eitaa logo
طائف|سجاد انتظار
59 دنبال‌کننده
18 عکس
6 ویدیو
8 فایل
انعکاسی از آنچه آموخته ام.. . . . . . @entezarsajjad
مشاهده در ایتا
دانلود
طائف|سجاد انتظار
🔰السّلام عليكم! 💠براى موفق شدن و رسيدن به منظورى كه در نامه مرقوم داشته‏ايد، لازم است همتى برآورده
📒 تربیت در حرکت 🔹همه می دانیم که هر انسانی در زندگی خود به دنبال هدفی می گردد و برای رسیدن به آن تلاش می کند. انسان بدون هدف نمی تواند زندگی کند و ما شاید یک نفر را نیز سراغ نداشته باشیم که برای هدفی تلاش نکند. در این میان اما ها در رسیدن به اهداف و یا حداقل معتنابه بین اهداف و آن چه ما ریزی کرده ایم معضلی است که همواره ما را رنج می دهد. چه عاملی باعث این ناکامی ها است؟! 🔹قطعا مولفه های زیادی را باید در پاسخ به این سوال در نظر گرفت تا پاسخ جامعی را برای آن ترسیم کرد؛ مجموعه ای از قوانین و در رشد و رسیدن انسان به اهداف خود دخالت دارند که بدون رعایت آن ها شکست انسان حتمی است اما اگر بخواهیم به یکی از مهم ترین این قوانین اشاره کنیم عبارت خواهد بود از"اندراج رشد انسان ذیل قانون حرکت" 🔹مساله از مباحث نسبتا پیچیده ای است که برخلاف تصور عمومی مبنی بر انتزاعی بودن مسائل علم فلسفه، دخالت و ملموسی در افعال و زندگی انسان دارد و به همین جهت دانستن قوانین کلی این مبحث فلسفی کمک قابل ملاحظه ای در برنامه ریزی و فعالیت های ما خواهد داشت. در این جا به طور نمونه به چند اصل مربوط به حرکت اشاره می کنیم تا این مدعا کمی ملموس تر شود. 🔹اساس و پایه مسائل مربوط به حرکت یا قوه و فعل بر روی حقیقتی به نام "امکان استعدادی" طرح ریزی شده است. از نگاه فلاسفه، کمالات موجودات، فعلیت هایی هستند که در آن ها تحقق کنونی و منجز دارند و واجب متعال تنها موجودی که همه این فعلیت ها و کمالات را دارا است؛ اما سایر موجودات هر کدام به تناسب رتبه هستی خود مقداری از این را فاقد اند و این در سلسله موجودات همچنان بیشتر می شود تا بدانجا که به موجودی برسد که کم ترین فعلیت را دارا است و مرز بین تحقق و نیستی است. اکنون اگر این سلسله را از جهت متعاکس بنگریم با سلسله ای از موجودات مواجه خواهیم بود که هر کدام از آن ها موجوداتی هستند که رو به فعلیت هایی دارند که آن فعلیت ها تحقق کنونی و ندارند بلکه آن فعلیت ها در آینده قرار داشته و به صورت تحقق دارند؛ اما چیزی که هست این است که در این سلسله ارتباطی و بین این موجودات و آن فعلیت ها وجود دارد به عنوان مثال رابطه ای که بین دانه سیب و شکوفه آن وجود دارد را می توان در نظر گرفت؛ رابطه ای که بین دانه سیب و میوه هندوانه وجود ندارد! این حقیقت همان چیزی است که از آن به و به اعتباری دیگر تعبیر می شود؛ چیزی که هم در علم فلسفه و هم در علوم تربیتی و هم در ذهن عامه مردم وجود دارد این خاصیت مفاهیم فلسفی است که اصل آن مفاهیم و غیر قابل انکار است. 🔹از همین رو است که بدون تردید ما در طول عمر چه بسا کوتاه خود این جمله توصیه وار را بسیار شنیده ایم که "دنبال چیزی برو که استعدادش را داری" و بر مبنای همین جمله چه بسیار تست ها و آزمون های استعداد سنجی به وجود آمده است؛ این جمله گرچه فی الجمله صحیح است اما اگر نگاه دقیق در رابطه با آن وجود نداشته باشد ممکن است نتایج ناصحیحی را در تصمیم گیری ها به دنبال داشته باشد. اکنون به چند اصل باید توجه کرد تا چنین اتفاقی نیفتد 1️⃣اصل نخست این است که موجودی که در ابتدای تحقق خود قرار دارد از جمله انسان، استعداد هر نوع فعلیتی را دارد یعنی هر نوع آینده ای را می توان برای او تصویر کرد چرا که استعداد مئونه ای ندارد. یعنی استعداد از آن جهت که جنبه انفعال و تاثر موجودات است اقتضائی ندارد بر خلاف فعلیت ها و کمالات که چون جنبه تاثیر و فعالیت موجودات هستند دارای اقتضائات خاص خود می باشند. پس اولین نتیجه ای که میگیریم این است که نباید موجودی را در ابتدای رشدش محدود به مسیری خاص، یا هدفی خاص و یا رتبه ای خاص بکنیم بلکه باید نهایت ظرفیت و امکان را برای او در نظر بگیریم؛ در نتیجه، این برداشت عامیانه که "من در این رشته موفق می شوم اما در آن رشته نه" کمی ناصحیح است که در اصل بعدی باید تصحیح شود. ادامه👇👇👇
طائف|سجاد انتظار
📒 تربیت در حرکت 🔹همه می دانیم که هر انسانی در زندگی خود به دنبال هدفی می گردد و برای رسیدن به آن #ه
ادامه👆👆👆 2️⃣اصل دوم این است که امکان استعدادی از آن جهت که جنبه موجودات است، به خودی خود هویتی ندارد بلکه وابسته به فعلیت و صورت کنونی موجودات است؛ یعنی پیوندهایی که بر اساس امکان استعدادی بین اکنونِ پدیده ها و آینده آن ها وجود دارد اقتضای فعلیت کنونی آن ها است؛ به تعبیر دیگر موجودی که به طور دارای همه استعداد ها است و می تواند به سوی هر فعلیتی رو کند، یافتن مسیرش و معین شدن استعداد نزدیک به فعلیت اش، توسط فعلیت کنونی او انجام میگیرد. مطابق این اصل، مواد غذائی که درون خاک وجود دارد گرچه می تواند تبدیل به سیب یا هندوانه شود اما اگر تبدیل به شکوفه سیب شود مسیر در پیش روی او بر اساس اقتضائات این شکوفه رقم خواهد خورد و از این به بعد آزادی محدود تری در ساختن آینده خود خواهد داشت. پس اکنون به خودمان بنگریم؛ مختال و زده نباشیم؛ اکنونِ ما ترسیم کننده آیندهِ ما خواهد بود؛ در وهم این که ما می توانیم به کمالات فوق العاده برسیم عمر خود را ضایع نکنیم؛ اگر بنا است آینده ای روشن بسازیم باید خود را تصحیح کنیم؛ خطرناک ترین حربه ی اکنون ما است! 3️⃣اصل سوم است. هر فعلیتی از اشتداد استعداد گذشته به وجود می آید و تحقق هیچ فعلیتی بدون گذران دوره ی انفعال آن ممکن نیست. روند حاکم بر طبیعت و خلقت، آهستگی و است به گونه ای که نمی توان حلقه ای را از میان حلقات برداشت و یا مرحله ای از دشواری ها را جا انداخت و طی نکرد.در این میان تنها چیزی که متفاوت است میزان سرعت خروج از انفعال به فعلیت است؛ گاهی به سرعت معجزه اتفاق می افتد و گاهی پایین تر از سرعت معمول.. پس به اکنون خود و رتبه خود بنگریم؛ آیا رتبه ای که به گمان خود حائز آن هستیم همان نقطه ای است که در آن قرار داریم یا در پندارهای خود مشغول ساختن ساختمانی بدون پی هستیم؟! 4️⃣این سلسه ها سلسله جنبانی دارند؛ مدیر و مدبری دارند؛ قافله سالارانی دارند که هم آن ها است و هم و هم ؛ خودی نیست که به خود شویم لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ حدید/23 @taef110
💢در رابطه با اصل چهارم پست گذشته، عبارتی از علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان قابل ملاحظه است که به موضوع خلقت و تدبیر آن می پردازد. @taef110 👇👇👇
طائف|سجاد انتظار
💢در رابطه با اصل چهارم پست گذشته، عبارتی از علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان قابل ملاحظه است
🔰فقوله: «أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما» 🔺المراد بالذين كفروا- بمقتضى السياق- هم الوثنيون حيث يفرقون بين الخلق و التدبير بنسبة الخلق إلى الله سبحانه و التدبير إلى الآلهة من دونه و قد بين خطأهم في هذه التفرقة بعطف نظرهم إلى ما لا يرتاب فيه من فتق السماوات و الأرض بعد رتقهما فإن في ذلك غير منفك عن ، فكيف يمكن قيام خلقهما بواحد و قيام تدبيرهما بآخرين. 🔺لا نزال نشاهد انفصال المركبات الأرضية و الجوية بعضها من بعض و انفصال أنواع النباتات من الأرض و الحيوان من الحيوان و الإنسان من الإنسان و ظهور المنفصل بالانفصال في جديدة لها آثار و جديدة بعد ما كان متصلا بأصله الذي انفصله منه غير متميز الوجود و لا ظاهر الأثر و لا بارز الحكم فقد كانت هذه مودعة الذوات في المادة رتقا من غير فتق حتى فتقت بعد الرتق و ظهرت بفعلية ذواتها و آثارها. 🔺و السماوات و الأرض بأجرامها حالها حال أفراد الأنواع التي ذكرناها و هذه الأجرام العلوية و الأرض التي نحن عليها و إن لم يسمح لنا أعمارنا على قصرها أن نشاهد منها ما نشاهده في الكينونات الجزئية التي ذكرناها، فنرى بدء كينونتها أو انهدام وجودها و أحكامها هي أحكامها و القوانين الجارية فيها لا تختلف و لا تتخلف. 🔺فتكرار انفصال جزئيات المركبات و المواليد من الأرض و نظير ذلك في الجو يدلنا على يوم كانت الجميع فيه رتقا منضمة غير منفصلة من الأرض و كذا يهدينا إلى مرحلة لم يكن فيها ميز بين السماء و الأرض و كانت الجميع رتقا ففتقها الله تحت تدبير منظم متقن ظهر به كل منها على ما له من فعلية الذات و آثارها. 🔺فهذا ما يعطيه النظر الساذج في كينونة هذا العالم المشهود بأجزائها العلوية و السفلية كينونة ممزوجة بالتدبير مقارنة للنظام الجاري في الجميع و قد قربت الأبحاث‏ العلمية الحديثة هذه النظرة حيث أوضحت أن الأجرام التي تحت الحس مؤلفة من عناصر معدودة مشتركة و لكل منها بقاء محدود و عمر مؤجل و إن اختلفت بالطول و القصر. 📚الميزان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 279