eitaa logo
دکتردباغ|آموزش‌قرآن
181.7هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
2 فایل
🌹 آموزش مجازی مهارت‌های قرآنی باتدریس #دکتر_امیرحسین_دباغ کارشناس شبکه قرآن سیما، قاری و حافظ کل قرآن 🌹 ادمین ثبت‌نام @qurani_admin 🌹 به تیک آبی کانال(نشان تأیید)توجه کنید 🌹آدرسها https://zil.ink/tadabbor_quran1 🌹کانال نظرات @nazarat_quran
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت اول 🍃خط سعادت و نجات🍃 🔹در آیات گذشته، خداوند حال سه دسته (پرهیزکاران، کافران و منافقان) را شرح داد و بیان داشت که پرهیزکاران مشمول هدایت الهى هستند، و قرآن راهنماى آنان است در حالى که بر دل هاى کافران مهر جهل و نادانى زده، و به خاطر اعمالشان بر چشم آنها پرده غفلت افکنده و حس تشخیص را از آنان سلب نموده است. 🔸و منافقان، بیماردلانى هستند که بر اثر سوء اعمالشان بر بیماریشان مى افزاید. اما در آیات مورد بحث، بعد از این مقایسه روشن، خط سعادت و نجات را که پیوستن به گروه اول است، مشخص ساخته مى گوید: اى مردم! پروردگارتان را پرستش کنید که هم شما و هم پیشینیان را آفرید تا پرهیزکار شوید (یا أَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). 🔹در تفسیر آیه نکات ذیل جلب توجه مى کند: ۱ ـ خطاب: یا أَیُّهَا النّاسُ اى مردم که در قرآن حدود بیست بار تکرار شده، و یک خطاب جامع و عمومى است نشان مى دهد: قرآن مخصوص نژاد، قبیله، طایفه و قشر خاصى نیست، بلکه همگان را در این دعوت عام شرکت مى دهد، همه را دعوت به پرستش خداى یگانه، و مبارزه با هر گونه شرک و انحراف از خط توحید مى کند. 🔸۲ ـ براى برانگیختن حس شکرگزارى مردم، و جذب آنها به عبادت پروردگار از مهم ترین نعمت شروع مى کند که نعمت خلقت و آفرینش همه انسان ها است، نعمتى که هم نشانه قدرت خدا است، هم علم و حکمت او و هم رحمت عام و خاصش; چرا که در خلقت انسان، این گل سر سبد عالم هستى، نشانه هاى علم و قدرت بى پایان خدا و نعمت هاى گسترده اش کاملاً به چشم مى خورد. 🔹آنها که در برابر خدا خاضع نیستند و او را پرستش نمى کنند، غالباً به خاطر این است که: در آفرینش خویش و پیشینیان نمى اندیشند، و به این نکته توجه ندارند که: این آفرینش بزرگ را نمى توان به عوامل کور و کر طبیعى نسبت داد، و این نعمت هاى حساب شده و بى نظیر را که در جسم و جان انسان، نمایان است، نمى توان از غیر مبدأ علم و قدرت بى پایانى دانست. 🔸بنابراین یادآورى این نعمت ها، هم دلیلى است بر خداشناسى، و هم محرکى است براى شکرگزارى و پرستش. 🔹۳ ـ نتیجه این پرستش، تقوا و پرهیزگارى است (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). بنابراین عبادت ها و نیایش هاى ما چیزى بر جاه و جلال خدا نمى افزاید، همان گونه که ترک آنها چیزى از عظمت مقام او نمى کاهد، این عبادت ها کلاس هاى تربیت براى آموزش تقوا است، تقوا همان احساس مسئولیت و خودجوشى درونى که معیار ارزش انسان و میزان سنجش شخصیت او است. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت یازدهم 🍃بت پرستی 🍃 🔹در اینجا توجه به این حقیقت لازم است که قرار دادن شریک براى خدا تنها، منحصر به ساختن بت هاى سنگى و چوبى و یا از آن فراتر، انسانى همچون مسیح(علیه السلام) را یکى از خدایان سه گانه دانستن نیست، 🔸 بلکه معنى وسیعى دارد، صورت هاى مخفى تر و پنهان تر را نیز شامل مى شود، به طور کلى هر چه را در ردیف خدا در زندگى مؤثر دانستن یک نوع شرک است. 🔹ابن عباس در اینجا تعبیر جالبى دارد مى گوید: انداد، همان شرک است که گاهى پنهان تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک، از جمله این که انسان بگوید: به خدا سوگند، به جان تو سوگند، به جان 🔸خودم سوگند (یعنى خدا و جان خود و جان دوستش را در یک ردیف قرار بدهد) و بگوید این سگ اگر دیشب نبود دزدان آمده بودند! (پس نجات دهنده ما از دزدان این سگ است) یا به دوستش بگوید: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى، همه اینها بوئى از شرک مى دهد . 🔹و در حدیثى مى خوانیم: مردى در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) همین جمله را گفت: ما شاءَ اللّهُ وَ شِئْتَ: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى . پیامبر فرمود: أَ جَعَلْتَنِى لِلّهِ نِدّاً: مرا شریک خدا و هم ردیف او قرار دادى ؟! 🔸در تعبیرات عامیانه روزمره، نیز بسیار مى گویند: اول خدا، دوم تو ! باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک انسان موحّد کامل نیست. در روایتى در تفسیر آیه ۱٠۶ سوره یوسف : وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُون ، 🔹از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که فرمود: (این اشاره به شرک خفى است) مانند این که انسان به دیگرى بگوید: اگر تو نبودى من نابود شده بودم یا زندگانیم بر باد مى رفت . 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت دوازدهم 🍃ایمان و عمل صالح 🍃 🔹در بسیارى از آیات قرآن، ایمان و عمل صالح در کنار هم واقع شده اند به گونه اى که نشان مى دهد این دو جدائى ناپذیرند، و راستى هم چنین است; زیرا ایمان و عمل، مکمل یکدیگرند. 🔸ایمان اگر در اعماق جان نفوذ کند، حتماً شعاع آن، در اعمال انسان خواهد تابید، و عمل، را عمل صالح مى کند، همچون چراغ پرنورى که در درون اطاقى برافروزند، اشعه آن از تمام پنجره ها و دریچه ها به بیرون مى تابد، و چنین است چراغ پرفروغ ایمان، که در قلب انسان روشن مى شود، شعاعش از چشم و گوش و زبان و دست و پاى او آشکار مى گردد! 🔹در سوره طلاق آیه ۱۱ مى خوانیم: وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُدْخِلْهُ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً: آن کس که به خدا ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، او را وارد باغ هائى از بهشت خواهد ساخت که از زیر درختانش نهرها جارى است، همیشه در آن خواهند ماند . 🔸و در سوره نور آیه ۵۵ مى خوانیم: وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْض: خداوند به افرادى که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند وعده داده است آنها را خلفاى روى زمین قرار دهد ! 🔹اصولاً ایمان، همچون ریشه است و عمل صالح، میوه آن، وجود میوه شیرین دلیل بر سلامت ریشه است، و وجود ریشه سالم، سبب پرورش میوه هاى مفید. 🔸ممکن است افراد بى ایمان، گهگاه عمل صالحى انجام دهند، ولى مسلماً همیشگى نخواهد بود آنچه عمل صالح را تضمین مى کند، ایمانى است که در اعماق وجود انسان ریشه دوانده باشد و با آن احساس مسئولیت کند. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت سیزدهم 🍃شأن نزول آیه ۲۶🍃 🔹جمعى از مفسران از ابن عباس در شأن نزول آیه فوق چنین نقل کرده اند: 🔸هنگامى که خداوند در آیات گذشته پیرامون منافقین، دو مثال بیان کرد (مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نارا... ـ و ـ أَوْ کَصَیِّب مِنَ السَّماءِ) منافقین گفتند: 🔹خداوند برتر و بالاتر از این است که چنین مثال هائى بزند، و از این راه در وحى بودن قرآن اظهار تردید کردند، در این موقع آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. 🔸بعضى دیگر گفته اند: هنگامى که در آیات قرآن، مثل هائى به ذباب (مگس) و عنکبوت زده مى شد، جمعى از مشرکان این موضوع را بهانه قرار داده، زبان به انتقاد گشودند و مسخره کردند که این چگونه وحى آسمانى است که سخن از عنکبوت و مگس مى گوید؟ آیه فوق نازل شد و با تعبیراتى زنده به آنها جواب داد. 🔹آیه مورد بحث مى گوید: خداوند از این که به موجودات ظاهراً کوچکى مانند پشه و یا بالاتر از آن مثال بزند هرگز شرم نمى کند (إِنَّ اللّهَ لایَسْتَحْیی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها). 🔸چرا که مثال باید موافق مقصود باشد، و به تعبیر دیگر، مثال وسیله اى است براى تجسم حقیقت، گاهى که گوینده در مقام تحقیر و بیان ضعف مدعیان است بلاغت سخن ایجاب مى کند که براى نشان دادن ضعف آنها، موجود ضعیفى را براى مثال انتخاب کند 🔹ملاحظه مى کنید در اینجا هیچ مثالى بهتر از مگس یا مانند آن نیست تا ضعف و ناتوانى آنها را مجسم کند. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت چهاردهم 🍃 چرا مثال به پشه؟آیه ۲۶🍃 🔹گر چه بهانه جویان، خردى و کوچکى پشه یا مگس را وسیله استهزاء و ایراد به آیات قرآن قرار داده بودند، اما اگر آنها کمى انصاف، درک و شعور مى داشتند و در ساختمان این حیوان بسیار کوچک مى اندیشیدند مى فهمیدند یک دنیا دقت و ظرافت در ساختمان آن به کار رفته که عقل در آن حیران مى ماند. 🔸امام صادق(علیه السلام) درباره آفرینش این حیوان کوچک مى فرماید: خداوند به پشه مثال زده است با این که از نظر جسم بسیار کوچک است، ولى از نظر ساختمان همان دستگاه هائى را دارد که بزرگ ترین حیوانات (خشکى) یعنى فیل دارا است و علاوه بر آن دو عضو دیگر (شاخک ها و بال ها) در پشه است که فیل فاقد آن است خداوند مى خواهد با این مثال، ظرافت آفرینش را براى مؤمنان بیان کند . 🔹تفکر درباره این موجود ظاهراً ضعیف که خدا آن را شبیه فیل آفریده است انسان را متوجه عظمت آفریدگار مى سازد. مخصوصاً خرطومش همانند خرطوم فیل، تو خالى است و با نیروى مخصوصى خون را به خود جذب مى کند، این لوله ظریف ترین سرنگ هاى دنیا است و سوراخ درون آن فوق العاده باریک است. 🔸خدا نیروى جذب، دفع و هضم و همچنین دست و پا و گوش مناسب به او داده، بال هائى به او مرحمت کرده تا در طلب غذا پرواز کند، این بال ها آن چنان به سرعت بالا و پائین مى شود که حرکت آن، با چشم، قابل رؤیت نیست، 🔹این حشره به قدرى حساس است که به مجرد تکان خوردن چیزى، احساس خطر مى کند و به سرعت خود را از منطقه خطر دور مى سازد و عجب این است که در عین ناتوانى بزرگ ترین حیوانات را عاجز مى کند. 🔹امیر مؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه بیان عجیبى در این زمینه دارد مى فرماید: اگر همه موجودات زنده جهان... جمع شوند و دست به دست هم بدهند هرگز توانائى بر ایجاد پشه اى ندارند، بلکه عقول آنها در راه یافتن به اسرار آفرینش این حیوان متحیر مى ماند، 🔸 نیروى هاشان ناتوان و خسته شده، پایان مى گیرد، و سرانجام پس از تلاش، شکست خورده، اعتراف مى نمایند که در برابر آفرینش پشه اى درمانده اند، و به عجز خود اقرار مى نمایند و حتى به ناتوانیشان از نابود ساختن آن . 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت پانزدهم 🍃صفت فاسقان در آیه ۲۷🍃 🔹دراین آیه با ذکر سه صفت، فاسقان را کاملاً معرفى مى کند، نخست مى فرماید: فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند مى شکنند (الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ). 🔸انسان ها در واقع پیمان هاى مختلفى با خدا بسته اند، پیمان توحید و خداشناسى و پیمان عدم تبعیت از شیطان و هواى نفس، فاسقان همه این پیمان ها را شکسته، سر از فرمان حق بر تافته، و از خواسته هاى دل و شیطان پیروى مى کنند. 🔹اما این پیمان کجا و چگونه بسته شده؟ چرا که پیمان یک امر دو جانبه است، ما هرگز به خاطر نداریم پیمانى با پروردگارمان در گذشته در این زمینه ها بسته باشیم؟ 🔸ولى با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن مى شود و آن این که: خداوند در عمق روح و باطن سرشت انسان، شعور مخصوص و نیروهاى ویژه اى قرار داده که از طریق هدایت آن مى تواند، راه راست را پیدا کند و از شیطان و هواى نفس تبعیت ننماید، به دعوت رهبران الهى پاسخ مثبت داده و خود را با آن هماهنگ سازد. 🔹قرآن از این فطرت مخصوص، به عهد خدا و پیمان الهى تعبیر مى کند، در حقیقت این یک پیمان تکوینى است نه تشریعى و قانونى، قرآن مى گوید: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ اى فرزندان آدم! مگر از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شما است و مرا پرستش کنید که راه راست همین است . 🔸پیدا است این آیه اشاره به همان فطرت توحید، خداشناسى و عشق به پیمودن راه تکامل است. 🔹خدا هر موهبتى به انسان ارزانى مى دارد، همراه آن عملاً پیمانى با زبان آفرینش از او مى گیرد، به او چشم مى دهد یعنى با این چشم حقایق را ببین، گوش مى دهد یعنى صداى حق را بشنو... و به این ترتیب هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاى خدا داد در مسیر خطا استفاده کند، پیمان خدا را شکسته است. 🔸آنگاه به دومین نشانه آنها اشاره کرده مى گوید: آنها پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى کنند (وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ). این پیوندها شامل پیوند خویشاوندى، پیوند دوستى، پیوندهاى اجتماعى، پیوند و ارتباط با رهبران الهى و پیوند و رابطه با خدا مى شود، و به این ترتیب نباید معنى آیه را منحصر به قطع رحم و زیر پا گذاشتن رابطه هاى خویشاوندى دانست. 🔹در بعضى از روایات جمله ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ به رابطه با امیر مؤمنان(علیه السلام) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر شده است. 🔸سپس به سومین نشانه فاسقان که فساد در روى زمین است اشاره کرده، مى فرماید: آنها در زمین فساد مى کنند (وَ یُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ). 🔹البته این خود مطلبى روشن است، آنها که خدا را فراموش کرده و سر از اطاعت او بر تافته اند در پى کامجوئى، لذت هاى خویش و منافع شخصى خود هستند، جامعه به هر جا کشیده شود براى آنها فرق نمى کند، هدفشان بهره بیشتر و کامجوئى افزون تر است، و براى رسیدن به این هدف از هیچ خلافى پروا ندارند، پیدا است این طرز فکر و عمل، چه فسادهائى در جامعه به وجود مى آورد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت شانزدهم 🍃اثبات وجود خدا_ آیه ۲۸🍃 🔹قرآن در این آیه براى اثبات وجود خدا از نقطه اى شروع کرده که براى احدى جاى انکار باقى نمى گذارد و آن مسأله پیچیده حیات و زندگى است. 🔸نخست مى گوید: چگونه شما خدا را انکار مى کنید در حالى که اجسام بى روحى بودید و او شما را زنده کرد و لباس حیات بر تنتان پوشانید (کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ). 🔹قرآن به همه ما یادآورى مى کند که قبل از این شما مانند سنگ ها، چوب ها و موجودات بى جان مرده بودید، و نسیم حیات اصلاً در کوى شما نوزیده بود. ولى اکنون داراى نعمت حیات و هستى مى باشید، اعضاء و دستگاه هاى مختلف، حواس و ادراک به شما داده شده، این هستى و حیات را چه کسى به شما عطا کرده آیا خود به خویشتن دادید؟ 🔸بدیهى است هر انسان منصفى بدون هیچ تردید اعتراف مى کند این نعمت از خود او نیست، بلکه از ناحیه یک مبدأ عالم و قادر به او رسیده است. 🔹از کسى که تمام رموز حیات و قوانین پیچیده آن را مى دانسته، و بر تنظیم آن قدرت داشته. آنگاه جاى این سؤال است: پس چرا به خدائى که بخشنده حیات و هستى است کفر می ورزید؟. 🔸امروز براى همه دانشمندان مسلّم شده، ما در این جهان چیزى پیچیده تراز مسأله حیات و زندگى نداریم; چرا که با تمام پیشرفت هاى شگرفى که در زمینه علوم و دانش هاى طبیعى نصیب بشر گردیده، هنوز معماى حیات گشوده نشده است. 🔹این مسأله آن قدر اسرارآمیز است که افکار میلیون ها دانشمند و کوشش هایشان تاکنون از درک آن عاجز مانده، ممکن است در آینده در پرتو تلاش هاى پى گیر، انسان از رموز حیات، تدریجاً آگاه گردد، 🔸 ولى مسأله این است: آیا هیچ کس مى تواند چنین امر فوق العاده دقیق، ظریف و پر از اسرار را که نیازمند به یک علم و قدرت فوق العاده است به طبیعت بى شعور که خود فاقد حیات بوده است نسبت دهد؟ 🔹اینجا است که مى گوئیم: پدیده حیات در جهان طبیعت بزرگ ترین سند اثبات وجود خدا است که پیرامون آن کتاب ها نگاشته اند، و قرآن در آیه فوق مخصوصاً روى همین مسأله، تکیه کرده است، که ما فعلاً با همین اشاره کوتاه از آن مى گذریم. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت هفدهم 🍃اثبات وجود خدا_معاد🍃 🔸پس از یادآورى نعمت حیات ، دلیل آشکار دیگرى را یادآور مى شود و آن مسأله مرگ است مى فرماید: سپس خداوند شما را مى میراند (ثُمَّ یُمیتُکُمْ). 🔹انسان مى بیند اقوام، خویشان، بستگان و آشنایان یکى پس از دیگران مى میرند و جسد بى جان آنها زیر خاک ها مدفون مى شود، اینجا نیز جاى تفکر و اندیشه است، چه کسى هستى را از آنها گرفت؟ 🔸اگر هستى آنها از خودشان بود، باید جاودانى باشد، این که از آنها گرفته مى شود دلیل بر این است که دیگرى به آنها بخشیده. 🔹آرى آفریننده حیات، همان آفریننده مرگ است، چنان که در آیه ۲ سوره ملک مى خوانیم: الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً: او خدائى است که حیات و مرگ را آفریده که شما را در میدان حسن عمل بیازماید . 🔸قرآن پس از ذکر این دو دلیل روشن بر وجود خدا، و آماده ساختن روح انسان براى مسائل دیگر، در دنباله این بحث به ذکر مسأله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، مى گوید: سپس بار دیگر شما را زنده مى کند (ثُمَّ یُحْییکُمْ). 🔹البته این زندگى پس از مرگ به هیچ وجه جاى تعجب نیست; چرا که قبلاً نیز انسان چنین بوده است و با توجه به دلیل اول، یعنى اعطاى حیات به موجود بى جان، پذیرفتن اعطاى حیات پس از متلاشى شدن بدن، نه تنها کار مشکلى نیست بلکه از نخستین بار آسان تر است (هر چند آسان و مشکل براى وجودى که قدرتش بى انتها است مفهومى ندارد!). 🔸عجب این که: گروهى بودند که در حیات دوباره انسان ها تردید داشته و دارند در حالى که حیات نخستین را که از موجودات بى جان صورت گرفته مى دانند. 🔹جالب این که قرآن در آیه فوق، پرونده حیات را از آغاز تا انتها در برابر دیدگان انسان گشوده، و در یک بیان کوتاه آغاز و پایان حیات، و سپس مسأله معاد را در برابر او مجسم ساخته است. و در پایان این آیه مى گوید: سپس به سوى او بازگشت مى کنید (ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). 🔸مقصود از رجوع به سوى پروردگار همان بازگشت به سوى نعمت هاى خداوند مى باشد، یعنى در قیامت و روز رستاخیز به نعمت هاى خداوند باز مى گردید. 🔹ممکن است منظور از رجوع به سوى پروردگار حقیقتى از این دقیق تر و باریک تر باشد و آن این که همه موجودات در مسیر تکامل از نقطه عدم که نقطه صفر است شروع کرده و به سوى بى نهایت که ذات پاک پروردگار است پیش مى روند، 🔸 بنابراین با مردن، تکامل تعطیل نمى شود و بار دیگر انسان در رستاخیز به زندگى و حیات در سطحى، عالى تر باز مى گردد و سیر تکاملى او ادامه مى یابد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت هجدهم 🍃ارزش وجودی انسان🍃 🔸پس از ذکر نعمت حیات و اشاره به مسأله مبدأ و معاد، به یکى دیگر از نعمت هاى گسترده خداوند اشاره کرده مى گوید: او خدائى است که آنچه روى زمین است براى شما آفریده (هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الأَرْضِ جَمیعاً). 🔹و به این ترتیب، ارزش وجودى انسان ها و سرورى آنان را نسبت به همه موجودات زمینى مشخص مى کند، و درست از اینجا در مى یابیم که این انسان را خدا براى امر بسیار پر ارزش و عظیمى آفریده است، همه چیز را براى او آفریده اما او را براى چه چیز؟! 🔸آرى او عالى ترین موجود در این صحنه پهناور است و از تمامى آنها ارزشمندتر. تنها این آیه نیست که مقام والاى انسان را یادآور مى شود، بلکه در قرآن آیات فراوانى مى یابیم که انسان را هدف نهائى آفرینش کل موجودات جهان معرفى مى کند، چنان که در آیه ۱۳ سوره جاثیه آمده است: 🔸وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْض: آنچه در آسمان ها و هر چه در زمین است مسخر شما قرار داد . و در جاى دیگر به طور مشروح تر مى خوانیم: وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْک....(۱) کشتى ها را مسخر شما ساخت... نهرها را مورد تسخیر شما قرار داد... شب و روز را مسخر فرمانتان کرد... شما را بر دریاها و اقیانوس ها مسلط ساخت... خورشید و ماه را نیز فرمان بردار و در خدمت شما قرار داد... 🔹بار دیگر به دلائل توحید باز گشته مى گوید: سپس خداوند به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود، و او به هر چیز آگاه است (ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماوات وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ). 🔸اسْتَوى از ماده استواء گرفته شده که در لغت به معنى تسلط، احاطه کامل و قدرت بر خلقت و تدبیر است. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت نوزدهم 🍃نخستین انسان_آیه ۳۰🍃 🔸در این آیات به چگونگى آفرینش آدم (نخستین انسان) اشاره مى کند و در این سلسله آیات که از آیه ۳٠ شروع و به آیه ۳۹ پایان مى یابد سه مطلب اساسى مطرح شده است: 🔹۱ ـ خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستى انسان در زمین و گفتگوئى که آنها با خداوند داشته اند. ۲ ـ دستور خضوع و تعظیم فرشتگان در برابر نخستین انسان که در آیات مختلف قرآن به تناسب هاى گوناگونى ذکر شده است. 🔸۳ ـ تشریح وضع آدم و زندگى او در بهشت و حوادثى که منجر به خروج او از بهشت گردید و سپس توبه آدم، و زندگى او و فرزندانش در زمین. 🔹آیات مورد بحث، از نخستین مرحله سخن مى گوید، خواست خداوند چنین بود که در روى زمین موجودى بیافریند که نماینده او باشد، صفاتش پرتوى از صفات پروردگار، و مقام و شخصیتش برتر از فرشتگان، خواست او این بود که تمامى زمین و نعمت هایش را در اختیار چنین انسانى بگذارد نیروها، گنج ها، معادن و همه امکاناتش را. 🔸چنین موجودى مى بایست سهم وافرى از عقل، شعور، ادراک، و استعداد ویژه داشته باشد که بتواند رهبرى و پیشوائى موجودات زمینى را بر عهده گیرد. 🔹لذا نخستین آیه مى گوید: به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلیفَةً). 🔸خَلِیْفَة به معنى جانشین است، ولى در این که منظور از آن در اینجا جانشین چه کسى و چه چیزى است؟ مفسران احتمالات گوناگونى داده اند: 🔹بعضى گفته اند: منظور جانشین فرشتگانى است که قبلاً در زمین زندگى مى کردند. بعضى گفته اند: منظور جانشین انسان هاى دیگر یا موجودات دیگرى که قبلاً در زمین مى زیسته اند. 🔸بعضى آن را اشاره به جانشین بودن نسل هاى انسان از یکدیگر دانسته اند. ولى انصاف این است ـ همان گونه که بسیارى از محققان پذیرفته اند ـ منظور: خلافت الهى و نمایندگى خدا در زمین است; زیرا سؤالى که بعد از این فرشتگان مى کنند و مى گویند: نسل آدم ممکن است مبدأ فساد و خونریزى شود و ما تو را تسبیح و تقدیس مى کنیم متناسب همین معنى است; چرا که نمایندگى خدا در زمین با این کارها سازگار نیست. 🔹همچنین مسأله تعلیم اسماء به آدم که شرح آن در آیات بعد خواهد آمد قرینه روشن دیگرى بر این مدعا است. و نیز خضوع و سجود فرشتگان در مقابل آدم شاهد این مقصود است! 🔸به هر حال، خدا مى خواست موجودى بیافریند که گل سر سبد عالم هستى باشد و شایسته مقام خلافت الهى و نماینده اللّه در زمین گردد. 🔹در حدیثى که از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیات آمده، نیز به همین معنى اشاره شده است که: فرشتگان بعد از آگاهى از مقام آدم، دانستند: او و فرزندانش سزاوارترند که خلفاى الهى در زمین و حجت هاى او بر خلق بوده باشند. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran
📚 💞ـــــــــــــــ ﷽ 💞ــــــــــــــ ✍ قسمت بیستم 🍃دلیل برتری انسان بر فرشته 🍃 🔸در ادامه می گوید : فرشتگان به عنوان سؤال براى درک حقیقت، و نه به عنوان اعتراض عرض کردند: آیا در زمین کسى را قرار مى دهى که فساد کند و خون ها بریزد ؟! (قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ). 🔹در حالى که ما تو را عبادت مى کنیم، تسبیح و حمدت به جا مى آوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست، پاک مى شمریم (وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ). 🔸ولى خداوند در اینجا پاسخ سربسته اى به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید: فرمود: من چیزهائى مى دانم که شما نمى دانید ! (قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ). 🔹فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است، پى برده بودند این انسان فردى سر براه نیست، فساد مى کند، خون مى ریزد و خرابى به بار مى آورد. اما از کجا دانستند؟! گاه گفته مى شود: خداوند قبلاً آینده انسان را به طور اجمال براى آنها بیان فرموده بود. 🔸در حالى که بعضى احتمال داده اند: ملائکه خودشان این مطلب را از کلمه فِى الأَرْض (در روى زمین) دریافته بودند. زیرا مى دانستند انسان از خاک آفریده مى شود 🔹بعضى دیگر از مفسران معتقدند: پیشگوئى فرشتگان به خاطر آن بوده که آدم، نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند، پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد! 🔸این تفسیرهاى سه گانه، چندان منافاتى با هم ندارند. واقعیت هاى مهم ترى درباره انسان و مقام او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند! 🔹آنها فکر مى کردند اگر هدف، عبودیت و بندگى است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس سزاوارتر به خلافت! بى خبر از این که عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواست هاى گوناگون در وجودشان راه ندارد 🔸با عبادت و بندگى این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه مى کند، تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى این موجود طوفان زده کجا؟ و عبادت آن ساحل نشینان آرام و سبک بار کجا؟! 🔹قابل توجه این که: فرشتگان روى سه مسأله درباره صفات خودشان تکیه کردند، تسبیح و حمد و تقدیس، بدون شک تسبیح و حمد، یعنى: خدا را پاک از هر گونه نقص و داراى هر گونه کمال دانستن.ما در این که مقصود از تقدیس چیست؟ 🔸بعضى آن را پاک شمردن پروردگار از هر گونه نقصان، دانسته اند که در حقیقت تأکیدى مى شود بر همان معنى تسبیح . 🔹ولى بعضى دیگر: معتقدند: تقدیس که از ماده قدس است، یعنى پاک سازى روى زمین از فاسدان و مفسدان، یا پاک سازى خویشتن از هر گونه صفات زشت و مذموم 🔸در حقیقت آنها مى خواستند بگویند: اگر هدف، اطاعت و بندگى است ما سر بر فرمانیم، و اگر عبادت است ما هم همواره مشغول آنیم، و اگر پاک سازى خویشتن یا صفحه روى زمین است ما چنین مى کنیم، در حالى که این انسان مادى هم خود فاسد است و هم صفحه زمین را پر از فساد مى کند. 🔹اما براى این که حقایق به طور تفصیل بر فرشتگان روشن شود، خداوند اقدام به آزمایش آنها نمود، تا خودشان اعتراف کنند میان آنها و آدم تفاوت از زمین تا آسمان 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran