بر امام هادی علیه السلام وارد شده است، به اینصورت: علیه السلام گفت: کجا بودی؟ گفتم: به زیارت امام حسین رفته بودم. حضرت گفت: 👈 اگر قبر عبد العظیم را در نزدتان زیارت می کردی مثل کسی بودی که حسین بن علی را زیارت کرده است. @tabyeen98
‍ ✍ امام رضا عليه السّلام و ابن شبیب(۳) 💢 آثار گریه بر حسین علیه السلام 💥 يا بْنَ شَبيبٍ! اِنْ بَكَيْتَ عَلَى الحُسَينِ عليه السّلام حَتّى تَصيرَ دُمُوعُكَ عَلى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتَهُ صَغيراً كانَ اَوْ كَبيراً قَليلاً كانَ اَوْ كثيراً. ♈️ اى پسر شبيب! اگر بر حسين گريه كنى تا اشک‌هایت بر گونه‌هایت جارى شود، خداوند هر گناهی که مرتكب شده اى مىآمرزد؛ كوچك باشد يا بزرگ، كم باشد يا زياد(📚 امالى صدوق، ص ۱۱۲). 💠 پی نوشت 📍 این گونه روایات را باید در کنار سایر روایات دید؛ در فهم متون دینی باید مطلق‌ها را در کنار مقیدها و عام‌ها را در کنار خاص‌ها دید. در اینجا نیز ظاهرا همین است، چرا که جبران حق الناس یا جلب رضایت آنها لازم است همانطور که حقوق ضایع شده الهی نیز باید حتی الامکان جبران شود. حتی در خود همین حدیث شریف هم گویا عبارت بعدی(کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد) بیان "هر گناهی" است یعنی از این حیث نه حیثیات دیگر. اما به هر تقدیر، همه اینها مانع از کوچک انگاشتن این سنخ احادیث و آثار آن نیست، چرا که اگر خوب نگاه کنیم خواهیم دید که گناهان و اشتباهات ما کم نیست و همینکه حقوق الناس و حقوق الله را نادیده گرفته‌ایم خودش گناه است. @tabyeen98
✍ فلسفه قیام امام حسین علیه السلام(1)؛ اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منکر و عمل به سیره پیامبر و امیرالمومنین ♈️ در وصيتى كه هنگام حركت به سمت عراق نوشت و به برادرش محمد بن حنفيّه داد مى‌نويسد: ↩️ إنّى ما خَرَجْتُ أشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فى أمَّةِ جَدّى، أريدُ أن آمُرَ بالمعروف و أنهَى عن المنكر و أسيرُ بسيرة جدي و أبي علي بن أبي طالب عليه السّلام. ↩️ من براى هوا و هوس و برتری جویی و ظلم و فساد قيام نكردم؛ برای اصلاح امت جدم خروج(قيام) کردم؛ میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم. 💠 پی نوشت: 🔷 أشِر و بَطِر [= ناسپاس، متکبر، برتری طلب، هوسباز]: 📚 الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربية، ج‌2، ص 579(جوهری: 393)👈الأَشَرُ: البَطَرُ. و قد أشِرَ بالكسر يَأْشَرُ أشَراً، فهو أشِرٌ و أشْرَانُ. 📚 مجمع البحرين؛ ج‌3، ص 207(طریحی: 1087)👈خداوند در جواب کسانی که در مورد پیامبر گفتند: بل هو کذّاب أَشِر فرمود: سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذّٰابُ الْأَشِرُ [قمر:26] الأشر بكسر الشين الفرِح البطِر، كأنه يريد كفرانَ النّعمة و عدمَ شكرها. 📚 علامه طباطبایی: و قوله: «بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»👈 أي شديدُ البطر متكبر يريد أن يتعظم علينا بهذا الطريق👈 برتری طلب، متکبر{أشر و بطر به فتح عین مصدر و به کسر آن صفت مشبهه است}. @tabyeen98
✍ تحلیل عاشورای حسینی(2) 🔹 دکتر حسن انصاری ⚡️ خلط علت و دلیل در گفتار آقای دکتر سروش در خصوص تحلیل عاشورا ♈️ گفتار جالب توجه و مفیدی از آقای دکتر سروش می شنیدم درباره تحلیل عاشورای حسینی. دسته بندی جالبی داشت درباره تحلیل های مختلفی که تاکنون از این واقعه عظیم تاریخی به دست داده شده است. اما آنچه آن را آقای سروش تحلیل خود از این واقعه معرفی می کرد این بود: { (ع) به تعبیر دکتر سروش با واقعه عاشوراء در واقع تنها روبرو شد به این دلیل که از مدینه خارج شد به جهت آنکه در مدینه امنیت جانی نداشت و چون نامه هایی هم از اهالی کوفه دریافت کرده بود به همین سبب رهسپار کوفه شد و نهایتا با بی وفایی و بد عهدی آنان روبرو شد و چون او مخیر بین و شد و اجازه بازگشت به امام داده نشد و حر ریاحی جلوی کاروان حضرت را گرفت امام عزت را برگزید و تسلیم خواسته دشمن نشد. این است تحلیل ایشان از واقعه کربلا}. کلام دکتر سروش متین است آنجا که می گوید حضرت با علم به اینکه جز شهادت نصیب او و خاندانش نمی شود تن به ذلت نداد و عزت ماندگار را پذیرا شد منتهی آنجا که این رفتار امام را تلقی نمی کند و ریشه های چنین انتخابی را مد نظر قرار نمی دهد به نظرم دکتر سروش به خطا رفته است. ↩️ امام حسین به این دلیل در دیگر امنیت جانی نداشت و شبانه ناچار به ترک مدینه شد که دعوت بنی امیه را برای بیعت با یزید تن زد و این اگر با تاریخ و ادبیات آن عصر آشنا باشید تلقی می شد به ویژه اینکه این کار از سوی امام حسین سر زده بود، یعنی فرزند امیر المؤمنین و کسی که در کانون اصلی توجهات برای به دست گرفتن منصب خلافت بود و برادرش با صلحی که تماما مضمونی سیاسی داشت و تنها برای مدت محدودی خلافت را به معاویه، پدر یزید واگذار کرده بود صورت می گرفت. طبق قرار صلح، معاویه حق تصمیم گیری درباره خلافت بعد از خودش را نداشت و بنابراین وقتی امام حسین با یزید بیعت نکرد و از پذیرش درخواست آنان تن زد این بزرگترین رفتار و اقدام سیاسی تلقی می شد و برای حکومت متزلزل یزید بود. بنابراین برخلاف تعبیر آقای سروش حضرت سید الشهداء تنها در یک مخمصه گرفتار نیامده بود. او انتخابش آگاهانه بود و این انتخاب آگاهانه از روز نخست بود، همان روزی که از پذیرش تن زد. مسئله برخلاف نظر آقای دکتر سروش این نبود که چون در نهایت راهی جز انتخاب میان نام و ننگ برایش باقی نماند حضرت نام و عزت را برگزید. آقای دکتر سروش در این تحلیل را به حضرت چندان مورد توجه قرار نمی دهد و برای آن در تحلیل خود محوریتی نمی بیند. البته این درست است که عدم بیعت با یزید به سبب دریافت نامه ها نبود اما بی تردید روند حوادث با آن نامه ها مرتبط بود و آن نامه ها گرچه همه از یک رنگ نبودند و انگیزه های نامه نگاران چنانکه در آن نامه ها ثبت شده همه یکسان نبود اما به هرحال مطالعه آنها برای درک انتخاب های امام و بُعد سیاسی حرکت سید الشهداء کاملا مهم است. اتفاقا درونمایه چالش بر انگیز رفتارش را نسبت به دستگاه بنی امیه سید الشهداء مکرر از آغاز حرکت در گفتارها و مکتوب هایش بیان کرده و بررسی های تاریخی تردیدی در آن نمی گذارد. در واقع شاید نسبت به عاشوراء این است که بگوییم حرکتی برای وضع امت پیامبر و احیای دوباره دیانتی بود که گرفتار ظواهر شده و معنا را از دست داده بود. دین را به مَسلخ قدرت برده بود و درونمایه اخلاقی و معنوی و الهی پیام پیامبر را به کنار گذاشته بود. خلافت را بر نبوت ترجیح می داد و سنت خلیفگان را بر قرآن و پیامبر برتر می نشاند. کار به جایی رسیده بود که صدای حق شنیده نمی شد و همه غرق در ظواهر بی معنا بودند. تصورش را بکنید امتی را که یزید و معاویه نمایندگان آن باشند و نمادهای وحدت جماعت. سید الشهداء از آغاز می دانست که عدم دعوت یزید چه پیامدهایی برای او خواهد داشت اما در عین حال نمی توانست مخالفت خود را با یزید و بنیاد خلافت و دستگاه او نشان ندهد. فراهم شده بود تا حضرت برای همیشه دستگاه خلافت را به چالش بکشد. از نقطه نظر تاریخی چنین هم شد. در برابر ، با عاشوراء جان گرفت و در تاریخ همواره به عنوان مرجع و الگو مورد توجه مخالفان دستگاه قدرت سیاسی خلیفگان و مورد اشارت آنان بود. کار سید الشهداء احیای مصلحانه بود. با این حساب به نظرم آقای دکتر سروش در این گفتار خود به یک معنا جای علت و دلیل را به تعبیر متکلمان عوض کرده است. باری به جهت خطری که بر جان او می رفت درست است اما این سبب اصلی اقدامات بعدی سید الشهداء نبود. دلیلی است که درستی گزاره ما را درباره سبب اصلی حرکت حضرت نشان می دهد و بدان رهنمون می کند. سبب را باید در آنچه گفتم جستجو کرد. @tabyeen98