eitaa logo
دکتردباغ|آموزش‌قرآن
176هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
🌹 آموزش مجازی مهارت‌های قرآنی باتدریس #دکتر_امیرحسین_دباغ کارشناس شبکه قرآن سیما، قاری و حافظ کل قرآن 🌹 ادمین ثبت‌نام @qurani_admin 🌹 به تیک آبی کانال(نشان تأیید)توجه کنید 🌹آدرسها https://zil.ink/tadabbor_quran1 🌹کانال نظرات @nazarat_quran
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت اول 🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 🔹میان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پر ارزشى را به نام بزرگى از بزرگان آغاز مى کنند، اما آیا بهتر نیست براى پاینده بودن یک برنامه و جاوید ماندن یک تشکیلات، آن را به موجود پایدار و جاویدانى ارتباط دهیم که فنا در ذات او راه ندارد. 🔹از میان تمام موجودات آن که ازلى و ابدى است تنها ذات پاک خدا است و به همین دلیل باید همه چیز و هر کار را با نام او آغاز کرد. 🔹در حدیث معروفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: هر کار مهمى که بدون نام خدا شروع شود بى فرجام است. 🔹کوتاه سخن این که پایدارى و بقاء عمل، بسته به ارتباطى است که با خدا دارد. به همین مناسبت خداوند بزرگ در نخستین آیات که به پیامبر وحى شد دستور مى دهد در آغاز شروع تبلیغ اسلام این وظیفه خطیر را با نام خدا شروع کند: إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ .(۳) 🔹وباز روى همین اصل، تمام سوره هاى قرآن، با بسم اللّه آغاز مى شود تا هدف اصلى که همان هدایت و سوق بشر به سعادت است از آغاز تا انجام با موفقیت و پیروزى و بدون شکست انجام شود. 🔹توجه به این نکته لازم به نظر مى رسد که: ما در همه جا بسم اللّه مى گوئیم، چرا بسم الخالق یا بسم الرازق و مانند آن نمى گوئیم؟! نکته این است: اللّه ـ جامع ترین نام هاى خدا است و همه صفات او را یک جا بازگو مى کند، اما نام هاى دیگر اشاره به بخشى از کمالات او است، مانند خالقیت، رحمت و مانند آن. 🔹از آنچه گفتیم: این حقیقت نیز روشن شد که گفتن بسم اللّه در آغاز هر کار، هم به معنى استعانت جستن به نام خدا است، و هم شروع کردن به نام او و این دو یعنى استعانت و شروع. این دو لازم و ملزوم یکدیگرند یعنى هم با نام او شروع مى کنم و هم از ذات پاکش استمداد مى طلبم. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍قسمت دوم 🍃اللّه جامع ترین نام خداوند🍃 🔹اللّه جامع ترین نام هاى خدا است. زیرا بررسى نام هاى خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامى آمده نشان مى دهد هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس مى سازد، تنها نامى که اشاره به تمام صفات و کمالات الهى، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان اللّه مى باشد. 🔹به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالباً به عنوان صفت براى کلمه اللّه گفته مى شود به عنوان نمونه: 🔹 غفور و رحیم که به جنبه آمرزش خداوند اشاره مى کند (فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیم). سمیع اشاره به آگاهى او از مسموعات، و علیم اشاره به آگاهى او از همه چیز است (فَإِنَّ اللّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ). و بالاخره خالق و بارء اشاره به آفرینش او، و مصوّر حاکى از صورت گریش مى باشد (هُوَ اللّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْماءُ الْحُسْنى). 🔹آرى تنها اللّه است که جامع ترین نام خدا مى باشد، لذا ملاحظه مى کنیم در یک آیه بسیارى از این اسماء، وصف اللّه قرار مى گیرند 🔹هُوَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّر: او اللّه است که معبودى جز وى نیست، او حاکم مطلق است، منزه از ناپاکى ها، از هر گونه ظلم و بیدادگرى، ایمنى بخش، نگاهبان همه چیز، توانا و شکست ناپذیر، قاهر بر همه موجودات و با عظمت. 🔹یکى از شواهد روشن جامعیت این نام آن است که ابراز ایمان و توحید تنها با جمله لا اله إِلاّ اللّه مى توان کرد، و جمله لا اله إِلاّ العلیم، الا الخالق، الا الرازق و مانند آن، به تنهائى دلیل بر توحید و اسلام نیست. 📚تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت سوم 🍃رحمت عام و خاص 🍃 🔹مشهور در میان گروهى از مفسران این است که: صفت رحمان ، اشاره به رحمت عام خدا است که شامل دوست و دشمن، مؤمن و کافر، نیکوکار و بدکار مى باشد; زیرا باران رحمت بى حسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بى دریغش همه جا کشیده همه بندگان از مواهب گوناگون حیات بهره مندند، و روزى خویش را از سفره گسترده نعمت هاى بى پایانش بر مى گیرند، این همان رحمت عام او است که پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در دریاى آن غوطهورند. 🔹ولى رحیم اشاره به رحمت خاص پروردگار است که ویژه بندگان مطیع، صالح و فرمان بردار است. زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح، شایستگى این را یافته اند که از رحمت، بخشش و احسان خاصى که آلودگان و تبهکاران از آن سهمى ندارند، بهره مند گردند. 🔹تنها چیزى که ممکن است اشاره به این مطلب باشد آن است که: رحمان در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است که نشانه عمومیت آن است، در حالى که رحیم گاهى به صورت مقید ذکر شده که دلیل بر خصوصیت آن است مانند: وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً: خداوند نسبت به مؤمنان رحیم است و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد . 🔹سخن خود را در این بحث با حدیث پر معنى و گویائى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)پایان مى دهیم آنجا که فرمود: 🔹 خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکى از آن را به زمین نازل کرده است، و در میان مخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عواطف و محبتى که در میان مردم است از پرتو همان است، ولى نود و نه قسمت را براى خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن مى سازد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت چهارم 🍃حروف مقطعه🍃 🔹 در آغاز سوره بقره که دومین سوره قرآن مجید است با نخستین مورد از حروف مقطعه که در ابتداى این سوره آمده برخورد مى کنیم الف، لام، میم (الم). 🔹چنان که مى دانیم آغاز بیست و نه سوره قرآن با حروف مقطعه شروع شده است و چنان که از نامش پیدا است، این حروف، حروفى بریده از هم به نظر مى رسد، و کلمه مفهومى را ظاهراً نمى سازد. 🔹حروف مقطعه قرآن، همیشه جزء کلمات اسرارآمیز قرآن محسوب مى شده، و مفسران براى آن تفسیرهاى متعددى ذکر کرده اند، و با گذشت زمان و تحقیقات جدید دانشمندان، تفسیرهاى تازه اى براى آن پیدا مى شود. اکنون به مهم ترین آنها در اینجا مى پردازیم: 🔹این حروف اشاره به این است که: این کتاب آسمانى با آن عظمت و اهمیتى که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته، و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همین حروفى است که در اختیار همگان قرار دارد. 🔹در عین این که قرآن از همان حروفِ الف، باء و کلمات معمولى ترکیب یافته، به قدرى کلمات آن موزون است و معانى بزرگى در بر دارد، که در اعماق دل و جان انسان نفوذ مى کند، روح را مملو از اعجاب و تحسین مى سازد، و افکار و عقول را در برابر خود به تعظیم وا مى دارد، جمله بندى هاى مرتب و کلمات آن، در بلندترین پایه قرار گرفته و معانى بلند را در قالب زیباترین الفاظ مى ریزد، که همانند و نظیر ندارد. 🔹درست همان طور که خداوند بزرگ از خاک، موجوداتى همچون انسان، با آن ساختمان شگفت انگیز، انواع پرندگان زیبا، جانداران متنوع، و گیاهان و گل هاى رنگارنگ، مى آفریند و ما از آن کاسه و کوزه و مانند آن مى سازیم. 🔹همچنین خداوند از حروف الفبا و کلمات معمولى، مطالب و معانى بلند را در قالب الفاظ زیبا و کلمات موزون ریخته و اسلوب خاصى در آن به کار برده که همه انگشت حیرت به دندان گرفته اند. 🔹آرى، همین حروف در اختیار انسان ها نیز هست ولى توانائى ندارند ترکیب ها و جمله بندى هائى بسان قرآن، ابداع کنند. 📚تفسیرنمونه ‌‌ ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍قسمت پنجم 🍃هدی للمتقین🍃 🔹مسلما قرآن 📖براى هدایت همه جهانیان نازل شده، ولى چرا در آیه فوق هدایت قرآن مخصوص پرهیزکاران، معرفى گردیده؟ 🔹علت آن این است که: تا مرحله اى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیریش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدایت کتاب هاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد. 🔹به تعبیر دیگر: افراد فاقد ایمان دو گروهند: گروهى هستند که در جستجوى حق اند و این مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد که هر جا حق را ببینند پذیرا مى شوند. 🔹گروه دیگرى افراد لجوج،😡 متعصب و هوا پرستى هستند که نه تنها در جستجوى حق نیستند بلکه هر جا آن را بیابند براى خاموش کردنش تلاش مى کنند. 🔹مسلماً قرآن و هر کتاب آسمانى دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهره اى نخواهند گرفت. 🔹و باز به تعبیر دیگر: علاوه بر فاعلیت فاعل قابلیت قابل نیز شرط است، هم در هدایت تکوینى و هم در هدایت تشریعى. 🔹زمین شوره زار، هرگز سنبل بر نیارد،🌷 اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد، بلکه باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده کننده باران بهره گیرد. 🔹سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمى پذیرد، و لذا خداوند مى فرماید: قرآن هادى و راهنماى متقیان است. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت ششم 🍃ویژگی متقین🍃 🔹بر اساس جمله آغازین این آیه، نخستین ویژگى پرهیزکاران ایمان به غیب است. غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود، عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماوراء حس، زیرا غیب در اصل، به معنى چیزى است که پوشیده و پنهان است 🔹ایمان به غیب، درست نخستین نقطه اى است که مؤمنان را از غیر آنها جدا مى سازد و پیروان ادیان آسمانى را در برابر منکران خدا، وحى و قیامت قرار مى دهد و به همین دلیل، نخستین ویژگى پرهیزکاران ایمان به غیب ذکر شده است. 🔹مؤمنان مرز جهان ماده را شکافته، خویش را از چهار دیوارى آن گذرانده اند، آنها با این دید وسیع با جهان فوق العاده بزرگترى ارتباط دارند در حالى که مخالفان آنها اصرار دارند انسان را همچون حیوانات در چهار دیوارى جهان ماده محدود کنند، و این سیر قهقرائى را تمدن و پیشرفت و ترقى نام مى نهند! 🔹جمله دوم آیه ویژگى دیگر پرهیزگاران را بر پا داشتن نماز مى شمارد. نماز که رمز ارتباط با خدا است، مؤمنانى را که به جهان ماوراء طبیعت راه یافته اند در یک رابطه دائمى و همیشگى با آن مبدأ بزرگ آفرینش نگه مى دارد آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم مى کنند، و تنها تسلیم آفریننده بزرگ جهان هستى هستند، و به همین دلیل، دیگر خضوع در برابر بت ها، و یا تسلیم شدن در برابر جباران و ستمگران، در برنامه آنها وجود نخواهد داشت. 🔹چنین انسانى، احساس مى کند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته، و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید، و این بزرگ ترین عامل تربیت او است. 🔹کسى که شبانه روز حد اقل پنج بار در حضور خداوند قرار مى گیرد، و با او به راز و نیاز مى پردازد، فکر او، عمل او، گفتار او، همه خدائى مى شود، و چنین انسانى چگونه ممکن است بر خلاف خواست او گام بردارد (مشروط بر این که راز و نیازش به درگاه حق، از جان و دل سرچشمه گیرد و با تمام قلب رو به درگاهش آورند 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت هفتم 🍃کافران لجوج وسرسخت 🍃 🔸این دسته چنان در گمراهى خود سرسختند که هر چند حق براى آنان روشن شود، حاضر به پذیرش نیستند، قرآنى که راهنما و هادى متقین بود، براى اینها به کلى بى اثر است. 🔸بگوئى یا نگوئى، انذار کنى یا نکنى، بشارت دهى یا ندهى، اثر ندارد، اصولاً آنها آمادگى روحى براى پیروى از حق و تسلیم شدن در برابر آن را ندارند. 🔸آیه دوم اشاره به دلیل این تعصب و لجاجت مى کند و مى گوید: آنها چنان در کفر و عناد فرو رفته اند که حس تشخیص را از دست داده اند خدا بر دل ها و گوش هایشان مهر نهاده و بر چشم هاشان پرده افکنده شده (خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ). 🔸به همین دلیل نتیجه کارشان این شده است که براى آنها عذاب بزرگى است (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ). 🔸به این ترتیب، چشمى که پرهیزگاران با آن آیات خدا را مى دیدند، و گوشى که سخنان حق را با آن مى شنیدند، و قلبى که حقایق را به وسیله آن درک مى کردند در اینها از کار افتاده است، عقل و چشم و گوش دارند، ولى قدرت درک ، دید و شنوائى ندارند! چرا که اعمال زشتشان و لجاجت و عنادشان پرده اى شده است در برابر این ابزار شناخت. 🔸مسلماً انسان تا به این مرحله نرسیده باشد، قابل هدایت است، هر چند گمراه باشد، اما به هنگامى که حس تشخیص را بر اثر اعمال زشت خود از دست داد دیگر راه نجاتى براى او نیست، چرا که ابزار شناخت ندارد و طبیعى است که عذاب عظیم در انتظار او باشد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت هشتم 🍃گروه سوم منافقان🍃 🔸نخست تفسیرى از خود نفاق دارد مى فرماید: بعضى از مردم هستند که مى گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم در حالى که ایمان ندارند (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْیَوْمِ الآْخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ) 🔹آنها این عمل را یک نوع زرنگى و به اصطلاح تاکتیک جالب، حساب مى کنند: آنها با این عمل مى خواهند خدا و مؤمنان را بفریبند (یُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا). 🔸در حالى که تنها خودشان را فریب مى دهند اما نمى فهمند (وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ). 🔹آنها با انحراف از راه صحیح و صراط مستقیم، عمرى را در بیراهه مى گذرانند تمام نیروها و امکانات خود را بر باد مى دهند و جز ناکامى و شکست و بدنامى و عذاب الهى بهره اى نمى گیرند. 🔸آنگاه، قرآن در آیه بعد به این واقعیت اشاره مى کند که نفاق در واقع یک نوع بیمارى است، انسان سالم یک چهره بیشتر ندارد، هماهنگى کامل در میان روح و جسم او حکمفرما است. چرا که ظاهر و باطن، روح و جسم همه مکمل یکدیگرند. 🔹اگر مؤمن است، تمام وجود او فریاد ایمان مى کشد و اگر منحرف شود، باز هم ظاهر و باطن او نشان دهنده انحراف است، این دو گانگى جسم و روح درد تازه و بیمارى اضافى است، 🔸 این یک نوع تضاد، 🎭ناهماهنگى و از هم گسستگى است که حاکم بر وجود انسان مى شود. 🔹مى گوید: در دل هاى آنها بیمارى خاصى است (فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ). اما از آنجا که در نظام آفرینش، هر کس در مسیرى قرار گرفت و وسائل آن را فراهم ساخت در همان مسیر، رو به جلو مى رود. 🔸و یا به تعبیر دیگر تراکم اعمال و افکار انسان در یک مسیر، آن را پررنگ تر و راسخ تر مى سازد، قرآن اضافه مى کند: خداوند هم بر بیمارى آنها مى افزاید (فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً). 🔹و از آنجا که سرمایه اصلى منافقان، دروغ است و تا بتوانند، تناقض ها را که در زندگیشان دیده مى شود با آن توجیه کنند، در پایان آیه مى فرماید: براى آنها عذاب الیمى است به خاطر دروغ هائى که مى گفتند (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ). 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت نهم 🍃ویژگی منافقان🍃 🔹نخستین ویژگی آنها داعیه اصلاح طلبى است در حالى که مفسد واقعى همانها هستند مى فرماید: هنگامى که به آنها گفته شود: در روى زمین فساد نکنید، مى گویند: ما فقط اصلاح کننده ایم ! (وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لاتُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ). ما برنامه اى جز اصلاح در تمام زندگى خود نداشته و نداریم! 🔸اما قرآن در آیه بعد مى گوید: بدانید اینها همان مفسدانند و برنامه اى جز فساد ندارند ولى خودشان هم نمى فهمند ! (أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لایَشْعُرُونَ). 🔹بلکه اصرار و پافشارى آنها در راه نفاق و خو گرفتن با این برنامه هاى زشت و ننگین، سبب شده که تدریجاً گمان کنند، این برنامه ها مفید، سازنده و اصلاح طلبانه است. 🔸و همان گونه که سابقاً نیز اشاره کردیم، گناه اگر از حدّ بگذرد، حس تشخیص را از انسان مى گیرد، بلکه تشخیص او را واژگونه مى کند، و ناپاکى و آلودگى به صورت طبیعت ثانوى او در مى آید. 🔹نشانه دیگر این که: آنها خود را عاقل و هوشیار، و مؤمنان را سفیه، ساده لوح و خوش باور مى پندارند، آن چنان که قرآن مى گوید: هنگامى که به آنها گفته مى شود: ایمان بیاورید آنگونه که توده هاى مردم ایمان آورده اند، مى گویند: آیا ما همچون این سفیهان ایمان بیاوریم ؟! (وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ). 🔸و به این ترتیب، افراد پاکدل، حق طلب و حقیقت جو را به سفاهت متهم مى کنند و شیطنت و دوروئى و نفاق را دلیل بر هوش و عقل و درایت مى شمرند، آرى در منطق آنها عقل، جایش را با سفاهت عوض کرده است. 🔹لذا قرآن در پاسخ آنها مى گوید: بدانید سفیهان واقعى اینها هستند اما نمى دانند (أَلاإِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لایَعْلَمُونَ). آیا این سفاهت نیست که انسان خط زندگى خود را مشخص نکند و در میان هر گروهى به رنگ آن گروه در آید و به جاى تمرکز و وحدت شخصیت، دوگانگى و چند گانگى را پذیرا گردد، 🔸 استعداد و نیروى خود را در طریق شیطنت و توطئه و تخریب به کار گیرد، و در عین حال خود را عاقل بشمرد؟! 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت دهم 🍃 دلیل نفاق منافق 🍃 🔹هنگامى که انقلابى در محیطى روى مى دهد ـ مخصوصاً انقلابى همچون انقلاب اسلام که بر پایه هاى حق و عدالت قرار داشت ـ مسلماً منافع گروهى غارتگر، ظالم و خودکامه به خطر مى افتد. 🔸آنها نخست با تمسخر و استهزاء و سپس با استفاده از نیروى مسلح، فشار اقتصادى، تبلیغات مستمر اجتماعى، سعى مى کنند انقلاب را در هم بشکنند. اما هنگامى که نشانه هاى پیروزى انقلاب بر همه قدرت هاى محیط آشکار شود 🔹 گروهى از مخالفان تاکتیک و روش عملى خود را تغییر داده، ظاهراً تسلیم مى شوند اما در واقع یک گروه زیر زمینى مخالف را تشکیل مى دهند. 🔸اینها که به خاطر داشتن دو چهره مختلف، منافق نامیده مى شوند،خطرناک ترین دشمنان انقلاب اند، زیرا موضع آنها کاملاً مشخص نیست تا مردم انقلابى آنها را بشناسند و از خود طرد کنند، بلکه در لابلاى صفوف مردم پاک و راستین، و حتى گاهى در پست هاى حساس نفوذ مى کنند. 🔹انقلاب اسلام، نیز در برابر چنین گروهى قرار گرفت، یعنى تا زمانى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از مکّه به مدینه هجرت نکرده بود، مسلمانان حکومتى تشکیل نداده بودند. 🔸اما پس از ورود پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مدینه ، نخستین پایه حکومت اسلامى گذارده شد، و پس از پیروزى در جنگ بدر ، این مسأله آشکارتر گشت، یعنى رسماً حکومت و دولتى کوچک اما قابل رشد تشکیل گردید. 🔹اینجا بود که منافع بسیارى از سردمداران مدینه مخصوصاً یهود که در آن زمان مورد احترام عرب ها بودند به خطر افتاد، احترام یهود در آن زمان بیشتر به خاطر این بود که اهل کتاب و مردمى نسبتاً با سواد، و از نظر وضع اقتصادى، پیشرفته بودند، و همانها بودند که پیش از ظهور پیامبر(صلى الله علیه وآله) بشارت چنین ظهورى را مى دادند. 🔸افراد دیگرى هم در مدینه بودند که داعیه ریاست و رهبرى مردم داشتند، ولى با هجرت رسول خدا حساب ها به هم خورد، سران ظالم و خودکامه و اطرافیان غارتگر آنها دیدند، توده هاى مردم به سرعت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)ایمان مى آورند، 🔹حتى خویشاوندان خودشان، آنها بعد از مدتى مقاومت دیدند چاره اى نیست جز این که ظاهراً مسلمان شوند. زیرا نواختن کوس مخالفت و قرار گرفتن در جبهه مقابل، علاوه بر مشکلات جنگ و صدمه هاى اقتصادى، خطر نابودى آنها را در بر داشت به ویژه این که عرب تمام قدرتش قبیله او بود و قبیله هاى آنها غالباً از آنان جدا شده بودند. 🔸روى این اصل، راه سومى انتخاب کردند، و آن این که ظاهراً مسلمان شوند و در خفا نقشه در هم شکستن اسلام را طرح ریزى کنند. 🔹کوتاه سخن این که بروز نفاق در یک اجتماع معمولاً معلول یکى از دو چیز است: نخست پیروزى و قدرت آئین انقلابى موجود و تسلط آن بر اجتماع. و دیگر ضعف روحیه و فقدان شخصیت و شهامت کافى براى رویاروئى با حوادث سخت. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت یازدهم 🍃تجارت پر زیان🍃 🔹در قرآن مجید کراراً فعالیت هاى انسان در این دنیا به یک نوع تجارت تشبیه شده است، و در حقیقت همه ما در این جهان تاجرانى هستیم که با سرمایه هاى فراوانِ خداداد: سرمایه عقل، فطرت، عواطف، نیروهاى مختلف جسمانى، مواهب عالم طبیعت، و بالاخره رهبرى انبیاء، گام در این تجارتخانه بزرگ مى گذاریم، 🔸 گروهى سود مى برند، پیروز مى شوند و سعادتمند، گروهى نه تنها سودى نمى برند که اصل سرمایه را نیز از دست داده، و به تمام معنى ورشکست مى شوند نمونه کامل گروه اول، مجاهدان راه خدا هستند، چنان که قرآن درباره آنها مى گوید: 🔹یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَة تُنْجیکُمْ مِنْ عَذاب أَلیم * تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ: اى افراد با ایمان! آیا شما را راهنمائى به تجارتى بکنم که از عذاب دردناک رهائیتان مى بخشد (و به سعادت جاویدان رهنمونتان مى شود) * به خدا و رسول او ایمان بیاورید و در راه او با مال و جان جهاد کنید . 🔸و نمونه واضح گروه دوم، منافقان اند که قرآن در آیات فوق، پس از ذکر کارهاى مخرب آنها که در لباس اصلاح و عقل، انجام مى گیرد مى گوید: 🔹 آنها کسانى هستند که هدایت را با گمراهى مبادله کردند و این تجارت نه براى آنها سودى داشت و نه مایه هدایت شد . این گروه در موقعیتى قرار داشتند که مى توانستند بهترین راه را انتخاب کنند، آنها در کنار چشمه زلال وحى قرار داشتند، در محیطى مملوّ از صفا و صداقت و ایمان. 🔸اما آنها به جاى این که: از این موقعیت خاص که در طول قرون و اعصار تنها نصیب گروه اندکى شده است بالاترین بهره را ببرند، هدایت را دادند و گمراهى را خریدند، هدایتى که در درون فطرتشان بود، هدایتى که در محیط وحى موج مى زد، همه این امکانات را از دست دادند به گمان این که با این کار مى توانند، مسلمین را در هم بکوبند و رؤیاهاى شومى را که در مغز خود مى پروراندند تحقق بخشند. 🔹این معاوضه و انتخاب غلط دو زیان بزرگ همراه داشت: نخست این که: سرمایه هاى مادى و معنوى خویش را از دست دادند بى آن که در مقابل آن سودى ببرند. و دیگر این که: حتى به نتیجه شوم مورد نظر خود نیز نرسیدند; زیرا اسلام با سرعت، پیشرفت کرد و به زودى صفحه جهان را فرا گرفت و این منافقان نیز رسوا شدند. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran