طائف|سجاد انتظار
✅پرونده ای برای انتخابات؛ شیوه صحیح سیاست ورزی ♨️تحزب؛ عاملی برای حفظ وحدت و ضرور
🔷 من در يك تقسيم بندى، حزب را به دو نوع تقسيم مىكنم اين اعتقاد من است؛ شما هم آزاديد كه اين را قبول بكنيد يا قبول نكنيد؛ چون نه قانون است و نه من اصرار دارم كه مردم حتماً قبول كنند؛ ليكن اعتقاد خودم اين است
🔷 يك حزب اين است كه مجموعه اى از صاحبان فكر سياسى يا اعتقادى و يا ايمانى مى نشينند و تشكّلى درست مىكنند و ميان خودشان و آحاد مردم كانال كشى مىكنند و مردمى را با خودشان همراه مىكنند، تا #فكر خود را به آنها برسانند. كانون هاى حزبى تشكيل مىشود، هسته هاى حزبى تشكيل مىشود، سلّول هاى حزبى تشكيل مىشود و اينها در اين مركز مىنشينند و افكارى را كه خودشان به آن اعتقاد دارند و پاى آن ايستاده اند چه فكر سياسى، چه فكر غير سياسى، چه فكر دينى، چه فكر غير دينى در اين كانالها مىريزند و اين افكار به تك تك افراد مىرسد و آن مردمى كه اينها را قبول مىكنند، با اينها پيوند پيدا مىكنند. به نظر من، اين سبك تحزّب، منطقى است. «حزب جمهورى اسلامى» بر اين اساس تشكيل شده بود و همينطور بود.
🔷 البته به طور طبيعى اگر حزبى با اين خصوصيات، در مركز خودش توانست آدم هاى بافكرتر و زبده تر و خوشفكرترى داشته باشد، مىتواند تعداد بيشترى را با خودش همفكر كند. نتيجه اين خواهد شد كه وقتى #انتخاباتى پيش آمد، تا از طرف مركزيت اين حزب چيزى گفته شد، آن مردم از روى اعتقاد خودشان برطبق آن عمل مىكنند؛ يا حتّى بدون اينكه آن مركزيت چيزى بگويد، چون معيارهايشان يكى است، با يكديگر #همفكرند. اين شكل درستِ تحزّب است و البته چنين چيزى الآن در كشور ما #نيست. شايد به شكل خيلى ناقصش يكى، دو نمونه در گوشه و كنار پيدا شود؛ اما بعد از «حزب جمهورى اسلامى» كه ما تعطيلش كرديم ديگر چنين چيزى را به اين شكل من سراغ ندارم.
🔷 يك طور حزب هم هست كه همان حزب هاى رايج امروز اروپا و امريكاست؛ مثل حزب جمهورى خواه، حزب دمكرات، حزب كارگر انگليس، حزب محافظه كار انگليس. اين احزاب مبنايشان بر اين پايه اى كه ما گفتيم، نيست. مجموعه اى از خواص، با يك منفعت مشتركى كه بين خودشان تعريف مىكنند و لو در خيلى از مسائل با يكديگر همفكر هم نيستند؛ گاهى خيلى هم باهم مخالفند! مىنشينند با همديگر #قرارداد مىگذارند و يك حزب به وجود مىآورند. اين حزب در ميان مردم معروف است؛ اما عضو #مصلحتى دارد، نه عضو #فكرى. تفاوت اساسيش اينجاست.
🔷 عضو مصلحتى يعنى چه؟ يعنى اينكه فلان سرمايه دار، فلان كاسب، فلان استاد، فلان #فيلسوف، احياناً فلان
#روحانى، از اين حزب حمايت مىكند. مثلًا فلان روحانى مىگويد من به مريدهاى خودم دستور مىدهم كه به كانديداى شما رأى بدهند، اما در مقابلش شما بايد فرضاً به #مسجد يا #كليساى من اين امتياز را بدهيد؛ آنها هم قبول مىكنند! آن مردمى كه رأى مىدهند، نه آن كانديدا را مىشناسند، نه فكر حاكم بر او را مىشناسند، نه مؤسّسان حزب را درست مىشناسند، نه مىدانند آن كانديدا چه كار مىخواهد بكند. به صرف اينكه امام جماعت مسجد گفته مثلًا به «حزب كنگره» در هند رأى بدهيد، اينها هم رأى مىدهند!
🔷 اينكه مىگويم، اتّفاقاً درست همين قضيه در #هند اتفاق افتاد و برخى از مسلمانان به كانديداى «حزب كنگره» رأى دادند! چند ميليون مسلمان به كانديداى «حزب كنگره» رأى مىدهند؛ در حالى كه نه با آنها هم عقيده اند، نه همفكرند، نه ايمانشان يكى است، نه اصلًا مىدانند آنها در مملكت چه كار مىخواهند بكنند؛ اما چون آن آقا گفته مصلحت مسلمانان اين است، اين كار را مىكنند! يا مثلًا فلان سرمايه دار مىگويد من اينقدر پول به شما مىدهم و به حزبتان كمك مىكنم؛ اما مرا در فلانجا سفير كنيد! بحث سفير معيّن كردن، بازرس فلانجا معيّن كردن، فلان شغل سياسى را دادن، جزو شرايط حتمى حزب بازى به شكل غربى است؛ چون كسى از روى #ايمان كار نمىكند؛ از روى #قرارداد كار مىكند!
🔸رهبر معظم انقلاب - 04/12/1377
#سیاسی
#فرهنگی
#انتخابات
@taef110