eitaa logo
تدریس یار پایه اول
9.5هزار دنبال‌کننده
35.5هزار عکس
21.3هزار ویدیو
19.4هزار فایل
اینجا همونجایی هست که بهت کمک میکنه تا با خیال راحت از معلمی لذت ببری. تمام مطالب کانال رایگان می باشد .تنها یک صلوات برای اموات بفرستید . برای #تبلیغات هم پیام دهید @teacherschool
مشاهده در ایتا
دانلود
يروز ف غير آخر داشت تو پارك بازي ميكرد. يهو خورد زمين و پاش پيچ خورد. دور و اطرافشو نگاه كرد و ديد اي داد بيداد نقطه شو از رو سرش افتاده. با اون پاش شروع كرد ب گشتن. ف آخر اومد و گفت:چرا اينجوري راه ميري. گفت :آخه پام پيچ خورده و نقطمم رو هم گم كردم. ف آخر گفت بيا تو بغلم تا ببرمت پيش دكتر. ف. غير آخر گف پس نقطه م؟؟ همه ي حرفاي اينا رو قمري مهربون شنيد و گفت:شما استراحت كنيد من براتون پيدا ميكنم. قمري ،گشت و گشت. لا ب لاي گل ها رو ديد. وااااااي اينجا چقد نقطه هست. بعد با نوكش يك نقطه و با ي چنگال دستش يك نقطه و با اون يكي چنگالش يك نقطه ديگه برداشت. رفت رو سر ف غير آخر دوتا نقطه گذاشت. خوب ك نگا كرد ديد با اون يكي فرق داره. اون نقطه ي ديگه رو هم گذاشت رو سر ف آخر. ف آخر گفت حالا ف كوچولو بيا تو بغلم. اما ف ديگه با اون دوتا نقطه سنگين شده بود و ف آخر مجبور شده بود يكم خودشو خم كنه و راه افتاد. به شهر الفبا ك رسيدن گ بهشون گفت :خوش آمديد ق ها اون دوتا به هم نگاه كردن و تازه فهميده بودن كه ديگه شكل و صداشون با ف فرق داره. ق غير آخر. ق آخر.
🔺 داستان نشانه ق فارسی اول ابتدایی 🔸 : همکاری [ نشانه ق ق ] 👩🏻‍🏫👈 : همکار محترم خانم رمضانی ▪️ 🔸 🔸 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar1
🔺 داستان نشانه ق فارسی اول ابتدایی 🔸 : همکاری [ نشانه ق ق ] ▪️ 🔸 بچه ها خونه بابا الفبا و ننه الفبا می دونید چطوری بود؟ بابا الفبا و ننه الفبا یک حیاط بزرگ داشتن که توش یک حوض با گُل و درختای سرسبز بود. روی درخت دو تا پرنده لانه داشتند. بچه های ننه الفبا و بابا الفبا از این پرنده ها بی خبر بودند .یک روز که یکی از بچه های بابا الفبا (ب) از خواب بیدار شده بود دید صدای (ق ق ق ق) داره میاد. یهو دید که جوجه پرنده افتاده توی آب و یک گربه کنار حوض می خواد اون جوجه کوچولو رو بخوره. واسه همین مامانش از ترسش صدای ق ق ق ق در می آورد. ب آخر زود بابا الفبا رو صدا کرد. بابا الفبا هم گربه رو فراری داد و پرنده کوچولو رو نجات داد.بچه ها پرنده کوچولو را بردند کنار بخاری و با سشوار خشکش کردند .بعد از اینکه حال پرنده کوچولو خوب شد،از بچه ها تشکر کرد. می دونید چطوری تشکر کرد؟ می گفت: ق ق ق ق ق . ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar1