طائف|سجاد انتظار
♻️ مساله حجیت ⏺ یکی از ویژگی های نظام آموزشی #حکمت_اسلامی در قدیم، رعایت مقتضیات #مراتب_علوم بوده ا
🔷ادامه از👆👆
↩️ اکنون چاره چیست؟ از یک سو راه گریزی از تخصص گرایی وجود ندارد و از سوی دیگر تفکیک حیثیات مسائل امری ضروری است و عدم مراعات مرزها مخصوصا با ورود ناقص گرایش های دینی منجر به هرج و مرج در مسائل اجتماعی می شود.
⬅️ چاره کار، ترمیم نظام آموزشی با استفاده از ماده درسی "منطق" برای تمامی رشته های دبیرستان ها است. اگر اکنون به مواد درسی دانش آموزان دبیرستانی نگاهی بیندازیم خواهیم دید که درس منطق تنها در میان رشته های علوم انسانی گنجانده شده است که در همین محدوده هم نهایتا در دو سال پیاپی آموزش داده می شود؛ بگذریم از آن که کیفیت تعلیم و تعلم آن چندان خوشایند نیست و این علم نه برای فهم و به کارگیری که برای گذران پایه تحصیلی حفظ و ازبر می شود.اما همین مقدار در رشته های تجربی و ریاضی که بخش قابل توجهی از دانشجویان را به خود اختصاص می دهد نیز تعبیه نشده است.
⬅️ اما توقع ما از این علم چیست؟ و این علم #چگونه می تواند در دغدغه ما موثر باشد؟ پاسخ آن است که علم منطق همان توانی را به یک دانش آموز در نظم مدرن آموزشی می بخشد که یک متعلم در نظام قدیم آموزشی با اشراف به اقسام حکمت می یافت؛ البته به این شرط که بخش #واجب آن یعنی #صناعات_خمس فدای بخش های دیگر نشود و متعلم به حاق مکانیزم #فکر_صحیح پی ببرد.
⬅️ مطابق قواعد منطقی آن چه در یک استدلال صحیح بیش از قواعد ساختاری اهمیت دارد رعایت قواعد مربوط به #ماده استدلال و #مبادی که به عنوان #محتوای استدلال ها به کار می روند است. منطق دانان به منظور بیان قواعد حاکم بر مواد و مبادی اقیسه، بخش #صناعات_خمس را به این علم اضافه کرده اند. ما در این جا قصد بیان تفصیلی این قواعد را نداریم اما لازم است برای روشن شدن مدعا، خلاصه ای از محتوای این بحث را مطرح کنیم.
⬅️ آن چه یک منطق آموز در بخش صناعات خمس یاد میگیرد این است که اولا باید بین گزاره های #یقینی و #مشهور تفکیک کند(از مباحث مربوط به مغالطه، شعر و خطابه صرف نظر می شود) و سپس تفاوت بین مشهورات و سایر گزاره های #اعتباری که در #حصص مختلف وجود دارد را بیاموزد. با این دو تفکیک اولا می آموزد که گزاره های یقینی #انعکاسی از آن چه در #واقعیت وجود دارد هستند و به همین جهت از دسترس #تصرف هر کسی خارج اند و محمول های #ارزشی در ارتباط با آن ها کاملا بی معنا است بر خلاف مشهورات و سایر گزاره های اعتباری که تابع محیط غیر واقعی و #اعتباری خود هستند ثانیا در میان گزاره های اعتباری تفاوت روشنی از جهت #حاکم و #معتبر آن ها وجود دارد و به همین جهت، ارزش هر یک از این گزاره ها بسته به ارزش معتبر و جاعل آن ها است.
⬅️ همین مقدار تفکیک بین #سنخ گزاره کافی است تا هر کسی در هر رشته ای متوجه به این نکته باشد که نباید مرز های این سنخ گزاره ها را در هم بریزد اما از آن جا که علم منطق که عنوان #خادم_العلوم را یدک می کشد مورد غفلت قرار گرفته است هر متعلمی، هر موضوعی را با رشته خود تحلیل می کند. در این شرایط است که فیزیکدانان و سپس اصحاب علوم تجربی خود را در مفاهیم #تجریدی و #الهیات صاحب نظر می دانند در حالی که محدوده رشته های آن ها ناظر به مفاهیم #نیمه_تجریدی و #طبیعی است؛ و از این بدتر عده ای با تخصص #فقهی و متد #نقلی و ناشی از #حجیت_اعطائی، به نفی قواعد تجربی یا دخل و تصرف در آن ها می پردازند که به همان اندازه غلط است که اظهار نظر فیزیکدانان و طبیعیون در الهیات.
⬅️ اکنون که بحث به این نقطه رسیده است اگر بخواهیم یک #جمع_بندی نهایی ارائه بدهیم باید چنین بگوییم که مدار مسائل علوم و نقطه رئیسی حاکم بر آن ها #مساله_حجیت است. حجیت معنایی کلی است که در هر #حصه ای وصف مختص به خود دارد؛ در مسائلی که بر اساس #حجیت_عقلی و #ذاتی باید مورد قضاوت قرار بگیرند جای هیچ گونه حجیت #اعطائی و #قرار_دادی نیست چه آن جاعل #شارع باشد و چه غیر از او؛ و در میان مسائلی که حجیت حاکم بر آن ها حجیت عقلی است، باید مرز بین مفاهیم #تجریدی، #نیمه_تجریدی و #طبیعی کاملا محفظ باشد.
⬅️ با توجه به توضیحات فوق(گرچه نیازمند تفصیل بیشتری است) نتایج ذیل را می توان بر شمرد:
✅ 1- تحصیل علم منطق به عنوان پیش زمینه #عمومی برای تمام رشته ها امری ضروری است.
✅2- تحفظ بر #مرز های همه علوم الهی، ریاضی، طبیعی و سایر علوم مبتنی بر نقل ضروری است.
✅3- در مسائلی که حجیت #عقلی بر آن ها حاکم است، اتصاف آن ها به #ارزش و #ضد_ارزش کاملا بی اساس است؛ بنابراین طب، صنعت و تکنولوژی همانند ریاضی یا شیمی و ... قابل ارزیابی با مفاهیمی مانند "دینی" یا "اسلامی" یا "الهی" و... نیستند.
@taef110
🔷ادامه در👇👇