✨﷽✨
#حکایت
💟⇦•روزی شیـخی می گفت من هر وقت ڪه نماز می خواندم ، از خـداوند حاجتی میخواستـم .
یک روز گفتـم : بگذار یک بار برای خود خدا نماز بـخوانم و حاجتی نخواهم .
✳️⇦•همان شب شیـخ در عالم خواب دید که به او گفتنـد : چرا دیـر آمدی ؟!
گفتـم منظورتان چیـست ؟
✴️⇦• گفتنـد : یعنی تو باید سی سال پیش به فڪر این کار می افتـادی ، حالا سر پیـری باید بـفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نـکنی !
⚡️ ما هر وقت با خـدا کار داریم خدا را صـدا می زنیم .
✳️⇦• چه قـدر خـوب است که وقتی هم که کاری نـداریم ، بگوییـم : خُـــ♥️ـــدا
👈 در عبـادات خـود تفڪر کنیـم .
┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
☑️ @tabyyn313
✔️ ناب ترین مطالب ایتا☝️
📝 #حکایت
📜 گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت ڪعبه رود. با ڪاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مرڪبی نداشت، پیاده سفر ڪرده و خدمت دیگران می ڪرد. تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم ڪسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است ڪه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو.
مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم.
شیخ گفت حج من، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف ڪنم به ز آنڪه هفتاد بار زیارت آن بنا ڪنم ...
🙏به ما بپیوندید🔻
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
☑️ @tabyyn313
✔️ اینجا جزء حقیقت نمیشنوید👆