🔺ایران کی و چگونه مستقیم وارد نبرد طوفان الاقصی میشود؟ پاسخ به این سوال قبل از اطلاعات نظامی، نیاز به فهم نظام اصول و قواعد مبارزه ایران دارد؟
🔺اولین بار این مساله در ماجرای حضور تیپ ۲۷محمدرسول الله بعد از فتح خرمشهر مطرح شد. راهبرد راه قدس از کربلا میگذرد، توضیحاتی دارد که در خاطرات فرماندهان مثل شهید صیاد و دیگران آمده. خلاصه آن این است که حضور مستقیم ایران به تنهایی بی فایده است. باید مسیر را با همراهی کشورهای مختلف و ایجاد جبهه فراگیر باز کنیم.
این یک اصل شد.
🔺یکی دیگر از مواردی که این مساله طرح شد، ماجرای حکم سلمان رشدی بود. پیرامون اجرای این حکم مجادلات بسیاری بین جریان چپ و راست انجام شد. اما در نهایت یک اصل برای همه جا افتاد و آن اینکه ایران جهت انقلابی و فراگیر و امتی خود را پیش میرود اما ساختارها و نظام حقوقی متداول دنیا را هم رسما خراب نمیکند. نه به بهانه قوانین دنیا از آن جهت انقلابی عقب میکشد و نه این که علنا نفی آن قواعد میکند. لذا بعدها در جنگ بوسنی و غیره نیز ایران در پوشش های پذیرفته شده دنیا در میدان حاضر میشد.
🔺مورد دیگر جنگ کویت و درگیری عراق و آمریکا بود. در آن نبرد ایران وارد نشد. با اینکه همه میدانستند دشمن شماره یک ایران آمریکا است و بهترین وقت برای ضربه زدن به او است. ولی تصمیم به بی طرفی ایران یک نکته را نشان داد و آن اینکه زمانی به آمریکا ضربه میزنیم که به اراده او ضربه بخورد نه اینکه طرح او پیش برود. لذا حضور در جنگها باید طرح آمریکا را خراب کند نه آن را پیش ببرد.
🔺باز موارد دیگر مثل نحوه حضور ایران در اتفاقات مهم بین المللی و ظلمهای منطقهای در شرق آسیا و امثالهم بود که نشان میداد ایران متمرکز روی طرح دشمن و راس دشمنی است. او قدرت را در جنگ هدر نمیدهد. این را در میانه میدان جنگ هشت ساله و نحوه تعامل با نیروهای افغانستان در جنگ با شوروی هم میشد دید. هر چند ایران رسما به نفع مجاهدین افغان و مقابل شوروی قرار گرفته بود. در این سالها خیلی از نقدها به اینکه چرا ایران صرفا به یک موضع لسانی در فلان جنگ در شرق آسیا یا فلان نقطه از آفریقا یا آمریکای جنوبی اکتفا میکند، پاسخش همین اصل بود. طرح دشمن و راس دشمنی.
🔺ایران در این سالها چه میکرد؟
اولا ایجاد یک قدرت مقتدر و الگوی پیشرفت در منطقه. وجود چنین پرچمدار مقتدری در منطقه برای شکل گیری جریانهای مقاومت در کل جهان اسلام موثر بوده و هست.
🔺ثانیا توجه به ایجاد یک انسجام و وحدت واقعی در امت اسلام. مانع اصلی اسراییل بود. اسراییل خط مقدم درگیری بین المللی ایران با استکبار غرب بود. البته راس دشمنی آمریکا بود و نه اسراییل. اما محو اسراییل فوری ترین هدف و خراب کردن طرح غرب در تقابل با قیام مسلمین بود. در این میان نبرد داعش و تکفیری ها را نیز باید در همین چارچوب دید. یعنی تضعیف ایران و تقویت اسراییل از طریق کپی برداری از نظام ایران. نبردی بسیار سخت و البته در نهایت موفق شکل گرفت.
🔺ثالثا ایران به صدور اندیشه قیام و مقاومت و ایجاد حلقه های مقاومت و مسلح کردن آنها مدد رساند ، این حرکت در میانه میدان درگیری با اسلام صهیونیستی داعشی انجام شد و زیر چتر مذاکرات برجام و غیره جلو رفت. لذا شکست داعش و ایجاد گروههای مقاومت در عراق و سوریه و یمن و فلسطین و غیره در کنار حزب الله لبنان اتفاق افتاد.
🔺امروز در چه وضعی هستیم؟ ایران به هیچ وجه دستش بسته نیست. او جبهه ای متشکل و گسترده در کل دنیا در اختیار دارد که امروز همه روبروی اسراییلند. جبهه ای که لااقل از طریق لبنان و سوریه هم مرز با اسراییل است. روشن است که تلاش میکند با کل جبهه خود وارد این درگیری شود. جبهه ای که البته همه هم جهت هستند و هماهنگ با هم عمل میکنند. این را دشمن متوجه شده.
🔺روشن است که عمل کردن هر جزء باید طرح دشمن را خراب کند کشتن آدمها و خراب کردن ساختمانها و دل خنک کردن و امثالهم ملاک نیست.
لذا فعلا نقش راس پشتیبان و هماهنگ کننده جبهه بر عهده ایران است و با توجه به اصول فوق بسیار بعید است که ایران حضور مستقیم در جنگ را اولویت خود قرار دهد. او نیاز به چنین حضوری نمیبیند هر چند تاثیر در تصمیم گیری کل جبهه را به شکل کاملا محسوسی دارد.
✍روزنامه همشهری
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
⬅️ کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
۲ آبان ۱۴۰۲
❇️ گل به خودیهای انتخاباتی
خیلی ساده و کوتاه؛
همانها که سالها کشور را تحریم و سفره مردم را کوچک کردند و خیابانها را آتش زدند و خوبان شهر را ترور کردند، پروژه مشارکت پائین در انتخابات را هم دنبال میکنند.
اما ابزار نهایی این خناسان برای قهر مردم با صندوق رای چیست؟
اول اینکه القا کنند که رای مردم در گذشته بیاثر بوده.
دوم اینکه در آینده هم بین این و آن تفاوتی نیست.
اما دشمن به کنار، برخی در داخل نقش گل به خودی را بازی میکنند و همین دو پروژه دشمن را ناخواسته مدد میدهند.
1⃣یکم. سهم خودیها در پروژه اول دشمن:
🔻دسته اول کسانی هستند که تصور میکنند با تخریب و اتهامزنی و به اصطلاح افشاگری موجب روشنگری و رونق انتخابات میشوند و متاسفانه این اقدام زشت و زننده را هم اخیرا کلید زدند. این افراد نمیدانند که ثمره نهایی این دست اقدامات فارغ از قضاوت اخلاقی و شرعی و قانونی، تنها و تنها تائید گزاره «فساد سیستمی» است که دشمن این روزها و در شب انتخابات هر دم بدان میدمد.
توجه کنیم کسی منکر مبارزه با خطا و تخلف و فساد نیست، اما ایندست اتهامات رسانهای بدون حضور محکمه و عدلیه آنهم در زمان کوتاه تا شب انتخابات، تنها و تنها اثبات این ادعاست که بین این و آن فرقی نیست و رای دادن بی اثر است.
2⃣دوم. سهم خودیها در پروژه دوم دشمن:
🔻دسته دوم برخی از مسئولین هستند. برخی تصمیمات شتابزده در این زمان کوتاه که موجب سوءتفاهم و خطای ادراکی در جامعه میشود، فرصت را برای دشمنیها فراهم میکند. پروژه دشمن اینست که صندوق رای در گذشته موثر نبوده است و رفت و آمد دولتها موجب اصلاحات یا توسعه نمیشود. از اینسو تصمیمات خلق الساعهای که در این زمان اندک، فرصت روشنگری و اقدام رسانهای موثر برای آن وجود ندارد، تنها پاس گل به دشمنیهاست. چه بسا تصمیمی که به جهت کارشناسی نیز منطقی است اما به جهت زمان اندک برای روشنگری و تبیین و کار رسانهای، طعمه دشمن میشود.
مصادیق هردو بخش کم است اما کمش هم در شب انتخابات بسیار است. نمونهها را خودتان فهرست کنید.
✍ محسن مهدیان
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
۳ بهمن ۱۴۰۲
هدایت شده از اسماعیل فخریان
مسألهیابهایِ مسألهحلکن
ماهیت انقلاب اسلامی جوری است که ذاتاً چالش برانگیز است. اصولی که انقلاب اسلامی به آن معتقد است، مخالفان سرسخت جهانی دارد. از روزی که انقلاب متولد شد، شبیه هیچکدام از انقلابها و مکتبهای گذشته نبود. این یک چیز جدیدی است. نه شبیه و متکی به مکتب سوسیالیستی شرق است و نه شباهتی به مکتب لیبرالیستی غرب دارد. طبیعی است چنین موجودی که از اطاعت شرق و غرب سرباز زده و بر علیه همۀ آنها طغیان کرده و شوریده، در یک نبرد سخت و پیچیده وارد شود. وقتی تو اعلام استقلال از همه کردی، وقتی گفتی میخواهم خودم باشم و روی پای خودم بایستم، وقتی گفتی نمیخواهم توسریخور و دنبالهرو دیگران باشم، طبیعی است که قلدرها، سودجوها و استعمارگرها از تو عصبانی شوند. انقلاب باید فکر مدیریت این چالشها را بکند. باید برنامهای برای زمین نخوردن، برای له نشدن، محو نشدن و مضمحل نشدن خودش در این نبردهای جهانی، داشته باشد. این چالشها هم ابعاد مختلفی دارند: بعد فرهنگی، بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد نظامی، بعد حقوقی و ...
نکتۀ مهم این است کشوری که چنین انقلاب یکتایی در آن واقع شد، به اندازۀ کافی چالشهای تحمیلی از سوی قلدران دارد، پس بههیچوجه نبایستی خودش برای خودش چالش جدیدی بیافریند. بایستی جلوی چالشهای دستساز داخلی را بگیرید؛ و الّا لازم است در دو یا چند میدان چالشی همزمان ورود کند و خب این به صورت طبیعی قدرت یک کشور را تضعیف میکند. مثلاً در باب فرهنگ بیتوجهی به هستۀ نرم آن یعنی تشکلهای مردمی، یا میدان ندادن به ظرفیتها و ابتکارات مردم، یا دختر و پسر را در معرض فساد و ولنگاری گذاشتن یا برخورد صوری و سطحی با مقولۀ فرهنگ و... میتواند از چالشهای دستساز داخلی باشد. در اقتصاد، غفلت و یا تغافل از تولید داخل، بیتوجهی به نیروی انسانی، عدم توجه به نخبگان، عدم نظارت درست در بازار اقتصاد آزاد، عوض کردن خصوصیسازی با اختصاصیسازی و... از چالشهای خودساز داخلی است. هنر جبهۀ انقلاب این است که چکلیست چالشهای ممکن در هر بخش را تهیه و افکار عمومی را به آن توجه دهد. چه چالشهایی که از طرف مقابل ما بر ما تحمیل میشود و چه آنها که ممکن است خواسته یا ناخواسته در داخل ساخته میشود. هنر ما بایستی این باشد که در آینده زندگی کنیم، آینده را رصد کنیم، ببینیم در یک سال پیشرو، در سه سال آینده، در پنج سال یا دهسال آینده در بخشهای مختلف، ممکن است چه چالش یا بحرانی دامن ما را بگیرد، آن را شناسایی کنیم و راه پیشگیری و یا درمان آن را پیدا کنیم. در حقیقت ما باید ابتدا مسألهیاب و سپس مسألهحلکن شویم. امروز بالاترین خدمت به این کشور و به این ملت و به این انقلاب همین است. بسیاری از مشکلات، با توجه ما، با هوشیاری ما، با آیندهنگری ما، با مسألهیابی ما، با راهکارهای ما، با کار و ابتکار ما یا اصلا پیش نمیآید یا بعد از وقوع بزودی حل میشود.
@fakhrian_ir
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
هدایت شده از اسماعیل فخریان
ضرورت تداوم خط رئیسی(۱)
از روز انتشار خبر سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهان، رهبر انقلاب بر تداوم فعالیتها و کارهای دولت، خصوصاً خط مدیریتی آقای رئیسی تاکید دارند. خط رئیسی، مورد تأیید و تمجید رهبر انقلاب بوده و هست:
«ما به همۀ دولتها کمک کردیم. لکن در مورد این دولت، علاوۀ بر کمک، بنده با نگاه به این دوساله میخواهم تمجید هم بکنم؛ یعنی آنچه تا امروز در این دو سالی که این دولت بر سر کار بوده از عملکرد دولت مشاهده کردهایم، مستوجب این است که ما تقدیر کنیم و تمجید کنیم از دولت. در بخشهایی، دولت خوب و قوی ظاهر شده که این بخشها هم بخشهای مهمّی است؛ من حالا یک اجمالی عرض میکنم. علّت اینکه من اینها را میگویم این است که زبان دولت در بیان آنچه انجام گرفته متأسّفانه زبان رسایی نیست؛ اتّفاقات خوبی که افتاده، به آن اندازهای که شایسته و حقّش است، در نظر مردم و ذهن مردم منعکس نشده. بنده میخواهم یک مقداری بگویم تا شاید کمک بشود به اینکه حقایق و واقعیّتهایی که در مورد دولت هست، برای آحاد مردم و افرادی که نظر و غرضی ندارند بیشتر آشکار بشود. حالا من در چند بخش اشاره میکنم».
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۴۰۲٫۰۶٫۰۸
خصوصیات مدیریتی او برجسته و قابل توجه بود. نبایستی این خط منحرف شود. باید رئیسجمهور بعدی و هیئت دولت، کارهای ناتمام دولت سیزدهم را تمام کنند. بایستی بر روی همان ریل حرکت کنند. تازه امید و اعتماد مردم زنده شده بود:
«به نظر من مهمترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگترین توفیق شما است. مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیسجمهور محترم، چه مسئولین در بخشهای مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است، دارد تلاش میکند و برای آنها خدمت میکند، میخواهد خدمترسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد. در مواردی، این تلاشها نتایج محسوسی هم داشت که مردم به چشم دیدند، مثل بخش سلامت، بخشهای دیپلماسی، بعضی بخشهای فرهنگی و غیره که نتایج روشن و مشخّصی هم داشته؛ بعضی از آنها هم نتایجی داشته است لکن برای مردم باید این نتایج نشان داده بشود؛ نتایجی وجود داشته، منتها باید به مردم گفته بشود که این نتیجه حاصل شد، این اتّفاق افتاد. در بعضی از کارها هم هنوز تلاشها به نتیجه نرسیده، لکن احساس میشود که کار دارد انجام میگیرد. این به نظر من بزرگترین توفیق شما است».
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت۱۴۰۱٫۰۶٫۰۸
نبایستی گذاشت امید مردم که مهمترین عامل حضورشان در میدان است، ناامید شود.
@fakhrian_ir
۳ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از اسماعیل فخریان
مشارکت در کجا و چگونه؟! / بازتولید قدرت مردم
🔹مردمسالاری را در «مشارکت»های اجتماعی باید جست.
مشارکت صرفا شرکت کردن نیست. مشارکت، درگیر شدن به کارهای کشور است و لازمۀ آن، شرکت دادن است.
نظامات اجتماعی متعددند. نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام فرهنگی و...
در این نظامات اگر مردم شرکت داده نشوند، طبیعتاً از طرف آنها هم مشارکتی نخواهد بود.
دعوت به کارهای سیاسی کافی نیست. دعوت به امور فرهنگی و اقتصادی کافی نیست. شرکت دادن لازم است.
🔸مدل حکمرانی باید بستر شرکت دادنِ آزادانه، فعالانه و از روی اراده و انتخاب در نظامات اجتماعی باشد. در غیر این صورت شما قدرتِ مردم را نخواهید داشت. قدرت و مدد مردم را بایستی در بستر شرکتدادنها تولید کنیم.
بخشی از این شرکت دادنها بر دوش دولتهاست. اما بخشِ دیگری از آن، بر دوش خواص و تشکلهاست.
🔹رهبری در بحث تحزّب فرمود، احزاب و تشکلهای بایستی با «مردم» کانالکشی کنند. یعنی هر تشکل، یک کانال بزرگ به سمت مردم باید باشد. این تشکل باید مردم را عهدهداری کند، مردم را شرکت دهد، از مردم، با مردم، برای مردم تولید قدرت کند.
🔸عهدهداری و شراکت هم بایستی همهجانبه باشد، البته اولویت باید با اقتصاد باشد. در کنار اقتصاد، فرهنگ و سیاست. افول مشارکت سیاسی در نزول عهدهداری و شراکت در اقتصاد و فرهنگ است. سوراخ دعا را دریابیم. صرفا با دعوت، کار به سامان نمیرسد. تواصی لازم است، دعوت لازم است، نصیحت لازم است، اما آنچه اصل است بازتولید قدرتِ نرم مردم در عرصههای مختلفِ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با شرکت دادن مردم در ادارۀ زندگی خودشان و نقشآفرینی در حکمرانی است.
🔹مادامی که ما شاهد بیمحلی به مردم در بستر حکمرانی باشیم، آش و کاسه، همین آش و کاسه است! مشارکت در انتخابات، تنها مسالۀ ما نیست که نزدیک به انتخابات، به دنبال مشارکت بیشتر باشیم. مسأله، قدرتِ مردم بهعنوان تضمینِ بقا و تداوم نظام است.
آنوقت که مردم به استضعاف اجتماعی بیفتند، اثرش را در میادین مختلف از جمله میدان انتخابات خواهیم دید.
🔸چرا کارگرانِ کارخانههای تعطیل و نیمه تعطیلی که احیا شدند، در انتخابات مشارکت میکنند؟ شرکت نه، مشارکت، و انتخابات را از خودشان میدانند.
چون آنها را به حساب آوردیم، به آنها نقش دادیم، عهدهداری کردیم. غُصۀ قصهشان را خوردیم. آنها حس کردند که دیده شدند، دیدند کسی پیدا شد و آنها را گردن گرفت. به زندگیشان سامان داد، کسی آمد و دید و پای کارشان ماند.
🔹پس گرانیگاه مشارکت بالا، شرکت دادن، نقش دادن و گردن گرفتن مردم در همۀ عرصههاست.
@fakhrian_ir
۹ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از اسماعیل فخریان
در میانۀ حاشیه
آن یکی از صد کلمه حرفش، ۹۰تایش #نئولیبرالیسم است. هر آنچه را که نمیپسندد با این کلمه مینوازد. معتقد است بیش از ۴ دهه است که کشور را تفکر لیبرالیستی اداره میکند. آن دیگری زیرنظامهایِ نظام از جمله نظام اقتصادی را غیر اسلامی و غیر شرعی میداند و معتقد است خمینی کبیر و خامنهای عظیم هم زورشان به اسلامیسازی زیرنظامها نرسیده است. صراحتا از ناامیدی در «تحول» میگویند. ساختارهای کشور را معیوب و غیرقابل تغییر میدانند. اینها آدمهای خوبی هستند، اما دوتا مشکل دارند. یکی اینکه به مسائل، فرآیندی نگاه نمیکنند و نگاه کلان ندارند و دیگر آنکه از مشکلات اجرا و میدان بیخبرند. این دو مشکل، دو آسیب جدی ایجاد میکند. اول آنکه مانع از فهم دقیق و درست مسائل میشود و دوم آنکه از آنها آدمهای پرتوقع، کمطاقت و در نهایت ناامید میسازد.
چندی پیش نوشتم که بسیاری از انتقادهای تند و تیز و یقهگیریها و تهمتها، لزوماً از سر بیتقوایی نیست، بلکه گاه از سر سادگی و بیخبریست. اگر تحلیلمان، فهممان، نقدمان و راهکارمان ناظر به میدان و اقتضائات و شرایطِ مرتبط و گرهخوردۀ با آن نباشد، هم بد میفهمیم و هم آدرس غلط میدهیم.
«تحلیل سرتاپا غلط» که رهبری در بیانیۀ گام دوم به آن تصریح فرمود، تنها مصداقش آن نیست که ضد انقلابها میگویند. بخشی از مصادیقش همینهاست که امروز از طرف بعضی از مدافعان انقلاب نیز گفته و نوشته میشود. نگاه تنگنظرانه و توقعات صرفاً آرمانی، صفر و صد دیدن و چشم را بر مصالح کلی نظام بستن، رفته رفته از ما یک آدم بهتمام معنا «متحجر» میسازد. متحجرین را در آن چند نفری که در پنجاه، صد، دویست و هزارسال پیش ماندهاند خلاصه نکنید، بدتر از آنها، اینهایند که دور خودشان حصارِ من حق مطلق هستم، من میفهمم و شما نه، من بلدم و دیگران نه، من انقلابیام و آن دیگران نه، من مبارزم و غیر من نه، ببینید. اینها خیلی خطرناکترند. خطرشان آنجاست که کثیفترین حرفها و نوشتهها را چون حق میپندارند، توجیه میکنند و بدان افتخار. بعد که با چند نقد و نصیحت مواجه میشوند «لباس غریبِ مظلومیت» بهتن میکنند و ندای وا اسلاماه، وا انقلاباه، وا خمینیاه سرمیدهند و میگویند که توطئه حذفشان درمیان است. رهبری فرمود نقد کنید، اما منصفانه. فرمود عدالتخواه باشید اما خط را ببینید نه شخص را. فرمود جوری بگویید و بنویسید که متهم نشوید!
اما کو گوش شنوا؟
گویا عدهای از حاشیه خوششان میآید، شاید برایشان نان و آبی دارد که همیشه در میانۀ حاشیهاند!
@fakhrian_ir
۲۸ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از اسماعیل فخریان
🔹از آقاى بنیصدر باید همانگونه انتقاد بشود که فرض کنید دارید از خودمان انتقاد میکنید نه بیش از آن
شهید بهشتی یازده روز پیش از شهادتش در تاریخ ۲۷ خرداد سال ۱۳۶۰ در ساختمانی که بعد تبدیل به محل شهادت او و یارانش شد، سخنانی گفت تا ثبت آنها به خوانندگان تاریخ نشان دهد سیرت پیشگامان انقلاب اسلامی چگونه بوده:
بنده از همین حالا به برادرها و خواهرها عموماً و به برادرها و خواهرهایی که در روزنامه و نشریات یا در بخش تبلیغات و اعزام مُبلّغ هستند، خصوصاً عرض میکنم که مبادا زبان و قلم دیگران نسبت به آقاى بنیصدر یا اشخاص اطراف ایشان بیمهار و بىتقوا بشود و آن وقت بگویند آقای بنیصدر دیگر هیچ کمال و ارزشی ندارد؛ نهخیر، ایشان داراى کمالات و ارزشهایی بودند و هستند. داراى ضد ارزش هایی هم بودند و هستند و آنچه هست نتیجۀ جمعبندى آن هاست. اگر بیانصافى و بی عدالتى حتى در این برخوردها به اخلاق ما رخنه کند، آن وقت ما هم به پاکى و طهارت و نورانیت این اسلام ضربه زدهایم. در حوزههاى تشکیلاتى هم اگر همینطور منصفانه بنشینیم و انتقاد کنیم، بسیار خوب است.
از آقاى بنیصدر باید همانگونه انتقاد بشود که فرض کنید دارید از خودمان انتقاد میکنید نه بیش از آن. در راهپیماییها و تظاهرات هم باید همینطور باشد. تا آنجا که در توان دارید در شعارهایی که داده میشود، اظهارنظرهایی که میشود، عکسهایی که برداشته میشود و امثال اینها، کرامت اخلاق متعالى اسلامی باید به چشم بخورد. عقده خالى کردنها و کینهتوزیهاى بیمعنى نباید باشد. دیروز یکى از برادران شما گفت که ساعت ۱۲ دو شب قبل، نوارى را از تظاهرات آبادان پخش میکردند که البته من نشنیدم، او هم نگفت چه بود چون فرصت کوتاه بود؛ اما نسبت به آقاى بنی صدر بسیار زننده بود. من دیروز صبح تلاش کردم با مسئول رادیو و تلویزیون تماس بگیرم که اینها را پخش نکنید. ما که نمیخواهیم سیماى زیباى جمهورى اسلامى را این بار از این طریق لکهدار و خدشهدار کنیم و چون دوست ندارم که نسبت به نشریات و مانند آنها طورى سخن بگویم که در کار آنها دخالت کرده باشم، از برادرهایی که در روزنامه هستند و اینجا حضور دارند، خواهش میکنم به روزنامههای اطلاعات، کیهان و صبح آزادگان هم همین تذکرات را بدهید. متعهدید بروید یا تلفن کنید و بگویید.
ما نباید در این جریان بگذاریم چهرۀ پاک و نورانى اسلام و انقلاب اسلامى در دنیا لکهدار بشود. در همین داخل، ما نباید بگذاریم که فطرت پاک نسل جوان و نوجوان ما از مسلمانها و جریان مکتبى مشمئز شود که این چه اخلاقى است این مکتبیها دارند. در حزب جمهورى اسلامى به عنوان یک تشکیلات، رعایت این نکته باید سریعتر و همهجانبهتر باشد. همچنین در داخل تشکیلات و در داخل حزب، باید صداقت، صمیمت، انصاف، برخوردِ حقطلبانه و حقپرستانه را با هر برادر، خواهر و هر جریانى رعایت کنیم. گاهى هم رویدادهایی پیش میآید که حتى بعضى از افراد ساختهشدۀ ما در برابر آنها عملها یا عکس العملهایی شتاب زده نشان میدهند که با واجبات و وظایفى که از نظر اخلاقى نسبت به حفظ منزلت و کرامت و ارزش یکدیگر بر عهده داریم، منافات دارد.
🔸منبع: کتاب حزب جمهوری اسلامی(گفتارها، گفتگوها، نوشتارها)، صفحه ۱۹۴
#اخلاق_انقلابی
#تقوای_اجتماعی
#بهشتیِ_انقلاب
@fakhrian_ir
۶ شهریور ۱۴۰۳
چندسال قبل که تلوزیونهای صهیونیستی مارش پیروزی نواختند و خانه ویران شده یحیی سنوار را نشان دادند که تلّی از آوار بود و خبر ترور موفق او را روی پخش ویژه بردند، یحیی یک ساعت بعد به خانه ویران شدهاش برگشت و روی مبل شکستهای نشست و با لبخندی تحقیرآمیز، گوشه لب کج کرد و عکس یادگاری گرفت. من آن روز شیفته شجاعت یحیی شدم. او لاتی را تا درجه آخرش پر کرده بود.
بعدها که یک عکس هالیوودی مردانه هم از او منتشر شد که دست روی کلت کمریاش برده بود و داشت بیرونش میکشید، انگار ابرمرد خیالی ایام نوجوانی را در واقعیت دیده بودم. چقدر اسطورهای بود. نمیشد حتی توی چشمهاش نگاه کنی. یحیی شاید کسی بود که بیشترین خبرهای جعلی درباره ترور او منتشر شد. اسرائیلیها در لهله یافتن اثری از او، بارها شایعه ترورش را مطرح میکردند تا بلکه از رصد واکنشها، چیزی دستگیرشان شود. او رسما نامرئی بود. فلسطینیها میگویند یحیی حتی سایه نداشت. میگویند از دیوارها میگذشت. تو بگو روح بود. پشت ابرمردان همیشه افسانه میسرایند. ابرقهرمان پسرهای فلسطینی. شیرمرد پچپچههای دخترکان غزه. امّید مردان و زنان جنگزده. دلشان گرم بود به تونلهای زیر پایشان که یحیی از آنجا میگذرد.
حالا میگویند روح فلسطینی، ابرمرد نامرئی غزه، نه در پستوی تونلها، که روی زمین شهید شده. نزدیک تانکهای اسرائیلی. لباس رزم بر تن. خشاب بسته بر فانوسقه. چفیه بر شانه. سلاح بر کف. حالا جوانهای فلسطینی پشتبهپشت سیگار میسوزانند و به یکجا خیره میشوند و میگویند یحیی با مرگش پله آخر لاتی را هم برداشت. باز تحقیرشان کرد. که من روی زمین بودم. بین نیروهای تحتامرم. و نیمخیز، سلاح بر دوش توی پسکوچهها میدویدم. شما کجایید؟ یحیی تحقیرکننده بزرگشد. تحقیرکننده زندگیکرد و تحقیرکننده رفت. ما قصه یحیی را سالها برای بچههایمان تعریف خواهیم کرد.
✍«عجم علوی»
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
۲۹ مهر ۱۴۰۳
چیزی در مورد یحیی سنوار که مرا رها نمیکند... که مرا در درون به یک ورشکستگی کامل کشانده است.
این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانهاش به یک چیز فکر میکنم؛ او میتوانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربینهای ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشند که "نزنید... نزنید... او یحیی سنوار است... او را زنده میخواهیم"
یحیی میدانست زندۀ او چه اندازه برای اسرائیل ارزشمند است. او را میبردند و در بهترین بیمارستان تلآویو زیر نظر متخصصان، درمان میکردند. او میتوانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگانها و دهها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله میکند.
یحیی همۀ اینها را میدانست ولی چفیه را تا زیر چشمهایش بالا کشید. من به آن لحظۀ لاهوتی میاندیشم که یک انسان چگونه میتواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها میسرودند. او نه در تونلهای زیر زمینی که در نقطۀ صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و دهها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشمهایی شبیه همۀ چشمهای به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری...
✍ وحید یامینپور
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
۱ آبان ۱۴۰۳
هدایت شده از نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 سّر خضر و سرریز صبر موسی
✍ نسا خلیلی
در بهار قرآن، تحفهای بهتر از بهرهگیری برای خود و جامعه از رفتارهای قرآنی نیست. این روزها که آتش اختلاف هر بار از سویی صورتی را میسوزاند، مدل رفتاری حضرت خضر و موسی (علیهالسلام) بیشتر از همیشه به چشم میخورد. بیاییم رفتار خود را با الگوی رفتاری سوره کهف محک بزنیم.
این سوره پس از ذکر ماجرای رسیدن به محل آب حیات حضرت موسی، گفتگوی این دو پیامبر خدا را بازگو می کند. پس از ذکر صحبت حضرت موسی خطاب به خضر که گفت اگر از تو پیروی کنم صلاح مرا یاد میدهی؟ حضرت خضر گفت چگونه برچیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی (کهف، آیه ۶۸) اعتراضات پیاپی حضرت موسی به حضرت خضر ادامه پیدا کرد تا در نهایت حضرت خضر کل ماجرا را برای ایشان تعریف نمود.
فکر کنیم، چرا حضرت موسی اعتراض میکرد مگر خضر را نمیشناخت؟ خضر را میشناخت و او را متهم نکرد اما از کار او برمیآشفت؛ چرا؟ چون به علمش عمل کرد. در تفکر انسانی که نسبت به جامعه خود مسئول است، بیتفاوتی به آنچه میداند، جایی ندارد. این همان علتی بود که خضر هم میدانست که موسی نمیتواند بدون دانستن رمز کاری ساکت باشد؛ چون لازمه مومن بودن، عمل به علم است.
اما پس از این ماجرا حضرت موسی از پیامبری عزل شد؟ یا مانند حضرت یونس به شکم ماهی پرتاب شد و مورد غضب الهی واقع شد؟ خیر او همچنان پیامبر اولوالعزم باقی ماند، همچنان کلیمالله بود. از سوی دیگر، در مدل حضرت موسی هرگز، توهینی نسبت به حضرت خضر انجام نشد. مطالبه و حتی خواستار عدم انجام این کار شد اما هرگز توهینی خطاب به خضر و حس بیاعتمادی به او نداشت.
حالا این مدل رفتاری را با این روزهای جبهه انقلاب مقایسه کنیم، کجاییم؟ اگر غیر از مدل قرآنی رفتاری داریم، بازنگری کنیم. اگر خواستیم به مطالبهگریهای بدون توهین به افراد، برچسب ضدیت با ولایت و خدا بزنیم؛ ببینیم موسی پس از ماجرای خضر، موسی از پیامبری عزل شد و مورد غضب الهی قرار گرفت؟ از طرف دیگر اگر خواستیم مطالبه کنیم، ببینم آیا نسبت به اعماق ماجرا علمی داریم، نکند، رموزی باشد که ما از آن بیخبریم؟
حضرت آقا در دیدار با دانشجویان هم به این نکتهها اشاره داشتند که «اگر آن کاری که شما متوقّعید انجام بگیرد و انجام نمیگیرد، دنبال کنید و تحقیق کنید ــ که البتّه بعضی جاها قابل تحقیق هم نیست، برای اینکه مسائل سرّی است خیلی از این مسائل ــ خواهید دید که نه، موجّه است.»
و همینطور فرمودند «امید بنده فقط همین شما جوانها هستید. معتقدم به تکیه به جوانها، منتها شرایط زیادی وجود دارد که به آن شرایط باید توجّه کرد و آن شرط اساسی این است که بر مواضع خودتان ماندگار باشید، استقامت کنید؛ اینجور نباشد که به یک تحلیلی برسید، یک قضاوتی بکنید که انقلابی است، درست است و مورد قبول است، بعد بر اثر حتّی یک مانع کوچک، یک تردید، از آن مبنا منصرف بشوید و تبدیل بشوید به یک آدم بیتفاوت. مراقب باشید که این روحیه را، این احساس را، این نشاط را، این تحلیل را حفظ کنید.» (۲۲اسفندماه۱۴۰۳)
در کنار این دو مورد، رهبری تأکید دارند که «بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛... روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند... مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، میشود... اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش بخصوص جوانان، میتوانند غیر سیاسی باشند؟!» (دیدار با دانشجویان و دانش آموزان، ۱۳۷۷/۰۸/۱۲)
بنابراین، نباید بیتفاوت باشیم و نه پُر توقعِ بدونِ علم. و صد البته با هر حرکت و تحلیلی، دیگری را به خروج از دین و ولایت متهم نکنیم. هر کسی موظف است همانند موسی و خضر به علمش عمل کند و مطالبه هم داشته باشد. چگونه موسی میتواند نسبت به قتل کودک، سوراخ شدن کشتی مومنین که بنا به علمش نادرست است، ساکت باشد؟ چگونه جوان دغدغهمند و مؤمن نسبت به قتلعام کودکان غزه ساکت و خاموش باشد، وقتی پیامبر فرمودند هرکس درخواست برادر مسلمانش را بشنود و به یاریش نشتابد، مومن نیست؟ یا دادههای ارادهسازی چون مطالبه سوخت موشک است را بشنود و ساکت باشد؟ او تنها جایی مطالبهگر نیست که خضر بگوید، در آن رموزی سری است، که فعلا نمیشود. بیاییم کمی قرآنی عمل کنیم.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
۲۷ اسفند
حجاب و اصل نظام
تعریضی به صحبتهای اخیر حجتالاسلام نبویان درباره قانون حجاب
✅ راستش دیگر قصدی برای نوشتن درباره قانون حجاب نداشتم و این روزها در پاسخ به تماسهای رسانهها و دانشجویان یک جمله میگفتم: «همه گذشتند؛ شما هم بگذرید!» اما بهت من از سخنان و استدلالهای حجتالاسلام سیدمحمود نبویان نماینده محترم مجلس درباره عدم ابلاغ قانون حجاب باعث نگارش این سطور شد. من البته صراحتا عرض کنم که با آن بخش از صحبتهای ایشان که تعریض صریح به جریان تندرو در کشور بود کاملا موافقم و اصلا یکی از پایههای اصلی عدم ابلاغ قانون حجاب تا امروز را کارشکنیهای آنان در سال گذشته میدانم که طوری قانون را تخریب کردند(میگفتند قانون صورتی است و از حجاب اسلامی عدول کرده!) که باعث تردید حاکمیت در پیگیری و تصویب آن شد. بگذریم!
✅ اما نکتهای که ضرورت طرح آن باعث نگارش این یادداشت شد چیست؟ اساسا هیچ عقل سلیمی در تزاحم میان یک حکم شرعی با اصل حکومت اسلامی قائل به اولویت حکم شرعی نیست! زیرا اگر حکومت اسلامی نباشد نسخه آن حکم شرعی نیز پیچیده خواهد شد! این را یک بچه صغیر هم میفهمد و نیازی نیست شما از کتاب البیع رفرنس بیاورید! پس صورت سوال که این همه اختلاف ایجاد نموده که این نیست جناب نبویان! صورت سوال را کمی پیچیدهتر و تخصصیتر تبیین کنید! سوآل این است که براساس کدام ادله و شواهد معتبر به این قطعیت میفرمایید که ابلاغ و اجرای قانون حجاب در سال ۱۴۰۳ باعث تضعیف نظام اسلامی خواهد شد؟
✅ راستش در صحبتهای شما که چیزی جز همان سوءتفاهمهای سیاستمداران منفعل و مشهورات نامعتبر برخی از نخبگان دانشگاهی نشنیدیم! «اسلحه در کشور زیاد شده، سوریه سقوط کرده، ناترازی انرژی داریم پس قید حجاب را بزنیم» واقعا این است سطح استدلال و تحلیل شما؟! این جمله شما که دیگر خیلی محشر بود که فرمودید: «آن زمان که ما قانون را تصویب کردیم هنوز سوریه سقوط نکرده بود و سیدحسن ترور نشده بود»! الله اکبر از این بینش حکمرانی! مثل این است که بگوییم حضرت آقا به پشتوانه حزبالله لبنان و بشار اسد و حشدالشعبی کشف حجاب را حرام سیاسی نامیدند و دلیل اینکه این روزها بیانی از ایشان درباره حجاب نمیشنویم فقدان این عناصر در حال حاضر است!
✅ جناب نبویان! بنده به عنوان یکی از حامیان ابلاغ قانون حجاب یک استدلال ساده داشتم و دارم که میخواهم آن را با شما در میان بگذارم. از قضا من هم یک نگرانی بیشتر ندارم و آن هم تضعیف حاکمیت اسلامی است و اتفاقا این عقب نشینی ناشیانه مسئولان از حجاب را هم نشانه ضعف و انفعال حاکمیت و هم یک عامل مهم در تضعیف بیشتر ارکان نظام میدانم(مفصل گفتم و نوشتم). جناب نبویان! واقعا نمیشد قانون را ابلاغ کرد و در مرحله اجرا با یک تدبیر و عقلانیتی مفاد آن را محقق نمود؟ یعنی نظام اسلامی انقدر بی تدبیر است که یا باید به طور کلی قانون حجاب را زیر پا لگد کند و در مقابل کنشهای سیاسی و براندازانهی آشکار و متعدد این روزها سکوت کند، یا قانون را ابلاغ کند و یک راست به سراغ آن دختر روسری افتادهی مترو و بیآرتی رود؟ یعنی هیچ نقطه تعادلی برای شروع اجرای این قانون وجود نداشت؟!
✅ این دوگانهی صفر و صدی در مواجهه با موضوع قانون حجاب را از کجا درآوردید؟ یعنی نمیشد قانون را به حرمت و اعتبار مجلسی که خودتان نماینده آن هستید و شورای نگهبانی که رکن این نظام است، قانون مصوبش را ابلاغ میکردید اما در مرحله اجرا طوری تدبیر میکردید که اسلحههای درون کشور فعال نشوند!!!؟ یعنی اگر شما براساس این قانون متعرض مافیای کثیف مد و لباس در کشور میشدید ایران تگزاس میشد؟! اگر شما شرکتها و استارتآپهایی که در رویدادها و تبلیغاتشان یک لگد هم به حجاب و حیا و شرف میزنند، گوشمالی میدادید جولانی به ایران لشگر میکشید؟!! یاللعجب...
✅ آقای نبویان! اینکه شما در معادله خود یک طرف را «اصل نظام» قرار میدهید و طرف دیگر را «حجاب به مثابه یک حکم شرعی»(و احتمالا یک فرع فقهی!) یک مغالطه است. طرف دیگر این معادله یک فرع فقهی نیست که شما به راحتی حکم به تعطیلی آن میکنید و اصل نظام را انتخاب میکنید! خیر! معادله را اینگونه بخوانید: یک طرف اصل نظام و طرف دیگر «کنش براندازانه علیه نظام». آن وقت به این سادگی اظهارنظر نمیکردید. مگر غیر از این است که کشف حجاب حرام سیاسی است؟ نمیخواهم بگویم هرکسی کشف حجاب میکند معنای براندازی در ذهن دارد. اما این رفتار صرفا دلالت فقهی ندارد. میدانید و توضیح بیشتر نمیدم..
✍ دکتر ابوالفضل اقبالی
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
۲۷ اسفند
🔺حضور در راه پیمایی روز قدس کافی نیست، دست دیگران را هم بگیرید به هر طریقی که میتوانید بیاورید. کثرت و تنوع جمعیت مهم است به چند دلیل:
☘اولا اگر روی مواضع و کنشهای مسؤولین دقت کرده باشید، برایتان معلوم میشود، تهدید جدی است. خرازی گفت مذاکره غیر مستقیم میکنیم. عراقچی جواب نامه ترامپ را داده، باقری شهر موشکی را برای چندمین بار رونمایی کرد، دشمن ممکن است دچار اختلال محاسبات شده باشد، چرا؟ به همان دلیل که چشمهای ظاهربین و تحلیلهای سطحی قدرت ایران را برآورد میکنند، جنگ جدی که بعید است رخ بدهد اما ضربات متقابل کوتاه بین طرفین یا حتی صرف تهدید ممکن است و این هم برای کشور مضر است. چرا؟ چون کم کننده امنیت و باعث فشار بیشتر اقتصادی به مردم خواهد شد، حضور در راهپیمایی میتواند در محاسبات دشمن موثر شود، چرا؟ چون برای دشمن مهم است که مردم با سیاست مقاومت و مقابله با اسراییل چقدر و با چه کیفیتی همراه هستند. اگر احساس کند این همراهی کم است، احتمال فشار امنیتی و نظامی و اقتصادی بیشتر خواهد شد.
☘ثانیا دشمن روی دو قطبی در کشور حساب وا کرده، بدنه آرمانجو و متدین حتما مقابل دشمن خواهند بود، فشار جنگ میتواند اینها را در درگیری جدی تر کند از آن سوی غربگراهای داخلی را به ترس و احتیاط بکشند، اگر عقلانیت وفاق در جامعه جدی شود، این دوقطبی رخ نمیدهد و الّا اختلاف باعث اختلال و ضعف دستگاه تصمیمگیری و انفعال عاقله تصمیمگیر میشود و این یعنی یک پالس جدیتر به دشمن برای آنکه فشار نظامی و اقتصادی اش را بیشتر کند. باید صحنه های عقلانیت ایمانی برای حضور همه طیفهای اجتماعی فراهم شود.
☘ثالثا حضور در روز قدس باعث افزایش تبرّی نسبت به طاغوت و شیاطین عالم و تولّی نسبت به هم و ولی الهی میشود، این یعنی کشور به لحاظ ایمانی یک مرتبه رشیدتر میشود و میدانید که قدرت اصلی و واقعی کشور همین جا است یعنی قلوب مؤمن مردم.
🔺دلایل برای حضور جمعه بیش از اینها است. روز قدس را جدی باید بگیریم. بروید، دیگران را ببرید، عکس بگیرید، روایت کنید، تشویق کنید، خلاصه یک مجاهدت و عبادت مهم است. دست کم نگیریدش.
✍ علی مهدیان
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
۷ فروردین