eitaa logo
تبیین ایران
99 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
5.4هزار ویدیو
39 فایل
کانال اخبار و تحلیل سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 نخواهد گذاشت حرفشان به کرسی بنشیند! 🔹 یکی از ویژگی‌هایی که در میان برخی روشنفکران تجددگرای مشاهده می‌شود، تناقضی است که میان ادعای ترقی‌خواهیِ آنان و انعقاد وجود دارد. 🔹 به عنوان نمونه، فردی چون ناظم‌الدوله ـ که به اعتقاد برخی، پدر تئوریک غرب‌زدگیِ مدرن در ایران است ـ شیفته‌ی ترقیِ ایران بود. نگاهی به رساله‌ی «اصول ترقی» او نشان می‌دهد که وجه اقتصادیِ برای وی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و از همین رو، سعی می‌کرده با تلاش در جهت ورود اندیشه‌ی غربی به ایران، کشور را میسّر سازد.[1] با این حال، همین روشنفکری که شیفته‌ی ترقی ایران، آن هم با قرائت غربی‌اش بوده، امتیازی چون را در کارنامه‌ی سیاسی خود ثبت می‌کند که به گفته یکی از تاریخ‌پژوهان معاصر «داستان فضاحت‌باری‌ست که لکه‌ی ننگی در پرونده‌ی ایران است... و بی‌تردید انگیزه‌ای جز انگیزه‌ی شخصی و منفعت‌پرستی حقیرانه نداشته است.»[2] 🔹 نمونه‌ی دیگر، یکی از اَخلاف نام‌آشنای او یعنی سیدحسن بود که به گفته‌ی خود، بیشترین تأثیر را از ملکم‌خان پذیرفت.[3] به اعتقاد تقی‌زاده، لازمه‌ی ترقی ایران این بود که «ايرانى بايد ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس»![4] اگرچه وی بعدها سعی کرد این اظهارنظر خود را تا حدی تعدیل نماید، اما این موضعگیریِ صریح، کار خود را کرده بود. 🔹 جالب این‌جاست که این روشنفکر دوران نیز همچون سَلف خود، با وجود تمام ادعاهایش مبنی بر لزوم پیشرفت برون‌زای ایران، یک نقطه‌ی تاریک بزرگ در کارنامه‌ی حیات سیاسی‌اش در دوران رضاشاهی دارد؛ آنجایی که در کسوت وزیر دارایی، در امضای تجدید قرارداد نفت به سال 1312ش ایفای نقش می‌کند و البته بعداً مدعی می‌شود که در آن خیانت ملی، فقط «آلت فعل» بوده و نقشی ایفا نکرده است. 🔹 چنین تناقضاتی که در میان حلقه‌ای از روشنفکران معاصر دیده می‌شود، حکایت از این دارد که در نگاه روشنفکر تجددخواهِ غرب‌گرا ـ که مبتنی بر «برون‌زایی» است ـ آن چیزی که اصالت دارد، تحقق مدرنیزاسیون غربی در جامعه به هرقیمتی است، ولو آنکه منجر به اعطای امتیازهای گزاف به بیگانه و به خاک سیاه نشاندن هموطنان شود! برون‌زایی، خصیصه‌ی اصلیِ جماعت روشنفکر غرب‌زده است و درست در نقطه مقابلِ «درون‌زایی» قرار می‌گیرد. ماهیت برون‌زایی این است که به مرور زمان، از دلش فجایعی چون دارسی، لاتاری، رِژی و... در می‌آید؛ در حالی که در نگاه درون‌زا و متکی به داخل ـ که یکی از دال‌های اصلی است ـ اساساً امکانی برای اعطای امتیازاتی چون لاتاری، دارسی و... فراهم نیست. لذا اگر پیشرفت درون‌زا، حاکم بر چشم‌انداز رشد کشور باشد، چنین نگاهی به پشتوانه‌ی مردم انقلابی ایران ـ خصوصا جوانان مؤمن انقلابی ـ این اجازه را به جریان روشنفکر غرب‌گرا نخواهد داد تا مسیر به اصطلاح تجددخواهی‌اش را به عقد قراردادهای ننگینی چون لاتاری، دارسی، و... ختم کند؛ نکته‌ای که ، در بیانات نوروزیشان در ، به خوبی بدان اشاره کردند: 💬 «در داخل، متأسّفانه بعضی‌ها غرب را بَزک می‌کنند، بدی‌های غرب را توجیه می‌کنند، رتوش می‌کنند،... مثل تقی‌زاده. در دوره‌ی طاغوت، آدمی مثل تقی‌زاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی در ایران باید غربی بشود. امروز هم تقی‌زاده‌های جدید از این حرف‌ها می‌زنند؛ البتّه به این صراحت نمی‌گویند امّا مضمون حرفشان این است.... آن‌هایی که پشت سرِ سند ۲۰۳۰ ـ سند ۲۰۳۰ یعنی برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی ـ می‌ایستند، همان تقی‌زاده‌های امروز هستند؛ البتّه امروز به توفیق الهی جوان‌های مؤمن ما و مردم انقلابی ما نخواهند گذاشت این تقی‌زاده‌ها حرفشان به کرسی بنشیند....»[5] hmp.me/ci0t 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. محمد رادمرد، «اصلاح خط و توهم ترقی»، وبگاه اندیشکده برهان. 2. ماشاالله آجودانی، مشروطه ایرانی، تهران: نشر اختران، 1383، ص305. 3. ایرج افشار، زندگی طوفانی؛ خاطرات سید حسن تقی‌زاده، تهران: انتشارات علمی، 1368، ص26 و 383. 4. حسن تقی‌زاده، مجله کاوه، دوره جدید، ش1، جمادی الاول 1338ق. 5. بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1398. 💠اندیشکده برهان💠 🇮🇷 @hadisyasi
🔶 استقلال و آزادی، خون‌آوردِ صدها هزار ایرانی شجاع و فداکار 🔹 شعار بنیادین انقلاب شکوهمند اسلامی، مشتمل بر این سه بخش بود: «استقلال، آزادی، » شعاری که به تصریح ، محور اصلی به ثمر نشستن نهال انقلاب در سال 1357 بود.[1] همانطور که از ظاهر شعار نیز بر می‌آید، دو مفهوم بنیادین «آزادی» و «استقلال» از اهمیت به‌سزایی در ایجاد، استمرار و ثمردهیِ نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) برخوردار است. 🔹 و دانستن قدر و منزلت حقیقی آن، برای ملت‌هایی که بهای سنگینی برای تحصیل آن پرداخته‌اند، ارزش بیشتری می‌یابد؛ به بیان دیگر، هرقدر ملتی در این راه بیشتر مبارزه کرده و بهای بیشتری پرداخته باشد، به همان میزان ارزش آزادی را بیشتر و بهتر درک خواهد کرد. ملتی که سالیان سال و پیش از ظهور اسلام، با استبداد شاهنشاهان ایران و قرن‌های متمادی پس از ظهور اسلام، با قهر و غلبه‌ی مطلق‌العنان سلاطینِ به ظاهر مسلمان روبرو بوده، ظرفیت بالقوه‌ی زیادی برای درک آزادی و دارد. برای چنین ملتی، نهضت ، بارقه‌ی امیدی‌ست تا برای نخستین‌بار، کمی از شیرینیِ طعم را بچشد؛ اگرچه انحرافاتِ پیش‌آمده در این نهضت، شیرینی اولیه را به تلخی کشاند، اما تجربه‌ای تاریخی را پیش روی ملتی رنجدیده گذاشت تا این تجربه‌ی شکست‌خورده را بار دیگر و با نهضت (ره)، با موفقیت پشت سر گذارد. چنین ملتی، در نسبت با ملت‌های دیگر، قطعاً شیرینیِ طعم آزادی را بهتر درک خواهد کرد. 🔹 همین ماجرا، برای «استقلال ملی» یا همان «آزادی در مقیاس یک ملت» نیز صادق است. لذت ، برای ملت‌هایی که روزگاران طولانی طعم را چشیده‌اند، قابل لمس‌تر خواهد بود. ملتی که در دویست سال اخیر، بارها و بارها نفوذ اجانب را به انحاء مختلف در میان صفوف خود دیده، تجربه شیرین و موفق را پشت سر گذاشته، را با عاقبتی نه‌چندان خوش سپری کرده، جنگی 8ساله و خانمان‌سوز را با تمام وجود لمس کرده و از آن سربلند بیرون آمده و برای هرکدام از این فقرات، مرارت‌های بسیار کشیده، طبعاً ارزش و اعتبار برایش دوچندان خواهد بود. 🔹 شدت مبارزات ملی مردم ایران طی قرون متمادی، به ویژه از دویست سال اخیر تا به امروز، به حدی بوده که برکاتِ تلخ و شیرین آن را باید نه «دست‌آورد» بلکه «خون‌آورد» هزاران انسان متعهد، شجاع، فداکار و میهن‌دوستی دانست که هرکدام در برهه‌ای از تاریخ این مرزوبوم، حماسه‌ها آفریدند؛ همانگونه که اسلامی نیز در بیانیه گام دوم انقلاب، به این موضوع اشاره کرده، فرمودند: 💬 «منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت.»[2] goo.gl/ZjqSaz 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. متن کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بخش «بهایی که ملت پرداخت». 2. بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران، منتشرشده در 24 بهمن 1397. 💠اندیشکده برهان💠 @hadisyasi
👇 تاریخ عبرت آموز👆 🗓 ۲۲ آذر ۱۳۰۴ شمسی، با هدایت و تصمیم انگلیس خبیث، به منظور تغيير متمم قانون اساسي و تفويض و انتقال مقام سلطنت، مجلس مؤسسانی تشکیل! و سلطنت، از سلسله قاجار به فردی بی اصل و نصب و دین ستیز بنام رضا پالانی (پالاندوز)، ملقب به قلدر و میر پنج، انتقال یافت! 🏴 این روز را روز رسمی شروع "دوره دیکتاتوری رضاخانی (پهلوی) " نیز نام نهاده اند. 💠 امام خامنه ای حفظه الله: ‼️رضاخان را انگلیسیها بر سر کار آوردند، این حرف مخالفین او نیست بلکه اعتراف وابستگان اوست، برای یک ملت هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام کشور را سفارت انگلیس بیارد و ببرد! ۷۷/۲/۲ ‼️ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران #مشروطه بود، به جرم اینکه با #جریان_انگلیسی و غربگرای #مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟... بعد چوبش را خوردند... در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک #گناه_ملی بود! ۸۴/۸/۸ 💠 کلام و اعتراف تلخ میرزا کوچک خان: اگر به تذکرات حضرت آقا شیخ فضل الله نوری که مرجعی عامل و کامل و آینده نگر بود توجه می شد دیگر شاهد این رضا قلدر میرپنج نبودیم./۱۳۰۰ش مأخذ: جهاد تبیینی و دیگر منابع در فضای مجازی @hadisyasi