eitaa logo
تبیین، تحلیل و اجتهاد
925 دنبال‌کننده
16 عکس
13 ویدیو
1 فایل
این کانال جهت بارگذاری متن‌های تحلیلی_تبیینی راه‌اندازی شده و وابسته به مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری می‌باشد. ادمین: @Manzome_fekri110
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ربیعی: «مقام معظم رهبری» درباره بنزین صرفا مصوبه سران قوا را تایید کردند 🔸 ربیعی سخنگوی دولت در جمع خبرنگاران: 🔹 آنچه رهبر انقلاب بر آن اصرار داشتند اصلاح ساختاری وضعیت اقتصادی کشور و جلوگیری از قاچاق بوده است تا کشور بتواند به سمت صادرات برود و بودجه کشور متکی بر ظرفیت های داخلی باشد. 🔹 رهبر انقلاب اصرار داشتند، اما اصرار به اصلاح ساختاری وضعیت اقتصادی بوده است. 🔹 ایشان صرفا مصوبه سران قوا را تأیید کردند؛ یک‌بار محضر ایشان رفتند و رهبر انقلاب فرمودند باید هر سه اتفاق نظر داشته باشند، وقتی هر سه قوه امضا کردند، نهایتا مقام معظم رهبری امضای هر سه قوه را امضا و تایید کردند. 🔹 اظهارات علی مطهری مبنی بر اینکه رئیس جمهور مخالف اجرای طرح سهمیه بندی بنزین بودند و بنابر بر دستور رهبر انقلاب این طرح اجرا شده است،مورد تایید نیست.
طرح آمریکا برای فروپاشی ایران و علل آن به عنوان کسی که از اوّلِ این انقلاب تا امروز در مسائل گوناگون و در عرصه‌های مختلفِ این نظام، با جوانب و جریانهای گوناگون مواجه بوده‌ام؛ هم آدمها را می‌شناسم، هم حرفها را می‌شناسم و هم با تبلیغات رسانه‌ای دنیا آشنا هستم؛ به یک جمع‌بندی رسیده‌ام که به‌طور خلاصه این است: یک طرح آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طرّاحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد. این طرح، طرح بازسازی شده‌ای است از آنچه که در اتّحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. به‌نظر خودشان می‌خواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند. دشمن این را می‌خواهد. من اگر بخواهم قرائن و شواهد این معنا را بگویم، الان در ذهنم هست؛ نه این که بخواهم دنبال نشانه‌هایش بگردم؛ شواهد آشکاری در اظهارات خودشان وجود دارد. در طول این چند سال، از اظهارات مغرورانه و قدرتمندانه و احیاناًحساب نشده آنها - که خودشان هم می‌گویند فلان مصاحبه‌ای که ما کردیم، عجولانه بود - صحّت این ادعا کاملاً آشکار می‌شود که آنها به خیال خودشان طرح فروپاشی شوروی سابق را منطبق با شرایط ایران بازسازی کردند و می‌خواهند در ایران پیاده کنند. البته در چند مورد هم دچار اشتباه شدند که این هم از الطاف الهی است. دشمنان ما در مواقع حسّاس در محاسبات خود دچار اشتباه می‌شوند. البته اینها اشتباهاتی نیست که اگر من ذکر کردم، آنها بتوانند اصلاحش کنند؛ نه، اشتباه در شناختِ واقعیتها دارند. براساس این اشتباه برنامه‌ریزی می‌کنند و برنامه‌ریزی غلط از آب درمی‌آید؛ لذا موفّق نمی‌شوند. آنها برای دفاع از رژیم پهلوی برنامه‌ریزی کردند و با همه قدرت هم ایستادند؛ منتها در شناختِ مسائل ایران، در شناختِ مردم، در شناختِ روحانیت و در شناختِ دین اشتباه کرده بودند؛ لذا شکست خوردند. این‌جا هم سرنوشتشان جز این نیست و شکست خواهند خورد. اینها در چند مورد اشتباه کردند: ۱. اشتباه اوّلشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. ۲. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. ۳. اشتباه سومشان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. ۴. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکّل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست. ۵. اشتباه پنجمشان این است که نقش بی‌بدیل دینی و معنوی در ایران، نیست. ۷۹/۴/۱۹ پ.ن: در این متن چند مساله‌ی مهم قابل توجه است: الف: اطلاع دقیق رهبر انقلاب از دشمن و طرح‌های آنها ب. شناخت کامل آقا از انقلاب اسلامی و ظرفیت‌های داخلی ج. ارائه‌ی تحلیل واقعی از اوضاع کشور د. القاء امید واقعی به مردم به اون پنج‌موردی که آقا در مورد علل شکست طرح آمریکا و مانایی انقلاب اسلامی ذکر کردند، توجه کنید. البته مورد اول متغیر است و ثابت نیست و بر اساس اینکه میزان حال فعلی اشخاص است بیان شده. ✔️اما اهمیت آگاهی دقیق و کامل از دشمن و طرح‌ها و اهداف رو در متن زیر ببینید👇 بعضى‌ها احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایى خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایى که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بى‌بصیرتى است. حالا ما چند سال پیش در قضیّه‌ى فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضى دهن‌کجى کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیّت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانى دیگر نیست به این آدم بى‌بصیرت و بدون روشن‌بینى که دوست را نمى‌شناسد، دشمن را نمى‌شناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. بصیرت بسیار بسیار لازم است. اگر نباشد، امر به معروفش هم اشتباهى درمى‌آید، جهادش هم اشتباهى درمى‌آید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود، و به کج‌راهه مى‌افتد. در همه‌ى میدانها با یک سلاح نمیشود رفت. کدام سلاح را به کار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟ بارها من عرض کرده‌ام اینهایى که بصیرت ندارند - مثل این بیچاره‌هایى که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانى‌اند که در تاریکى شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفى را، دشمنى را بزنند؛ خب نمیداند دشمن کجا است؛ یکى از اوّلین شرایط جنگهاى نظامى، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. ۱۳۹۳/۰۹/۰۶ بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین @tabyin_tahlil_ejtehad
با این متن میشه بهتر بیانیه رو فهمید.
✅اطلاعات جدید از اقدامات رهبر انقلاب در مواجهه با آشوب‌های اخیر 📝هفت صبحِ آشوب عصر روز شنبه، با گسترش در شهرهای مختلف، جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی شورای عالی امنیت ملی برای تصمیم‌گیری درباره‌ی این موضوع برگزار شد. در جلسه‌ی شورا، همه‌ی اعضا متفق‌القول بر این نظر بودند حالا که این طرح کلید خورده، باید اجرا شود، وگرنه عقب‌نشینی از این موضع، شدیدتر شدن آشوب‌ها و ناامنی‌ها را به دنبال خواهد داشت. اما اقناع در این شرایط، فراتر از توان رئیس مجلس بود، برای همین، نظر اعضای شورای عالی امنیت ملی این بود که باید برای حل این موضوع، باید از رهبر انقلاب کمک گرفته شود. 🔶صبح روز یکشنبه، جلسه‌ی برای تصمیم‌گیری درباره‌ی طرح سهمیه‌بندی بنزین برگزار شد. آقای ، رئیس مجلس، در حالی به سمتِ بهارستان رفت که پیغامی کوتاه، از رهبر انقلاب برای نمایندگان دارد: «پیرو اظهارنظر برخی از نمایندگان محترم در باب مصوبه‌ی اخیر سران قوا، لازم است به حضرات محترم نمایندگان گفته شود مقتضی است که هرگونه اقدامی درخصوص این مصوبه در مجلس در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی باشد و از آن تخطی نشود و شرایط حساس کشور مورد توجه قرار گیرد. توفیقات آنان را از خداوند متعال خواستارم.» وقتی پیام رهبر انقلاب در مجلس خوانده شد، مجلس آرام شد. 💢پیش از این البته رهبر انقلاب به صورت مکتوب نیز نظر خود درباره‌ی این موضوع را به گفته بودند. در بخشی از جلسه‌ی چهلم شورای عالی هماهنگی سه قوه به تاریخ ۹۸/۶/۳۰، بدون مشخص شدن زمان اجرای این طرح، بحث بر سر اصلاح قیمت شد و در بندهای «الف و ب» صورتجلسه‌ی این تاریخ، مصوب شد که بنزین در کشور به دو صورت سهمیه‌بندی و آزاد عرضه شود. قیمت بنزین سهمیه‌ای از قرار لیتری ۱۵۰۰ تومان، و قیمت بنزین آزاد از قرار لیتری ۳۰۰۰ تومان خواهد بود. در بخشی دیگر نیز درباره‌ی منابع حاصله از افزایش قیمت بنزین بحث شد و نهایتا در بند «ج» به تصویب رسید که این منابع، به مصرف پرداخت به خانوارهای کم‌درآمد و دارای حقوق ثابت تعلق بگیرد. ✅نظر کلی رهبر انقلاب درباره‌ی مدیریت مصرف سوخت، از قبل مشخص بود. حامل‌های انرژی، از جمله ، با توجه به مصرف زیاد و بی‌رویه‌ی آن، یک ضرورت برای کشور است و رهبر انقلاب نیز بارها بر آن تأکید کرده‌ بودند. اما گزارش مکتوب جلسه‌ی فوق که تقدیم رهبر انقلاب شد، ایشان تصمیم‌گیری درباره‌ی قیمت آن، یا چگونگی اجرای آن را برعهده‌ی کار کارشناسی مسئولان و متخصصان،‌ و اجماع نهادند. 🔷با این حال، نظر نداشتن یا موکول کردن رهبر انقلاب به نظر سران قوا، موجب نشد که رهبر انقلاب، نسبت به ناامنی‌هایی که ایران را به بهانه‌ی فوق مورد تهدید قرارداده بود واکنشی نشان ندهند. همه‌ی حرف همین است. دومینوی خطرناکی در حال کلید خوردن بود، از یک طرف امکان اختلاف و چندگانگی میان مسئولان وجود داشت و از طرف دیگر پیاده‌نظام دشمن در خیابان‌ها، جان و مال مردم را مورد هجوم وحشیانه‌ی خود قرار داده بودند. 🔻جالب است در این بین، برخی از که متوجه دقیق ابعاد حوادث اخیر نشده بودند، به رهبر انقلاب پیشنهاد دادند برای تصمیمی که دولت بر اساس اختیارات قانونی گرفته، خود را هزینه نکنند. اما نظر رهبر انقلاب کاملا متفاوت بود. رهبر انقلاب معتقدند «اصلا رهبری وجودش برای همین مواقع است و اعتبار رهبری هم برای استفاده‌ی در همین زمان‌ها است»، یعنی زمان‌هایی که کشور در شرایط خاص قرار دارد و جز با ورود رهبری، مسأله حل نخواهد شد. بنابراین در این مواقع، اساسا رهبری دارند فارغ از آنکه نتیجه‌ی آن به نفع شخص رهبری باشد یا به ضرر او، وارد میدان شده و انقلاب را از خطر اصلی نجات دهند. یعنی درست به مانند سیره‌ی امام خمینی(رحمه‌الله). ایشان بارها ‌فرموده بودند: «من تکلیفم را تشخیص داده‌ام و هر کجا باشم انجام وظیفه خواهم کرد، هرچه پیش آمد، برای من اهمیت ندارد.» یا در جایی دیگر می‌فرمایند: «من کاری به هیاهو و درود گفتن‌ها ندارم، بلکه شخصاً به تکلیف شرعی‌ام می‌پردازم.» نشریه‌ی خط حزب‌الله پ.ن: چند وقت پیش در ماجرای قانون منع بکارگیری بازنشستگان که برای استثناء بعضی از افراد به سراغ حکم رهبری، می‌رفتند، آقا قبل از شروع درس خارج فقه‌شان، فرمودند قانون را جوری تصویب و اجرا کنید که نیاز نباشد دائما سراغ حکم رهبری بیایید. مردم نمایندگانی برای مجلس انتخاب کنید که توان مدیریت خودشان را داشته باشند و نیاز نباشد دائما رهبری را در منگنه‌ی ورود به مسائلی که مجرای قانونی خاص دارد، قرار ندهند. @ostad_fakhrian
حوزه‌های علمیه، اسلام برای رفاه مردم در کنار معنویت به میدان آمده است. این را از آغاز شروع تا تشکیل نظام اسلامی و تا آخر عمر، مکرّر بیان کرد. امامِ عظیم‌الشانِ ما در دنیای اسلام این را نشان داد که فقه اسلام -یعنی مقرّرات اداره‌ی زندگی مردم- در کنار فلسفه‌ی اسلام -یعنی تفکّر روشن‌بینانه و عمیق و استدلالی- و عرفان اسلام -یعنی زهد و انقطاع الی‌الله و دامن‌برچیدن از هواهای نفسانی- چه معجزه‌ی بزرگی می‌تواند بیافریند. امام عملاً نشان داد که همان است.۸۲/۳/۱۴ لازم است برای نظام جمهوری اسلامی، یک باشد. منظور از پشتیبانی، نه پشتیبانی‌ای که در گفتگو و سخنرانی، از مسئولان این نظام تمجید و تعریف بشود، بلکه پشتیبانی به معنای حقیقی کلمه، یعنی حوزه‌ی علمیه این نظام را بدهد، آن را دینی بکند، و لازم را برای اداره‌ی این نظام با عظمت بکند. حوزه‌ی علمیه، یک تولیدی و یک عظیم انسانی است، باید دائم تولید کند، باید کتاب تولید کند، آدم و عالِم تولید کند، متدیّن تولید کند، فکر تولید کند و حرف تازه‌ای بزند. ۷۰/۱۱/۳۰ پ.ن: بر اساس این دو بیان رهبر انقلاب اسلامی، برای دستیابی به دولت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی و سپس، تمدن اسلامی نیاز به سه مقوله‌ی اساسی داریم: فقه اسلام فلسفه‌ی اسلام عرفان اسلام فقه اسلام یعنی مقررات اداره‌ی جامعه به روش اسلامی. کاری که حوزه‌های علمیه متصدی آن هستند. فلسفه‌ی اسلام یعنی پشتوانه‌ی عمیق فکریِ اسلامی که همچنان حوزه‌های علمیه متصدی آن هستند. یعنی ظهور اسلام ناب در عمل مسئولین و مردم با ارایه‌ی عرفان ناب اسلامی که بازهم حوزه‌های علمیه متصدی ارائه‌ی آن هستند. در انتها به این جمله‌ی حضرت آقا بصورت ویژه توجه کنید: سخنانی که ما به شما عرض [می‌کنیم]، نیست و این‌طور نیست که یک منبر رفتیم و حالا یک تذکراتی دادیم؛ نه، اینها اجرائیاتی است که  و . باید این کارها را بکنید. اگر نکردید، در قانون مجازات معینی ندارد که بگویند چنانچه این‌کار انجام نگرفت، فلانی... باید مجازات بشود؛ اما مجازات سخت‌تری دارد و آن قضاوت‌هایی است که درباره‌ی شما خواهد شد. ۸۵/۵/۲۳ اسماعیل فخریان @tabyin_tahlil_ejtehad
💢 روش انتقام گرفتن مردم در کلام فرمانده کل قوا، امام خامنه‌ای: 👈کار تبیینی و بصیرت افزایی در سه محور ذیل: الف)▪️دشمن شناسی: 1️⃣) آمریکا 2️⃣) اسرائیل 3️⃣) دستگاه استکباری ب)▪️دانستن نقشه دشمن: 1️⃣)تردیدافکنی در ایمان مردم 2️⃣)تردیدافکنی در غیرت دینی مردم ج)▪️دانستن نحوه و شیوه مقابله با نقشه دشمن: 1️⃣) تقویت مبانی فکری اسلامی 2️⃣) تقویت مبانی فکری انقلابی 3️⃣) تقویت وحدت ملی 4️⃣) حفظ جهت گیری انقلابی مردم 👈دو شبهه بسیار مهم در باب دشمن شناسی: 1️⃣) دشمنی آمریکا ذاتی نیست. دعوا سر منافع است. با مذاکره قابل حل و فصل است: ✅جواب: دشمنیِ جبهه‌ی دشمنان با ملت ایران دشمنیِ ذاتی و همیشگی است نه یک دشمنیِ فصلی و موسمی. راه علاج این است که ما خود را از همه‌ی جهات سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی قوی کنیم تا دشمن نتواند ضربه بزند؛ بنابراین اینکه برخی خیال کنند اگر ما یک قدم عقب برویم و قدری کوتاه بیاییم، آمریکایی‌ها دست از دشمنی برمیدارند، خطائی فاحش است. 2️⃣) «کاری نکنید که آمریکایی‌ها عصبانی شوند» ✅پاسخ: این حرف درست برخلاف فرمایش پروردگار در قرآن کریم است که میفرماید رشد نهالهای برومند و عناصر و جوانان مؤمن، اساساً برای این است که دشمنان عصبانی شوند. 📆۹۸/۱۰/۱۸
مرثیه‌ای برای فلاکتِ سیاسی نیروهای تکنوکرات و لیبرال: مجید انصاری، نزدیک به «صفر» است! مهدی جمشیدی [1]. واقعیّت این است که جریانِ اصلاحات، به‌شدّت دچارِ «فقرِ چهره» است، امّا نه به‌دلیلِ واکنش‌های شورای نگهبان، بلکه به‌دلیلِ عدمِ‌جوششِ درونیِ خودِ اصلاح‌طلبان و این‌که تمامِ توانمندیِ اجتماعیِ آنها در شخصِ محمّد خاتمی، تمرکز یافته است. مگر غیر از این بود محمّدرضا عارف، به‌عنوانِ شخصیّتِ دوّمِ جریانِ اصلاحات، نه‌فقط نتوانست در انتخاباتِ ریاست‌جمهوریِ سالِ نود و دو، محبوبیّتی برای خویش دست‌وپا کند، بلکه حتّی در مجلس نیز نتوانست ریاست را عهده‌دار شود. افزون‌براین، او حتّی در قامتِ یک نمایندۀ فعّال و پُرکار نیز ظاهر نگردید. به‌این‌ترتیب، «وجود» و «عدمِ» عارف در مجلس، یکی بود! [2]. شاید در گذشته، خاتمی از مقبولیّتِ اجتماعی برخوردار بود، امّا حسن روحانی آنچنان عمل کرد که تمامِ «داشته‌های اجتماعیِ اصلاح‌طلبان» را به بادِ فنا داد و آنها را با انسداد و بن‌بستِ اجتماعی روبرو کرد. اینک اصلاح‌طلبان و شخصِ محمّد خاتمی از لحاظِ بدنۀ اجتماعی، در «بدترین وضعیّت» قرار دارند؛ به‌طوری‌که این زمان برای آنها، قابل‌مقایسه با هیچ زمانِ دیگری نیست. قوای عاقلۀ اصلاح‌طلبان، به‌روشنی می‌دانند که مرثیۀ «تَکرار» خواندن نیز، گِرهی را نخواهد گشود و حتّی ممکن است آخرینِ رگه‌های حیاتِ اجتماعی‌شان را بزداید. به‌راستی باید حسن روحانی، قدرتِ «تخریب‌گری» و «ویران‌سازیِ» فراوانی داشته باشد که توانسته حتّی خاتمی را نیز با «بحرانِ بزرگِ اجتماعی» روبرو سازد. [3]. امّا «مجید انصاری». او را باید نمادِ کنونیِ «تهدیستی» و «عجزِ» اصلاح‌طلبان دانست و حضورش را به‌معنیِ «بیچارگیِ سیاسی» و «انهدامِ شخصیّتیِ» اصلاح‌طلبان قلمداد کرد. جامعه از خصوصیّاتِ وی مطّلع نیست، که اگر باشد، لبخندِ «تمسخر» به انتخابِ اصلاح‌طلبان خواهد زد: مجید انصاری، بسیار «محافظه‌کار» و «محتاط» است و هیچ‌گاه در قامتِ یک نیروی سیاسیِ صریح و شفاف، ظاهر نشده است؛ مجید انصاری، «مدیر» نیست، بلکه مدیریّت می‌شود و بسیار «تابع» و «دنباله‌رو» است؛ مجید انصاری، ازآنجاکه توانمند و مؤثّر نیست، بودن و نبودنش، تأثیری ندارد؛ مجید انصاری، «ضعیف» و «رقیق» است، نه بی‌حاشیه و اهلِ کار و خدمت؛ مجید انصاری، «حزبی» و «سیاسی‌کار» است، نه کارشناس و نخبه؛ مجید انصاری، «با همه» و «در همه‌جا» بوده، ولی بودنش، همچون «نبودن» است؛ مجید انصاری، «اصلاح‌طلب» و «لیبرال» است، نه انقلابی و وفادار به خطِ امام خمینی؛ مجید انصاری، نه «استعدادِ فکرِ راهبردی» دارد، نه «استعدادِ فعّالیّتِ اجرایی»؛ در طولِ سال‌های گذشته، او فقط در عرصۀ سیاسی «بوده» است و این «بودنِ» مستمر، هرگز او را به «چهره‌ای توانمند» تبدیل نکرده است. او «نازل‌ترین» و «بی‌مایه‌ترین» انتخابِ ممکن است؛ حاصل یک «معامله» است، نه برآمده است از انتخابِ واقعی؛ وجود و عدمش، یکسان است؛ نزدیک به «صفر» است. هرآنچه‌که دربارۀ او نوشتم، با مشاهدۀ «کارنامۀ عملی و عینیِ او در طولِ حضورِ بلندمدّتِ چهل‌ساله‌اش در درونِ ساختِ قدرت در نظامِ جمهوریِ اسلامی»، به‌آسانی، مشاهده‌شدنی و در دسترس است! البتّه اگر کاری از سوی او انجام گرفته باشد...! [4]. ضعفِ اصلاح‌طلبان، فقط در سرلیستی نیست که ارائه کرده‌اند، بلکه تمامِ نامزدهای آنها، دچارِ همینِ کاستی‌ها و نقص‌های «لوث‌کننده» و «دلسردکننده» هستند. در فهرستِ آنها، اثر و خبری از هیچ چهرۀ «توانمند» و «مؤثّر»ی در میان نیست؛ گویا قرار است همان تجربۀ انتخاباتیِ پیشین، «تَکرار» شود و تعدادی نامزدِ «ضعیف» و «بی‌رمق» و «ناتوان»، به مجلس راه یابند تا فقط راه یافته باشند، نه برای این‌که کاری کنند و گِرهی را بگشایند! و شاید اصلاح‌طلبان دریافته‌اند که در این انتخابات، احتمالِ بسیار اندکی برای پیروزی دارند و به‌این‌سبب، کسانی را آورده‌اند که نقشِ سیاهی‌لشکر را بازی کنند و در این معرکه، بسوزند و دست از پا درازتر، بازگردند! [5]. یکی از خدمات و حَسناتِ حسن روحانی نسبت به جبهۀ انقلاب، سعی و اهتمامِ ناخواستۀ وی در «میراندن» و «منهدم» ‌کردنِ بدنۀ اجتماعیِ نیروهای اصلاح‌طلب و شخصِ محمّد خاتمی است! «بی‌کاریِ روحانی»، «کارِ اصلاح‌طلبان» را ساخت و آنها را از نظرِ اجتماعی و سیاسی، «ویران» و «نابود» کرد! شاید این اقدامِ بزرگ، از کسی ساخته نبود و سال‌ها باید کوشش می‌شد تا جریانِ اصلاحات، این‌چنین «منزوی» و «بی‌اثر» و «ضعیف» شود، امّا حمایتِ اصلاح‌طلبان از روحانی، چنان ضربۀ مهلکی به «اعتبارِ اجتماعی»‌شان وارد آورد که شاید اگر گفته شود که اصلاحات، نتمام شده است، سخنی به‌گزاف گفته نشده باشد. حسن روحانی، یک مانعِ بزرگ و خدعه‌گر را از پیشِ پای نیروهای انقلابی برداشت. مهدی جمشیدی @tabyin_tahlil_ejtehad
✔️ بخش هایی از سخنان حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب 🔹جامعه نخستین اسلامی که پیامبر ایجاد کرد در مدینه با تعداد کمی آغاز شد ولی به برکت ارشاد ، احکام و معارف پیامبر روز به روز افزایش یافت و قوی‌تر شد 🔹در قرن ۴ هجری جامعه اسلامی از لحاظ سیاسی وسیع ترین جامعه در دنیا بود. 🔹حرکت و طبیعت اسلام پیشرفت و حرکت کردن است. 🔹اگر صادقانه حرکت کنیم ، تنبلی نکنیم، ساده نگری نکنیم می‌توانیم ایران را به قله برسانیم. 🔹هدف نزدیک ما رسیدن به قله‌های اجتماعی ، فرهنگی ، علمی و .. است ولی هدف دور هدف تمدن اسلامی است. 🔹از دشمنی‌ها نباید تعجب کرد. 🔹آمریکایی ها چندبار گفته‌اند حاضرند کمک دارویی به ایران کنند و گفته‌اند فقط شما از ما بخواهید. 🔹این از حرف‌های عجیب است؛خودتان دچار کمبود هستید. 🔹اگر دستتان باز است خودتان استفاده کنید؛شما خودتان متهمید که کرونا را ایجاد کرده‌اید. 🔹 تجربه چهل ساله انقلاب به ما نشان می‌دهد که کشور ظرفیت مقابله با مسائل و چالش ها را در هر سطحی داراست. 🔹کشور ظرفیت های فوق العاده‌ای دارد. 🔹مهم این است که این ظرفیت‌ها به وسیله مسئولان شناسایی و در همه بخش‌ها، افراد مومن و جوانان با انگیزه، به کار گرفته شوند. 🔹دستورات ستاد ملی مقابله با کرونا را همه عمل کنند 🔹حتی اجتماعات دینی در کشور تعطیل شد که در تاریخ ما به این شکل بی سابقه است که حتی حرم های مطهر و نمازهای جمعه تعطیل شود ولی چاره ای نبوده و مصلحت اینگونه بوده. 🔹ان شاالله خداوند این بلا را از همه مردم جهان کم کند. 🔹ما دشمن کم نداریم ولی آمریکا خبیث ترین آنها است 🔹دستور المعمل مقابله با دشمنان در قرآن آمده است و آن صبر است. 🔹ایستادگی کردن ، پیگیری کردن و مقاومت کردن محاسبات دقیق خود را تغییر ندادن با روحیه حرکت کردن معنی صبر است. 🔹ملت ایران در این مدت نشان داده اند که صبور هستند. 🔹این روزها با بیماری همه گیر بین المللی کرونا مواجه هستیم. 🔹 بعضی‌ها در کشور خود اطلاعات این بیماری را پنهان می‌کنند. 🔹این بیماری مشکلات اقتصادی ایجاد می‌کند که خداوند می فرماید اینجا هم صبر لازم است. 🔹مسئولین محترم در این کار دستوراتی داده‌اند که همه باید به آن عمل کنند تا این بیماری خطرناک در کشور کنترل شود. 🔹قوت در فضای مجازی حیاتی است 🔹قوت در زمینه بهداشتی و درمانی حیاتی است که در این زمینه اقدامات خوبی انجام شده است. 🔹جهش تولید، از ابزارهای قدرت است. 🔹جهش تولید به ابزارهایی نیاز دارد، از قاچاق و واردات بی رویه جلوگیری شود. به تولیدکننده کمک شود. امسال این کارها باید انجام شود. ۱۳۹۹/۱/۳ ارسالی از طرف آقای ابراهیمی_بیرجند @tabyin_tahlil_ejtehad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 و بیانات رهبر انقلاب اسلامی توسط حجه‌الاسلام و المسلمین فخریان ۱۳۹۹/۱/۳ @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
عادت‌هایی که نباید از نقی، ارسطو و بهتاش یاد بگیرید. 🔹🔸پنهان‌کاری، دروغ‌گویی‌‌های متعدد اعضای‌خانواده و.. نباید در خزانه رفتاری بزرگ‌سالان تقویت شود. ♦️طبق نظرسنجی‌ها، سری ششم سریال پایتخت توانسته است درصد زیادی از مخاطبان را با خودش همراه کند. به بهانه پربازدید بودن پایتخت در روزهای قرنطینه از زاویه روان شناسی به ابعاد گوناگون سریال می‌پردازیم. البته که می‌توانیم چشم‌مان را بر تمام نقاط ضعف این سریال ببندیم و صرفا آن را تحسین کنیم اما نگاه سیاه‌وسفید در هر زمینه‌ای ناکارآمد است. در پایتخت شش می‌بینیم که پسر بزرگ خانواده، نقش مادرش را به رسمیت نمی‌شناسد و معمولا با او محترمانه صحبت نمی‌کند. بهتاش به دلیل عصبانیت، سرش را به دیوار می‌کوبد و به ارسطو لگد می‌زند. در این سریال درباره مواد مخدر به‌راحتی صحبت می‌شود و خاص‌تر اینکه صحنه خشونت باری نمایش داده می‌شود که بهبود به دلیل سندروم دست بی‌قرار، دوبار ارسطو را از گردن روی دستش می‌گیرد! یکی از آسیب‌های نمایش خشونت در تلویزیون این است که مخاطب یاد می‌گیرد به‌جای تجربه هیجان‌هایش، آن‌ها را به‌طور افراطی تخلیه کند! یعنی اگر عصبانی است، به‌جای پردازش شناختی و هیجانی، آن را در لحظه، با شدیدترین حالت ممکن تخلیه کند. اگر خشمگین است، طعنه بزند، برخورد تهاجمی داشته باشد و ... . 1⃣آسیب‌های ترویج شوخی‌های پرخاشگرانه ♦️در سری جدید پایتخت، بارها شاهد شوخی‌های پرخاشگرانه هستیم. دست انداختن دیگران، توهین، تمسخر، آزار کلامی و جسمی، جزو شوخی‌های پرخاشگرانه هستند. ممکن است این سکانس‌ها باعث خنده شوند اما چنین خنده‌ای به قیمت بی‌احترامی به شخصیت افراد تمام می‌شود. حالا طیف زیادی از مخاطبان، شاهد پیام‌های کلامی و غیرکلامی خشونت‌بار هستند.  رسانه در جایگاه یک الگو، می‌تواند باعث ترویج یا بازداری برخی از رفتارها شود. تکرار شوخی‌های پرخاشگرانه در سریال، اصل «بازداری‌زدایی» را تقویت می‌کند؛ یعنی زمانی که فرد، کاری را انجام می‌دهد بدون آن‌که با پیامد نامطلوب آن مواجه شود. در این صورت، ترس بیننده از انجام همان رفتار، کم یا خنثی می‌شود. بنابراین مخاطبی که کنایه‌های بی‌شمار شخصیت‌ها را می‌شنود، احتمالاً با خودش می‌گوید گفتن این حرف‌ها نه‌تنها بد نیست بلکه خنده‌دار هم هست! بی‌آن‌که در رفتارهای روزمره‌اش به پیامد رفتار و احساسی که در فرد مقابل ایجاد می‌کند، بیندیشد. 2⃣از ارزیابی‌انتقادی کمک بگیرید ♦️البته همه به یک اندازه از رسانه الگو نمی‌گیرند. به کمک «ارزیابی انتقادی» می‌توانید از خودتان بپرسید آیا خندیدن به هر چیزی درست است؟ آیا جمله پرتکرار ارسطو که می‌گوید «من یه حبسی‌ام، کسی که حبس رفته همیشه یه ساک آماده گوشه خونه داره!»، کارکرد خوبی در جامعه دارد؟ صحنه خشونت‌بار خفه شدن ارسطو، چه تأثیری روی بچه‌ها دارد؟ اگر نقش فرهنگ‌سازی تلویزیون برایتان جدی نیست، به این مثل دقت کنید که سال‌ها پیش، دعوای برره‌ای در روستای خیالی برره، باعث شد تا برخی دانش آموزان با تقلید از همین دعوا، در مدرسه به همدیگر آسیب بزنند! عادت به پنهان‌کاری و دروغ‌گویی اعضای خانواده، تیغ زدن دیگران توسط بهتاش، مصرف و جابه جایی مواد هم تعدادی از مثال‌هایی هستند که نشان می‌دهند شاهد ضدهنجار در تلویزیون هستیم. بنابراین ممکن است کودکان و نوجوانان با تماشای پایتخت، به‌جای فراگیری هنجارهای کارآمد، رفتارهای ناسالم را درونی کنند و رفتارهای هنجارشکنانه هم در خزانه رفتاری بزرگ‌سالان، تقویت شود. 3⃣عادت‌هایی که سم ارتباط هستند ♦️تکیه‌کلام‌ها، به دلیل ساده و کوتاه بودن‌شان می‌توانند در مکالمه‌های روزمره، به‌طور تکراری استفاده شوند و تأثیر بگذارند. رفتار کنایه‌آمیز و تکیه‌کلام‌های گزنده، به‌مرورزمان تبدیل به عادت می‌شوند؛ در نتیجه افراد بدون هیچ پردازش ذهنی از آن‌ها در ارتباط‌شان استفاده می‌کنند. یکی از نیازهای طبیعی در هر ارتباطی، نیاز به «احترام» است. عادت‌های ناسالمی مثل کنایه زدن، باعث می‌شود نتوانیم نیاز مخاطبمان را به رسمیت بشناسیم و با آن‌ها به شکل مستقیم حرف بزنیم. ممکن است بی‌احترامی را معادل صمیمیت بگیریم و با ارجاع اشتباه به سریال و گفتن این جمله که (تو پایتخت هم همین‌ها رو می‌گفتن)، نیاز به احترام و هیجان ناخوشایند طرف مقابل را نادیده بگیریم. نگار فیض‌آبادی| کارشناس‌ارشد روان شناسی‌بالینی @tabyin_tahlil_ejtehad
با دقت بخوانید 🔹اخیرا پویشی با هدف معرفی امام زمان "علیه‌السلام" به جهانیان شکل‌ گرفت که کاربران را دعوت به عضویت در توییتر و مشارکت در طوفان توییتری در شب نیمه شعبان می‌کند. در این زمنیه نکاتی چند لازم به ذکر است: 1⃣توییتر شبکه‌اجتماعی فیلتر شده است و استفاده از فیلترشکن خلاف قانون و خلاف شرع است. توصیه به قانون‌شکنی و فعل حرام، توسط برخی از شخصیت‌های مذهبی مطرح و تاثیرگذار، چه توجیهی دارد؟! 2⃣بررسی‌ها نشان می‌دهد ۲۴ درصد محتوای توییتر توسط ربات‌ها تولید می‌شوند! در آخرین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ۱۹ درصد توییت‌های انتخاباتی، توسط ربات‌ها ارسال شده اند! از نهادهایی همچون سازمان سراج تا مجموعه های مصاف و بیان معنوی، کاربران زیادی را به فعالیت در توییتر سوق داده‌اند، سوال می‌شود چند ربات فعال ساخته‌اید؟! 3⃣ چند سال پیش گزارشی منتشر شد که ۷۵ درصد محتوای توییتر تنها توسط ۵ درصد کاربران تولید می‌شود! –هرچند این آمار امروزه تغییر کرده است- اما کسانی که مخاطب این فرمایش رهبری بودند که «ورود به شبکه‌های اجتماعی خارجی باید هوشمندانه باشد» -نقل به مضمون- بدانند ورود هوشمندانه یعنی این! یعنی تعداد محدودی از کاربران، که با استفاده از تکنیک‌ها و تاکتیک‌های جنگ رسانه‌ای، دست به عملیات بزنند، یعنی چریک سایبری تمام عیار، نه دانش‌آموز و دانشجویی که تنها استفاده از فیلترشکن و شیوه عضویت در توییتر را به او آموزش داده‌اید!! 4⃣ داعیه‌داران فعالیت در توییتر و اینستاگرام اذعان دارند که این سرویس‌ها زمین دشمن هستند. نهادهایی که مدعی ساماندهی ۱۰۰۰ گردان سایبری هستند، بفرمایند چند نفر از آنها نیروی زبده عملیاتی هستند؟! بررسی‌ها نشان می‌دهد بیش از ۹۵ درصد این افراد، کمترین اطلاعی از پیچیدگی‌های فعالیت در زمین دشمن ندارند؛ بلکه حضور آنان در خط مقدم تنها تلفات را افزایش داده است. چه‌بسیار جوانان پاک، انقلابی و مذهبی که به عنوان چریک جنگ نرم، با ورود به سرویس‌های دشمن، ایمان، اعتقاد و طهارت خود را از دست داده و گرفتار منجلاب فساد شده‌اند. 5⃣ فعالیت گسترده کاربران عادی در زمین دشمن، از یک سو شناخت او نسبت به جبهه انقلاب را تکمیل کرده که خود تبعات مخرب فراوانی دارد، از سوی دیگر به مرور زمان با تغییر ذائقه، کاربر ایرانی را ملزم به تبعیت از قوانین خود می‌کند؛ ادامه فعالیت به شرط ترک هر اقدام استکبارستیز که گوشه ای از آن را در ایام شهادت حاج قاسم عزیز و حذف صفحات گسترده دیدیم، نمونه‌ای از این قوانین است. 6⃣ شناسایی دلدادگان انقلاب اسلامی در سایر کشورها و قرار گرفتن آنان در تور اطلاعاتی سرویس‌های جاسوسی دشمن، قصه‌ی پرغصه‌ای است که نتیجه‌ی فعالیت بی‌حساب و کتاب در سرویس‌های صهیونیستی بوده و شرح آن در این مجال نمی‌گنجد. 7⃣ برادران عزیز! راهکار این است و جز این نیست: به جای فراخون عمومی برای فعالیت در توییتر و اینستاگرام، با تکیه بر مهارت چشمگیر نخبگان جوان، طراحی و ساخت ربات را در دستور کار قرار دهید، به جای ۱۰۰۰ گردان، یک تیپ زبده عملیاتی آموزش دهید و آن ۱۰۰۰ گردان را به خط کنید تا بر سر یکایک اعضای شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و قوه قضائیه فریاد بزنند که چرا تاکنون فضای مجازی در طراز انقلاب اسلامی راه اندازی نشده و اساسا ولنگاری، پلشتی و انفعال در این حوزه استراتژیک، براثر اقدامات شبکه نفوذ تا کی؟!! حجه‌الاسلام کرباسی با کمی تصرف @tabyin_tahlil_ejtehad
✅ چرا در تبیین شخصیت رهبران دینی نباید صرفاً به بیان سن و سال و تاریخ ‌و محل تولد و نام پدر و مادر آنها پرداخت؟ ✅ پاسخ: رهبر انقلاب در سلسله سخنرانی‌های سال ۵۱ در هیات انصار الحسین "علیه‌السلام" این‌گونه می‌فرمایند: شناسایی اهل‌بیت "علیهم‌السلام" به نام و نشان و پاره‌ای از خصوصیات، حرف‌تازه‌ای نیست، این را که امام سوم در سال چندم هجرت، یا امام ششم در زمان کدام قدرت اموی یا عبّاسی دیده به جهان گشود؟! یا می‌دانیم، یا اگر هم نمی‌دانیم، لازم نداریم. آنچه در زمینه‌ی شناخت این بزرگ‌مردان الهی برای ما لازم است، شناخت سیمای واقعی آنهاست. آنچه امروز به آن می‌گویند: بیوگرافی. بیوگرافی یک انسان را چه چیزهایی تشکیل می‌دهد؟ آیا تاریخ ولادت او و تاریخ وفات او و عدد فرزندان او و نام زنان اوست؟ یا نه، عناصر و عوامل تشکیل‌دهنده‌ی شخصیت او است؟ چه چیزهایی شخصیت این رجل مورد نظر را تشکیل می‌دهد؟ وقتی که کسی درباره‌ی یک چهره‌ی معروفی مثل گاندی حرف می‌زند یا کتاب می‌نویسد، اگر بپردازد به اینکه گاندی در چه سالی و چه ماهی از آن سال و چه روزی از آن ماه و از پدری به چه نام و از مادری به چه خصوصیت و در کدام شهر و در چه ساعت و در چه طالعی متولد شد و کِی مُرد و چند زن گرفت و چند فرزند پیدا کرد، آیا شما که نه شیعه‌ی گاندی هستید، نه گاندی امام شما است، با خواندن یک چنین کتابی قانع خواهید بود که گاندی را شناخته‌اید؟ یقیناً نه. آنچه در زمینه‌ی شناخت شخصیتی مثل گاندی برای شما قانع کننده است، این است که بدانید گاندی در هندوستان چه کرد؟ با کدام دشمن روبرو بود؟ انگیزه‌ی او در مخالفت با این دشمن چه بود؟ برای اجرای این عمل از چه برنامه‌ها و از چه وسائلی استفاده کرد؟ روابط او با دیگر شخصیت‌ها و چهره‌های معروف هند به چه صورت بود؟ اینها برای شما مهم است و شما نگاه کنید به این بیوگرافی‌های معروفی که نویسندگان بیوگرافی‌نویسِ معروف عالَم -مثل رومن رولان- درباره‌ی چهره‌های معروف نوشته‌اند؛ ببینید چطور نوشته‌اند. بعد که آن‌ها را نگاه کردید، به سمت قفسه‌ی آن طرف کتاب‌خانه‌تان برگردید نگاه کنید به آنچه که به عنوان بیوگرافیِ امامان اهل‌بیت "علیهم‌السلام" دوستان آنها و شیعیان آنها درباره‌ی این بزرگ‌مردان به سِلک تحریر درآورده‌اند، نگاه کنید. در اینجا شما بسی حیرت زده خواهید شد؛ زیرا خواهید دید که در این نوع دوم از کتاب‌ها، چیزی که وجود ندارد، همین مسائل است. کتاب همرزمان حسین "علیه‌السلام"، گفتار سوم پ‌.ن: مراقب باشیم در تبیین شخصیت رهبر انقلاب دچار سطحی‌نگری نشویم. فهم منظومه‌ی فکری رهبری، مانع از سطحی‌نگر شدن ما خواهد شد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
با عرض سلام خدمت شما در طی چند پیام به تبیین بیانات رهبر انقلاب در اجلاس سالیانه روسا و مدیران آموزش و پرورش در تاریخ ۱۱شهریور می‌پردازیم🔻
رهبر انقلاب اسلامی: ما میخواهیم خروجی این دستگاه عظیم، این ماشین بزرگ، یک خروجی‌ای باشد منطبق بر تفکّر اسلامی.خب حالا آن انسان مطلوب جامعه‌ی اسلامی و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی چه خصوصیّاتی دارد؟ در این مورد هم البتّه خیلی صحبت شده -همه صحبت کرده‌اند، بنده هم مطالبی همیشه عرض کرده‌ام، دیگران هم گفته‌اند- امّا حالا اگر بخواهیم به طور خلاصه در چند جمله که متناسب با آموزش و پرورش هم هست، آن انسان طراز اسلامی‌ای را که توقّع هست آموزش و پرورش او را تربیت کند معرّفی کنیم، این جور تعریف میکنیم که انسانی باشد با این خصوصیّات: اوّلاً مؤمن باشد؛ ایمان اوّلین شرط است. ثانیاً خردمند باشد؛ یعنی عقل را به کار بگیرد. «لَعَلَّکُم تَعقِلون»در قرآن ببینید چقدر هست! ثالثاً اندیشمند باشد؛ یعنی فکر کند. عقل فقط برای پیدا کردنِ راه‌های عملیِ زندگی نیست؛ عمده برای فکر کردن و اندیشیدن است، که این از دانشمند شدن مهم‌تر است. اگر بخواهیم دانشمندان خوبی داشته باشیم، باید اندیشمندان خوبی داشته باشیم. بعد، دانشمند شدن و کسب علم؛ این هم یک خصوصیّت است. مجاهد و اهل عمل باشد؛ یعنی نشستن و حرف زدن و صرفاً فکر کردن و حرّافی کردن کافی نیست، باید اهل عمل باشد که حالا در این زمینه هم بحثهای زیادی وجود دارد. عمل هم عمل مجاهدانه و پیگیر [است]؛ همان [عملی] که در عرف شرع مقدّس اسلام «جهاد» گفته میشود که آن وقت این جهاد در اینجا جهاد فی‌سبیل‌الله است، جهادِ موردِ ترغیبِ شرع است. انسانِ باانصافی دربیاید، [انسانِ] بانظمی دربیاید، متخلّق به اخلاق اسلامی دربیاید؛ اینها خصوصیّات انسانی است که ما توقّع داریم در آموزشی که شما میدهید و پرورشی که شما میکنید، یک چنین انسانی به وجود بیاید. ۹۹/۶/۱۱
این بیان را با متن زیر بخوانید🔻 رهبر انقلاب اسلامی: عرصه‌های پیشرفت اسلامی_ایرانی را به‌طور کلّی بایستی مشخص کنیم. در درجه‌ی اوّل، پیشرفت در عرصه‌ی است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعه‌ی متفکّر حرکت دهیم؛ این هم درس قرآنی است. شما ببینید در قرآن چقدر «لِقَومٍ یَتَفَکَّرُون»، «لِقَومٍ یَعقِلُون»، «أفَلا یَعقِلون»، «أفَلا یَتَدَبَّرون» داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشه‌ورزی را در جامعه‌ی خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البتّه این از مجموعه‌ی نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البتّه این راهبردهایی دارد، الزاماتی دارد. ابزار کار، آموزش‌وپرورش و رسانه‌ها است؛ که باید در برنامه‌ریزی‌ها اینها همه لحاظ شود و بیاید. عرصه‌ی دوّم -که اهمّیّتش کمتر از عرصه‌ی اوّل است- عرصه‌ی است. در علم باید ما پیشرفت کنیم. البتّه علم هم خود، محصول فکر است. این هم یک عرصه‌ی پیشرفت است.  عرصه‌ی سوّم، عرصه‌ی است، همه‌ی چیزهایی که در زندگی یک جامعه به‌عنوان مسائل اساسی و خطوط اساسی مطرح است، در همین عنوان «عرصه‌ی زندگی» می‌گنجد؛ مثل امنیّت، مثل عدالت، مثل رفاه، مثل استقلال، مثل عزّت ملی، مثل آزادی، مثل تعاون، مثل حکومت. اینها همه زمینه‌های پیشرفت است، که باید به اینها پرداخته شود.  عرصه‌ی چهارم -که از همه‌ی اینها مهم‌تر است و روح همه‌ی اینها است- پیشرفت در عرصه‌ی است. ما بایستی این الگو را جوری تنظیم کنیم که نتیجه‌ی آن این باشد، باید برای همه روشن شود که معنویّت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصه‌های دیگر، هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه معنویّت روح همه‌ی اینها است. میتوان با معنویّت، قلّه‌های علم را صاحب شد و فتح کرد؛ یعنی معنویّت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنیا در آن صورت، دنیای انسانی خواهد شد؛ دنیایی خواهد شد که شایسته‌ی زندگی انسان است. دنیای امروز، دنیای جنگلی است. دنیایی که در آن علم همراه باشد با معنویّت، تمدّن همراه باشد با معنویّت، ثروت همراه باشد با معنویّت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود. البتّه نمونه‌ی کامل این دنیا در دوران ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) اتّفاق خواهد افتاد و از آنجا دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینه‌های مقدّماتىِ عالَم انسانی داریم حرکت میکنیم. ما مثل کسانی هستیم که در پیچ‌وخمهای کوه‌ها و تپّه‌ها و راه‌های دشوار داریم حرکت میکنیم تا به بزرگراه برسیم. وقتی به بزرگراه رسیدیم، تازه هنگام حرکت به سمت اهداف والا است. بشریّت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کوره‌راه‌ها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتی به بزرگراه رسید -که آن، دوران ظهور حضرت بقیّةالله است- آنجا حرکت اصلی انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت سریع انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت موفّق و بی‌زحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همین که انسان در این راه حرکت کند و برود؛ دیگر حیرتی در آنجا وجود نخواهد داشت. ۸۹/۹/۱۰
رهبر انقلاب: «فضای مجازی بدون اختیار ما، دارد مدیریت می‌شود و عوامل مسلط بین‌المللی در این فضا از لحاظ خبردهی، خبررسانی، تحلیل داده‌ها و هزاران کار دیگر بشدت فعالند. نمیشود مردممان را در این فضا، بی‌پناه رها کنیم.» ۹۹/۶/۲ پ.ن: این فضای مجازی که رهبر انقلاب بیان فرمودند، زمین دشمن است. زمین ، یعنی فضایی که همه اختیار و مدیریت آن بدست است و او هدف‌هایی را برای خود ترسیم می‌کند و از این فضا برای رسیدن به اهدافش استفاده می‌کند. رهبر انقلاب فرمودند: "در میدان تنظیم‌شده از سوی دشمن بازی نکنید؛ چون چه ببرید و چه ببازید، به‌نفع اوست". به نفع اوست، چون زمینِ اوست. چون همینکه وارد زمینش شدی، او تاثیرش را بر تو می‌گذارد. بله ممکن است تو در زمین دشمن، یک تاثیرکی هم داشته باشی، اما بدان در این فضا، فکر و ذهن و عمل ما، بتمامه توسط مدیریت می‌شود. حضرت آقا فرمود: پیغمبر باید مسلمانان را هرچه بیشتر به هم بجوشاند و گره بدهد و هرچه بیشتر از دیگر، از جریان‌های دیگر، دور نگه دارد؛ چون اینها در اقلیتند. جمعیتی که در اقلیتند، ممکن است فکرشان تحت‌الشعاع فکر اکثریت، قرار گیرد. برای اینکه اینها هضم نشوند، نابود نشوند، برای اینکه اینها بتوانند به عنوان یک جمعی باقی بمانند، تا در آینده جامعه‌ی اسلامی با دست‌های استوارِ اینها بنا بشود و اداره بشود و ادامه پیدا بکند... ۵۳/۷/۱۹ حال شما قضاوت کنید، در فضای مجازی موجود -زمین دشمن- ما در اقلیت هستیم یا در اکثریت؟! مدیریت به دست دشمن است یا دوست؟! عاقلانه‌ترین کار، گسیل به زمین دشمن جهت مبارزه با دشمن و خارج نمودن دیگران از آن زمین است. آقایان! لطفا بی‌حساب و کتاب مردم را دعوت به حضور در زمین دشمن ننمایید. یادمان نرود، مهم‌ترین کار دشمن، است. یعنی وارونه نشان دادن واقعیت‌ها. تحریف منشا تمام بیچارگی‌ها و بدبختی‌های بعدی است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
🛑آیا هاشمی امام را گول زد؟ "آیا هاشمی امام را گول زد؟" تیتر بدی است؟ احتمالا می گوئید توهین به امام است. بله حق می دهم. ولی تحلیل برخی عزیزان انقلابی درباره قطعنامه دقیقا همین میزان توهین آمیز به ساحت حضرت امام است. خلاصه حرف شان اینست که عده ای اهل خدعه امام را دوره کردند و تحت فشار قرار دادند و اما ناچار شد جام زهر را بنوشد. می گوئیم اینکه توهین به امام است. امام را چه فرض کردید؟ فردی بی اطلاع از اوضاع و بی اراده مقابل اطرافیان؟ می گویند مثل ماجرای حکمیت امیرالمومنین وصلح امام حسن. می گوئیم خب سخنان اخیر رهبری را چه می کنید که فرمود مدبرانه؟ میگویند امام نیز مانند امیرالمومنین ناچار شد تن به فشار اطرافیان دهد و انتخاب دیگری هم نداشتند لذا تدبیر یعنی همین. عجیب است این سطح امام شناسی. عجیب تر فهم نادرست از نظام امام-امت است. چرا حل و فصل این موضوع مهم است؟ چون همین امروز هم عده ای که برخی سخنان رهبری را فهم نمی کنند، هرازگاهی می گویند رهبری خودشان خوب اند. ولی امان ازدفتر و بیت و فشار روحانی و کدکش ها و خبربیارها و بولتن سازان برای ایشان. برادران خوبم مهمترین و کلیدی ترین نقش امام جامعه هدایت است. هدایت نیز نمی تواند بدون اعتنا به حال مردم و زمانه جامعه باشد. امام جامعه هیچ گاه با فشار اطرافیان تصمیمش عوض نمی شود ولی وقتی شرایط مردم و جامعه را می بیند با هدف هدایت با آنها مدارا میکند و تصمیمش را تغییر می دهد. امام خمینی در پیام قطعنامه می گوید "به مصلحت مسلمین تن دادم" رهبرانقلاب مصلحت را توضیح می دهند: "قبول قطعنامه بخاطرفهرست مشکلاتی بود که مسئولین به امام دادند" امام در پیامشان می گویند: " تاكید می كنم كه گمان نكنید كه من در جریان كار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من می باشند" برای نقد هاشمی و روحانی و رضائی غیره راه بسیار است. چرا امام را هزینه میکنیم؟ امام بخاطر شرایط کشور با مردم مدارا کردند. مدارا و مراعات کلید واژه کلیدی امام در توجه به سلوک فردی و مدیریت اجتماعی است  و نه تنها عقب نشینی نیست که نرمش قهرمانانه برای رشد جامعه است. لذا همین جام زهر به تعبیر رهبرانقلاب با تدبیر قطعنامه شیرین شد. 11/07/1369  مذاکره نیز همین بود. برخی خیال می کنند رهبری تحت فشار روحانی به مذاکره تن داد. خودشان می فرمایند مجوز مذاکره برای دولت قبل بود. ۱۳۹۵/۰۳/۲۵. یعنی خواست مردم را دیدند. این نیز برای رشد جامعه در یک تجربه واقعی بود تا متوجه باشند پیروزی در تاب آوری و ایستادن روی پای خودمان است. در ماجرای حکمیت و صلح امام حسن هم العیاذ بالله امام تحت فشار چهارتا اهل خدعه تصمیم نگرفت. به مردم و جامعه اش نگاه کرد. وقتی طرح حکمیت مطرح شد 20 هزار نفر شمشیر بدست مقابل امیرالمومنین صف کشیدند. حضرت فرمود کاش دو نفر در این سپاه مثل مالک بودند. در قصه صلح امام حسن که اوضاع بدتر بود. رهبری می فرماید صلح امام حسن ناشی از بی بصیرتی مردم آن زمان بود. درست کنیم تحلیل مان را از نظام ارتباطی امام و امت. محسن مهدیان @tabyin_tahlil_ejtehad
🌀 تخریب تنها رسانه رسمی رهبری؛ خدمت یا خیانت؟! 🖋 علی مهدوی 🔺 «به بنده گاهی می‌گویند شما چرا به دولت تشر نمی‌زنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، و الّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند. بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانه‌ها بعضی جلسات ما منعکس می‌شود، جلسات دیگر داریم با مسئولین مختلف، خب از آنها که مطّلع نیستند، 🚫 دلشان می‌خواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایده‌ی این تشر چیست؟ فایده‌ی این تشر این است که دلِ شما خنک می‌شود، همین! یعنی بیش از این فایده‌ای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید.» (۱۵ شهریور ۱۳۹۷) 🔹 این بیان صریح امام خامنه‌ای است در بیان مصلحت عظیم «عدم انعکاس همه فرمایشات ایشان» مخصوصا تبیین ضرر انعکاس رسانه‌ای تشرها به مسؤولین مختلف. 🔻 اما برخی دوستان دغدغه‌مند و انقلابی بدون توجه به این موضوع مهم و اینکه خواست شخص امام خامنه‌ای بر عدم انعکاس همه بیانات ایشان است، شروع به اتهام‌زنی کرده اند که دفتر رهبری مدام در حال سانسور بیانات رهبری است!! ❓آیا توجه داریم تضعیف دستگاه رهبری آن هم با ادبیاتی خشن و سرشار از تهمت‌های گوناگون، آتش تهیه‌ی چه فتنه‌ای می‌تواند بشود؟ آیا اندکی اندیشیده ایم اگر تنها رسانه رسمی رهبر معظم انقلاب را تضعیف کنیم و از حجیت و مرجعیت بیندازیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ 🔹 ای کاش کمی به آثار و تبعات انتشار نسنجیده برخی سخنان جلسات خصوصی رهبری توجه کنیم. چطور انتشار مطالب جلسه خصوصی رهبری درباره استيضاح از نظر این دوستان، مصداق خبط عظیم و گناه کبیره است ولی انتشار محتوای جلسه خصوصی رهبری با ستاد کرونا -آن هم به فرض صحت خبر کانالهای ناشناس- پسندیده و مستحب است؟ ✅ صد البته ممکن است پیشنهاداتی نسبت به فعالیت هرچه بهتر و قوی‌تر رسانه رسمی دفتر رهبری داشته باشیم؛ اما اولا از مجاری صحیح آن باید پیگیر انتقال انتقادات و پیشنهادات باشیم جوری که به بیان رهبری «انتقاد به نظام تلقی نشود»؛ ثانیا نباید با ادبیاتی ناصحیح و الفاظ و لحنی باشد که تداعی‌گر این شود که رهبری نظام حتی توان اداره دفتر خویش را هم ندارد و مدام عده‌ای سانسورگر، بیانات رهبری را در یگانه رسانه رسمی ایشان سانسور می‌کنند و ایشان توانی برای مقابله با این موضوع در دفتر خود را هم ندارند!! این مسیر ولو باشد مقصدش تهمت کانالیزه بودن به امام جامعه است؛ که گناهی کبیره و خیانتی نابخشودنی است. @tabyin_tahlil_ejtehad
✳️ وراثت خاندان زم آنها که را می‌شناختند از سرنوشت پسرش (روح‌الله زم) تعجب نکردند و از این هم که حاجی پسرش را در ساعات قبل از اعدام «نورانی» توصیف کرد، شگفت زده نشدند! اگر آن روزها که حاجی زم بر «حوزه هنری» سلطنت می‌کرد و به نام درآمدزایی، با پول بیت‌المال، وارد معاملات بی‌حساب و کتاب سیگار تا پالایشگاه نفت «ساره» شده بود (معاملاتی که کسی به حساب آنها نرسید تا مشخص شود بر سر بیت‌المال چه آمده است!) با این سلطان بی‌تاج و تخت برخورد شده و پرونده اعمالش برای مردم افشا می‌شد، دیگر آبرویی برایش نمی‌ماند تا در باب نورانی شدن پسر معدومش انشاء بنویسد! ❇️ و بماند که نیروهای امنیتی هیچ وقت سراغ چرایی ارتباط حاجی زم با «شاهد c» دادگاه میکونوس نرفتند و.......! ❇️ روح الله زم، پسر پدرش بود، نه کم و نه زیاد! هیچ گاه پدر، پسر را مقصر نشناخت‌ و همیشه او را تبرئه کرد و حالا هم او را تقدیس می‌کند و از چنین پدری، چنین پسری عجیب نیست! ♦️محمد صادق کوشکی @tabyin_tahlil_ejtehad
با توجه به صبغه‌ی اخلاقی که از آقای امجد،‌ از سال‌های دور به یاد دارم، دوست داشتم موضع‌گیری‌ها و رفتارهای ایشان در سال‌های اخیر را بگذارم به حساب ساده اندیشی ایشان و نداشتن بصیرت و قدرت تحلیل مسائل. دوست داشتم‌ او را بگذارم در ردیف آن دسته از خشک مقدس‌هایی که از روی جهل، امیرالمومنین (علیه‌السلام) را در جنگ صفین متهم به مسلمان کشی کردند. دوست داشتم باور کنم که مشکل آقای امجد،‌ تنها ساده‌اندیشی است. اما نه، نمی‌شود. کدام طلبه‌ی مبتدی است که نداند معنای "مَن قُتِل مظلوماً، قُتِلَ شهیداً" در حقیقت "مَن کانَ مسلماً و قُتل مظلوماً فی سبیل الله کانَ شهیداً" است؟! آقای امجد! زمِ معدوم، در راه خدا و به دست دشمن خدا مظلومانه کشته شد که او را شهید خطاب کردید؟ یعنی واقعا زمِ جانی را نمی‌شناختید؟! مگر می‌شود! طبق استدلال شما پس تمام مجرمانی که در زندان هستند، مظلوم و هر مجرم مقتولی هم لابد شهید است دیگر! شما که رهبری را مقصر خون‌های ریخته شده در فتنه‌ها می‌دانید، در این ادعا، با چه کسانی همسو و همراه هستید؟! با دوستان خدا یا دشمنان خدا؟ امروز چه کسانی درپی تهمت‌زنی به نظام اسلامی و رهبر انقلاب هستند؟! خدا کند توجه به هم‌جبهگی‌تان با دشمنان خدا داشته باشید. با کدام منطق و برهان، با افتخار نایب امام زمان(علیه‌السلام) را مقصر در خون‌های ریخته شده در فتنه‌ها می‌دانید؟! واقعاً مقصران اصلی فتنه۸۸ و ۹۶ و ۹۸ را نمی‌شناسید یا چشم‌تان را بر روی حقایق بسته‌اید؟! سال‌هاست بزرگان‌مان گفته‌اند که دیانتِ بدون سیاست، سفاهت است. امروز عینیت این گزاره را در رفتار و گفتار شما و امثال شما می‌بینیم. اسلام به ما آموخت، درس اخلاقی که ما را به امامِ حق نزدیک‌تر و نسبت به او مطیع‌تر نکند، اخلاق الهی نیست، درس‌های شیطانی است. بر مبنای کدام اخلاق، بی‌اخلاقی فاحش می‌کنید؟! ما نمی‌توانیم باور کنیم که شما ساده‌اندیش هستید. رفتار شما بیشتر به تسویه حساب‌های حق به جانب شبیه است تا ساده اندیشی. اسماعیل فخریان ۹۹/۹/۲۸ @tabyin_tahlil_ejtehad
در برابرِ معیارهای چپ‌مآبانۀ فرهنگی-۱ صداوسیما و خواصِ ناگفتۀ عید!! [۱]. یکی از «قواعدِ نانوشتۀ صداوسیما» این است که در ساعت‌های پایانیِ سال که عید از راه می‌رسد، «معیارهای رایج»، تا حدّ زیادی «سست» و «کم‌رنگ» می‌شوند و با نگاهی «گشوده‌تر» و «بازتر»، برنامه‌ها تدبیر و طرّاحی می‌شوند. تا اینجا، فقط توصیف کردم و قصدِ قضاوت نداشتم. [۲]. مصداق‌ها و نمونه‌های فراوانی وجود دارند که نیازی به اشاره به آنها نیست. از میهمانان گرفته تا مجریان، از گفتگوها تا فیلم‌ها، از موسیقی‌های بی‌کلام تا باکلام، و ... . یک‌بار موسیقیِ بی‌کلامِ «عشوه» را از بیژن مرتضوی شنیدم. بارِ دیگر در بخشی از فیلم ضدّ گلوله، قطعۀ «سفر» از معین و به همراهِ صدای خودِ او پخش شد. و ... . به این فهرست، پوشش‌های «جیغ» و «جذابِ» برخی از خانم‌ها را هم اضافه کنید! [۳]. امسال در یکی از شبکه‌های تلویزیونی، رضا صادقی که به‌عنوانِ مجری، ایفای نقش کرد، ترانه‌ای از خودش را با عنوانِ «رد پا» را به‌همراه گروهِ کُر خواند. اصلِ این ترانه، با زیر صدای یک خانم و همراهیِ گروهِ کُر ضبط شده است. لبخندِ شیرینِ گروهِ کُر نشان می‌داد که خودشان هم از ملودیِ خوشمزۀ این ترانه، لذّت می‌برند! رضا صادقی به‌طورِ معمول، «غمگین» می‌خواند و «لاتی»! این بار، «لاتی» بود امّا «شاد»! شادی‌اش هم در حدی بود که اهلِ فن، می‌توانستند با آن برقصند! [۴]. برخلافِ تصویری که بعضی از من دارند، باید بگویم برخی از این قبیل «گشاده‌دستی‌ها» و «گشایش‌ها»ی فرهنگی، نه‌تنها مذموم نیستند، بلکه بجا و روا هستند. بسیاری از «معیارها» و «ضابطه‌ها»ی فرهنگی که رایج گشته و «رسمی» و «قانونی» انگاشته می‌شوند، پایۀ متقن و مستحکمی ندارند. اینها، ساختۀ «گذشته»‌ای هستند که در آن نیروهای چپ در دولتِ میرحسین موسوی، حاکم بودند و به‌نام انقلاب، «قلع‌‎وقمع» کردند! [۵]. یادم می‌آید که وقتی با ژیانِ پدرم از ده به تهران می‌آمدیم، در میانۀ راه، «ایستِ بازرسی» بود. پیش از آن‌که به معبرِ دشوارِ «انقلاب» (؟!) برسیم، پدرم «نوار کاست» را از ضبطِ صوت درمی‌آورد و در داشبورد می‌گذاشت! بندۀ خدا پدرم، همه‌چیز گوش می‌داد: هایده، حمیرا، مهستی، گوگوش، شماعی‌زاده، شب‌پره، آغاسی، قادری، ایرج و ... . خب من هم که کَر نبودم! می‌شنیدم و از شما چه پنهان، از بعضی‌هایش هم کمی خوشم می‌آمد! به‌هرحال، در موقعِ توقف، یکی از نیروهای «کمیته» نزدیک می‌شد و می‌پرسید از کجا آمدید و به کجا می‌روید. نگاهی هم به داخل می‌انداخت، به‌خصوص «ضبط صوت»! خلاصه، ما هیچ‌گاه در «دام» نیفتادیم! [۶]. البتّه من که در سال‌های بعد، خودم هم به یک «عاملِ فرهنگی» تبدیل شدم؛ چنان‌که فیلم‌فارسی می‌دیدم و حتّی به توانمندیِ انتقال و توزیعِ فیلم‌های وی.‌اچ‌.اس هم دست یافتم! گویا استعدادهای نهفته ای داشتم که فضای سالمِ فرهنگی، آنها را بارور کرده بود! [۷]. آشناییِ من با سیّدمرتضی آوینی، همه‌چیز را در درونِ من، دگرگون کرد! و این‌گونه بود که دوباره، متولّد شدم... [۸]. این هم نشانیِ ترانه‌ای که به آن اشاره کردم تا زحمتِ جستجو را متحمّل نشوید! قصدِ دیگری ندارم! باور کنید دوستان! متن از دکتر مهدی جمشیدی @tabyin_tahlil_ejtehad
در برابرِ معیارهای چپ‌مآبانۀ فرهنگی-۲ مثلثِ فاشیستیِ موسوی، رهنورد و مخملباف! [۱]. مثلثِ فاشیستیِ «میرحسین موسوی»، «زهرا رهنورد» و «محسن مخملباف»، تاریخِ فرهنگیِ انقلاب را تاریک کردند. البتّه به این مثلث، باید «محمّد خاتمی» را نیز اضافه کرد که چه در روزنامۀ کیهان و چه در وزارتِ ارشاد، پرچمِ «فاشیسم» را برافراشته بود و با تمامِ کسانی‌که احساس می‌کرد از نظرِ فرهنگی، «دیگری» هستند، آن کرد که نباید می‌کرد. قصّۀ تلخِ فیلمِ «برزخی‌ها»، از جمله قصّه‌های فرهنگیِ تلخی است که به‌دستِ هم‌اینان رقم خورد. [۲]. در فیلمِ «برزخی‌ها»، محمدعلی فردین، ناصر ملک‌مطیعی، ایرج قادری، سعید راد، محمدعلی کشاورز بازی کرده بودند؛ چهره‌های سرشناسِ سینمای قبل از انقلاب. فیلم در سالِ شصت‌ویک، اکران شد و همزمان، فشارهای رسانه‌ای و سیاسی نیز آغاز شد! نخست‌وزیرِ مستبد که سوابقِ مارکسیستی داشت، یعنی میرحسین موسوی ازیک‌طرف، و محمد خاتمی در روزنامۀ کیهان ازسوی‌دیگر! عبدالمجید معادیخواه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، می‌گوید در جلسه‌ای که دراین‌باره با آیت‌الله خامنه‌ای داشتم، ایشان گفت: به‌صرفِ حضورِ یک بازیگر در فیلم، نباید جلوی اکران آن گرفته شود و اگر فیلم اشکالی از نظر محتوایی ندارد، می‌تواند اکران داشته باشد(عبدالمجید معادیخواه، خبرآنلاین، سال ۱۳۹۳). سرانجام، فشارها نتیجه داد؛ چنان‌که نه‌فقط «برزخی‌ها» توقیف شد، بلکه فعّالیّتِ فردین و ملک‌مطیعی و قادری نیز برای همیشه، «ممنوع» گردید! به‌این‌ترتیب، «تنگ‌نظری» و «بسته‌اندیشی» و «بی‌انصافیِ» جریانِ چپ، که به پای انقلاب نوشته می‌شد، قرونِ وسطیِ فرهنگی را در ایران آغاز کرد. [۳]. در دورۀ صدارت ده‌سالۀ انوار و بهشتی، تحّکم و نگاهِ آمرانه، به‌مراتب بیشتر از هر دوره‌ای حاکم بود و اصلاً کسی جرئت نمی‌کرد مخالفتی با مدیریت سینما داشته باشد!(عزت‌الله ضرغامی؛ «دهۀ شصت، سینما و صداوسیما»؛ روزنامۀ شرق؛ ۱۳ آبان ۱۳۹۶). یکی از نیروهای چپی گفته است: بازیگران سینمای پیش از انقلاب، توبه کردند و ما هم پذیرفتیم که در ایران بمانند و کار کنند؛ امّا بعد دیدیم مگر می‌شود مخاطب سینما، تک‌تک فیلم‌های قبلی را از یاد ببرد؟! به همین خاطر مجبور شدیم تمام مصادیق سینمای قبل از انقلاب را پاک ‌کنیم و در نهایت تصمیم این شد که این افراد کار نکنند! [۴]. ناصر ملک‌مطیعی، سخت شیفتۀ سینما بود و تا روزهای آخرِ عمرش، سودای بازگشت به سینما را داشت، امّا سیاست‌های فرهنگی «به‌ارث‌رسیده» از جریانِ چپِ سیاسی، فضایی آهنین شکل داده بود. گویا یکی از قسمت‌های برنامۀ دورهمی نیز با حضورِ وی ضبط شده بود، امّا به دلیلِ حضورِ او به‌عنوانِ مهمان، اجازۀ پخش نیافت! این یعنی عقلانیّتِ فرهنگی در صداوسیما در «دهۀ نود»، تابعِ خطّ فرهنگیِ غلطی است که جریانِ چپِ سیاسی در «دهۀ شصت»، ساخته‌وپرداخته است! با پخش‌نشدنِ این برنامه، او سخت ناامید و سرخورده شد و چندی بعد نیز درگذشت. [۵]. محمدطه عبدخدایی، معاونِ هنریِ خاتمی در وزارت ارشاد، می‌گوید: حدودِ صدوپنجاه هنرپیشه، جزو اخراجی‌‌های وزارتِ فرهنگ بودند. من آمدم خدمتِ آقا [آیت‌الله خامنه‌ای] و گفتم اینها [یعنی دوستانِ محمد خاتمی در وزارتِ ارشاد]، فهرستی از بازیگرانی تهیه کرده‌اند که باید اخراج شوند و آن را به من دادند که اخراج کنم، ولی نمی‌توانم چنین کاری کنم. آقا گفتند: هرگز این کار را نکن! اینها بندگانِ خدا هستند؛ بالاخره فضای آن زمان، این‌گونه بوده و این، شغل‌شان بوده. ازاین‌رو، در طولِ سال‌های ۶۱ تا ۶۶، حتّی یک نفر هم اخراج نشد و همین افراد، اکنون جزء هنرپیشه‌‌ها هستند. اخراج‌نشدنِ اینها با حمایتِ آقا بود(محمدطه عبدخدایی، «ماجرای مخالفت‌های سنگینِ خاتمی و تاجزاده با ویدئو»، خبرگزاریِ تسنیم، ۲خرداد ۱۳۹۷). [۶]. همو می‌گوید در جلسۀ معاونینِ وزرات ارشاد، این را مطرح کردم که چرا دستگاه و فیلمِ ویدئو را ممنوع می‌‌کنیم؟! تاج‌زاده که روبه‌روی من نشسته بود، گفت: آقا رفته فرنگ، متجدِّد شده! یک‌سری آقایان ما را هو کردند که چنین سخنی را گفتیم. انوار، امین‌زاده، تاج‌زاده، ابطحی، بهشتی و... مخالف بودند! بعد خاتمی گفت: پس مواد مخدر را هم آزاد کنیم! گفتم: مواد مخدر، ماهیتش مشکل دارد. پس شما دوربین عکاسی را هم ممنوع کنید؛ چون ممکن است با دوربین عکاسی، عکس‌های مستهجن گرفته شود!(همان). نمی‌دانم امروز، چرا گذشته‌ها سانسور می‌شوند و آیت‌الله خامنه‌ای، انسدادگرا و اختناق‌خواه معرفی می‌شود و اینان، آزادی‌خواه! کسانی که بابِ استبداد و اختناقِ فرهنگی را در ایرانِ پساانقلاب گشودند و در افکارِ عمومی، هراس افکندند، امروز به‌جای شرمندگی از تحمیلِ خشک‌اندیشی‌های خود به انقلاب، طلبکار و مدّعی شده‌اند و لیبرالیسمِ فرهنگیِ خود را به بهای گزاف به مردم می‌فروشند!! متن از دکتر مهدی جمشیدی @tabyin_tahlil_ejtehad
در برابرِ معیارهای چپ‌مآبانۀ فرهنگی-۳ گشودنِ یک «پرانتز» برای منتقدانم! یادداشتی که منتشر کردم، هم موافقانی داشته و هم منتقدانی. این وضع، اقتضای ذاتی و طبیعیِ «مباحثِ نظری و معرفتی» است و من نیز، خشنود می‌شوم که «گفتگو» کنم. البتّه سخنِ من، هنوز تمام نشده و بنا داشتم مخاطب را تا حدّی در حالتِ تعلیق قرار دهم تا فضا، «منجمد» و «شکل‌بندی» نشود و «امکانِ اندیشیدن»، اسیرِ تنگنا نشود. بااین‌حال، گویا تقدیر این است که در همین آغاز، بابِ «گفتگوی انتقادی» گشوده شود؛ من نمی‌توانم مخاطبم را به «سکوت» فرابخوانم و یک‌سویه و بی‌اعتنا به دغدغه‌های ذهنیِ او، مسیری که خودم از پیش طرّاحی کردم را ادامه دهم. ازاین‌رو، نقدها را مطرح و تحلیل می‌کنم. [۱]. من موافقِ «گشاده‌دستی‌های فرهنگی» در صداوسیما هستم، امّا نه به‌صورتِ «مطلق»، چنان‌که لحنِ من دربارۀ بعضی موارد، «کنایی» بود و نشان از تأیید و همدلی نداشت. در واقع، معتقدم که «خطوطِ قرمزِ فرهنگی»، دو دسته‌اند: یکی «شرعی/ فقهی/ معقول» و دیگری، «اعتباری/ برساخته/ سلیقه‌ای». بدون‌شک، تنها خطوطِ قرمزِ فرهنگی از نوعِ اوّل را تأیید می‌کنم و روایتِ لیبرالی نیز از آنها ندارم و «مداهنه» و «مصانعه» را دربارۀ آنها روا نمی‌شمارم، امّا دوّمی را خیر. استاد مطهری می‌گفت که اگر یک فردِ متشرّع، نامِ کوچکِ همسرِ خود را در حضورِ دیگران ببرد، گویا کاری نامشروع انجام داده، درحالی‌که شرع، چنین حکمی ندارد. برخی از خطوطِ قرمزِ فرهنگی، از این قبیل هستند. [۲]. «تساهل و تسامح»، به معنیِ این است که ارزش‌ها، «دلبخواهانه/ سلیقه‌ای/ تاریخی» هستند و نباید نسبت به آنها حسّاسیّت داشت، امّا «مدارای اسلامی»، از این موضع دفاع نمی‌کند، بلکه ناظر به «چگونگیِ عمل و اقدام» است. آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: باید با «خوشرویی»، «سماحت» و «مدارا»، پذیرای جوانان بود؛ حتّی اگر یک جوان، «ظاهرِ زننده‌» داشته باشد. بعضی از کسانی‌که در استقبالِ امروز از من حضور داشتند، خانم‌هایی بودند که در عرفِ معمولی به آنها می‌گویند «خانمِ بدحجاب». امّا همین فرد، اشک هم می‌ریزد. نه «مصحلت» است و نه «حقّ» است که او را «رد» کنیم. «دلِ» او، متعلّق به این جبهه است؛ و «جانِ» او، دلباختۀ به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصی دارد، امّا مگر من نقص ندارم؟! نقصِ او در ظاهر است، نقص‌های این حقیر، در باطن است. باید با این نگاه و روحیه، با چنین کسانی روبرو شد. البتّه انسان، «نهی‌ازمنکر» هم می‌کند، امّا با «زبانِ خوش»، نه با «ایجادِ نفرت»(آیت‌الله خامنه‌ای، در دیدارِ روحانیان، ۱۹ مهر ۱۳۹۱). همچنین دفاعِ آیت‌الله خامنه‌ای از فیلمِ «مارمولک» – که در مستندِ «غیررسمی» پخش شد- موضعی از این دست است. [۳]. آنچه که «جریانِ چپ» در دهۀ شصت انجام داد، «خطا» و «ناصواب» بود، و این قضاوت، برخاسته از مخالفتِ من با این جریانِ سیاسی نیست. من از چشم‌اندازِ «دلیل» به مسأله نگریستم، و نه «علّت». علی فردین و ناصر ملک‌مطیعی و ایرج قادری و ... پس از انقلاب، «توبه» کردند و در فیلمِ «برزخی‌ها»، هنرِ خود را آشکارا در خدمتِ «انقلاب» قرار دادند؛ کاری که بسیاری نکردند و به‌جای آن، انقلاب را محکوم نمودند. همین اندازه برای «پذیرفتنِ» آنها کافی بود؛ چون آغوشِ انقلاب، به روی کسانی‌که «ارزش‌ها»ی آن را بپذیرند و «چهارچوب‌ها» را محترم بشمارند، باز است. پیشینۀ طاغوتی داشتن، مایۀ ملامت نیست، بلکه اسبابِ تأسّف، اکبر هاشمی‌رفسنجانی و محمد خاتمی و حسن روحانی هستند که به‌عنوان «رؤسای جمهورِ معمّم»، لیبرالیسمِ فرهنگی را در ایران نهادینه کردند. [۴]. من در نوشته‌هایم، اغلب به «دیدگاه‌های آیت‌الله خامنه‌ای» استناد می‌کنم، امّا نه از این جهت که راه را بر «گفتگوی انتقادی» مسدود کنم، بلکه از جهتِ «شناساندنِ موضعِ ایشان به مخاطب»، یا از جهتِ این‌که «بیانِ ایشان، دربردارندۀ استدلال است». سخنِ آیت‌الله خامنه‌ای، یا شاملِ «دلیل» است (چون ایشان، یک «متفکّرِ فرهنگی» است)، و یا اگرِ فقط «مدّعا»ست، باید دلیلی برای آن اقامه کرد. پس این‌گونه نیست که استناد و ارجاع به ایشان، بر جای «دلیل» تکیه بزند و «اقتدارِ سیاسی» را بر «اندیشۀ آزادانه»، غالب گرداند. [۵]. «ولنگاریِ فرهنگی»، غلط است؛ فرهنگ به «مدیریّت» نیاز دارد و باید آن را از جهاتِ «سلبی» و «ایجابی»، طرّاحی کرد. «دولتِ اسلامی»، از این جهت «اسلامی» است که نسبت به ارزش‌های اسلامی، احساسِ مسئولیّت می‌کند و «بی‌طرف» نیست. امّا دولتِ اسلامی، «تمرکزگرا» و «تمامیّت‌خواه» نیز نیست و نمی‌خواهد پرچم‌دارِ «اختناق» و «استبدادِ» فرهنگی باشد. ما از «مواجهه» و «تقابل» نمی‌هراسیم و در سایۀ «تک‌صدایی» و «قلع‌وقمع»، تداوم نمی‌یابیم. «اسلامِ انقلابی»، به همان اندازه که «لیبرالی» نیست، «فاشیستی» نیز نیست. متن از دکتر مهدی جمشیدی @tabyin_tahlil_ejtehad
در برابرِ معیارهای چپ‌مآبانۀ فرهنگی-۴ تبعاتِ مواجهۀ فاشیستیِ چپ‌ها با فرهنگ [۱]. مرتضی مردیها - یکی از چهره‌های متفکّر و اهلِ قلم در جریانِ اصلاحات - در مقاله‌ای می‌نویسد: آنچه به‌عنوانِ «چپِ مذهبی» در ایران فعّالیّت داشته، تا قبل از ورود به فضای فکریِ انقلاب، «روایتِ دینیِ چپِ کلاسیک» بوده است، و به استثنای خداباوری و پاره‌ای نتایجِ عامِ آن، با آن اندیشه تطابق داشته، بلکه در مواردی آنچه را به‌عنوانِ ایدئولوژیِ خود مطرح می‌کرده، چیزی جز تفسیری مطابقِ دیدگاهِ «چپ» از متون و سنّت‌های دینی نبوده است. با ورود به فضای فکری و سیاسیِ پس از انقلاب، «چپِ مذهبی» با محوریّتِ جریانِ دانشجویی، با «چپِ کلاسیک» فاصله گرفت و با استمداد از «فهمِ خاصی از دین»، گرایشی را تقویت کرد که بر چند رکنِ اساسی مبتنی بود: «اقتدارگراییِ سیاسی»، «غرب‌ستیزی» و «حسّاسیّتِ افراطی نسبت به روابطِ جنسی»(مرتضی مردیها، با مسئولیّتِ سردبیر: مقدّمه‌ای بر پروژۀ اصلاح، ص۲۴۷). [۲]. «تابو شدنِ» روابطِ جنسی و آمیختنِ آن به‌نوعی «شرمِ افراطی» و «برخوردِ سرسختانه و سخت‌گیرانه» با هرگونه مواجهۀ دو جنس و بلکه با هرگونه مواجهۀ علمی و عقلی، از مصادیقِ برجستۀ رفتارهای فرهنگیِ چپِ مذهبی بود. جوانان می‌بایست با خودسازیِ انقلابی و غرق‌شدن در مبارزه و جهادِ دائمی، از هرگونه «هبوط در این دام» پرهیز کنند. از این دیدگاه، با «میلِ جنسی» چنان برخورد می‌شد که گویی در ذاتِ خود، امری «خبیث» است و هرگونه بهره‌مندی از آن، هبوط به حیوانیّتی احساس می‌شد که باید از آن خجل بود. به هرگونه مواجهۀ میان دو جنس، با «سوءظن» و از این حیث که می‌تواند مقدّمۀ «انحراف» باشد، نگریسته می‌شد؛ چنان‌که گویی میانِ این دو، هیچ هم‌کنشیِ دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. وجودِ چنین خطری، موجبِ آن بود که بنای هرگونه رابطه‌ای بر هم خورد تا مبادا در یک گفت‌وگوی علمی، فرهنگی یا اجتماعی، کمترین ردپایی از یک «تحریکِ جنسی» دیده شود؛ گویی زن هیچ کارکردی جز «تحریک» ندارد و به این جرم، می‌توان او را «محدود» و روابطِ صحیحِ زن و مرد را «متهم» کرد و روابط را با حسّاسیّتِ فوق‌العاده و از منظرِ مسئلۀ «زن/ مرد» و «دختر/ پسر» صورت‌بندی کرد(همان، ص۲۵۳-۲۵۵). [۳]. یکی از نیروهای انقلابی می‌گوید در اوّایلِ انقلاب، وقتی همراه یکی از دوستان که از مسئولانِ «کمیتۀ بهارستان» بود، از کمیته خارج می‌شدیم، چشمِ او به خانمی افتاد که از جلوی کمیتۀ بهارستان رد می‌شد. این خانم، روسری و دامنِ بلندی بر تن داشت و بدونِ آرایش بود، فقط به‌جای شلوار، جورابِ ضخیمی پوشیده بود. دوستِ کمیته‌ای من، به طرفِ او رفت و ناگهان شروع کرد به دادنِ «فحش‌های ناجور» به او، به این بهانه که نباید پوششت این‌گونه باشد! آن خانم که بسیار ترسیده بود، معذرت‌خواهی کرد و رفت! من به دوستم اعتراض کردم که پوشش این خانم، مشکلی نداشت! امّا او پاسخ داد که نه! باید شلوار بپوشد! جالب این‌که همین فرد در دهۀ هفتاد، به یکی از تندروترین اصلاح‌طلبان تبدیل شد!(عزت‌الله ضرغامی، «دهۀ شصت، سینما و صداوسیما»؛ روزنامۀ شرق، ۱۳ آبان ۱۳۹۶). نیروهای چپ در همه‌جا، چنین وضعی را حاکم کرده بودند: اکبر گنجی، با موتور در خیابان‌های تهران گشت‌زنی می‌کرد و خانم‌ها را به بهانۀ حجاب‌شان، آزار می‌داد؛ مصطفی تاجزاده در وزارتِ ارشاد، اصحابِ فرهنگ را به چالش می‌کشید؛ محمود میرلوحی، رئیسِ کمیتۀ تهران، دستور داده بود که در پیستِ اسکیِ دیزین و شمشک، عینک‌‌های دودیِ مردم را به این بهانه که مظهرِ غرب است، جمع کنند؛ ...!! [۴]. برخوردهای افراطی و رفتارهای تندروانه در حوزۀ فرهنگ و اصلاح‌گریِ فرهنگی، بخش‌هایی از جامعۀ ایران را نسبت به انقلاب و جریانِ مذهبی، «بدبین» کرد و موجباتِ «فاصله‌گیریِ» آنها را فراهم نمود. ازآنجاکه محورِ اصلیِ سیاستِ فرهنگیِ چپ‌ها، بر «قهر» و «سلب» و «خشونت» تکیه داشت و کمتر به تلاش‌های «ایجابی» و «اثباتی» و «تعامل‌گرایانه» در این حوزه متمایل بود، باید «تولیدِ دافعه نسبت به ارزش‌های اسلامی و انقلابی» را در برخی از لایه‌های اجتماعی، از جمله نتایجِ تلخِ رفتار آنها قلمداد کرد. عدمِ امنیّت و آزادیِ حداقلی در حوزۀ فرهنگ به دلیلِ «تحدیدِ جهانِ فرهنگی» توسطِ چپ‌ها، برخی را به‌سوی «ریاکاری»، «تظاهر به تدیّن» و «استفادۀ ابزاری از مقدّسات و ارزش‌ها» سوق داد. در حقیقت، نوعی «دوگانگیِ معیاری» در درونِ افراد شکل گرفت که موجب می‌شد آنها در اظهار و نمایان‌ساختنِ شخصیّتِ واقعیِ خود در عرصۀ عمومی، دچارِ «خودسانسوری» شوند. متن از دکتر مهدی جمشیدی @tabyin_tahlil_ejtehad
✅اصلح یا صالح یا چی؟ ✅نقش ریش سفیدها در اتاق های دربسته چه باید باشد؟ ما باید به اصلح رای دهیم یا صالح؟ دوگانه اصلح نامقبول و صالح مقبول از اساس غلط است. طرح این مساله چون از ابتدا دچار خطا بوده است نتیجه گیری ها نیز دقیق نبوده و نیست. ما جز به اصلح نباید و نمی توانیم رای دهیم. اما رای به اصلح چطور می تواند تضمینی برای پیروزی باشد؟ چند گزاره ساده را باهم مرورکنیم. یکم.شما ممکن است (مثلا)آیت الله بهجت را اصلح بدانید. رای می دهید؟ احتمالا می خندید. می گوئید روح آن بزرگ شاد. پس باید اصلح زنده باشد. دوم. شما ممکن است (مثلا)رحیم پورازغدی را اصلح بدانید. رای می دهید؟احتمالا تعجب می کنید.میگوئید مگر نامزد شده؟ پس باید اصلح وارد رقابت شده باشد. سوم. شما ممکن است عباس آقای محله تان را که نامزد شده و اتفاقا از سد شورای نگهبان هم رد شده اصلح بدانید. رای می دهید؟ احتمالا پاسخ می دهید خیر: "عباس آقا خیلی خوب است ولی اصلا دیده نمی شود."درست است عباس آقا اصلا در رقابت واقعی نیست ولو حاضر در انتخابات باشد.   نتیجه کلی اینکه اصلح باید در رقابت اصلی باشد و در میدان نهایی رقابت انتخاب شود. انتخاب اصلح امری نسبی است در نسبت میدان رقابت.   البته در مورد عباس آقا ممکن است کسی بگوید چنین فردی اصلا واجد شاخص های اصلحیت نیست. چرا؟ چون کسی که در عصر شبکه شناخته شده نیست، یا محافظه کار بوده است و یا غافل و جاهل در سیاست. مگر ممکن است کسی انقلابی باشد و ساکت بزنگاهها باشد؟ آنهم این روزها که هر کس خودش می تواندرسانه باشد. ساده تر و روشنتر؛ ما وظیفه داریم اصلح را شناسایی کنیم و برای اصلح تبلیغ کنیم تا مقبول شود و مردم رای دهند. اما سوال اصلی اینجاست که تا کجا؟ تاجایی که وارد رقابت اصلی شود. اما اگر به هر دلیلی با هر روشی به این نتیجه رسیدیم که نامزد مورد علاقه مان در رقابت اصلی نیست، تکلیف چیست؟ تکلیف اینست که مجدد اصلح را از رقابت اصلی انتخاب کنیم. دقت کنیم که رای ما، در اصل نه به دیگری است. رای نه به آنکس که ناصلاح میدانیم. پس باید همان اندازه که تلاش می کنیم اصلح رای بیاورد باید مراقبت کنیم ناصلح هم رای نیاورد. ایندو را باید جمع کرد. واگرنه خیلی وقت ها ممکن است رای به اصلح اجتهادی ما، رای به ناصلح باشد. چون کمک به رای آوری یک ناصالح می کند. اما جمع ایندو چطور ممکن است؟ انتخاب اصلح از رقابت اصلی. اول یک شبهه قدیمی و نخ نما را حل کنیم. ما مامور به تکلیفیم یا نتیجه؟ ماموربه تکلیفی که به نتیجه توجه دارد. نتیجه درون تکلیف است. این شرط عقل است. تکلیف بدون اعتنا به نتیجه، توهمی است از تکلیف. خلاصه تر؛ ما برای مقبول کردن اصلح تلاش می کنیم. تا جایی که احساس می کنیم به هر دلیل سبد رای نامزدمان بیشتر رشد نمی کند. آنوقت اگر نامزد مان در رقابت اصلی بود که ادامه می دهیم. اگر نبود مجدد اصلح را از رقابت اصلی انتخاب می کنیم. به سخن دیگر کاری که در دور دوم انتخابات ها می کنیم را در دور اول انجام می دهیم. یعنی برای جلوگیری از ریسک، دور دوم را باید به دور اول بکشیم. از همین رو یک ملاحظه را در مسیر رقابت و تبلیغ باید مراقبت کنیم. اینکه اثبات یکنفر با سلب غیراخلاقی دیگری همراه نباشد که اگر زمانی لازم شود رای مان تغییر کند امکان بازگشت داشته باشیم. ممکن است سوال کنیم باید از کجا رقابت اصلی را بفهمیم؟ خیلی سخت نیست. در ایام انتخابات قابل تشخیص است. اما اینجا نقش کلیدی ریش سفید ها و اتاق های مشاوره و داوری مهم است؛ نقش ریش سفید ها اینست که در یک عهد جمعی با نامزدها روی یک مدل نظرسنجی اجماع کنند. نتیجه نظرسنجی در شب انتخابات میدان اصلی را تعیین میکند. کاری که سال ۹۶ اتفاق افتاد. خلاصه نقش اتاق های مشاور و داوری کشاندن دور دوم به دور اول است. 🔸محسن مهدیان @tabyin_tahlil_ejtehad [کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد]